اعسارمرد اسیدپاش از پرداخت دیه
+7
رأی دهید
-9
مرد اسیدپاش که به 10 سال زندان و پرداخت دیه محکوم شده بود، برای دومین بار طی نامهای از زندان درخواست اعسار از پرداخت دیه را مطرح کرد تا شاید قضات دادگاه کیفری با تقسیط دیه موافقت کنند. ظهر بیستودوم اسفند 82 یک موتورسوار نقابدار روی مرد 40 سالهای به نام نصرالله اسید پاشید و گریخت. دست، سر و صورت نصرالله به شدت سوخته بود که به بیمارستان شهید مدنی کرج منتقل شد. شواهد نشان میداد مرد موتورسوار پس از تعقیب نصرالله نقشه اسیدپاشی را اجرا کرده بود. بازداشت نخستین مظنون
چشم چپ نصرالله به خاطر شدت سوختگی تخلیه شده بود که او به پلیس گفت: «من بنگاه املاک دارم. تازه از محل کارم به بیرون رفته و روانه خانهام بودم که ناگهان یک مرد نقابدار به من نزدیک شد و به صورتم اسید پاشید. با هیچ کس اختلاف خاصی ندارم و نمیدانم چه کسی این بلا را بر سرم آورده است.» نصرالله پس از بهبودی نسبی، همسرش به نام فرشته را بهعنوان مظنون معرفی کرد و به این ترتیب تجسس به مرحله تازهای رسید. مرد بنگاهدار گفت: «مدتی است که با زنم اختلاف دارم و رابطهمان شکرآب است. تصور میکنم فرشته به من خیانت کرده و با یکی از دوستانم رابطه پنهانی دارد. زنم حتی چندین بار مرا به مرگ تهدید کرده است. بعید نیست که او در ماجرای اسیدپاشی دست داشته باشد.» به دنبال شکایت این مرد، همسرش بازداشت شد اما خود را بیگناه خواند و گفت: «قبول دارم من و شوهرم با هم اختلاف داریم اما در اسیدپاشی نقشی نداشتم.» چون مدرکی علیه فرشته کشف نشده بود این زن آزاد شد و طلاق گرفت.
چشم چپ نصرالله به خاطر شدت سوختگی تخلیه شده بود که او به پلیس گفت: «من بنگاه املاک دارم. تازه از محل کارم به بیرون رفته و روانه خانهام بودم که ناگهان یک مرد نقابدار به من نزدیک شد و به صورتم اسید پاشید. با هیچ کس اختلاف خاصی ندارم و نمیدانم چه کسی این بلا را بر سرم آورده است.» نصرالله پس از بهبودی نسبی، همسرش به نام فرشته را بهعنوان مظنون معرفی کرد و به این ترتیب تجسس به مرحله تازهای رسید. مرد بنگاهدار گفت: «مدتی است که با زنم اختلاف دارم و رابطهمان شکرآب است. تصور میکنم فرشته به من خیانت کرده و با یکی از دوستانم رابطه پنهانی دارد. زنم حتی چندین بار مرا به مرگ تهدید کرده است. بعید نیست که او در ماجرای اسیدپاشی دست داشته باشد.» به دنبال شکایت این مرد، همسرش بازداشت شد اما خود را بیگناه خواند و گفت: «قبول دارم من و شوهرم با هم اختلاف داریم اما در اسیدپاشی نقشی نداشتم.» چون مدرکی علیه فرشته کشف نشده بود این زن آزاد شد و طلاق گرفت.
