مراد ویسی روزنامه نگار در رادیو فردا ۳۱ شهریور امسال، سی و پنجمین سالگرد شروع جنگ ایران و عراق است. گزارش حاضر، به مرور وقایع اصلی ۹۶ ماه نبرد زمینی ایران و عراق، در هفت مقطع مشخص از این جنگ میپردازد.
جنگ ایران و عراق، رسما از ۳۱ شهریور۱۳۵۹ آغاز شد، اما درگیریهای مرزی دو کشور از آغازهمان سال شروع شده بود.
این درگیریها در بهار و تابستان سال ۱۳۵۹ به اوج خود رسید. عمده درگیریها در مناطق مرزی استانهای کرمانشاه و ایلام و خوزستان متمرکز بود.
آغازحمله عراق و حد نهایی پیشروی آن (شهریور ۵۹ تا آبان ۶۰)
حمله هوایی عراق به فرودگاههای اصلی ایران در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ همزمان با شروع پیشروی زمینی ۱۲ لشکر عراق به سوی شهرهای جنوبی و غربی ایران انجام شد. اشغال خرمشهر، یکی از بنادر اصلی ایران در اروندرود توسط ارتش عراق و محاصره آبادان، دیگر بندر مهم ایران در اروندرود، در همین دوره از جنگ روی داد.
مهمترین ویژگی نظامی این دوره دو حمله گسترده ارتش عراق در خوزستان است. یک حمله از جاده بصره به سمت خرمشهر با هدف اشغال خرمشهر و آبادان صورت گرفت؛ یعنی دو بندر اصلی ایران در دهانه اروند رود. خرمشهر بعد از سی و چند روز مقاومت اشغال شد و آبادان هم که حالت شبه جزیره دارد، به محاصره ارتش عراق در آمد.
حمله دوم با هدف اشغال اهواز با استفاده از دو لشکر نهم زرهی و پنجم مکانیزه صورت گرفت. لشکر پنجم از محور طلائیه و پادگان حمید تا ۱۵ کیلومتری اهواز پیشروی کرد. لشکر ۹ زرهی عراق هم ماموریت داشت تا از محور چزابه، بستان، سوسنگرد و حمیدیه عبور کند و در اهواز به لشکر پنجم ملحق شود. این دو لشکر با وجود آنکه یگان عمده ای از نیروهای ایرانی در برابر آنها نبود پس از رسیدن به دروازه های اهواز متوقف شدند.
در غرب ایران هم پیشروی اصلی یگان های پیاده و زرهی عراق به سمت ارتفاعات بازی دراز در منطقه سرپل ذهاب بود که دو لشکر هشت پیاده و ششم زرهی عراق از سمت گیلان غرب و دشت ذهاب وارد خاک ایران شدند و این دو لشکر در ارتفاعات استراتژیک بازی دراز به هم رسیدند. حد پیشروی ارتش عراق در غرب کشور در کل جریان جنگ در همین منطقه متوقف شد و منطقه اصلی درگیری بین نیروهای دو کشور، در جبهه جنوب یعنی جبهه اهواز، شلمچه، منطقه فکه و طلائیه و به سمت منطقه دهلران تا نزدیک ایلام بود.
در این دوره زمانی و هنگامی که نیروی زمینی ایران در موقعیت ضعیفی قرار داشت، نیروی هوایی ایران و هوانیروز در توقف پیشروی یگان های زمینی عراق نقش عمده ای داشتند. نیروی دریایی ایران نیز موفق شد یگان های دریایی عراق را به بندر ام القصر ودهانه خور عبد الله عقب براند.
توقف پیشروی عراق و تلاش های ناکام ایران (آبان ۵۹ تا مهر ۶۰)
ازآبان ۱۳۵۹ و پس از پایان موج اول حملات و پیشروی ارتش عراق، نیروی زمینی ارتش ایران در کنار ستاد جنگ های نامنظم و نیز نیروهای پراکنده مردمی و معدود نیروهای سپاه پاسداران، ضمن متوقف کردن پیشروی ارتش عراق تلاش کرد تا برخی اراضی اشغالی در شمال خوزستان را آزاد نماید.
