روایت دختر بهایی از اخراج خود از دانشگاه بعد از دو ترم تحصیل

آن دسته از دوستان که خارج از کشور زندگی‌ میکنند بهتر فرق بین آزادی و خفقان و آزادی اندیشه را می‌دانند، با تمام مشکلات در زندگی‌ پناهنده‌ها اما طمع آزادی را هم چشیده اند ، درسا جان اگر میتوانی‌ خارج شو که گویی ما در وطنمان بیگانه هستیم نه در غربت، با آرزوی بهروزی برای تو عزیز که مثل دختر خودم هستی‌

کارمن مهوش کش - تهران. دوست عزیز. سه کتاب (اقدس) ، (ایقان) و (رساله سوال و جواب ) رو به راحتی از اینترنت دانلود کنید و مطالعه کنید .کل وقتی که از شما خواهد گرفت نهایتا 1 روز خواهد بود .پس از مطالعه این سه کتاب تا حد 75 درصد با قوانین و احکام این فرقه آشنا خواهید شد حتی بیشتر از خود بهاییان چون اکثرا تسلطی روی مباحث خود ندارند .این پاسخ دو سوال اول شما .و اما سوال سوم .مگر کسی دیوانه باشد در شرایطی که در ایران با محدودیت مواجه است و در خارج برایش فرش قرمز پهن میکنند ، بیاید و در ایران بماند؟ چکار باید کرد؟ باید رفت و در دانشگاه دارقوز آباد ثبت نام کرد تا اسمش بشود ((دختر دانشجوی ایرانی)) .تا به او بگویند در حال تحصیل بوده .در حال تحصیل علم .در چه رشته ای؟ فوق دیپلم معماری .در کدام دانشگاه؟ اگر شما اسمش را شنیده بودی؛ من هم شنیده بودم .بعد از دو ترم و شروع به فعالیت و اعلام بهایی بودن و برانگیختن حساسیت ها ، با عمل دماغ و لب و لوچه و گونه و عکس ملیح و فرشته مانند که به قول دوستمان azadi از او دختری زیبا و معصوم ساخته، به سرعت برق و باد امکان دریافت ویزای پناهندگی را فراهم کند

[::باور عمیق - قم، ایران::]. شما جوجه بسیجی ها ٣ کزینه دارید ، یا مثل ... سوار بر موتور و با باتون به جون جوانها بی افتید، یا تو همون ....فیضیه قم جارو و دستمال بدست دنبال ......ملا ها بیفتی ، و یا مستقیم از کلاس أکابر با سهمیه بسیجی ها بری دکتر .... بشی ، البته برای ساندیس خوران نعشه مانند علی تریاکی کزینه بیشتر هم هشت ،

مترلینگ - منچستر، انگلستان(1).دوست عزیز. فرمایشات شما رو وقتی از هر طرف بهش نگاه میکنی کاملا منطقی، انسانی و درست به نظر میرسه . بهتره نگیم به نظر میرسه بلکه بگیم درست هست . اما یک سری از متغیرها امکان تحقق این تفکرات زیبا رو از بین میبره . دوست دارم به عنوان درد دل اول یه خاطره برات تعریف کنم . زمانی که برای تحصیل و ادامه زندگی از ایران خارج شدم، بعد از چندین ماه جستجوی فراوان به عنوان یک مهندس عمران تنها کاری که در شش ماه اول میتونست گیرم بیاد فروشندگی و رانندگی اجاره ای روی تاکسی دیگران بود یا کار کردن به عنوان store person توی بعضی جاها . چون کانکشن نداشتم . نتورک نداشتم . ریفرنس نداشتم ..