رسیدگی دوباره به پرونده پس از 5 سال
پنج سال از ماجرا گذشته بود که یکبار دیگر نصرالله به دادسرای کرج رفت و پرونده قدیمی را به جریان انداخت. نصرالله گفت: «در پنج سالی که از اسیدپاشی گذشته، به شدت افسرده شدهام. با آنکه چندین بار تحت جراحی قرار گرفتهام اما باز جرات ندارم در آینه به چهره خودم نگاه کنم. در این مدت، مدام به این مساله فکر کردهام که چه کسی به روی من اسید پاشیده است. بارها شمارههایی را که در گوشی موبایلم ذخیره شده است بررسی کردهام و به دو شماره اعتباری، مشکوک شدهام. گمان میکنم صاحب خط اعتباری با جریان اسیدپاشی بیارتباط نباشد.» به دنبال اظهارات شاکی، شمارههای موردنظر تحت بررسی موشکافانه قرار گرفت و بیستودوم دی 87 دوست نصرالله به نام حسین در جاده مخصوص کرج بازداشت شد و تحت بازجویی قرار گرفت.
پنج سال از ماجرا گذشته بود که یکبار دیگر نصرالله به دادسرای کرج رفت و پرونده قدیمی را به جریان انداخت. نصرالله گفت: «در پنج سالی که از اسیدپاشی گذشته، به شدت افسرده شدهام. با آنکه چندین بار تحت جراحی قرار گرفتهام اما باز جرات ندارم در آینه به چهره خودم نگاه کنم. در این مدت، مدام به این مساله فکر کردهام که چه کسی به روی من اسید پاشیده است. بارها شمارههایی را که در گوشی موبایلم ذخیره شده است بررسی کردهام و به دو شماره اعتباری، مشکوک شدهام. گمان میکنم صاحب خط اعتباری با جریان اسیدپاشی بیارتباط نباشد.» به دنبال اظهارات شاکی، شمارههای موردنظر تحت بررسی موشکافانه قرار گرفت و بیستودوم دی 87 دوست نصرالله به نام حسین در جاده مخصوص کرج بازداشت شد و تحت بازجویی قرار گرفت.
آثار سوختگی گردن رازگشای جنایت اسیدی
آثار سوختگی کهنه روی گردن این مرد، شک پلیس را دوچندان کرد. اما حسین مدعی بود در سال 83 آب باتری ماشین به روی صورت و گردنش پاشیده و وی دچار سوختگی شده است اما چون شدت سوختگی زیاد نبوده به بیمارستان نرفته است. پلیس در شاخه دیگری از تحقیقات، به بیمارستانهای کرج رفت و به بررسی فهرست بیمارانی پرداخت که در سال 83 دچار سوختگی شده بودند. به این ترتیب مشخص شد حسین فقط چند ساعت پس از سوختگی نصرالله با اسید برای درمان پوستش به یکی از بیمارستانهای کرج رفته بود. با روشن شدن این ماجرا حسین لب به اعتراف گشود و گفت: «همسر نصرالله دوست خواهرم بود. زن جوان همیشه از بدرفتاریهای شوهرش پیش خواهرم گلایه میکرد. به همین خاطر تصمیم گرفتم نصرالله را ادب کنم.» این مرد در شعبه 71 دادگاه کیفری سابق استان تهران پای میز محاکمه ایستاد ولی منکر اسیدپاشی شد. هیات قضایی براساس مدرکهای موجود در پرونده حسین را به 10 سال زندان و پرداخت دیه محکوم کرد. این رای در شعبه ششم دیوان عالی کشور مهر تایید خورد و قطعی شد.