نیروی زمینی ایران که برخی واحدهایش تازه به منطقه جنوب رسیده و از قطار پیاده شده و مستقر شده بودند، در سه عملیات متوالی تلاش کرد تا ارتش عراق را عقب براند ولی این سه عملیات تغییر جدی در آرایش دفاعی عراق ایجاد نکردند.
فرماندهان وقت نیروی زمینی ایران معتقدند این حملات اگر چه در آزاد سازی اراضی اشغالی ناکام بوده ولی باعث توقف موضع تهاجمی ارتش عراق و آرایش دفاعی گرفتن آن شده و جلوی پیشروی بیشتر ارتش عراق را گرفته است.
چهار حمله موفق ایران و آزاد سازی خرمشهر (مهر ۶۰ تا خرداد ۶۱)
در شهریور و مهر ۱۳۶۰، پس از انتخاب محسن رضایی به فرماندهی کل سپاه و سرهنگ صیاد شیرازی به فرماندهی نیروی زمینی ارتش، دوره جدیدی از همکاری ارتش و سپاه آغاز شد که نتیجه آن سه حمله بزرگ و موفق بود.
پیش از این سه حمله، در مهر ۱۳۶۰ و با طراحی هایی که از پیش صورت گرفته بود نیروی زمینی ایران با کمک برخی نیروهای سپاه موفق شده بود در عملیات ثامن الائمه، محاصره آبادان را بشکند و ارتش عراق را که در ابتدای جنگ با عبور از رودخانه کارون به ساحل شرقی آن در شمال آبادان رسیده بود به ساحل غربی این رودخانه عقب براند.
پس از آن نیز نیروهای ایرانی با طراحی و اجرای سه حمله بزرگ به سوی بازپسگیری خرمشهرحرکت کردند. این سه حمله بر اساس طرحریزی مشترک نیروی زمینی ارتش وسپاه پاسداران و ایجاد گردان های ادغامی از نیروهای آنها صورت گرفت.
اولین حمله بعد از شکست حصر آبادان، عملیات طریقالقدس در آذر ماه ۱۳۶۰ بود که در نتیجه آن، نیروهای ایرانی موفق شدند ضمن آزاد سازی شهر بستان، ارتباط بین یگان های عراقی در شمال و جنوب خوزستان را قطع کنند. این نیروها با عملیات طریق القدس، در واقع توانستند اولین گام را برای ایجاد شکاف بین یگان های منسجم و خطوط ارتباطی یکپارچه عراق در درون مناطق اشغالی ایران با موفقیت بردارند.
حمله موفق بعدی، عملیات فتحالمبین در فروردین ۱۳۶۱بود که به آزادسازی اراضی اطراف رود کرخه و منطقه عمومی اندیمشک در ۲۹۰ کیلومتری شمال خرمشهر منجر شد. علت انتخاب منطقه عمومی اندیمشک و غرب کرخه برای عملیات فتح المبین، تلاش برای انهدام حضور جدی یگان های عراقی در شمال خوزستان و نیز دور ساختن شهرهای دزفول و اندیمشک از خطوط استقراری عراقی هابود.
و سرانجام بزرگترین حمله موفق ایران، عملیات بیتالمقدس در اردیبهشت ۱۳۶۱ بود که در جریان آن، نیروهای ایران خرمشهر را در نبردی ۲۳ روزه آزاد کردند. نیروهای ایرانی در جریان این عملیات، به جای حمله مستقیم به یگان های عراقی، در یک ابتکار نظامی شبانه در منطقه ای دور افتاده در شمال خرمشهر شبانه از رودخانه کارون گذشتند و با رسیدن به جاده اهواز -خرمشهر، به سوی مرز بین المللی عراق پیشروی کردند. در پایان این عملیات، بخش عمده اراضی اشغال شده از سوی عراق آزاد شده و ایران در موقعیت نظامی، سیاسی و روانی برتری قرار گرفته بود.
چهار عملیات ناموفق ایران در خاک عراق (تیر ۶۱ تا اسفند ۶۳)
پس از آزاد سازی خرمشهر، نیروهای ایرانی با هدف تصرف مناطقی از عراق و یافتن دست برتر در مذاکرات احتمالی صلح، در کنار عملیات های متوسط و کوچک، چهار عملیات بزرگ را طراحی و اجرا کردند. هدف عمومی این چهار حمله رسیدن به شهر بصره مهمترین شهر جنوبی عراق و اشغال آن بود اگر چه هر یک هدف های تاکتیکی تری نیز داشتند. هیچ یک از این چهار حمله نیروهای ایرانی را به بصره نرساند.
