گزارش آخرین روز عمر یک زندانی محکوم به اعدام

ایران وایر , ماهرخ غلامحسین پور
«فرهاد وکیلی»، زندانی کُرد محکوم به اعدام در بند 350 زندان «اوین»، یکی از روزهای عادی خود را می گُذراند. نیمه اردیبهشت ماه بود و حدود 50 نفر از زندانیان امنیتی و سیاسی این بند در حال بازی والیبال بودند. بلندگو نام وکیل بند را صدا کرد و فرهاد وکیلی که وکیل بند خوبی هم بود، به هوای پی گیری کار بچه های بند به دفتر افسرنگهبانی رفت. او هیچ وقت برنگشت. چند ساعتی که گذشت، همه هم بندی ها نگرانش بودند. همه می دانستند که فرهاد حکم اعدام دارد. فردا هفت صبح تله تکست تلویزیون اتاق های بند ۳۵۰ خبر تازه به روز شده صداوسیما را نشان می داد و ما خواندیم که "فرهاد وکیلی سحرگاه امروز اعدام شد".

بند در بهت و حیرت فرو رفت. این بار دیگر اثری از نگرانی و دل‌شوره نبود؛ اندوه و غم بود که همه جا روی همه جان‎مان نشسته بود.»
این روایت یک زندانی بند 350 زندان اوین در گفت و گو با «ایران‎وایر» است.  «نوید» که دوران سکونتش در زندان به هفت سال رسیده، می گوید در طول این سال ها شاهد رفتن بسیاری از هم بندی هایش بوده که بی هوا و بدون آگاهی از اجرای حکم خود، به نیت انجام یک کار ساده از بند خارج شده اند اما هرگز برنگشته اند: «زندانی های محکوم به اعدام تا پیش از آن که به انفرادی منتقل بشوند، از روز و ساعت اجرای این حکم خبر ندارند. اغلب، بلندگوی زندان با صدا زدن محکوم به اعدام با عناوین مختلفی هم‌چون اعزام به بهداری، بیمارستان، دادسرا یا حتی ملاقاتی، او را از بند صدا می زنند و زندانی که هیچ اطلاعی از زمان اجرای حکمش ندارد، نه فرصت این را پیدا می کند که از دوستان هم‌بندی خود خداحافظی کند و نه این که شاید نامه ای یا وصیتی به کسی بسپارد، یا حتی یکی از وسایل شخصی اش را بخواهد به هم اتاقی خود ببخشد و یا سفارش و حرف آخری داشته باشد. شکارچیانِ لباس‌شخصی که غالبا مامور بند ۲۴۰ یا ماموران وزارت اطلاعات هستند، زندانی را که هنوز نمی داند برای چه کاری به دفتر احضار شده، با خودشان به انفرادی می برند. در انفرادی بند، زندانی هیچ کدام از وسایل شخصی را با خودش همراه نیاورده و هیچ کسی از آشنایان وعزیزانش را هم هرگز نخواهد دید. به او یک کتاب قرآن و یک کتاب مفاتیح می دهند و او تنها کم تر از 12 ساعت فرصت دارد تا به خدای خودش التماس و گریه  و زاری کند و برای مرگ آماده شود و یا احیانا از اشتباهاتش توبه کند. همه زندانی های محکوم به اعدام، از زندانیان عقیدتی گرفته تا مواد مخدر و قصاص نیز همین پروسه را طی می کنند. اما زندانیان محکوم به قصاص تنها کسانی هستند که هنوز هم امیدی به زنده ماندن دارند چون ممکن است در آخرین دقایق حیات‎شان، توسط خانواده مقتول در هنگام اجرای حکم بخشیده شوند.»
 
«رها. ر» یکی از زندانیان عقیدتی است که چند ماهی را در یکی از انفرادی های بند ۲۴۰ به سر می برده است. او که گاهی از پشت دیوارهای نازک سلول می توانسته صدای ضجه و زاری زندانیان محکوم به اعدام را بشنود، از محکومان به اعدامی می گوید که ترس از مرگ در وجود آن ها هویدا بوده و تمام طول شب از گریه و تضرع و توبه و نماز غافل نمی شده اند.
 
رها از هم‎دلی پنهانش با یکی از نگهبابان زندان می گوید و این که یکی از آن ها گاهی مابین درد و دلش با او، از شب آخر محکومان به اعدام می گفته است و از اتفاقاتی که دیگران نمی توانند شاهد دیدنش باشند؛ از موکت سراسر کثیف سلول ها که به گفته او پر از لکه ادرار و حتی گاه مدفوع محکومان به اعدامی است که اختیار خود را ساعاتی پیش از اجرای حکم از دست می داده اند و همه چیز را به خاطر ترس و وحشتی که سراسر وجودشان را فرا گرفته بوده، فراموش کرده اند.
 
