جمشید برزگر - تحلیلگر بیبیسی فارسی در امور ایران بازداشت های اخیر در ایران که از سوی رسانه های نزدیک به سپاه پاسداران تلاش سازمان اطلاعات سپاه برای انهدام یک "شبکه نفوذ" صورت گرفته، اکنون به یکی از عرصه های رویارویی کم سابقه میان دولت حسن روحانی و برخی نهادهای تحت امر آیت الله علی خامنه ای بدل شده است.
این رویارویی زمینه های ظهور دوباره وضعیتی را فراهم کرده است که برای نخستین بار در دوران ریاست جمهوری محمد خاتمی از آن به عنوان "حاکمیت دوگانه" یاد شد. حاکمیت دوگانه به وضعیت تناقض آمیزی اشاره می کند که در ساختار حقوقی و حقیقی قدرت در جمهوری اسلامی وجود دارد. از یک سو، مبنای مشروعیت و قدرت برخی از ارکان نظام بر رای مردم و حق انتخاب آنان استوار است و از سوی دیگر، بخشی از منابع اصلی قدرت به صورت انتصابی و غیرانتخابی اداره می شود. تناقض و رویارویی این دو بخش، به انشقاق و شکافی می انجامد که در نهایت باعث دوگانگی حاکمیت می شود.
بسیاری از ناظران و فعالان سیاسی و از جمله حامیان حسن روحانی در سال های اخیر با تاکید بر سابقه و نقش حسن روحانی در سه دهه گذشته، بر از بین رفتن وضعیت حاکمیت دوگانه و بازگشت یکپارچگی و یگانگی به بالاترین سطوح حاکمیت سخن می گفتند.
اما اکنون به نظر می رسد که تلاش ها برای ترمیم شکاف های عمیق در راس حاکمیت چندان نتیجه بخش نبوده است. چنین شکافی، حتی در دوران ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد هم به تمامی ترمیم نشده بود، با آنکه آیت الله علی خامنه ای با صراحتی بی سابقه، تاکید کرده بود که نظرات آقای احمدی نژاد به نظرات او نزدیک است.
حسن روحانی، از زمان روی کار آمدن کوشیده بود که با در پیش گرفتن یک مشی اعتدالی فضای به شدت دو قطبی شده نه تنها در جامعه بلکه در میان طیف های مختلف درون حاکمیت را تعدیل کند و از تقابل های تند و حاد با نهادهایی که بازنده انتخابات بوده اند اما حاضر به واگذاری قدرت نیستند، بپرهیزد.
او تنها در حوزه مذاکرات هسته ای بود که حداکثر مقاومت را از خود نشان داد و موفق شد به مهم ترین وعده انتخاباتی خود و سپس مهم ترین وظیفه و اولویت دولتش برای رسیدن به یک توافق در بحران پرونده اتمی عمل کند؛ هدفی که حرکت به سوی آن عملا پیش از روی کار آمدن آقای روحانی، از سوی آیت الله خامنه ای آغاز شده بود و تاثیری تعیین کننده بر نتایج انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۹۲ داشت.
جدا از موضوع مذاکرات هسته ای، حسن روحانی در بیش از دو سال گذشته کوشیده بود در دیگر حوزه ها در مقابل رقبای اصولگرای خود با تاکید بر اعتدال از بازگشت فضای دو قطبی و فعال شدن مجدد شکاف های موجود در راس هرم قدرت جلوگیری کند، اما به نظر می رسد که فرا رسیدن اولین انتخاباتی که قرار است دولت او مجری آن باشد، پیمودن این راه را دشوارتر از پیش کرده است.
گردنه نفوذ در جریان مذاکرات هسته ای، آیت الله علی خامنه ای بارها به صراحت گفته بود که اطمینان دارد مذاکره با آمریکا هرگز به نتیجه نمی رسد. به عنوان مثال، او در ۱۲ آبان ماه سال ۱۳۹۲ گفت:" گفتم من اعتماد ندارم، خوشبین نیستم به مذاکره، لکن میخواهند مذاکره کنند، بکنند؛ ما هم به اذنالله ضرری نمی کنیم. یک تجربه ای در اختیار ملت ایران است که این تجربه ظرفیت فکری ملت ما را بالا خواهد برد."