نخستین حمله، عملیات رمضان در تیر۱۳۶۱ در شرق بصره بود که اولین عملیات بعد از آزادی خرمشهر محسوب می شد و قرار بود مقدمهای باشد برای ورود به خاک عراق. این عملیات که در شمال غربی خرمشهر و در منطقه عمومی شلمچه انجام شد ناموفق بود. نیروهای ایرانی نتوانستند از استحکامات لایه لایه عراق از جمله کانال تازه ایجاد شده ماهی عبور کنند.
فرماندهان ارشد ایرانی بعدها از جمله دلایل این شکست را، غرور حاصل از پیروزهای پی در پی و عدم شناسایی کافی از منطقه عملیاتی رمضان اعلام کردند. (خاطرات حسن باقری از فرماندهان ارشد سپاه، قسمت نهم مستند تلویزیونی "آخرین روزهای زمستان")
عملیات بزرگ دیگر خیبربود که در اسفند ۱۳۶۲ طراحی و اجراشد. پیش از عملیات خیبروبا شکست عملیات والفجرمقدماتی در بهمن ۱۳۶۱ و والفجر یک در تابستان ۱۳۶۲ و به دلیل بالا گرفتن اختلافات ارتش و سپاه، مقامات ارشد جمهوری اسلامی تصمیم گرفتند فرماندهی واحد جنگ را به اکبر هاشمی رفسنجانی محول کنند.
هاشمی رفسنجانی به عنوان فرمانده جدید جنگ معتقد بود استراتژی جنگ جنگ تا پیروزی، استراتژی واقع بینانه و منطبق بر واقعیات صحنه رزم و توان نیروهای ایرانی و نیز توان دولت و کشور ایران در مقابل توان دولت و ارتش عراق نیست. بنابر این هاشمی رفسنجانی به این دیدگاه رسید که بهتر است نیروهای ایرانی یک نقطه مهم را از عراق تصرف کنند تا مقامات سیاسی و دیپلماتیک بتوانند از موضع بالا جنگ را پایان دهند.
بعد ها برخی از فرماندهان ارشد سپاه اعلام کردند که با این ایده هاشمی رفسنجانی موافق نبوده اند و در حالی که فرماندهان می گفته اند جنگ جنگ تا پیروزی، هاشمی رفسنجانی می گفته است جنگ جنگ تا یک پیروزی. (متن مذاکرات فرماندهان با هاشمی رفسنجانی در ضمایم خاطرات ۱۳۶۵ وی)
با چنین نگرشی عملیات خیبر در اسفند سال ۱۳۶۲درمنطقه مردابی هور العظیم انجام شد. هدف عملیات عبور ازرودخانه دجله در شمال بصره و رسیدن به جاده بصره - العماره - بغداد و پشت قرارگاه های اصلی دشمن بود.
اما عملیات خیبر که نخستین عملیات پس از تشدید اختلافات ارتش و سپاه بر سر شیوه رزم با ارتش عراق بود، به موفقیتی راهبردی یعنی به خطر انداختن بصره منجر نشد. فرماندهان ارتش ایران معتقد به رزم کلاسیک و به کارگیری آتش توپخانه، پیشروی یگان های زرهی و سپس نیروهای پیاده بودند ولی فرماندهان سپاه معتقد بودند به دلیل برتری تناسبی ارتش عراق در تعداد توپخانه، ادوات زرهی و نیروی پیاده؛ امکان حمله کلاسیک یا تک جبهه ای موفق به ارتش عراق وجود ندارد.