نگهبان زندان به رها گفته گاهی با آن هایی که بی تاب ترند و تحمل کم تری دارند، در شب آخر زندگی‎شان هم‎صحبت می شده است:«من هم هیچ کاره ام و دلم برای آن ها می سوزد. تنها کاری که از دستم برمی آید، دل‎داری دادن به آن ها است و سعی می کنم این یک کار را از آن ها دریغ نکنم. بعضی از آن ها در ساعت های آخر شب از شدت دل‎شوره بی تاب می شوند و داد و بی‎داد کرده و مزاحم بقیه می شوند. من معمولا سعی می کنم آخرین درخواست آن ها را که یک لیوان چای داغ و یا یک نخ سیگار است، اجابت کنم و از سهم خودم به آن ها چای و قند می دهم. خبری از آن مراسمی که در فیلم ها می بینیم، نیست؛ این که زندانی آخرین غذایش را سفارش بدهد یا شب آخرش را با عزیزانش بگذراند و یا یک روحانی آخرین دقایقش را با او سپری کند. او به تنهایی در سلول انفرادی نگه‎داری می شود و تا صبح علی الطوع بی تابی می کند تا زمانی که سپیده بزند و به سمت طناب دار برود.»
 
رها یکی از خاطرات خود را در طول دوران اقامتش در بند 240 این گونه تعریف می کند: «یکی از نگهبان ها من را به انبار بند برد. آن جا کفش ولباس و کمربندهای فراوانی روی هم تلنبار شده بودند. دستم به سمت یک کفش نو رفت که آن جا، یک گوشه گذاشته شده بود. نگهبان همراهم وقتی تعجب مرا دید، به من اصرار کرد تا آن کفش یا هر آن چه را که می بینم و می پسندم، برای خودم بردارم! او گفت که  این ها آخرین اشیا و اموال محکومان به اعدام است که در این جا باید لباس شخصی خودشان را با لباس مخصوص اعدام عوض کنند. لباس مخصوص اعدام، همان لباس آبی یک‎دست بیمارستان و بهداری زندان است که آن ها در آخرین دقایق حیات برای اجرای مراسم اعدام می پوشند.»
 
طناب داری که برای اجرای مراسم اعدام استفاده می شود، با طناب معمولی فرق می کند و گره طنابِ دار، یک گره مخصوص است که فقط برای این کار استفاده می شود.
 
گره طناب به شکلی بسته می شود که هم‎زمان با کشیده شدن صندلی از زیر پای محکوم و آویزان شدنش، مهره های دوم گردن شکسته و زائده استخوانی مهره ها وارد بصل النخاع شده، شریان های ناحیه گردن به سرعت بسته شود. پس از آن، محکوم جان می دهد. اما گاهی مراسم اعدام به علت گره نامناسب یا استفاده از روش های دیگری مثل جرثقیل برای بالا کشیدن فرد اعدامی، تبدیل به مراسم دردناکی می شود که مرگ تدریجی زندانی را به همراه دارد و روند مرگ را دردناک و طولانی تر می کند.
 
رها از وحشت زندانیان محکوم به مرگ در زندان که گاهی منجر به خودکشی و یا حتی دیگرکشی می شود، برایم تعریف می کند: «زندانی محکوم به مرگ که توسط وکیل یا خانواده اش از اعدام قریب الوقوعش خبردار شده، ممکن است دست به خودکشی بزند. او به این امید دست به خودکشی می زند که شاید در طول مسیرانتقال به بیمارستان فرصت فرار پیدا کند یا به هر دلیل بتواند از مرگ بگریزد. زندانیان شرور و متهم به قتل ممکن است راه دیگری انتخاب کنند. آن ها یکی از هم بندان و یا شاید حتی دوستان خود را می کشند تا پرونده قتل جدیدی برایشان مفتوح شود و طبق قانون، بتوانند حدود پنج سال دیگر برای رسیدگی به این پرونده جدید زنده بمانند. من خودم در زندان در مورد یک زندانی خطرناک شنیدم که دو بار در طول 10 سال گذشته محکومیت خود، دو نفر را در همین زندان کشته و به این شکل از اعدام فوری گریخته است. اما این ها مواردی هستند که سینه به سینه و از طریق نقل قول به گوشم خورده و در مورد صحت آن اطلاع دقیق ندارم.»
 
«نوید»، دیگر زندانی ساکن زندان اوین از مرگ یکی از هم‎بندی هایش به نام «علی اکبرسیادت» می گوید. علی اکبر سیادت به اتهام جاسوسی برای اسراییل دستگیر و در دی ماه 1389 به دار آویخته شد. سیادت که گویا خلبان هواپیمای جنگی بوده و در دوران جنگ بارها به آسمان بغداد نفوذ کرده، در سال 1387 به اتهام دادن اطلاعات به «موصاد» دستگیر می شود. فردای روز اعدامش خبر تاسف انگیزی در سراسر بند می پیچد؛ این که مرگ او بسیار دردناک بوده و او به خاطر جثه کوچک و وزن کم، بیش از 15 دقیقه به طناب دار آویزان بوده و به شیوه ای غیراستاندارد و غیرانسانی جان می دهد.
 
