ایران وایر , آیدا رفایی عزیزم دستت رو بلند نکن، راه نرو، خم نشو، فقط بخور و بخواب. بطور غیر منتظرهای این جملات را از اطرافیانم درباره خودم شنیدهام یا زنانی شبیه به من از شنیدنشان برایم گفتهاند. عجیب است ولی واقعیست.
من یکبار در خارج کشور بارداری را تجربه کردهام و حالا برای بار دوم در داخل کشور در حال تجربه کردن آن هستم. ممکن است زنان زیادی هر دو تجربه را داشتهاند و چه بسا دربارهاش نوشته باشند، گرچه من از بخت بد شانس خواندنشان را نداشتهام. به همین دلیل به نظرم رسید تجربه خودم را بنویسم و این هم به نوشتههای احتمالی قبلی اضافه بشود. دانستنی در اینباره همیشه و همه جا کم بوده و همیشه نوشتن از یک تجربه فردی میتواند به درک فرآیند مادر شدن و بعد پدر شدن کمک کند.
پیش از بارداری اولم زندگی یک دختر پرتحرک و با نشاط را داشتم. حالا هم همان آدم با همان روحیات مثبت قبلی هستم و از این که هنوز همان آدم قبلی هستم خوشحالم، گرچه هزینه زیادی برای چنین چیزی پرداختهام. ولی آنچه از بار اول تا امروز تغییر کرده محیط اطرافم است. و البته بی توجهی عمومی نسبت به شرایط یک زن یا تمام زنان باردار. از مهندسی پیادهروها تا محل عبور از خیابانها و تا نیاز به استفاده از سرویسهای بهداشتی در خیابانها.
از اینها که بطور موقت بگذریم، بخش دیگری از ماجرا نحوه برخورد با زندگی در شرایط جدید است که نیاز به همفکری و حمایت اطرافیان دارد. زن باردار بیمار نیست و نیاز به مراقبت بیمارستانی در خانه ندارد ولی درک تغییرات بدنی او و حفظ شادابیاش کاریست که بدون درک متقابل اطرافیان بسختی امکانپذیر است. من در بارداری دوم و البته سن ٣١ سالگی یعنی ١٠ سال فاصله با بارداری اول وقتی با دوستانم درباره مشکلات و نگرانیهایم گفتگو کردم متوجه شدم زن باردار در جامعه ایران به زن بیماری شباهت پیدا میکند که ناگزیر باید در تخت خواب بماند و تحرکی نداشته باشد. چنین شرایطی ممکن است محصول تظاهر بیش از حد به تجدد در داخل کشور باشد و چنین رویکردی برای کسی مثل من که در خارج کشور بدنیا آمده و بزرگ شده شگفت انگیز است.
بگذارید عملگرایانهتر بنویسم. چه چیز در بارداری یک زن در ایران گم میشود؟
اول از همه ارتباط متقابل خانواده برای کاهش فشار عصبی. زن باردار در طول نه ماه یک وزنه به شکم خود دارد که بطور مرتب به سنگینی آن اضافه میشود. نه تنها این، بلکه وزنه گاهی حرکت میکند و به بدن مادر ضربه میزند. او را وادار میکند در خواب و بیداری مراقب حرکات بدنیاش باشد. خوابیدن، راه رفتن و نیاز به خوردن و آشامیدن و دفع را همان وزنه به مادر تحمیل میکند. وقتی در دانمارک باردار بودم از همان ماه اول در کلاسهای بدنسازی زنان باردار شرکت میکردم که نحوه تعامل با جنین را به مادران آینده یاد میدادند. کلاسها برای پدران آینده هم برگزار میشد و به آنها وزنههایی شبیه به شکم همسرانشان داده میشد که به خود ببندند و همزمان حرکات ورزشی را با زنان انجام بدهند. اولین تاثیر همان وزنهها این بود که مردان تصور درستی از تغییرات جسمانی در دوران بارداری به دست میآوردند. گفتگو با چنین مردانی راحتتر از دیگران بود زیرا بخشی از بارداری را تحمل کرده بودند.
مادر باردار وضعیت خواب منظمی ندارد. طبیعیست که روز او نیز تحت تاثیر کم خوابی و بیخوابی شبانه چندان خوب نباشد. در گفتگو با او- ولو ناخوشایند- میبایست آستانه تحمل را بالاتر برد. البته چنین حرفی مجوزی برای پرخاشگری به زنانی که رفتار تهاجمی دارند نمیدهد اما تحمل آدمی که خواب شب ندارد آستانه بالاتری نیاز دارد. چنین شرایطی را میتوان برای مردان بازسازی کرد، نه به قصد انتقامجویی، بلکه برای تماس با واقعیت بارداری.