نتیجه آنکه عملیات خیبر با دو قرارگاه جداگانه و مستقل از سوی ارتش و سپاه انجام شد اما پس از عدم موفقیت تک جبهه ای نیروی زمینی ارتش، نیروهای سپاه نیز- که از حمایت لجستیک هوانیروز ارتش برخوردار بودند -در الحاق بین یگان های خود ناکام ماندند و اهداف عملیات به طورکامل محقق نشد. موضوعی که فرماندهان ارشد سپاه برخی از آن به عنوان شکست و برخی به عنوان عدم الفتح نام می برند. (گفتگوی سرلشکر غلامعلی رشید جانشین ستاد کل نیروهای مسلح با فصلنامه نگین، شماره ۴۳ سال ۱۳۹۱)
در واقع این عملیات اگرچه منجر به تصرف جزایر مجنون شد، ولی در هدف نهایی یعنی خروج از جزایر مجنون در منطقه طلاییه و پاسگاه زید و نیز عبور از جاده بصره-العماره و تصرف قرارگاه های اصلی یگان های عراق در منطقه نشوه ناکام ماند.
عملیات بعدی عملیات بدر بود که در اسفند ۱۳۶۳ انجام شد. این حمله توسط لشکرهای سپاه، برای تصرف باقیمانده جزایر مجنون و جبران ناکامی های عملیات خیبر انجام شد که این عملیات هم با موفقیت همراه نشد.
نبرد زمینی از تابستان ۱۳۶۱ تا زمستان ۱۳۶۴ با رشته عملیاتها یی ناموفق از سوی نیروهای ایرانی پی گیری شد، اگر چه عراق نیز قادر به هجوم موفق نشد.
پیروزی بزرگ ایران در عبور از اروند و تصرف فاو (بهمن ۶۴)
پس از انجام چهار عملیات بزرگ ناموفق یا نیمه موفق برای رسیدن به شرق و شمال بصره، ایران در سال ۱۳۶۴ و در یک عملیات غافلگیرانه تصمیم گرفت حالا که نمیتواند بصره را تصرف کند، فاو در جنوبی ترین نقطه عراق و در ساحل شمالی خلیج فارس را به اشغال خود درآورد.
در بهمن ۱۳۶۴ نیروهای ایران در یکی از کمنظیرترین عملیاتها در تاریخ جنگهای کلاسیک، از عرض اروند رود (شط العرب) عبور کردند و فاو را به تصرف خود درآوردند. به لحاظ نظامی، عملیات کمنظیری بود و برای نخستین بار ایران پس از گذشت ۵ سال از جنگ موفق شد یک شهر عراق را اشغال کند. اما به لحاظ جایگاه راهبردی عملیات در سرنوشت جنگ معلوم شد که این عملیات هم نتوانست تحول سرنوشت سازی باشد که ایران در پی انجام آن و خلع اراده ارتش عراق برای ادامه جنگ بود.
در نبرد فاو که ۷۵ روز به طول انجامید، عراق پاتک های متعددی از جمله با شرکت لشکرهای زبده گارد جمهوری عراق را برای بازپسگیری فاو و سایر مناطق اشغال شده انجام داد. در این پاتک ها عراق از حجم سنگین پشتیبانی هوایی در نبرد زمینی استفاده کرد اما در آن مقطع در بازپس گیری فاو ناکام ماند.
تصرف فاو تغییری مهم در اوضاع جنگ به ضرر عراق بود. مسئولان جمهوری اسلامی ایران معتقدند بعد از تصرف فاو متحدین جهانی و منطقهای صدام حسین، به این نتیجه رسیدند که باید به هر صورت ممکن مانع پیروزی ایران در جنگ شوند. (مجموعه مقالات عملیات والفجر هشت، فصلنامه نگین، شماره ۴۸، سال ۱۳۹۳)
نبردهای شرق بصره در خونین ترین ماه جنگ (زمستان ۶۵)
عراق پس از ناکامی در بازپس گیری فاو، با افزایش تعداد یگان های رزمی خود و نیروهای در حال خدمت در این یگان ها، استراتژی دفاع متحرک را در پیش گرفت. این شیوه از حمله در فاصله بهار ۱۳۶۵ تا پاییز همان سال ادامه یافت.
مبنای استراتژی دفاع متحرک حمله از محورها و جبهه های مختلف به نیروهای ایرانی بود با این استدلال که ایران بعد از اشغال فاو و جزیره مجنون، قادر به آزاد سازی یگان های دفاعی خود در این مناطق نیست بنابر این اگر در جبهه های دیگر با حمله عراق روبهرو شود قادر به دفاع موثر نخواهد بود. این استراتژی به طور موقت جواب داد و عراق در اردیبهشت سال ۱۳۶۵ موفق شد شهر مهران در استان ایلام را اشغال کند اما نیروهای ایرانی در فاصله ای کوتاه در تیر ماه همان سال و در عملیات کربلای یک آن را پس گرفتند.