نوید به «ایران وایر» می گوید: «آن هایی که به مرگ در ملاءعام محکوم می شوند، از این شکل جان دادن بسیار واهمه دارند چون محکوم را آرام آرام با جرثقیل بالا می برند تا کم کم خفه شود. این دقیقا معادل فشار دادن دست روی گلوی یک فرد است و به خاطر یکسان نبودن فشار و تقلای اعدامی، این مرگ دقایق زیادی به طول می انجامد و با زجر شدید همراه است.»
 
در زندان «رجایی شهر» و اوین، زندانیان سیاسی و عادی برای هم بندیان سابقی که حکم اعدام‎شان اجرا شده، در روز اعدام ، سوم، هفتم و چهلم اعدام شدگان مراسم ختم برگزار می کنند. آن ها اغلب حلوا می پزند و در حسینیه بند عزاداری می کنند. این مراسم عزاداری همراه با پذیرایی با خرما و چای و خواندن فاتحه برای فرد درگذشته است. اما گاهی مسوولان اجازه برگزاری این گونه مراسم را هم به زندانیان سیاسی نمی دهند. برای همین، زندانیان نیز در حیاط زندان حلقه زده و با هم‎دیگر سرود می خوانند.
+76
رأی دهید
-10

  • قدیمی ترین ها
  • جدیدترین ها
  • بهترین ها
  • بدترین ها
  • دیدگاه خوانندگان
    ۴۰
    Liberte - ارومیه، ایران
    بجز ء زندانیان عقیدتی و سیاسی ،مابقی کسانی که اعدام میشن مثل جانیان،قاتلان، سارقان مسلح،اختلاس کنندگان، زورگیران ،قاچاقچیان مواد مخدر ،مستحق اعدام هستند.
    55
    46
    جمعه ۲۴ مهر ۱۳۹۴ - ۱۰:۰۴
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۳۴
    بختیاری2500 - اهواز، ایران

    ای تف به تازی پرستان که دارن ایرانی را نابود میکنند..!
    10
    83
    جمعه ۲۴ مهر ۱۳۹۴ - ۱۰:۱۵
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۵۷
    parvin55 - مادرید، اسپانیا

    این جهنم و مرگ انسانیت در ایران امروز چه اهمیتی دارد !!!!!بچسبید به یک بدبخت که تغییر جنس داده برای اختفای این جنایات-مثل اینکه شعور خمینی کثیف در این مورد بیش از شما بود!!!!
    6
    56
    جمعه ۲۴ مهر ۱۳۹۴ - ۱۰:۳۰
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۷۹
    ایوان مدائن - فرانکفورت، آلمان

    خبر‌هایی‌ که افراد تهی مغز و ذوب شده ولایت در این سایت را خوشحال می‌کند باشد که روزی نوبت خودشان فرا رسد
    4
    64
    جمعه ۲۴ مهر ۱۳۹۴ - ۱۰:۳۶
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۳۳
    aram2255 - ایلام، ایران

    این رژیم از جنبه ی کشتار و ترور و اعدام روی داعشم سفید کرده. تسلیت میگم به خانواده ی داغدارش. و همچنین به تمام خانواده هایی که بخاطر عقیده داغدار شده اند.
    2
    64
    جمعه ۲۴ مهر ۱۳۹۴ - ۱۰:۴۵
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۵۶
    ایران بر باد رفته - برلین، آلمان

    ))))))))))او به تنهایی در سلول انفرادی نگه‎داری می شود و تا صبح علی الطوع بی تابی می کند تا زمانی که سپیده بزند و به سمت طناب دار برود(((((((تا صبح علی الطوع بی تابی می کند !!!!!!!!!!!!!!! بخوانید تا صبح ، یعنی از شب قبل تا صبح نمیخوابد!!!!! داعش پسر با تزریق مخدر در سوریه طعمه های خود را بی حس میکند برای سوزاندن و جنایت و وحشیگری و داعش پدر، حکومت جلاد آخوندی با بی خوابی و در عین حال با کتاب قران اسیران خود را منگ و بیهوش! دو اژدهای هم شکل و همسان ، یکی پیرو فرسوده و در حال پاشیدن و دیگری جوان و همچنان در رویای رسیدن در جای پای داعش پدر! ننگتان باد و سرنگون باد حکومت لجن مذهبی اسلامی قرون وسطائی آخوندی! ننگ بر ولایت لجن وقیح
    7
    63
    جمعه ۲۴ مهر ۱۳۹۴ - ۱۱:۰۳
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۵۶
    ایران بر باد رفته - برلین، آلمان

    سراسر بند می پیچد؛ این که مرگ او بسیار دردناک بوده و او به خاطر جثه کوچک و وزن کم، بیش از 15 دقیقه به طناب دار آویزان بوده و به شیوه ای غیراستاندارد و غیرانسانی جان می دهد!!! سادیسم آخوندی چه ها که نمیکند!
    5
    68
    جمعه ۲۴ مهر ۱۳۹۴ - ۱۱:۰۶
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۵۶
    ایران بر باد رفته - برلین، آلمان

