ساسان ایزدی همین چندی پیش بود که در فضای مجازی و شبکه های اجتماعی حرکتی اصطلاحا مردمی ایجاد شد با عنوان «کمپین خرید خودروی صفر ممنوع» یا «کمپین نه به خودروی ایرانی» که هدف از آن اعتراض به قیمتهای سرسام آور خودروهای داخلی در عین کیفیت نازلشان بود. طبق آنچه در ویکی پدیا نوشته شده، «علت اصلی ایجاد این کمپین اعتراض به قیمتهای گزاف خودروهای داخلی در عین کیفیت و ایمنی بسیار پایین، تحویل طولانی مدت خودرو، خدمات پس از فروش ضعیف، از رده خارج بودن پلتفرمهای این محصولات و انحصاری بودن بازار خودروی کشور بوده است. خودروسازان تحریم شده نیز ایران خودرو و سایپا هستند که به خاطر سوءمدیریت مسئولین و تحریمهای بینالمللی تولیداتشان مطلقاً انحصاریست.»
علی الظاهر این کمپین باعث افت شدید فروش محصولات شرکت های خودروساز ایرانی و رکود گسترده در بازار خودرو شد، حال آنکه گزارش هایی از کاهش تولید روزانه خودرو هم به گوش می رسید. «اکبر ترکان» مشاور ارشد رییس جمهور اعلام کرد که عدم استقبال مردم از خرید خودروی داخلی باعث شده تا خودروسازها با انباشت محصول در انبارهای خود مواجه شوند. شدت این کاهش فروش به حدیست که یکی از خودروسازان مجبور شد تا 80هزار خودرو فروش نرفته خود را در انبار نگه دارد.
واکنش های منفی و بعضا توهین آمیز برخی دولتی ها قابل پیش بینی بود. با این حال، سلسله اقداماتی همچون افزایش تعرفه گمرک در پیش گرفته شد تا این بن بست شکسته شود. تا اینکه ماجرا به چند هفته پیش رسید و طرح تسهیلات وام 25 میلیونی برای خرید خودرو که در عرض چند روز باعث شد ناظران داخلی و خارجی انگشت حیرت به دهان بگیرند.
گزارش ها حاکی از آن است که تنها طی یک هفته ای که فروش خودرو در آن برقرار بود، 100هزار خودروی ساخت ایران خودرو و سایپا از طریق این تسهیلات به فروش رفته است که یک رکورد در تاریخ فروش ملی خودرو در تاریخ جهان است. طرحی که قرار بود 6 ماه طول بکشد، 6 روزه کاسه کوزه اش را جمع کردند (یعنی «انبار خالی شد دیگه نفروش»). عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی گفته است همه این هیاهوها، برنامه این دو خودروساز برای ایجاد تقاضای کاذب و قالب کردن خودروهای باد کرده به مردم بوده است، آنهایی هم که دم به تله داده اند به زودی پشیمان خواهند شد.
حالا مسئله رفتار ایرانیان در این دو موقعیت را چگونه تحلیل کنیم؟
نقل قول مشهوری وجود دارد که منسوب به «علی مزروعی» عضو حزب مشارکت است، و مشخص نیست صحت دارد یا ندارد، اما از او نقل شده است که گفته است: «اگر مرگ موش را هم رایگان توزیع کنند، ملت صف می کشند تا تحویل بگیرند».