با فرارسیدن زمستان۱۳۶۵، ایران عملیات سرنوشت سازی را که در پی آن بود انجام داد. این عملیات کربلای چهار نام داشت که از سوی سپاه پاسداران و نیروهای مردمی تحت امر آن انجام شد. هدف عملیات، عبور از اروند رود در ابوالخصیب در شمال خرمشهر وجزیره مینو در آبادان و رسیدن نیروهای ایرانی به نخلستان های جنوب بصره و ملحق شدن نیروهای ایرانی مستقر در جبهه فاو به آنها و حرکت مشترک آنها به سوی بصره بود.
این عملیات که بنابر شواهد و قراین موجود لو رفته بود، به شکستی سنگین برای نیروهای ایرانی تبدیل شد و چندین هزارتن از آنها کشته شدند که البته آمار این تلفات از ۵ هزار نفر تا بیش از ۱۲ هزار نفر اعلام شده است.
با وجود شکست عملیات کربلای چهار، فرماندهان ایرانی تصمیم گرفتنددر فاصله دو هفته پس از آن و در جبهه شلمچه، یعنی چندین کیلومتر بالاتر از محل عملیات شکست خورده کربلای چهار، حمله دیگری را طراحی و اجرا کنند. ( مجموعه مقالات عملیات کربلای پنج، فصلنامه نگین، شماره ۴۷، سال ۱۳۹۲). استدلال فرماندهان ارشد ایرانی این بود که عراق سالیانه در انتظار یک حمله بزرگ از سوی ایران است و پس از شکست کربلای چهار انتظار حمله دیگری ندارد و در صورت حمله مجدد ایرانی ها غافلگیر خواهد شد.
عملیات کربلای پنج که حمله به مستحکم ترین استحکامات دفاعی عراق در شرق بصره محسوب می شد، مستلزم عبور از آب گرفتگی های مصنوعی بزرگ و خاکریزهای چند لایه ای بود که ارتش عراق به عنوان بخشی از استحکامات دفاعی خود ایجاد کرده بود. (بررسی استحکامات و موانع دفاعی عملیات کربلای ۵، امیر چیذری، فصلنامه نگین، شماره ۴۹، سال ۹۳)
نیروهای ایرانی با شکستن خطوط دفاعی عراق در ساعات اول حمله موفق شدند با تصرف استحکاماتی که پنج ضلعی نام گرفته بود و نیز با عبور از کانال ماهی به غرب آن برسند اما پیشروی بیشتر با به میدان آمدن ۱۱۰ تیپ عراقی بویژه تمرکز یگان های زرهی عراق ممکن نشد و اهداف نهایی عملیات یعنی رسیدن به شهرک تنومه در حومه بصره ممکن نشد اگر چه ارتش عراق با این شکست خطر واقعی از دست دادن بصره را حس کرد و بخش عمده ای از توان نظامی آن در این عملیات آسیب دید.
در این عملیات شدید ترین نبرد زمینی و زرهی تاریخ هشت ساله جنگ بین ایران و عراق رخ داد و دو عملیات کربلای چهار و پنج دی ماه ۱۳۶۵ را به خونین ترین ماه جنگ برای ایران تبدیل کردند.
از زمستان ۱۳۶۵ تا زمستان ۱۳۶۶ نوعی حالت قفل شدگی بین ارتش های ایران و عراق وجود داشت و هیچ یک از طرفین موفق به کسب موفقیت عمده ای نشدند. فرماندهان سپاه پاسداران برای عبور از این مشکل به این ایده رسیدند که با گشایش جبهه جدید در منطقه کردستان علیه ارتش عراق و با هدف عمومی نزدیک شدن به شهر سلیمانیه عراق و سد های دربندی خان و دوکان، باعث انتقال نیروهای عراقی از جنوب به شمال شده و فشار و تمرکز قوای عراق در جبهه های جنوب را خواهند شکست.