(3)یه آدمی که با خونوادش رفته، یک ماه از وقتشو گذاشته به امید اینکه تا چند روز دیگه جذب میشه، خیلی راحت زندگیشو دچار تلاطم کردند . هر مملکتی وقتی تصمیمی رو در سطح کلان به عنوان یک موضوع امنیتی میگیره، شما واقعا فکر میکنید به المانهای مختلف دخیل در اون موضوعات فکر نکرده؟ دقت نکرده؟ شما میدونید بهترین و راحت الجذب ترین جاسوسها رو اسراییل از بین کدوم طیف توی ایران میتونه انتخاب کنه؟ نمیگم خدای نکرده همشون اینجورین . نه . اما اگر قرار به انتخاب باشه، این دوستان بهترین گزینه هستن.

(4)اینها رو به قطع و یقین باید از حضور در تمام مکانهایی که حتی یک درصد احتمال میره با حضورشون بتونن اونجا اعمال نفوذ بکنن و برای ممکلت از نظر امنیتی مشکل ساز بشن محروم کرد . نکته دیگه ای که شما بهش اشاره کردید، گره زدن بحث فرار نیروها، مغزها و نیروهای متخصص اقلیت های مذهبی با خبر مربوط به این دختر خانم بود . اولا هیچ اقلیت دینی در ایران ، تحت هیچگونه فشار برای تحصیل یا غیره قرار ندارد . اما فرقه های غیر دینی دین نما و وابسته به کشورهای دشمن صد البته محدودیت دارند . دوم اینکه پیوند زدن داستان دختر خانمی که در اصطلاحا دانشگاهی که هیچ کس تا قبل از انتشار این خبر حتی اسمش را هم نشنیده و آن هم تحصیل دو ترمی در مقطع فوق دیپلم این دانشگاه قراضه از پایه و اساس پولی ، از کی تا حالا شده فرار نیروها و سرمایه ها ؟

(5)کدوم ایران آقای مترلینگ؟ وقتی 8 سال جنگ توی این مملکت شد و جوانای ایرانی رفتن جلوی گلوله، کدوم بهایی حاضر شد برای دفاع از مملکتش خون بده؟ کدوم بهایی؟ شما اصلا میدونی اینها توی احکامشون، حکم حضور در میدان نبرد به هنگام جهاد و دفاع از مملکت چیه؟ میدونی من چقدر وقت گذاشتم که لااقل بتونم یک عدد بهایی که توی جنگ برای این آب و خاک کشته شده باشه رو پیدا کنم ولی نتونستم؟ کجا بودن اون موقع که مملکت داشت میرفت زیر چکمه های بیگانه؟ حالا به عنوان شهروند ایرانی حق برابری در برخورداری از حقوق شهروندی؟ آره؟ موقع تقسیم حقوق حاضرن، موقع سختی کجا بودن؟ کم شهید ارمنی و مسیحی و سنی دادیم؟ کو یدونه بهایی؟

(6)آقای مترلینگ . ای کاش میشد تفکرات شمارو در اینباره اجرایی کرد . اما واقعیت اینه که بین تفکرات بی عیب و نقص شما در اینباره و اون چیزی که عملا میشه در موردش تصمیم گیری کرد و اجرایی کرد، یک فاصله غیر قابل تحقق وجود داره . با خودتون یک لحظه فکر کنید که این خانم رو دعوت کردن اداره اطلاعات . خیلی خونسرد رفته جلوی یکی نشسته که اسم یارو هم گذاشتن ((بازجو)) در صورتی که حتی معنای بازجو رو هم نمیدونن . فقط دوست داشته بگه رفتم اطلاعات زیر دست یک بازجو . یه چایی گذاشتن جلوش . یارو بهش گفته خانم این سه تا راه رو داری . اون چکار کرده؟ صاف اومده بیرون عکسشو زده با کلی آب و تاب . بدون هیچ ترس و واهمه ای . چون میدونه از گل نازکتر نه بهش میگن و نه میتونن بگن . دنبال گرفتن همان ماهی که خیلی مدت پیش براش تور پهن کرده بود ...