    زندانیان سیاسی !؟!؟!؟ مگه زندانی سیاسی هم در زندانهای حکومت ورشکسته روحانی داریم!؟
    4
    59
    جمعه ۲۴ مهر ۱۳۹۴ - ۱۱:۰۸
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۳۴
    Shahin.Orel - تهران، ایران

    توی متن آمده ( به او یک کتاب قرآن و یک کتاب مفاتیح می دهند و او تنها کم تر از 12 ساعت فرصت دارد تا به خدای خودش التماس و گریه و زاری کند و برای مرگ آماده شود ) امیدوارم وقت دریافت این ۲ کتاب حداقل مثانه محکوم به اندازه کافی پر باشه !
    7
    39
    جمعه ۲۴ مهر ۱۳۹۴ - ۱۱:۲۳
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۵۶
    ایران بر باد رفته - برلین، آلمان

    [::Liberte - تهران، ایران::]. هیچ کس از مادر قاچاقچی ، جانی سارق مسلح بدنیا نمی یاد!!!! h... زیر ۴۰سال!!! یعنی زمانی که حکومت آدمخور آخوندی مثل طاعون به ایران و ایرانی حمله کرد خیلی ها فقط ده سال داشتند! جواب من را بده! روزهای وبای ۵۷ بهترین مردان ایران زمین ، افسر و ارتشبد و خلبان و دانشجو و دانش آموز و نویسنده و روزنامه نگار و کاسب و تولید کننده و وزیر و وکیل بدست آخوند لجن خلخالی تیرباران شدند متجاوز به چی بودند؟ سارق بودند؟جانی بودند؟ قاچاقچی بودند؟ هنوز در خواب خرگوشی؟ وای بر ایران ما که هنوز دنیا را آب ببرد ، ایرانی را نعشگی و قلیان لب در یا ببرد! ایران سر جایش مانده است اما همه چیزش بر باد رفته است! لپ کلام!
    4
    43
    جمعه ۲۴ مهر ۱۳۹۴ - ۱۱:۳۳
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۵۷
    parvin55 - مادرید، اسپانیا

    [::Liberte - تهران، ایران::]. به هنگامیکه خود رژیم ---هم قاچاقچی‌ --هم دزد --هم قاتل-- است با چه حقی‌ اینها را اعدام می‌کند که خود عامل این بدبختی است!!!!!!!!!!!
    4
    46
    جمعه ۲۴ مهر ۱۳۹۴ - ۱۱:۴۲
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۵۷
    parvin55 - مادرید، اسپانیا

    مدت طولانی است که تعداد ایران دوستان و دشمنان ملا ثابت ----ولی‌ تعداد رژیمیها در این سا یت روز بروز بیشتر!!!!!!
    3
    41
    جمعه ۲۴ مهر ۱۳۹۴ - ۱۱:۴۴
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۵۶
    ایران بر باد رفته - برلین، آلمان

    [::ایوان مدائن - فرانکفورت، آلمان::]. [::parvin55 - مادرید، اسپانیا::]. هم میهن گرا می. این افراد از دوحال خارج نیستند ! یا با دزدی و غارت نان شب مردم ایران توسط آخوند سادیسمی روزگار می گذرانند و یا در لب دریا مست و خمار از منقل و بافور و قلیان، وگرنه چنین روزگار سیاهی را در خواب هم نمیدیدیم در ایران قبل از جذام ۵۷!انگار نیاز به چنین روزهایی داشتیم تا ببینیم دین و مذهب با جان و مال مردم چه ها که نمی کند البته اسلام بد و نباشد روزی که باز بدنبال اسلام ناب به روحانی ها رأی دهیم!بدرود
    3
    29
    جمعه ۲۴ مهر ۱۳۹۴ - ۱۱:۴۶
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۳
    aarian - تهران، ایران

    به امید روزی زندگی‌ می‌کنم که تمام این زندانها، جو‌خه ای‌ اعدام و طنابها با این گره‌های مخصوص روزی در موزه وحشت در تهران یا سایر شهرهامون نگهداری بشه و ما به نسل بعدی بگیم که اینها مال گذشته بوده. درست مثل زندانهای نازی‌ها، کمپ‌های مرگ و کور ه‌های آدم سوزی که حالا موزه شده‌اند. من با این امید زنده ام...
    1
    27
    جمعه ۲۴ مهر ۱۳۹۴ - ۱۲:۲۷
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۷۹
    ایوان مدائن - فرانکفورت، آلمان

