کتک کاری خیابانی دو پزشک , به کلانتری ختم شد
+47
رأی دهید
-6
اختلاف ۲ پزشک تا جایی پیش رفت که یکی از آنها دیگری را ربود آنها با هم درگیر شده و به جان یکدیگر افتادند.چند روز قبل ساکنان خیابانی در شرق تهران متوجه درگیری ۲سرنشین خودروی بیام و شدند که در حال زد و خورد با یکدیگر بودند. راننده در درگیری تعادل خود را از دست داد و ماشین به جدول کنار خیابان برخورد کرد و آن لحظه بود که جمعیت زیادی در اطراف خودرو حلقه زدند.
درحالیکه سرنشینان بیام و که ۲مرد میانسال بودند همچنان در حال کتک کاری بودند مردم آنها را جدا کرده و موضوع را به پلیس اطلاع دادند. دقایقی بعد مردان میانسال به کلانتری منتقل شدند و آنجا بود که مشخص شد هر دو پزشک هستند. یکی از آنها روانپزشک و متخصص اعصاب و روان بود و دیگری پزشک عمومی. اختلاف آنها خیلی قدیمی نبود و آنطور که بهنظر میرسید بهخاطر حرف و حدیثهایی بود که علیه هم درمحل کار گفته بودند. این در حالی بود که پزشک متخصص اعصاب و روان مدعی بود که پزشک عمومی او را با تهدید ربوده وسوار ماشین لوکس خود کرده بود که چنین حادثهای رخ داد.
پرونده این دو پزشک برای ادامه رسیدگی به دادسرای جنایی منتقل شد و هر دو روز گذشته مقابل قاضی پرونده قرار گرفتند. پزشک عمومی درخصوص اختلافاتشان به قاضی پرونده گفت: هر دوی ما در ساختمان پزشکان کار میکنیم و از سالها قبل یکدیگر را میشناسیم.
در این مدت هیچ مشکلی با هم نداشتیم تا اینکه از بیماران خود که نزد دکترروانپزشک میرفتند شنیدم که بدگویی مرا کرده و گفته که من معتاد به شیشه شدم و دیوانهام. وقتی این حرفها را شنیدم خیلی عصبانی شدم و به او تذکر دادم اما این پایان ماجرا نبود چرا که چند روز بعد منشی او با منشی من تماس گرفت و از او دعوت بهکار کرد و خواست تا به مطب آنها برود.
این مرد برای اینکه منشی مرا بهکار در مطبش راضی کند به دروغ به او گفته که من شیشهای شدهام و بهتر است که دیگر در مطب من کار نکند. همه اینها باعث شده بود که از او کینه به دل بگیرم. تا اینکه روز حادثه درحالیکه سوار ماشینم در خیابان بودم دکتر را دیدم. اصلا اتهام آدم ربایی را قبول ندارم و به هیچ عنوان او را به زور سوار ماشینم نکردم. از او خواستم سوار شد و او هم سوار شد.
پس از آن من ماجرای دلخوریام از او و حرفهایی که پشت سر من به بیماران و منشیام زده بود را مطرح کردم. همین باعث بحث میان ما شد. وقتی درگیری بالا گرفت کار به کتککاری کشید. او بوکسور هم بود و با مشت چند ضربه به من که پشت فرمان بودم زد و من هم مجبور شدم دستانش را گاز بگیرم که در نهایت کنترلم را از دست داده و تصادف کردم که خودرویم نیز خسارت دید.
بعد از اظهارات این پزشک عمومی، این بار روانپزشک گفت: من چنین حرفهایی پشت سر او نزدم. او روز حادثه با تهدید مرا سوار ماشین کرد و ربود. پس از آن تهدیدم کرد و گفت که چند نفر را اجیر کرده تا از من زهرچشم بگیرند و حسابی مرا گوشمالی دهند. آنجا بود که من عصبانی شدم و او را کتک زدم که وی دستانم را طوری گاز گرفت که مدتها جای آن مانده بود و درد عجیبی داشت. هماکنون تحقیقات در این پرونده عجیب آغاز شده تا زوایای پنهان آن آشکار شود.
۵۷