آثار سوختگی کهنه روی گردن این مرد، شک پلیس را دوچندان کرد. اما حسین مدعی بود در سال 83 آب باتری ماشین به روی صورت و گردنش پاشیده و وی دچار سوختگی شده است اما چون شدت سوختگی زیاد نبوده به بیمارستان نرفته است. پلیس در شاخه دیگری از تحقیقات، به بیمارستانهای کرج رفت و به بررسی فهرست بیمارانی پرداخت که در سال 83 دچار سوختگی شده بودند. به این ترتیب مشخص شد حسین فقط چند ساعت پس از سوختگی نصرالله با اسید برای درمان پوستش به یکی از بیمارستانهای کرج رفته بود. با روشن شدن این ماجرا حسین لب به اعتراف گشود و گفت: «همسر نصرالله دوست خواهرم بود. زن جوان همیشه از بدرفتاریهای شوهرش پیش خواهرم گلایه میکرد. به همین خاطر تصمیم گرفتم نصرالله را ادب کنم.» این مرد در شعبه 71 دادگاه کیفری سابق استان تهران پای میز محاکمه ایستاد ولی منکر اسیدپاشی شد. هیات قضایی براساس مدرکهای موجود در پرونده حسین را به 10 سال زندان و پرداخت دیه محکوم کرد. این رای در شعبه ششم دیوان عالی کشور مهر تایید خورد و قطعی شد.
درخواست اعسار از پرداخت دیه
پنج سال از زندانی شدن حسین گذشته بود که وی درخواست اعسار داد و گفت توانایی پرداخت دیه را ندارد. اما هیات قضایی درخواست او را نپذیرفت.
پنج سال از زندانی شدن حسین گذشته بود که وی درخواست اعسار داد و گفت توانایی پرداخت دیه را ندارد. اما هیات قضایی درخواست او را نپذیرفت.
با گذشت دو سال از این ماجرا حسین بار دیگر درخواست تقسیط دیه را مطرح کرد. این مرد در نامهای از زندان برای قضات دادگاه کیفری نوشت: «در مدت هفت سالی که در زندانم خانوادهام بهشدت دچار مشکل شدهاند. حالا دخترم در آستانه ازدواج است و پسر بزرگم تصادف کرده و خانهنشین شده است. چون پسرم نمیتواند کار کند دیگر فرزندانم برای گذراندن زندگیشان با مشکل روبهرو شدهاند و من هم که در زندانم به افسردگی مبتلا شدهام و دارو مصرف میکنم. من در این مدت به اندازه کافی تنبیه شدهام و خانوادهام هم با مشکلات زیادی روبهرو شدهاند. حالا از هیات قضایی تقاضا دارم با تقسیط دیه موافقت کنند تا بتوانم بعد از پایان دوره محکومیتم از زندان آزاد شوم و سر زندگیام برگردم و مبلغ دیه را به صورت قسطی بپردازم.»
با بررسی این نامه در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران قرار شد حسین چند شهود را به دادگاه معرفی کند تا شرایط سخت زندگی وی را برای قضات تشریح و تایید کنند و سپس هیات قضایی درباره درخواست اعسار او تصمیمگیری کند.
۵۹

فضول میرزا - استکهلم، سوئد
اعسار دیگه چیه؟ دقت کنید که این جانیان کلم به سر دارند بسیاری از لغات عربی را در زبان فارسی رایج و متداول می کنند. بر پدر بنیانگزار این انقلاب که بجز بدبختی و آوارگی ارمغان دیگری نداشته لعنت باد.
2
42
شنبه ۱۲ دی ۱۳۹۴ - ۰۲:۴۶
۱۰۸

millionaire - منچستر، انگلستان
خدا کنه اعدامش کنند
1
10
شنبه ۱۲ دی ۱۳۹۴ - ۱۱:۱۶
۶۵

عموعقلی - پاریس، فرانسه
طرف با زنش مشگل داشته این پوفیوز میخواسته اون رو ادب کنه ای وای این مردم چرا اینقدر دروغگو شدن بگو پول گرفتم از زنش واین کارو کردم
2
10
شنبه ۱۲ دی ۱۳۹۴ - ۱۱:۳۴
۶۵

عموعقلی - پاریس، فرانسه
اعسار به کسی گفته میشود که بیچاره وبدبخت شده و توانایی اداره امور مالی خود را از دست داده باشد به عبارتی اعسار کلمه شیک شده کارتن خواب است
0
9
شنبه ۱۲ دی ۱۳۹۴ - ۱۱:۳۷