جمعیتی که به کنسرت رفته بودند انتظار شنیدن صدای گلوله نداشتندکامیلا رز - بیبیسی حملههایی در ابعاد آنچه هفته پیش در پاریس رخ داد – با ۱۲۹ کشته و بیش از ۴۰۰ زخمی – بسیار نادرند. مقامهای مسئول در هر کشوری برای اینگونه موقعیتهای ویژه برنامههای ویژه دارند. اما مردم عادی چه؟ آنها اگر وسط حمله گیر کردند چه باید بکنند؟
ذهنتان را آماده کنیدبسیاری از آنها که از حملات پاریس جان به در بردند میگویند صدای تیراندازی را با صدای ترقه و آتشبازی اشتباه گرفته بودند. آنطور که جان لیچ، روانشناس موقعیتهای خطرناک و مدرس نظامی، میگوید، این اشتباه بسیار مرسوم است.
کسی که انتظار شنیدن صدای گلوله ندارد، فرض میکند صدای چیزی دیگر است، چیزی که با انتظارش همخوانی دارد. به گفته آقای لیچ، "ما به الگویی که در ذهن داریم واکنش نشان میدهیم، نه به آنچه در محیط اطراف رخ میدهد، و این آسیبپذیرمان میکند."
زمانی که طول میکشد تا بفهمیم واقعا چه شده، ممکن است به قیمت جانمان تمام شود. کسی که از قبل به سناریوهای ناگوار احتمالی فکر کرده باشد، سریعتر میفهمد. آقای لیچ میگوید: "همین که از خودتان بپرسید اگر اتفاقی بیافتد اولین واکنشم باید چه باشد، کافی است."
وقتی آدم در رستوران یا سینما نشسته، قاعدتا به خروجیهای اضطراری توجه نمیکند. اگر بکند، ممکن است جاناش را نجات بدهد. هفته پیش که مردان مسلح به سالن کنسرت باتاکلان در پاریس یورش بردند، یکی از نگهبانها توانست چندین نفر را از خروجی اضطراری که سمت چپ سن بود بیرون ببرد.
سریع واکنش نشان بدهید
تقریبا همه آدمها موقع حمله گیج مىشوند و نمىتوانند کارى بکنند. آقاى لیچ موقعیتهاى خطرناک و مرگبار در جاهاى مختلف دنیا را بررسى کرده و دیده فقط ۱۵ درصد افراد واکنشى نشان مىدهند که به نجاتشان کمک میکند. حدود ٧۵ درصد آنقدر جا مىخورند و گیج مىشوند که کلا واکنشى نشان نمىدهند. ده درصد دیگر هم کارى مىکنند که احتمال زنده ماندنشان را کم مىکند، و گاه به ضرر دیگران هم تمام مىشود.
کسى که سریع و قاطع تصمیم بگیرد، بیشتر ممکن است نجات پیدا کند. اما طبیعت انسان طورى است که صبر مىکند ببیند بقیه چه مىکنند. یک آزمایش مرسوم روانشناسان این است که گروهى را توى یک اتاق مىفرستند، بعد اتاق را پر از دود مىکنند ببینند مردم چطور واکنش نشان مىدهند. آنها که تنها هستند بیشتر واکنش نشان مىدهند تا آنها که با کسى دیگر آمدهاند.
خودتان را از تیررس دور کنیدبه قول ایان رید، مدیر شرکت امنیتى فورماتیو که پیشتر سرباز و مدرس نظامى بوده، "وقتى نبینندت، نمىزنندت." بنابراین اولین قدم این است که سر راه نباشید، کمتر دیده شوید. بدیهىترین گزینه این است که خودتان را روى زمین بیاندازید، اما اگر بشود، بهتر است پشت چیزى پناه بگیرید. و البته بهتر است آن چیز سخت و محکم باشد، مثلا دیوار بتنى.
ایان رید مىگوید: "آدمها از چیزى که در فیلمهاى هالیوودى دیدهاند فکر مىکنند گلوله از ماشین رد نمىشود، در حالى که ضرورتا اینطور نیست." با این وجود حتى ماشین هم بهتر از هیچ است.
اگر محیط بسته و آدم زیاد باشد، یک گلوله ممکن است چند نفر را زخمى کند. وقتى دور از چشم باشید، احتمال اینکه عمدا هدف بگیرندتان، یا یکى از گلولههاى بىهدفى که به همه سو شلیک مىکنند به شما بخورد، کمتر مىشود.
بسیارى از آنها که از حملات پاریس جان به در بودند، غریزى همین کار را کرده بودند – میز را برگردانده بودند و پشتش پناه گرفته بودند، یا پشت بلندگوهاى سالن کنسرت پنهان شده بودند. هرچند جایى مثل سالن باتاکلان که فضا عمدتا خالى است، سخت مى شود پنهان شد.
یک زوج ایرلندی خود را به مردن زدند و زنده ماندند. یک خانم دیگر به نام ترزا سید که جان به در برده، به بیبیسی گفت: "یک آقایی بدجور زخمی شده بود، ناله میکرد. سعی میکردیم بهش بگوییم "آرام باش. سعی کن حرکت نکنی که زنده بمانی،" چون هر بار کسی جایی تکان میخورد تیراندازی میکردند."