    [::ایران بر باد رفته - برلین، آلمان::]. وقتی‌ یک لامپ بخواهد بسوزد نورش خیلی‌ زیاد می‌شود و بعد برای همیشه از کار میافتد در مورد اسلام و آخوند و دیگر گوسفندان رژیمی‌ هم همینطور است اینها آخرین زورشان را برای بقای خودشان دارن میزنند قبل از فاجعه 57 همه برای اسلام و عاملینش احترام قائل بودند ولی حالا فقط جیره بگیرن و چابلوس‌ها هستند که آخوند را سرپا نگاه داشته
    1
    26
    جمعه ۲۴ مهر ۱۳۹۴ - ۱۳:۵۸
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۵۷
    parvin55 - مادرید، اسپانیا

    [::ایران بر باد رفته - برلین، آلمان::]. هم میهن شما من و همفکران می‌نویسیم زیرا که میهنی اسیر ظلمات داریم و هم مغز اکثریتی از این ملت ذوب شده در منافع مادی و پرهیز از مطالعه---ولی‌ خود می‌دانیم که فقط درد دلی‌ دوستانه است..همین
    1
    32
    جمعه ۲۴ مهر ۱۳۹۴ - ۱۴:۴۹
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۵۹
    farokhzad - کنت، انگلستان

    اینها مشتى کثافت مریض هستند همانند خلخالى که جنون ادمکشى داشت او مثله همین اوباش ارضاء میشود با ادم کشتن اینها مشتى بیمار هستند که جوانان میهن را یکى یکى همانند ضحاک میکشند روزى خواهد امد فریدون که حق این جوانان را بگیرد از ضحاک زمانه خامنه اى خونخوار با تمامى طرفدارهاش
    2
    22
    جمعه ۲۴ مهر ۱۳۹۴ - ۱۵:۵۶
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۵۶
    simairani - کاشان، ایران
    شکوه تخت جمشید تاراجِ اشنا شد، پایه تخت کورش طناب دارِ ما شد. پرچم شیر و خورشید بی‌ یال و دوم رها شد، جهنمی به نامِ دین خدا به پا شد."
    2
    18
    جمعه ۲۴ مهر ۱۳۹۴ - ۱۶:۱۹
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۲۵
    اسب آتش - سیدنی، استرالیا

    با liberte-تهران-موافقم .درود بر شما اما ببین اون دوتا عقب مونده ذهنی که تو همه صفحات ول هستن چه بهم تعارف رباب - ام کلثومی میکنن. دست به فک شون هم بدنیست. درد دل کنید تا قوانین حمایت از همجنس گراها شاید به تصویب برسه. یادم رفت: ننگتان باد!
    27
    5
    جمعه ۲۴ مهر ۱۳۹۴ - ۱۶:۴۷
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۰
    Liberte - ارومیه، ایران
    [::ایران بر باد رفته - برلین، آلمان::]. من که عرض کردم، زندانیان سیاسی بی گناهند و خود شونو فدا می کنند حتی.
    1
    4
    جمعه ۲۴ مهر ۱۳۹۴ - ۲۰:۳۲
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۰
    Liberte - ارومیه، ایران
    [::parvin55 - مادرید، اسپانیا::]. [::parvin55 - مادرید، اسپانیا::]. دوست عزیز فاسد بودن رژیم دلیل بر او نیست که جنایتکاران و قاچاقچیان مواد مخدر که منجر به بدبختی خانواده ها می شن،اعدام نشن.
    10
    2
    جمعه ۲۴ مهر ۱۳۹۴ - ۲۰:۳۵
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۰
    Liberte - ارومیه، ایران
    [::اسب آتش - سیدنی، استرالیا::]. ممنونم دوست عزیز.البته متوجه بقیه حرفاتون نشدم،بهرحال تو استرالیا یا به عبارتی واقعا اونور دنیا بهتون خوش بگذره.
    13
    3
    جمعه ۲۴ مهر ۱۳۹۴ - ۲۰:۳۸
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۵۷
    parvin55 - مادرید، اسپانیا