به تجربه متوجه شدهام بسیاری از مردان از گفتگو درباره شرایط بارداری شرمسارند. به زبان ساده خجالت میکشند. این خجالت راه را برای فهم درست آنها از بارداری و تغییرات هورمونی و جسمانی زنان میبندد. علاوه بر این، هر بدن متعلق به یک زن و هر زن دارای یک مغز و خصوصیات فردی مختص به خود است. بنابراین با پند و اندرزهای عمومی و اطلاعات ناقص کوچه و خیابانی نمیتوان روحیات همه زنان در دوران بارداری را شناخت. اگر مرد هستید و این نوشته را میخوانید متوجه باشید که شناخت همسر باردارتان مثل خواندن یک کتاب است. هیچ دو کتابی شبیه به هم نوشته نمیشوند. مردان هم شبیه همین هستند و طبیعیست که باید آنها را هم خواند و عمومیت دادن رفتارهای مردانه تغییر جدی و قابل توجهی در روابط انسانی ایجاد نمیکند. ولی تفاوت اصلی در این است که بد یا خوب، مردان باردار نمیشوند، یا در حال حاضر نمیشوند. بنابراین کفه ترازو در حال حاضر برای شناخت زنان در دوران بارداری سنگینی میکند. خوب است آقایان فهرست سوالاتشان را بنویسند و بدون رودرواسی از همسرانشان بپرسند. گاهی اتفاق خوبیست که معلمتان کنار دستتان باشد و به ندانستههای شما بطور خصوصی جواب بدهد.
تغذیه سالم و صحیح موضوع مهمیست و الگوی بخور تو الان دو نفری نتیجهای جز ابتلای مادر به بیماریهایی مانند فشار خون، دیابت و مشابه اینها میشود. علاوه بر این کلاسهای ورزشی و یوگا برای زنان باردار میتواند فشار خستگی و شب نخوابی را کاهش دهد و برای زنان باردار نشاط و آرامش بیشتری فراهم کند. دوباره خوب است بنویسم که زن باردار زن بیمار نیست. زن سالمیست که قرار است یک موجود سالم دیگر با بزرگ کند و بدنیا بیاورد. بنابراین میتواند ورزش کند و خوب است که ورزش کند. عزیزم دستت رو بلند نکن، راه نرو، خم نشو، فقط بخور و بخواب معنیاش این است که عزیزم قدم شما روی چشم بفرمایید بیمار بشوید.
آنچه تابحال در ایران دیدهام این است که ذوق پدر شدن و بقای نسل اولویت بیشتری نسبت به تشریک مساعی با همسران دارد. معنایش این است که اصل موضوع که زن باشد در مقابل فرع موضوع که جنین باشد رنگ میبازد. طبیعیست که مادران دلبستگی بیشتری به جنینشان دارند و مواردی که نشانه بی توجهی زنان به فرزندانشان باشد نشانه عمومیت دادن به شیوه برخورد زنان با بچههایشان نیست. اگر چنین حکمی باشد آنوقت آمارها برای تایید عدم دلبستگی مردان بیشتر است ولی مرافعهای نداریم، زن و مرد هر دو میتوانند دلبستگی نداشته باشند، اما اگر همسر باردار دارید شرایط او مقدم بر شرایط جنین است چون از قدیم هم گفتهاند چون که صد آید نود هم پیش ماست. زن باردار صد است و جنین نود. اگر شرایط زن خوب نباشد شرایط جنین هم بطور طبیعی خوب نخواهد بود. بنابراین اگر نمیتوانید بطور مشترک در کلاسهای عمومی شرکت کنید میتوانید کلاس ورزش را در خانه خودتان برای هر دو نفرتان برگزار کنید. تشریک مساعی از همینجا حاصل میشود.
و نکته آخر، یا در این نوشته نکته آخر.
زنان باردار لوس نیستند. پنهان نمیکنم که رفتارهای عجیب ممکن است از آدمها سربزند و البته زن و مرد ندارد. همه میتوانند رفتارهای عجیب داشته باشند ولی زن باردار در مورد سختیهای دوران بارداریاش موضوع لوسی ندارد که بخواهد به آن تظاهر کند. روزی چند لیوان آب بیشتر بنوشید و یکی از شرایط زنان باردار را تجربه کنید. اگر شما هم نیاز به استفاده مداوم از سرویسهای بهداشتی را داشتید آنوقت متوجه شرایط یک زن باردار میشوید. از همسرانتان در دوران بارداری بیشتر حمایت کنید. در گردش زمین به دور خورشید تغییر رخ نخواهد داد ولی روابط شما و همسرتان صمیمانهتر میشود، که چیز با ارزشیست.