اگر تا به حال دچار بدخوابی یا بیخوابی شده باشید احتمالا با کلافگی از خودتان پرسیدهاید که چرا خوابم نمیبرد. اما برای پاسخ به این پرسش، اول باید بدانیم که چرا اصلا میخوابیم. پرسشی که هنوز پاسخ قطعی برای آن وجود ندارد.
ما میدانیم که در نهایت در برابر بیخوابی ناتوانیم و هر چقدر هم جلوی خودمان را بگیریم، در نهایت خواب بر ما غلبه میکند، البته در صورتی که به بیماری به بیخوابی و بدخوابی دچار نباشیم.
همینطور میدانیم که بعد از هفت تا نه ساعت خوابیدن، بدن دوباره آماده فعالیت میشود و میتواند ۱۵ تا ۱۷ ساعت به خوبی فعالیت کند تا اینکه دچار احساس نیاز به خواب به سراغمان بیاید.
در طی پنجاه سالی که مطالعه خواب شکل جدیتری در میان محققان و دانشمندان به خود گرفته است، ما به دانستههای زیادی را در خصوص مراحل خوابیدن دست یافتهایم هر چند که هنوز آنچه نمیدانیم نیز بسیار است:
به عنوان مثال ما میدانیم که خواب ما به دو قسمت خواب سبک و سنگین تقسیم میشود. همینطور میدانیم که تمام پستانداران و پرندگان میخوابند. یا میدانیم که دلفینها با نیمی از مغزشان می خوابند تا نیم دیگر برای خطرات احتمالی هوشیار باشد. یا اردکهای وحشی در یک خط میخوابند و دو اردکی که در دو سر گروه هستند، یکی از چشمهایشان را همیشه باز نگاه میدارند تا از خطر حمله شکارچیان آگاه شوند. تقریبا همه حیوانات باید در حالتی درازکشیده یا نشسته بخوابند و این میزان ریسکپذیری آنها در برابر مهاجمان را در طول بازه زمانی زیادی از یک شبانه روز، بسیار افزایش میدهد.
مهمترین پرسش کاوشگران این است که چرا خواب تا این مقدار برای بدن زندگیبخش است؟
آلن رچتشافن، یکی از نخستین و برجستهترین کاوشگران حوزه خواب میگوید که اگر خواب ضرورتی حیاتی برای بدن نداشته باشد، بزرگترین خطای تکامل به شمار میرود.
یکی از نظریههای مربوط به علت خوابیدن میگوید که ما میخوابیم، چون مغزمان حکم به انجام آن میدهد. اما چه چیز خواب برای مغز حیاتی است و چطور میشود این را با دادههای علمی ثابت کرد؟ دانشمندان میگویند که پاسخ این پرسش بسته به این است که ما از چه خوابی حرف میزنیم.
مجله «نشنالجئوگرافی» در مطلب مفصلی که در خصوص چیستی خواب، به نقل از دکتر رابرت استیگولد، محقق خواب در دانشگاه هاروارد نوشته، میگوید دانشجویانی که در طول روز در بازههای زمانی متعدد چرتهای کوتاه میزنند، ممکن است به خواب عمیق یا خواب سبک ( که به حرکت تند چشم در خواب یا حرکت سریع چشم در خواب (Rapid eye movement sleep: REM/REMS معروف است و در آن، بدن در حالت خواب عمیق بهسر میبَرَد ولی واکنش مغز در حالت بیداری است) فرو روند. اما پس از بیداری دانشجویانی که چرت سبک میزنند، در رفتارهای شناخت الگویی بهتر عمل میکنند. مثلا دستور زبان را بهتر میفهمند. اما دانشجویانی که در این فواصل به خواب عمیق میروند، حافظه بهتری دارند. بنابراین نوع خواب در عملکرد مغز تاثیر دارد.
تحقیق دیگری در زمینه عملکرد خواب میگوید که در زمان خواب، مغز اطلاعات را که برای فرد ضرروی نیست از حافظهاش پاک میکند. بنابراین ممکن است هدف خوابیدن ما، کمک به، به خاطر سپردن اطلاعات ضرروی و مهم و حذف موارد غیر ضروری باشد.
خواب میتواند علل روانی هم داشته باشد. دانشمندان میدانند که افرادی که از بیخوابی مزمن و حاد رنج میبرند، مدت طولانی زنده نمیمانند. اما هنوز نمیدانند که چه چیز باعث مرگ این افراد میشود. آیا آنها از نخوابیدن میمیرند؟ و اگر بیخوابی علت اصلی مرگ نیست، تا چه اندازه به این روند سرعت میبخشند؟ با آنکه برخی از مشاهدات نشان از کمک خواب به سیستم دفاعی بدن و کنترل عفونتها دارد، اما هیچ کدام از این تحقیقات به طور قطع برای دانشمندان ثابت نشده است. در یکی از مشهورترین آزمایشاتی که در زمینه خواب، در سال ۱۹۸۰، در دانشگاه شیکاگو انجام شد، موشهای آزمایشگاهی بعد از دو هفته بیخوابی جان سپردند، اما هیچ دلیل علمی برای مرگ آنها، غیر از خستگی، یافت نشد. هیچ بافت بدن آسیب ندیده بود و مغز آنها سالم بود. آنها از خستگی ناشی از بیخوابی مرده بودند. وقتی این آزمایش در سال ۲۰۰۲ با فن آوریهای دقیقتر انجام شد، باز هم نتیجه همان بود؛ محققان هیچ دلیل خاصی برای مرگ این موشها پیدا نکردند.
به گفته ویلیام دمنت، یکی از محققان برجسته در زمینه خواب، آنچه تا امروز، بعد از پنجاه سال مطالعه در خصوص خواب میدانیم، این است که ما میخوابیم، چون «خوابمان میآید» اما عکس این قضیه صادق نیست. یعنی افرادی ممکن است هرگز خوابشان نیاید. مریضیهای مرتبط به بیخوابی، در جوامع پیشرفته، به شدت در حال افزایش هستند. چیزی بین ۵۰ تا ۷۵ میلیون آمریکایی از مشکلات مربوط به بیخوابی رنج میبرند و به عنوان مثال در سال ۲۰۰۸، پنجاه و شش میلیون نسخه دارویی برای مسائل مربوط به خواب از سوی پزشکان صادر شده است. اما دانش ما، و میزان تحقیقات و آموزش در زمینه خواب و بیماریهای مربوط به آن بسیار ناچیز است.