فرهیختگان :داماد جوان وقتی همسرش از خانه قهر کرد و به خانه پدرش رفت، شبانه با یکی از دوستانش به خانه پدرزنش حمله کردند و تازه عروس و برادرش را کشتند. آنها که چهار عضو خانواده را نیز زخمی کرده بودند، همان شب دستگیر شدند و دیروز پای میز محاکمه ایستادند.
در جلسه رسیدگی به این پرونده که دیروز در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست محمدباقر قربانزاده و با حضور دومستشار تشکیل شد، ابتدا نماینده دادستان کیفرخواست را خواند.
او گفت: «یاسر 26 ساله متهم است که شامگاه دهم فروردین 94 همراه دوست 27سالهاش امید به خانه پدرزنش در صالحآباد رفت و همسر 20 سالهاش مریم را با ضربههای قمه کشت و برادرزن، مادرزن و دخترداییهای همسرش را نیز زخمی کرد. امید نیز در آن درگیری برادرزن یاسر، حمید 30 ساله را با ضربه قمه کشت. اکنون با توجه به مدرکهای موجود در پرونده برای دو متهم اشد مجازات میخواهم.»
سپس پدر و مادر داغدار در جایگاه ویژه ایستادند و برای قاتلان دختر و پسرشان حکم قصاص خواستند.
جزئیات حمله شبانه از زبان یکی از نجاتیافتگان
برادر بزرگ دو قربانی که در این ماجرا بهشدت زخمی شد و بهطرز معجزهآسایی زنده ماند نیز روبهروی هیات قضایی ایستاد و گفت: «خواهرم و شوهرش مدتی بود که با هم اختلاف داشتند تا اینکه خواهرم به خانهمان آمد و گفت از سختگیریهای شوهرش خسته شده است. خواهرم میگفت یاسر او را در خانه زندانی میکند. آن شب یاسر چند پیامک تهدیدآمیز برای خواهرم فرستاده بود.»
او ادامه داد: «ساعت 10 شب بود که امید مقابل خانهمان آمد و چون پدرم قبلا گچکار بود سراغ یک گچکار ماهر را گرفت. مشغول صحبت کردن با او بودم که یاسر به یکباره وارد خانهمان شد و از زیر پیراهنش قمه بیرون کشید. امید هم آن لحظه با قمه به سمت برادرم حمله کرد و چند ضربه به او زد. من شوکه شده بودم که یاسر به سمت خواهرم رفت و قمه را به قلبش فروکرد. من جلو رفته بودم که یاسر ضربهای هم به سینه و پهلوی من زد. آنها میخواستند همسر و فرزند شش سالهام را هم بزنند، اما همسر و فرزندم به یک اتاق فرار کردند و در را قفل کردند. یاسر و امید مادر و دو دختر داییمان را که در خانه ما میهمان بودند با قمه زدند و گریختند. اما همسایهها که سروصدا را شنیده بودند مقابل در آمدند و آنها را دستگیر کردند.»
دفاعیات تازهداماد در دادگاه
نوبت دفاع به تازهداماد که رسید، گفت: «مشروب خورده بودم و حال طبیعی نداشتم که برای صحبت کردن به خانه پدرزنم رفتم. چون میخواستم با زنم صحبت کنم و او را برای بازگشت به خانهمان قانع کنم، دوست صمیمیام امید را هم با خودم بردم. وقتی مقابل خانه پدرزنم رسیدیم نمیدانم چه شد که قمه کشیدم و به سمت زنم حمله کردم. امید هم برادرزنم را با قمه زد. اما باور کنید من قصد قتل نداشتم و با نقشهای از پیشطراحی شده به آنجا نرفته بودم.»
انکار همدستی در جنایت
سپس امید در جایگاه ویژه ایستاد و خود را بیگناه خواند. وی گفت: «من در قهوهخانه نشسته بودم که یاسر به آنجا آمد. سر صحبت را باز کردم و به او گفتم قصد دارم ازدواج کنم، اما یاسر سعی کرد مرا منصرف کند. او گفت مدتی است با همسرش اختلاف دارد. او از من خواست تا همراهش به خانه پدرزنش بروم. من هم به آنجا رفتم، اما به یکباره او روی برادرزنش قمه کشید و حمید را کشت. او سپس به همسرش حملهور شد و اعضای خانواده همسرش را هم زخمی کرد.»
او ادامه داد: «من حمید را نکشتم. من اصلا خانواده همسر یاسر را نمیشناختم و انگیزهای برای کشتن آنها نداشتم. یاسر همان شب به من گفت اگر قتل حمید را گردن بگیرم برایم رضایت میگیرد. من هم به خاطر رفاقت با او قتل را گردن گرفتم. اما حالا میگویم بیگناهم.»
اشک شاهدان در دادگاه
سپس هیات قضایی از دو دختردایی قربانیان که شاهد جنایت بودند و خودشان هم زخمی شدند خواست آنچه را دیدند برای هیات قضایی تشریح کنند. آنها که از به یاد آوردن صحنههای جنایتی که مقابل چشمانشان رقم خورده بود به گریه افتاده بودند، گفتند دیدهاند که امید ضربهای کشنده به حمید زده و یاسر همسرش را کشته است.
در پایان این جلسه هیات قضایی وارد شور شد تا رای صادر کند.
تازه داماد در گفتوگو با «فرهیختگان»:برای مرگ آمادهام
چقدر درس خواندهای؟
تا دوم راهنمایی درس خواندهام.
اهل کجایی؟
مشکین شهر.
شغلت چه بود؟
درمکانیکی پدرم کار میکردم.
چطور با مریم آشنا شدی؟
چند ماه قبل از ازدواجمان در محل کار مریم با او آشنا شده بودم و تصمیم به ازدواج گرفتم.
چه مدت از ازدواجت با مریم گذشته بود که او قهر کرد و به خانه پدرش رفت؟
6 ماه.
قمه را چطور تهیه کرده بودی؟
آن را 130 هزار تومان از اسلامشهر خریده بودم.
چرا همراه خودت 4 لیتر بنزین به خانه پدر زنش برده بودی؟
من بنزین را در یک ساک جاسازی کرده بودم تا مقابل خانه پدرزنم آتش به پا کنم و آنها را بترسانم.
چرا قبل از رفتن به خانه پدرزنت مشروب خوردی؟
نمی دانم. امید از من خواست تا برایش مشروب تهیه کنم.
علت اختلاف با همسرت چه بود؟
ما اختلاف خاصی با هم نداشتیم. همسرم به خانه پدرش رفته بود و هر چه برای او پیامک میفرستادم پاسخ نمیداد.
میدانی چه مجازاتی در انتظارت است؟
من برای مرگ آمادهام.
قدیمی ترین هاجدیدترین هابهترین هابدترین هادیدگاه خوانندگان