(7)انسانیت و تفکر انسانی شما رو میفهمم اما تاریخ به من میگه نباید در مواقع حساس به قرآن های سر نیزه اعتنایی بکنم . مهم برای من امنیت و ثبات و آرامش مملکتمه . اگر نهادهای امنیتی این مملکت تشخیص دادن که بهاییان در صورت بروز عقیده باید از تحصیل محروم بشن، من هم تصمیمشون رو روی چشم میذارم و ازش حمایت میکنم . چون هیچ چیز برای من اهمیتش بیشتر از ثبات و آرامش این مملکت نیست . آقای مترلینگ . من با موضوع قرآنهای بر سر نیزه و ماجرای پیراهن عثمان آشنایی دارم . هرگز فریب داستان سازی و عکس فریبنده این دختر خانم یا امثالهم نمیشم . من با تمام وجودم حس کردم که اگر روزی فقط یک فرصت دست بهایی ها بیفته عینا همان کاری را میکنن که امروز با مظلوم نمایی آن را ظلم میخوانند و محکومش میکنند .

(8)تمام دنیا اگر جمع شود، هرگز نمیتوانم خاطره آن تسویه حساب بدون دلیل یک ایرانی را با خود فراموش کرده و از یاد ببرم . روزگار به خوبی و خوشی بعد از آن جریان برای من سپری شد و به خیر و عافیت گذشت . اما به من یاد داد فریب ادعاهای زیبای اینها را هرگز نخورم

بادر عمیق!دوست عزیز!این دختر به قول شما بهایی بوده،من که شیعه بودم توی امیرکبیر بودم نه بقول شما توی یه دانشگاهی که هیچکس اسمشو هم نشنیده،منو چرا اخراج کردن؟فقط به این جهت که افغانی بودم!اگه این حکومت یه حکومت فاشیستی نیست پس چیه؟٫٫دوست عزیز شما برای اینکه اینارو توجیه کنید از هر وسیله ای استفاده میکنید٬من شخصا از هر لحظه ای برای ضربه زدن به این رژیم استفاده میکنم،نابودیه اینا به نفع افغانستان هم هست۰۰۰

botparast - میلان، ایتالیا. دوست عزیز . حقیقتش من قوانین مربوط به تحصیل افغان های مقیم ایران رو نمیدونم و حتی نفهمیدم چرا اخراج شدید . اما یه چند مطلب . توی این سالهایی که توی ایران کار کردم و کارم مرتبط با ساخت و سازه، دهها و دهها افغانی توی پروژه های ما مشغول به کار بودن . خصوصا چون هم زحمتکش هستند و هم بعضی هاشون واقعا استادکار هستن . افغانی های سنگ کار و سنگ بر و سنگ تراش و گچکار و سیمان کار و بتن ریز و بگیر برو الی ماشالله . افتخار میکنم از گل نازکتر بهشون نگفتم . همیشه غمخوارشون بودم . خیلی از همکارای دیگمم اینطوری هستن . توی قم در پناه حضرت معصومه مثل مابقی مردم دارن زندگی میکنن . خیلی موقها بوده حتی سر عصبانیت، ندرتا گذاشتم حتی بهم بتوپن . کاری که هرگز جلوی یک ایرانی توی یک کارگاه ساختمانی اجازشو نمیدادم . من اصلا کاری به مشکلاتی که بعضا بعضی از افغان ها ایجاد کردن ندارم و از هیچ گونه ظلمی چه از طرف حکومت یا چه مردم نسبت به اونها حمایت نمیکنم . بارها شده فقط به خاطر اینکه احساس راحتی و آسایش کنن هم لقمه سفره های نون و پنیر و خیار وقت استراحتشون شدم .