با وجود پیروزی های اولیه و محدود ایران در جبهه کردستان از جمله در منطقه حلبچه و حتی رسیدن نیروهای ایرانی به دریاچه سد دربندی خان در زمستان ۱۳۶۶، این استراتژی جدید در نهایت منجر به انتقال نیروهای عراقی از جنوب به شمال نشد. بدتر آنکه هنگامی که عراق در آغاز بهار ۱۳۶۷ حملات زنجیره ای و سنگین خود درجنوب را آغاز کرد ایران به سرعت و با عجله مجبور به انتقال مجدد نیروهای خود از کردستان به جنوب شد.
سقوط فاو و شکست های ایران در ۱۲۰ روز پایانی جنگ
از بیست و هشتم فروردین ۱۳۶۷تا هنگام پایان جنگ در مرداد ۱۳۶۷، طی چهار ماه عراق موفق شد ضمن بازپس گیری فاو، سلسله شکست هایی را بر نیروهای ایرانی تحمیل کند. (نگاه کنید به خاطرات سال ۱۳۶۷ اکبر هاشمی رفسنجانی)
حمله عراق در جبهه فاو در بیست و هشتم فروردین ۱۳۶۷ با هدف باز پس گیری این شهر شروع شد. عراق در این حملات با استفاده گسترده از سلاحهای شیمیایی و بمباران هوایی و حملات شدید توپخانه، در بیست و چهار ساعت فاو را پس گرفت. درهمین دوره زمانی، جنگ شهرها یا جنگ موشکی بین ایران و عراق بار دیگر اوج گرفت.
عراق حملات موشکی را به ایران که از ابتدای جنگ شروع کرده بود و در سالهای ۶۳ تا ۶۵ افزایش داده بود، در سال ۶۷ به اوج خود رساند وشهرهای ایران بویژه تهران را بیش از پیش هدف قرارداد. جنگ موشکی و جنگ شهرها به لحاظ روانی باعث حمله عراق به پشت جبهه ایران، یعنی مردم غیر نظامی شد.
۳۸ روز پس از حمله فاو، در چهارم خرداد ۱۳۶۷ نیز عراق تک دیگری را در جبهه شلمچه آغاز کرد و تمامی مناطق تصرف شده از سوی ایران در عملیات کربلای پنج را پس گرفت.
یک ماه پس از سقوط جبهه ایران در شلمچه، عراق با حمله در منطقه هور العظیم، جزایر مجنون را نیزاز ایران پس گرفت و سپس حمله دیگری را در منطقه عمومی موسیان و دهلران در جنوب ایلام را با موفقیت اجرا کرد.
با وجود آنکه ایران در ۲۷ تیر ۱۳۶۷ قطعنامه ۵۹۸ را برای پایان دادن به جنگ پذیرفت، اما گستردهترین پیشروی ارتش عراق در تاریخ هشتساله جنگ در عملیاتی به نام توکلنا علی الله شروع شد و ارتش عراق در مرداد ۱۳۶۷ به جاده اهواز - خرمشهر رسید و شهر اهواز در خطر محاصره قرار گرفت.
عراق در این مرحله، با به اسارات درآوردن هزاران تن موفق شد توازن تعداد اسرا را، که پیش از آن به به شدت نفع ایران بود، تغییر دهد. با وجود این، ضدحملههای مجدد و موفق نیروهای ایران برای عقب راندن نیروهای عراق به مرزهای بینالمللی آغاز شد و سرانجام در ۲۹مرداد ۱۳۶۷ ترک مخاصمه بین طرفین و پس از هشت سال جنگ برقرار شد.
این جنگ در حالی به پایان رسید که ارتش عراق، در هدف عمومی خود از حمله سال ۱۳۵۹ یعنی اشغال مناطق مشخصی از خاک ایران بهویژه در خوزستان ناکام مانده بود. هرچند از سوی دیگر، ایران نیز که از سال ۱۳۶۱ تا سال ۱۳۶۵ در موضع تهاجمی قرار گرفته بود، در سال پایانی جنگ یعنی ۱۳۶۷ در موضع تدافعی قرار گرفت و شکست های سنگینی را متحمل شد.
قدیمی ترین هاجدیدترین هابهترین هابدترین هادیدگاه خوانندگان