کیوان م - تهران، ایران
وقتی دکتر روانپزشک و پزشک عمومی روان پریشان باشن وای به حال روز مردم عادی.
1
70
سه شنبه ۲۷ مرداد ۱۳۹۴ - ۱۰:۲۵
۴۸

مهرتابان - تهران، ایران
خیلی ناراحت کنندست اینها مثلا قشر تحصیلکرده و آگاه جامعه هستن،داریم به کجا میریم؟!رفتارهای سطح پایین و خشم و پرخاشگری به علت از بین رفتن عزت نفس و شان انسانی و همینطور احساس نا امنی ،تو همه سطوح جامعه دیده میشه،در واقع دیگ جامعه به جوش اومده ولی ایکاش بجای اینکه خشم رو متوجه همدیگه بکنیم ،برای گرفتن حقمون از عاملان این شرایط متحد میشدیم ،متاسفانه خیلی از نظر سطح فکر افت کردیم.
2
58
سه شنبه ۲۷ مرداد ۱۳۹۴ - ۱۰:۳۵
۷۳

فراتر از اندیشه - آلپ، سوییس
دلقک ها
4
34
سه شنبه ۲۷ مرداد ۱۳۹۴ - ۱۰:۴۲
۴۰

Liberte - تهران، ایران
وقتی تا مقطع دکترا درس می خونی ،بگمونم باید با اراذل و اوباش که تو خیابون دست به یقه می شن ،فرق داشته باشب. فرهنگتون خیلی پایینه دکترای عزیز...!
3
48
سه شنبه ۲۷ مرداد ۱۳۹۴ - ۱۱:۲۸
۵۹

L.A.T - برلین، آلمان
دکترمون اینه......وای به حال مردم عادی. اینجاست که میگن: میزان تحصیلات افراد هیچ ارتباطی به شعورشون نداره. متاسفانه درست مصداق خری میمونه که بارش کتابه....
2
43
سه شنبه ۲۷ مرداد ۱۳۹۴ - ۱۱:۳۵
۴۴

رقص پرواز - پراگ، چک
دکتر اعصاب و روان اینقدر بی اعصاب!!! این دکترها خودشون نیاز به مشاور دارن، چطور طبابت میکنن!
2
57
سه شنبه ۲۷ مرداد ۱۳۹۴ - ۱۱:۴۳
۱۰۸

pars40 - فرایبورگ، سوییس
وقتی از دانشجوها میپرسی چرا فلان رشته رو انتخاب کردی جواب میدن بازار کارش خوبه درآمدش خوبه همینه دیگه . دکتر شده پول در بیاره وگرنه دکتر نمیشد که میشد لات و زورگیر
0
38
سه شنبه ۲۷ مرداد ۱۳۹۴ - ۱۴:۱۱
۵۵

Asghar Torobche - تورنتو، کانادا
اوا دکتر
0
17
سه شنبه ۲۷ مرداد ۱۳۹۴ - ۱۸:۳۰
۵۰

tizbin2 - لوس انجلس، ایالات متحده امریکا
همه چیز ما از دست رفته. آدما حتا برای خودشون دیگه احترام قائل نیستن. آخه یکی به این ۲ تا بگه که خاک بر سرتون که این همه درس خوندن یه ذره به فهمتون اضافه نکرده.
0
8
چهارشنبه ۲۸ مرداد ۱۳۹۴ - ۰۰:۳۴
۳۸

azadi2011 - تورنتو، کانادا
معنویات شما را بالا می بریم ۰۰۰۰۰۰
0
1
جمعه ۳۰ مرداد ۱۳۹۴ - ۲۳:۲۷