حمله خونین قاچاقچیان به خانه دوست

فرهیختگان: مرد شیشه‌ای که متهم است دوستش را با ضربه‌های کارد کشته و جنازه‌اش را داخل خانه به آتش کشیده است در حالی پای میز محاکمه ایستاد که سناریوی تازه‌ای مطرح کرد و گفت قاچاقچیان عتیقه دوستش را کشته‌اند.
علی 35ساله نیمه شب چهارم آبان 92 دوست صمیمی‌اش به نام علی را در خانه‌اش در ورامین با 14 ضربه کارد کشت و با به آتش کشیدن خانه و جنازه از محل گریخت. این مرد که با جا ماندن دسته کلید خانه‌اش در محل جنایت رسوا و دستگیر شده بود در اداره آگاهی به قتل اعتراف کرد و گفت: «تحت تاثیر مصرف شیشه دوستم را کشتم.»
وی که به بازسازی صحنه جنایت پرداخته بود، چهارشنبه در شعبه دهم دادگاه کیفری استان تهران به ریاست محمدباقر قربانزاده و با حضور دو مستشار پای میز محاکمه ایستاد و سناریوی تازه‌ای مطرح کرد. این مرد گفت بیگناه است و به اشتباه دستگیر شده است.
هیات قضایی قرار است به‌زودی برای این متهم حکم صادر کند.
 
  متهم :تحت فشار به قتل اعتراف کردم
چقدر درس خوانده‌ای؟
دیپلم دارم.
شغلت چه بود؟
در یک بنگاه معاملات ملکی کار می‌کردم.
زن و فرزند داری؟
چون به شیشه معتاد بودم پنج ماه قبل از اینکه به اتهام قتل بازداشت شوم همسرم از من جدا شد. حالا دو دختر 8 و 13ساله دارم که با مادرشان زندگی می‌کنند.
از فرزندانت خبر داری؟
نه، در این مدت که زندانی هستم آنها به ملاقاتم نیامده‌اند.
مقتول را چطور می‌شناختی؟
 او دوست قدیمی‌ام بود. ما سال‌ها بود که با هم مواد مخدر می‌کشیدم.
چند سال است معتاد به شیشه هستی؟
 بیش از پنج سال است مواد می‌کشم.
از ماجرای کشته‌شدن دوستت بگو؟
آن شب زن و بچه محمد میهمانی بودند، به همین خاطر من به خانه دوستم رفتم تا با هم مواد بکشیم. مشغول کشیدن شیشه بودیم که پایپ از دست محمد به زمین افتاد و شکست.
او همان موقع با دوستش تماس گرفت تا یک پایپ تهیه کند. دوست محمد با او در خیابان قرار گذاشت.
ما هم با آژانس به محل قرار رفتیم اما بین راه بنزین ماشین تمام شد و محمد پیاده به محل قرار رفت و دیگر با من تماس نگرفت تا اینکه نیمه‌شب مرا بار دیگر به خانه‌اش دعوت کرد. من از او دلخور بودم اما وقتی به خانه محمد رسیدم متوجه شدم شیشه‌های خانه شکسته است.
چه کسی شیشه‌ها را شکسته بود؟
 محمد می‌گفت قرار است با قاچاقچیان عتیقه معامله کند. احتمالا قاچاقچیان به خانه او حمله کرده و شیشه‌ها را شکسته بودند. ما با هم مشغول کشیدن شیشه بودیم که یک‌باره چند مرد به خانه محمد حمله کردند و من از ترسم من به خانه‌ام برگشتم اما صبح روز بعد شنیدم محمد کشته و خانه‌اش به آتش کشیده شده است.
چرا قبلا اعتراف کرده بودی چون محمد بعد از گرفتن پایپ از دوستش تو را به خانه‌اش دعوت نکرد از او عصبانی شدی و دست به جنایت زدی؟
من به دروغ و تحت‌فشار در اداره آگاهی این ادعا را مطرح کردم. من انگیزه‌ای برای کشتن دوستم نداشتم.
کشف دسته‌کلید تو در کنار جنازه سرنخ را به پلیس داد تا تو دستگیر شدی. چرا کلیدت در کنار جنازه بود؟
وقتی به خانه محمد رفته بودم و مردان نقابدار حمله کردند من از ترس فرار کردم. به همین خاطر کلیدم در محل جا ماند.
چرا همان موقع به پلیس خبر ندادی؟
من ترسیده بودم. می‌ترسیدم قاچاقچیان عتیقه مرا هم مانند دوستم بکشند. به همین خاطر سکوت کردم.
می‌دانی چه حکمی در انتظارت است؟
پدر و مادر محمد که قیم فرزند خردسال او هستند، برای من قصاص خواسته‌اند و من هم به مرگم راضی هستم.
+37
رأی دهید
-0

  • قدیمی ترین ها
  • جدیدترین ها
  • بهترین ها
  • بدترین ها
  • دیدگاه خوانندگان
    ۴۶
    amirHassna - سیدنی، استرالیا
    فکر کنم تو زندان هم شیشه می زده.
    0
    8
    شنبه ۱۴ شهریور ۱۳۹۴ - ۰۸:۵۳
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    نظر شما چیست؟
    جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.