    [::اسب آتش - سیدنی، استرالیا::]. اگر کسی‌ مسئول فیضیه نباشد --از کامنت من آگاهیهای من از زبان کشورم را در می‌یابد --از تو رژیمی بیسوادی کامل و مزدوری!!! بله ننگ‌ بر تو جیره خور ملا!!
    2
    22
    جمعه ۲۴ مهر ۱۳۹۴ - ۲۰:۴۴
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۵۶
    simairani - کاشان، ایران
    لیبرته تهران- ایران مطلبی که کاربران گرامی‌ سعی‌ در توضیح آن دارند اینِ که در بیدادگاه‌های که سابقه نقضِ حقوق انسانی‌ در دفاع از خویش ، داشتن وکیل ،محرز شدن جرم ، صدور حکمی عادلانه ۳۷ سالِ خودنمایی می‌کند انتظار حکمی عادلانه و بیغش انتظاری خود فریبانه. است، فراموش نکن این دادگاه سعید مرتضوی
    1
    16
    شنبه ۲۵ مهر ۱۳۹۴ - ۰۱:۳۶
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۵۶
    simairani - کاشان، ایران
    سعید مرتضوی رو آزاد و نسرینِ ستوده رو انداخته پشت میله‌ها، دگرندیش دیگری را گرفتن و به جرم جاسوسی به دارش کشیدند، به خانمِ مبارزی خرید و فروشِ هروئین بستند و اعدامش کردنند، نگو که اینها رو نمیدونی‌ به نظر من باهوش تا از این حرفهای.
    1
    13
    شنبه ۲۵ مهر ۱۳۹۴ - ۰۱:۴۲
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۲۵
    اسب آتش - سیدنی، استرالیا
    بی بی پروین55- آدم فروش سابق- تو خیلی آگاهی؟! پس از نا آگاه ها چه انتظاری میشه داشت بیچاره. اگه تو میخوای واسشون مدینه فاضله بسازی اگه تو میخوای واسشون بهشت آرمانی بسازی، پس بقول میلتون در کتاب بهشت گمشده: ای خداوندگاران ظلمت شاد ،از بهشت گندتان ما را جاودانه بی نصیبی باد.
    17
    2
    شنبه ۲۵ مهر ۱۳۹۴ - ۰۳:۳۵
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۵۷
    parvin55 - مادرید، اسپانیا
    [::Liberte - تهران، ایران::]. گرامی--‌ باید دلیل وجود این جنایات و قاچاقچیان را در یافت و نقش این حکومت را !! طبیعی است من خواهان مجازات و زندانی شدن طولانی مدت برای اینها هستم.تا سزای کار خود را ببینند! ولی‌ اعدام از نظر من جنایت قانون است.
    2
    16
    شنبه ۲۵ مهر ۱۳۹۴ - ۰۷:۳۱
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۵۷
    parvin55 - مادرید، اسپانیا
    [::Liberte - تهران، ایران::]. در ضمن شما که مدتی‌ در این سا یت هستید پی‌ نبردید که این -اسب آتش-- یک رژیمی و کامنت‌هایش بوی گند ملا را میدهد ---به این دلیل چون کامنت‌های مرا کوبنده دیده بیش از همه دشمن من است .
    2
    17
    شنبه ۲۵ مهر ۱۳۹۴ - ۰۷:۳۷
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۵۶
    ایران بر باد رفته - برلین، آلمان
    [::اسب آتش - سیدنی، استرالیا::]. خوشم میاد چهره ضد انسانی خودتو هر بار به دیگران نشنون میدی! ادامه بده !
    1
    19
    شنبه ۲۵ مهر ۱۳۹۴ - ۰۷:۳۷
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۵۶
    ایران بر باد رفته - برلین، آلمان
    [::Liberte - تهران، ایران::]. مرسی از جواب ...اما چرا ما اینهمه جنایت کار و قاچاقچی مواد مخدر قبل از انقلاب ۵۷ نداشتیم!؟ خود دستندر کاران رژیم بارها گفتن که خودیهاشون قاچاق میکنند! جنایتکار چه کسی است!؟ ۳۷سال اعدام ، آیا شرایط بهتر شده؟ اتفاقاً بدتر شده!
    1
    18
    شنبه ۲۵ مهر ۱۳۹۴ - ۰۸:۲۹
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۲۵
    اسب آتش - سیدنی، استرالیا
    parvin55- تو میگی من رژیمی! اول باید ثابت کنی، صرف اینکه کسی مخالف تحقیر هویت تاریخی-اجتماعی ملتشه ونیز با کودتا و عنقلابی دیگر از نوع مخملی اونم ارائه شده از سوی سازمان شما مخالفه ،نمیشه بهش وصله چسبوند. تغییر باید تدریجی باشه و گرنه با تغییر ناگهانی رژیم، باز یه دیکتاتوری دیگه و یه بحران عظیم دیگه و دوباره یه سیصد سال عقب افتادگی دیگه.من ومیلیونها نفر دیگه با این مخالفیم. وگرنه تو که عددی نیستی که تو یه سایت کوچک با تعداد محدود بازدیدکننده بیام باهات سیاسی بحث کنم! این جرو بحث ها رو خودت اول شروع کردی و حالا حالا ها باید تاوانش رو بدی چون بی ادبی و دیکتاتور و دروغگو .هنوز هم استدلالی تو حرفات نمیبینم، من با استناد به حرفای خودت ثابت کردم با وزارت اطلاعات در مقطعی همکاری کردی پس چرا ساکت شدی؟ چرا نمیتونی دو تا جمله توضیح بدی بیچاره.خیلی هم واسه خودت درب نوشابه باز نکن اگه مهم بودی تو تمام صفحات باهات مباحثه میکردم نه فقط تو دوتا خبری که خودت پاچه منو گرفتی ، چه از خود راضی!