به این ترتیب آیت الله خامنه ای ضمن تاکید بر نافرجام بودن مذاکرات، هرگز در عمل مانع ادامه مذاکرات و سرانجام دستیابی به یک توافق نشد؛ زیرا آن گونه که او خود بعدا آشکارا گفت هدف جمهوری اسلامی از ورود به مذاکرات "رفع تحریم های ظالمانه اقتصادی" و " شکستن فضای خصمانه جبهه استکبار بر ضد ایران" بوده است.
آیت الله خامنه ای در جریان مذاکرات، اگرچه از دولت و تیم مذاکره کننده هسته ای حمایت می کرد، اما همزمان نه تنها دست منتقدان تندرو حسن روحانی و روند مذاکرات را باز می گذاشت بلکه در سخنرانی های خود چارچوب های مفهومی برای تداوم این انتقادها را تدارک می دید.
با دستیابی ایران و گروه ۱+۵ به توافق برنامه جامع اقدام مشترک (برجام)، آیت الله خامنه ای که طبق اظهارات اعضای تیم مذاکره کننده لحظه به لحظه در جریان جزییات آن بود، مسیر تازه ای را در پیش گرفت و از خطرات پس از توافق سخن گفت و نسبت به قصد آمریکا برای "نفوذ" به داخل بخشی از ساختار قدرت هشدار داد.
آیت الله خامنه ای برای نخستین بار در ۲۶ مرداد ماه سال ۱۳۹۴، یعنی درست یک هفته پس از آنکه برجام به تایید شورای عالی امنیت ملی رسیده بود و برای نهایی شدن از سوی ایران تنها به امضا و تایید آیت الله خامنه ای نیاز داشت، گفت:" آمریکاییها میخواهند از توافقی که هنوز نه در ایران و نه در آمریکا تکلیفش و رد یا قبول شدنش معلوم نیست، وسیله ای برای نفوذ در ایران بسازند اما ما این راه را قاطعانه بستهایم و با همه توان بالای خود، اجازه نفوذ اقتصادی، سیاسی، فرهنگی یا حضور سیاسی در ایران را به آمریکاییها نمیدهیم."
از آن هنگام تا امروز، دو اتفاق رخ داده است:
اول، به رغم همه موانع و جنجال ها و بحث هایی که بر سر راه تایید برجام در ایران وجود داشت، این توافق در موعد مقرر به تایید آیت الله خامنه ای رسید و هیچ اختلالی در روند اجرایی شدن آن با طرف مقابل پیش نیامد؛
دوم: مساله اصلی که تا پیش از این شیوه رسیدن به توافق و یا حتی اصل توافق بود جای خود را به پیامدهای توافق به ویژه در عرصه سیاست داخلی داد.
به این ترتیب، آیت الله خامنه ای از یک سو به سمت خواسته اصلی خود یعنی رفع تحریم ها حرکت کرده و از سوی دیگر اکنون تلاش می کند که پیامدهای اجرای این توافق را به سود خویش کنترل کند.
نفوذ، طرح سپاه یا رهبر؟
درست از زمان تایید برجام در شورای عالی امنیت ملی تا امروز، تاکید آیت الله خامنه ای بر مساله "نفوذ" آمریکا بوده است. این میزان تاکید به معنای آن بود که این چارچوب مفهومی، دیر یا زود، خواسته یا ناخواسته جنبه عملیاتی نیز پیدا خواهد کرد؛ همان گونه که پیشتر نیز چنین شده بود.
به عنوان نمونه، در اردیهشت ماه سال ۱۳۷۹، درست پس از آنکه آیت الله خامنه ای در هشداری صریح، مطبوعات را پایگاه دشمن خواند، قوه قضاییه ده ها نشریه را توقیف و شماری روزنامه نگار را به عنوان "عامل دشمن" بازداشت کرد. توقیف شدگان و بازداشت شدگان جملگی هواداران محمد خاتمی، رییس جمهوری وقت بودند.