آقای رید توضیح میدهد که حملهکنندگان "دنبال حرکتاند – توجهشان را جلب میکند." به خصوص اگر فضا تاریک باشد. در سالن باتاکلان، بعضیها وقتی مردان مسلح داشتند خشابشان را عوض میکردند به سمت خروجی میدویدند. این کار ریسک دارد، اما در بعضی شرایط دویدن و فرار کردن گزینه مناسبی است. آنطور که بعضی از حاضران در سالن میگویند، بعضیها در اتاقهای اداری یا دستشویی سالن کنسرت پنهان شده بودند تا کمک برسد.
ژانویه امسال که یکی از اسلامگرایان مسلح به یک فروشگاه یهودیها حمله کرد، جوان ۲۴ سالهای به نام لسانا باتیلی گروهی را در سردخانه زیر مغازه قایم کرد، بعد دستگاه سردکن و چراغها را خاموش کرد و رفت کمک بیاورد. همه آنهایی که در سردخانه قایم کرده بود زنده ماندند – و خودش لقب قهرمان گرفت.
در افتادن
در برخی موارد درافتادن با مرد مسلح نتیجه داده. اوت امسال – باز در فرانسه – چند مسافر به مرد مسلحی که سوار قطار بود یورش بردند و نقشهاش را ناکام گذاشتند. نکته اینجاست که از چهار نفری که در مهار مرد مسلح نقش داشتند، یکی در نیروی هوایی بود و یکی در گارد ملی. از آن مهمتر اینکه فقط زمانی وارد عمل شدند که دیدند ماشه اسلحه مرد مسلح گیر کرده.
مردی به یک زن باردار که از پنجره آویزان شده کمک میکندآقای رید معتقد است کسی که آموزش ندیده بهتر است با مهاجم در نیافتد. میگوید: "صرفا جان خودتا را به خطر میاندازید." از یاد نباید برد که بسیاری از حملهها تکنفره نیست و گروهی است. بعضیها ممکن است جلیقه ضدگلوله به تن داشته باشند، یا مواد منفجره همراهشان باشد.
یک روز قبل از حمله پاریس، در یک بازارچه در بیروت، عادل ترمس از پشت به یک بمبگذار انتحاری یورش برد و او را زمین زد و جان دهها نفر را نجات داد. اما بمب منفجر شد و خودش و بمبگذار کشته شدند.
بعضی کارشناسان معتقدند – بهرغم خطرهای احتمالی – آدم باید آماده باشد که اگر لازم شد درگیر شود. جیمز آلوارز، روانشناس و متخصص مذاکره با گروگانگیرها، میگوید داعشیها دنبال گروگان گرفتن نیستند. "اهل مذاکره نیستند. صرفا میخواهند بکشند. من اگر قرار باشد تیر بخورم، ترجیح میدهم دستوپابسته از این دنیا نروم."
بعد از فرارکسی که موفق میشود از مهلکه فرار کند، باید همچنان هشیار باشد. توصیه ایان رید این است که، "تا جایی که میتوانید از محل واقعه دور شوید. پشت سفتوسختترین چیزی که میتوانید پنهان شوید و از نزدیکترین مرکزی که میدانید مقامهای مسئول هستند، کمک بخواهید."
آقای رید معتقد است بعد از فرار بهتر است در گروههای بزرگ حرکت نکنید و سوار وسایل حملونقل عمومی نشوید. میگوید: "همیشه فرض کنید حمله دیگری هم در راه است." بهترین کار در چنین موقعیتی این است که سراغ پلیس یا مسئولان امنیتی دیگر بروید، که قاعدتا به اوضاع مسلطترند.
به هم کمک کنیداحتمال اینکه هر یک از ما در چنین مهلکهای گیر بیافتیم، همچنان خیلی کم است. اما به فرض که چنین اتفاقی بیافتد – آنطور که کریس کاکینگ، روانشناس و متخصص رفتار جمعی میگوید – آنها که با هم هماهنگاند و گروهی کار میکنند، احتمال جانبهدربردنشان بیشتر است.
آقای کاکینگ بعد از حمله تروریستی به لندن در سال ۲۰۰۵، با دهها نفر که در موقعیت خطرناک قرار گرفته بودند مصاحبه کرد. نتیجه تحقیقاش این بود که سریعترین و کاراترین راه برای رهایی از مخمصه همکاری و هماهنگی است.
اگر میخواهیم همه جلوی خروجی اضطراری گیر نکنند و کسی زیر دستوپا نماند، راهی جز این نیست. به گفته آقای کاکینگ بیشتر آدمها حتی در شرایط بسیار حاد هم قاعدتا به هم کمک می کنند.
میگوید: "تصور رایج این است که (هنگام خطر) هرکس به فکر خویش است. اما در عمل چنین نیست."
قدیمی ترین هاجدیدترین هابهترین هابدترین هادیدگاه خوانندگان