    20
    3
    شنبه ۲۵ مهر ۱۳۹۴ - ۱۷:۱۳
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۲۵
    اسب آتش - سیدنی، استرالیا
    ایران بر باد رفته-برلین- آره جونم بازم ادامه میدم تا بی هویتی و به بن بست رسیدنت رو به خودت نشون بدم، کسی که منشاء حرفات رو بدونه دیگه تکلیفشو با تو روشن میکنه.در ضمن اینجا جای تبادل افکاره نه حکومت نظامی که اونجوری با- لیبرته- تهران- حرف زدی.بهترین کامنت مال اونه که جان کلام رو همون اول گفت. قلدری کنی مثل پروین ... ترمزتو میکشم تا بازم برای صدمین بار اسم کاربریت رو عوض کنی معلوم الحال
    17
    3
    شنبه ۲۵ مهر ۱۳۹۴ - ۱۷:۲۳
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۵۷
    parvin55 - مادرید، اسپانیا
    [::اسب آتش - سیدنی، استرالیا::]. رژیمی منفور-ملا ی تو هم از این تهمت‌ها به همه زده...سعیدی سیرجانی وقتی‌ سروده یی بر ضد الله نوشت شد بچه باز و اعدام شد!!!!علی‌ دشتی‌ نویسنده ی کتاب طلایی..۲۳..سال اتهام اعمال منافی عفت!!!! دیگران هم همینطور-من..اطلاعاتی‌؟؟؟؟بزرگترین جوک قرن!!!!!!!!! ننگ‌ بر افکار ننگینت-
    2
    13
    شنبه ۲۵ مهر ۱۳۹۴ - ۱۸:۳۹
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۵۷
    parvin55 - مادرید، اسپانیا
    [::اسب آتش - سیدنی، استرالیا::]. بدبخت من از ترس تو ..ای‌ دی عوض کردم؟؟؟؟؟؟؟حالا تو اطلاعاتی هستی‌ یا من-----به کوری چشم شما قاتلان خواهم نوشت خسته که شدم استراحت-- با آی‌ دی جدید وارد میشوم.......بسووووز
    1
    13
    شنبه ۲۵ مهر ۱۳۹۴ - ۱۸:۴۳
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۲۵
    اسب آتش - سیدنی، استرالیا
    parvin55- تو قبلا اسم کاربریت آرتمیس بود که کاربران دیگه ضایعت کردند رفتی اسم عوض کردی اما جوابشونو ندادی! در مقطعی بقول خودت بخاطر فعالیت های سازمان خلقی ات در زندان توحید بودی بند 203 اما سریع در ازای خوش خدمتی زیاد ولو دادن رفیقات آزادت کردن و پاسپورت دادن دستت بیای خارج.مگه اینطور نبود؟ به آدم یه بار میگن .چرا باید هی سئوالم رو تکرار کنم. در مورد سعیدی سیرجانی حرف نمیزنم،در مورد تو گفتم. وقتی گیر میافتی حرف رو عوض نکن. فقط جواب بده: چرا گرفتنت و چرا آزادت کردن؟همین
    5
    2
    یکشنبه ۲۶ مهر ۱۳۹۴ - ۰۲:۱۱
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۵۶
    ایران بر باد رفته - برلین، آلمان
    [::parvin55 - مادرید، اسپانیا::]. پروین عزیز. قصد داشتم زودتر از اینها به شما بگویم که اهمیتی به کامنت های این کاربر از استرالیا ندهید، اما متوجه شدم حساسیت شما باعث شد که این خوش نشین و سرمست از حکومت ملایان بیشتر و بیشتر چهره دروغین خودش را نشان میدهد و به مانند آخوند ها درجمعه بازار که دیگران را تهدید به زبان بریدن و شکستن قلم مینمایند، خود را کسی تصور میکند! مدت هاست که این حرفها خریداری ندارد و دوران قلدری ها و منم منم ها به سر آمده است! میزان رأی مردم است و بس ! بدرود
    2
    7
    یکشنبه ۲۶ مهر ۱۳۹۴ - ۰۶:۰۰
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۵۶
    ایران بر باد رفته - برلین، آلمان
    [::اسب آتش - سیدنی، استرالیا::]. اینجا جای قلدری و عربده کشی نیست!!! بنویس تا دیگران قضاوت کنند! هر وقت خبری از اعدام و غده های جنسی و گلشیفته هست پیدات میشه و هر وقت از پاسداران آدمخور و چرخنده ها هست ،خبر از فقر و دزدی های میلیاردی اربابانت هست، خبر از بی عرضگی و ورشکستگی آخوندا و زجر و بدبختی مردم، کلیه فروشی و مغز استخوان و کبد فروشی هست در حال نعشگی! تو با اهل و اعیال سفرهاتو برو ، چرا انقدر از چند تا جمله نگرانی؟ زور میزنی!؟!!! فکر کردی دیگران منتظر و هلاک داستانهای مارکوپولویی تو هستند؟ نظرت رو مثل بقیه بده !تا چه وقت قلدری و هوچی گری!؟