بنابراین، تاکیدات اخیر آیت الله خامنه ای بر خطر "نفوذ" به طور منطقی باید به اقدام نیروهای تحت امر او می انجامید. سخنان محمد علی جعفری، فرمانده کل سپاه، در روز ۱۱ آبان ماه ۱۳۹۴ به معنای آن بود که اکنون دیگر زمان اقدام فرا رسیده است. او گفت:" دشمن کار خود را شروع کرده اما اگر خطر نفوذ را درک کرده ایم، باید الان جلوی برخی از کارهایی را که انجام میشود بگیریم. به نظر می رسد فتنه ای که از پس از برجام شروع خواهد شد، طولانی باشد و ممکن است چند سال طول بکشد."
یک روز پس از این سخنان، دست کم پنج روزنامه نگار بازداشت شدند و خبر بازداشت نزار زاکا یک شهروند لبنانی که به دعوت دولت به ایران سفر کرده بود تایید شد. هرچند پیش از آن نیز خبر بازداشت سیامک نمازی، مدیر ایرانی-آمریکایی بخش برنامهریزیهای استراتژیک کمپانی نفتی کرسنت، بدون آنکه به تایید مقامات ایرانی برسد منتشر شده بود.
به این ترتیب، به نظر می رسد که مخالفان دولت حسن روحانی بار دیگر از "اتاق فکر وارد اتاق عملیات شده اند". آقای روحانی تابستان سال گذشته، در توصیف اقدامات مخالفان دولت گفته بود:" کسانی که صرفاً به دنبال تخریب و کارشکنی هستند و مدتی است که از اتاق فکر به اتاق عملیاتی وارد شدهاند، بدانند که در برابر تخریب گران سکوت نمیکنیم." آقای روحانی در روز ۱۴ آبان ماه، یکی دو روز پس از اعلام خبر بازداشت های اخیر، شاید در عمل به همین وعده بود که سکوت نکرد و به صراحت انگشت اتهام را به سوی سپاه پاسداران گرفت و آنان را به سوء استفاده از "کلام رهبری" متهم کرد.
او گفت:" واقعاً تلاش کنیم اگر رهبری انقلاب کلامی را عنوان میکنند به درستی آن را بفهمیم و پیاده کنیم و اجازه ندهیم افرادی از این کلمات در راستای منافع شخصی، گروهی و جناحی خود سوء استفاده کنند... نباید عده ای با کلمه 'نفوذ' بازی کنند... نباید خدای ناکرده برخی بخواهند از این کلمات و واژگان سوء استفاده کنند و اینطور نباشد که از این پس با هر کس که مخالف هستیم، بخواهیم او را به نحوی متهم کرده و گروهی را به حاشیه برانیم."
روشن است که آقای روحانی همچنان می کوشد از فعال تر شدن شکاف موجود در راس هرم قدرت جلوگیری کند، اما این تلاش در آستانه انتخابات مجلس خبرگان رهبری و مجلس شورای اسلامی که اکبر هاشمی رفسنجانی اخیرا آن را سرنوشت سازترین انتخابات خوانده، تا چه اندازه موثر و مفید خواهد بود؟
حسن روحانی می کوشد بازداشت های صورت گرفته را تنها به طیفی از نیروهایی که کنترل سپاه پاسداران را در اختیار دارند تقلیل دهد و نقش آیت الله خامنه ای در طرح و بسط فرضیه "نفوذ" را نادیده بگیرد اما مشخص نیست که چنین روشی این بار نیز همان طور که در جریان مذاکرات هسته ای نتیجه بخش بود، به نتایج دلخواه بینجامد زیرا در مذاکرات هسته ای، علی رغم اختلافات، همسویی هایی عمده نیز وجود داشت که اکنون دیگر بر سر مسایل داخلی وجود ندارد.
قدیمی ترین هاجدیدترین هابهترین هابدترین هادیدگاه خوانندگان