ماجرای چند سال پیش روز ملی سینما یادتان هست که برای اولین بار یک روز تمام سینماهای کشور رایگان فیلم پخش کردند؟ یادتان هست چه اتفاقی برای برخی سینماهای کشور افتاد که شیشه ها و درب هایشان خرد خاکشیر شد و کار به زدوخورد کشیده شد و آسیب هایی از این دست؟ یادتان هست بخش خبری ظهرگاهی شبکه 1 با یکی از استقبال کنندگان از روز سینما مصاحبه کرد و جوابی به این مضمون شنید: «من 35 سال است که سینما نرفته ام، اما امروز که رایگان بود آمدم»؟
بیایید فرض کنیم علی مزروعی انسان بی تربیت و بی ادبی بوده که به ملت ایران توهین کرده است. حالا رفتار ملتی را که از سر درماندگی دست به تحریم خودروی گران و بی کیفیت و غیر ایمن می زند و تا حدی هم به هدفش نائل می آید، بعد در عرض چند هفته و در واکنش به طرح خودروی اقساطی، چنین آسوده خاطر پشت پا به تمام مساعی خود می زند، چگونه باید تحلیل کنیم؟ کدام قاعده و تئوری می تواند توضیح دهنده این رفتار باشد؟ با چنین طرز رفتارهایی، چگونه می توان کوچکترین افقی برای پیشرفت و اصلاح اجتماعی و سیاسی ایرانیان در نظر گرفت؟
شما هم حتما این لطیفه بیمزه را از دیگران شنیده اید یا در فیس بوک و تلگرام و اسمس خوانده اید یا برای دیگران فرستاده اید: «یک روز صبح در کشور آلمان مردمی که برای خرید شیر آمده بودند، در کمال تعجب دیدند شیری که تا دیروز 1 یورو فروخته می شد، امروز 1.5 یورو عرضه می شود. هیچ کس سروصدا و اغتشاشی نکرد اما، هیچ کس هم شیر نخرید. بطری های شیر به کارخانه مرجوع شد و همان شب آنگلا مرکل از تلویزیون رسمی آلمان بصورت زنده از مردمان کشورش بابت این گرانی عذر خواهی کرد و از فردا شیر دوباره به قیمت 1 یورو توزیع شد ...!!!!» (حتما باید 4تا علامت تعجب داشته باشد وگرنه عمق فلسفی این مطلب درک نمی شود).
ما ملتی هستیم که هزار بار هم که این ماجرای بی سروته را برای هم بفرستیم و از دوستانمان دریافت کنیم و بخوانیم، باز هم خسته نمی شویم و انگشت حسرت می گزیم و آه می کشیم و آرزو می کنیم کاش ما هم چنین فرهنگ والایی داشتیم.
ملتی هستیم که از سویی گوش عالم را از اولدروم بولدروم های ناسیونالیستی و کوروش پرستی هایمان کر کرده ایم، از آن سو عزت و کرامت خودمان را نقدا حراج می کنیم و در اقساط کوتاه مدت می فروشیم. جانمان از ترافیک به تنگ آمده و حلقمان از آلودگی هوا سیاه است، هر روز تعداد بیشتری از ما سرطان می گیرند و هر روز سرطانی های بیشتری می میرند، و باز هم جان به جانمان کنند باید ماشین شخصی بخریم و سوار بشویم، حالا که قسطی است، چرا که نه، برای زن و شوهر و بچه هایمان هم بخریم. بین شما و بین خدا، طی چند صد سال اخیر، مرگ موش بیشتر باعث مرگ آدمیزاد شده است یا پراید؟
حرمت امامزاده را باید متولی اش نگاه دارد. 100 هزار خودرو در عرض یک هفته (یعنی با یک تقریب خوب، نمونه ای اصطلاحا معرف از جامعه ایرانی). به صورت اقساطی که تحویلش چند ماه بعد است. بحث 10 تا و 20 تا نیست. ما که حسود نیستیم، نوش جان ایران خودرو و سایپا؛ همان مبلغ پیش پرداختی که گرفته اند (5-6 میلیون تومان) خرج خودرویشان درآمده است و الباقی اقساطی که می پردازید همه سود خالص است برای خودروساز. انبار خودروهای 2 سال و 3 سال مانده خالی شد. حالا دستشان باز است با خیال راحت تر و با سرعت بیشتر باز هم پراید بسازند و بچپانند به خیابان های تنگ و آلوده تهران و جاده های ناامن ایران.
قدیمی ترین هاجدیدترین هابهترین هابدترین هادیدگاه خوانندگان