    1
    7
    یکشنبه ۲۶ مهر ۱۳۹۴ - ۰۶:۲۰
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۵۷
    parvin55 - مادرید، اسپانیا
    [::ایران بر باد رفته - برلین، آلمان::]. دوست عزیزم صد در صد حق با شماست زیرا که بدون هیچ نفعی!!!!!دل‌سوخته ی جهنم داخل هستید..و پاسخ من به این مزدور هم وقت گیر-- هم بیهوده----دیگر پاسخ این مزدور را نخواهم داد تا به این چرند افتخار کند که از او میترسم.....پیروز باشی‌
    1
    5
    یکشنبه ۲۶ مهر ۱۳۹۴ - ۱۲:۱۰
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۲۵
    اسب آتش - سیدنی، استرالیا
    ایران بر بادرفته-برلین- perser-پرسر سابق -من قلدری میکنم یا تو که همین چند خط بالاتر واسه -لیبرته-تهران-شاخ و شونه کشیدی؟ تو همه خبرا تا جمع رو جمع میبینی شروع میکنی با سیاه نمائی ضربدر هزار شقیقه رو به گودرز ربط دادن! هر جا که ترانس و ترانسیستور بود اومدی ماله کشی ولی اونجا که سربازای مرزی حافظ امنیت کشور رو میکشن، لالی. این مهمتره یا بقیه خبرای- بطور ویژه ویراستاری شده -که ماشالله ایران یوکی واستون ریل گذاری میکنه که روش اسکی برین ؟ این شمائید که نگرانید یکی جلوتو ن بایسته. اگه کسی به افراط گرائی تون اعتراض نکنه شماها میخواهید همه رو قورت بدین!
    3
    1
    یکشنبه ۲۶ مهر ۱۳۹۴ - ۱۵:۰۴
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۲۵
    اسب آتش - سیدنی، استرالیا
    parvin55- آرتمیس سابق ازفرانسه- هنوز جوابم رو ندادی.سئوال رو دوباه تکرار کنم آدم فروش خلقی؟ یامیترسی جاسوسی و خیانت به رفیقات و اون همکاری مقطعی با وزارت اطلاعات رو بشه؟ اگه هم که دروغ باشه که معلومه فریبکاری و حرفات مثل اون برباد رفته صنار نمی اره. اگه میخوای مملکتو درست کنید اول باید خودتونو درست کنید دروغگو های....
    3
    1
    یکشنبه ۲۶ مهر ۱۳۹۴ - ۱۵:۱۶
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۲۵
    اسب آتش - سیدنی، استرالیا
    چیزی که ازش میترسی من نیستم، بی سوادی خودته که نمیزاره درست تحلیل کنی. تو زندگی شخصی شکست خوردی، میخوای تو زندگی مجازی جبران کنی اونم با لاف و دروغ
    3
    1
    یکشنبه ۲۶ مهر ۱۳۹۴ - ۱۵:۲۵
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۳۹
    tazevared - تهران، ایران
    [::اسب آتش - سیدنی، استرالیا::] عزیز من روانشناسی میخونم و برای اطلاعات حرفه ای خودم ازتون میپرسم و ناراحت نشید. شما در فک و . یا دوستان ترانس و ترانسیستور ندارید یا اینکه از ناحیه ترانس و ترانسیستور مورد بی رحمی قرار نگرفته اید؟؟چون خیلی حساس به نظر میرسید. اینجا صحبت زندانی و اعدام هست شما چسبیدی به ترانس و ترانسیستور. یقین دارم که حدسم درسته ولی میخوام از زبان خودت بشنوم.باز میگم یه وقت ناراحت نشی ها.
    2
    3
    یکشنبه ۲۶ مهر ۱۳۹۴ - ۱۵:۲۷
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۲۵
    اسب آتش - سیدنی، استرالیا
    جای ترانس و عامل شیوع ایدز تو قبرستونه
    5
    1
    یکشنبه ۲۶ مهر ۱۳۹۴ - ۱۵:۲۷
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۲۵
    اسب آتش - سیدنی، استرالیا
    tazevared-تهران- عزیز دل برادر، شما تازه واردی اول بشین یه خستگی در کن .بعد اون کتابای روانشناسی رو واسه نمره نمیخونن بلکه باید ازشون سر در آورد و فهمید، ببخشید ها، روم به دیوار ولی این بحثها شاید واسه شما کمی ثقیل باشه. شما فعلا تو حاشیه امن باشید. خودم رشته تحصیلیم فنی بود میدونم کی باید پیریز ترانسیستور رو از برق درآورد کی کرد تو پی ریز.ترانس که خنثی ست خطری نداره ولی اگه شما ناشی باشی تازه وارد -نشده مویز میشی اونوقت ما عذاب وجدان میگیریم. صفحات دیگه هم مراجعه کنید میبینید که این یاجوج و ماجوج نامبرده چقدر با ربط با تیتر خبرا نطق ثلیثشون باز میشه. ببخشید کمی مسائل ایمنی رو بخاطر شما ....گوشزد کردم
    0
    1
    یکشنبه ۲۶ مهر ۱۳۹۴ - ۱۶:۱۶
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    نظر شما چیست؟
    جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.