همیشه ازشون درخواست میکنم با همون دستای خاکی برام یه لقمه بگیرن تا بخورم . فقط برای اینکه جلوی مابقی ایرانیا توی پروژه ها احساس حمایت کنن و مابقی بفهمن که اگر بخوان اذیتی به اینها روا کنن با من طرفن . شمایی که از طرف یک عده نفهم مورد آزار قرار گرفتی، وقتی بدیها رو میبینی لااقل نیم نگاهی به خوبی ها هم بنداز . شمایی که نان و نمک مردم ایران رو خوردی، هرگز راضی نشو حکومتی هرچند دارای اشتباهات متعدد از هم بپاشه تا به قول شما بلایی که به سر افغانستان اومد به سر ایران بیاد تا باز هم به قول شما به نفع افغانستان و مردم افغانستان بشه . یک مقدار انصاف هم در برابر مردم ایران بد نیست . موفق باشید

Azadi199 - پاریس، فرانسه(1) . عزیز برادر . یک مقدار دقیق تر فکر کن لطفا . اگر نمیتونید، بنده دستتون رو میگیرم و کمکتون میکنم . میدونی چطوری؟ الان عرض میکنم . وقتی حقی از کسی ضایع بشه و اون شخص پیگیر احقاق حقش باشه، زمین به آسمان برسه از پیگیری دست بر نمیداره . یعنی چی . یعنی در موارد کاملا مشابه، شما خبری از فلان خانم بهایی دانشجو میشنوی با یک عکس دلربا ( دست بر قضا هر چی هم ما تاحالا خوندیم همه خانوم بودن که محروم شدن از تحصیل چون خوب یاد گرفتن بحث چگونگی استفاده از ادعای پایمال شدن حقوق زنان در ایران رو ) و پس از انتشار اون خبر دیگه مادام العمر هیچ خبری یا مصاحبه ای یا پیگیری از جانب اون شخص صورت نمیگیره . چرا؟ چون به یک موج، یک خبر، یک عکس منتشر شده، نامه اخطاریه کمیته انصباطی، اسناد احضار به اداره اطلاعات نیاز بود و لاغیر . حق رو امثال نسرین ستوده دارن که مثل کوه پای حقش وامیسته . اینا عزیز دل، یکبار و فقط یکبار یه خبر منتشر میکنن و جیم میشن . چون دیگه نیازی به بیشتر از اون ندارن . اگر این خانم در ایران موند، من مچ دستمو میزنم .

(2) اما اگر موند و من اشتباه کردم، بفرمایید مطابق با احکامتان چند مثقال طلا باید به حساب ( بیت العدل ) واریز کنم تا انجام وظیفه کنم .هر موقع شما از ماندن یا نماندن این خانوم اطلاع حاصل کردی، من رو هم بی خبر نذارید .آخه دوست عزیز شما که بهتر میدونید، وقتی مجازات زنای زن شوهردار برای بار اول و دوم و سوم، پرداخت فلان قدر مثقال طلا به بیت العدل باشه و تازه معلوم نباشه مجازات دفعه چهارم چیه چون جناب بها الله فرصت کافی برای تفکر دربار این خلاء در احکام رو نداشتن، دیگه مجازات حالا نهایتا یک حدس اشتباه چی میتونه باشه؟ 10مثقال طلا؟ خب میدم . طلا ارزون شده . از دانشگاه میدونی چرا اخراج شده؟ چون توی این مملکت که دین رسمی اون مملکت اسلامه، این خانم علنا داره اعلام میکنه قرآن و پیامبر این دین یک دروغگو و شیاد بودن .اگر دلت خواست که مطمئنم نخواهد خواست، حاضرم برات توضیح بدم چطوری اعتقاد به بهاییت یعنی اعتقاد به کذاب بودن و کذایی بودن قرآن .شما هر موقع خواستید به چیزی بنازید، ابتدا از خود سوال کنید این چه آیینی است که تصمیم گیری در مورد ازدواج محارم را( بر عهده نفوس مومنه ) قرار داده . موفق باشید

باور عمیق - قم، ایران - عزیز برادر، شما باز هم داری مغلطه میکنی‌ ! صد‌ها بار به این دادگاه و قضات مراجعه کرده ایم ولی‌ بی‌ نتیجه ! در مورد احکام بهائی هم دارید نشر اکاذیب میفرمایید که در آیین حنیف شما حرام است ، در باره حکم ازدواج برای بار چندم توضیح میدها که به تفسیل در آیین بابی آمده و حضرت بها الله یک محدودیت به آنچه تعیین شده بود اضافه کردند که ازدواج با زن پدر و یا نامادری هست، بقیه محدودیت‌ها توسط بیت عدل اعلام میشود، تا آن موقعه همان احکام آیین بابی بر جا خواهد بود چون که نسخ نشده اند.

[::باور عمیق - قم، ایران::]. [::باور عمیق - قم، ایران::]. یک توضیح کوچیک دیگر در باره مطلب دیگری که به کذب نوشته بودید ! بهائیان به هیچ عنوان ضد اسلام و قرآن نیستند، بلکه این آیین را ستایش میکنند، منظور من آن اسلامی هست که توسط پیامبر اسلام به جهانیان عرضه شد که مبناش ازدای انسان و عدالت در بین همه مردم بود، نه این اسلامی که توسط آخوند‌ها ارائه میشود که همه را نجس می‌دانند

[::باور عمیق - قم، ایران::]. عزیز برادر، حضرت بها الله یک نظم جدید و بی‌ نظیر را به جهانیان پیشنهاد کرده اند که در حل شکل گیری هست. مشکل شما و دوستانتان در این هست که قصد دارید جهان را با همان نظم قدیمی‌ ۱۴۰۰ ساله پیش اداره کنید ! یک نگاهی‌ به بیش از ۵۰ کشور مسلمان در جهان بیندازید، متوجه منظور من خواهید شد.

من میگم این باور رو به حال خودش بگذاریم، از داستان کار یابیش تو خارج و کار با افغانیای عزیز تو ایران معلومه چیکارس، اگه الان یه آلمانیم بیاد بگه منو تو ایران اذیت کردن یه دو سه تا خاطره میسازه تحویل میده خخخ

از هر چی حضرت و امام و این چیزاس حالم بهم میخوره. من که حضرتم و پیغمبرم وجدانمه . تا بحال هم به هییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییچ پرسش بی پاسخی نرسیدم که احتیاج به رساله و کتاب و غیره داشته باشم. برگ درختان سبز هر ورقش دفتریش معرفت کردگار. تو نیکی میکن و در دجله انداز که ایزد در بیابانت دهد باز . تو کز محنت دیگران بی غمی نشاید که نامت نهند ادمی. بنی ادم اعضای یک پیکرند که در افرینش زیک گوهرند. هر کدوم از این ابیات خود در بر گیرنده یه کتاب و دین وحضرت و پیغمبره. معنی اینا رو که فهمیدی حله. حالا با پای چپ وارد مستراح شیم یا راست ؟ قبله اینوره دستشویی نسازیم ؟ روزه بگیریم که شب ها عین خرس بخوریم؟ جلو یه دیوار از صبح تا شب دلا راست شیم ؟ وووو البته کلیسا رفتن مسیحیان رو دوست دارم . لباس شیک میپوشن بهانه ایه دور هم جمع شن و یا مسجد رفتن مسلمون ها تر تمیز میرن اون تو خوبه . فقط واسه اینکه یه کار تیم ورکه. بقیش رو هر کسی رساله زندگی خودشو مینویسه. ازاد باشید شجاع و مهربان. بقیه اش پیشکش ! کدوماتون به گوهر درونیتون با این مذاهب مختلف رسیدین ؟

باور عمیق - قم، ایران. عزیز, باید توجه داشته باشید که هدف آیین بهائی، به فرموده خود حضرت بها الله اجرای حدود ( مجازات) نیست، بلکه رساندن انسان به‌شان و مقامی بالاتر از فرشته‌ها هست. در حقیقت انسان متعالی مرتکب جرم و جنایت نمی‌شود و در هر صورت شلاق و سنگسار شایسته مقام انسان نیست، آنهم در قرن ۲۱.

Azadi199 - پاریس، فرانسه . یک بار قبلا مفصلا با همدیگه صحبت کرده بودیم . اما من از صحبت کردن استقبال میکنم . اول اینکه امیدوارم پاسخ سوالی که خیلی پیگیر آن بودید ولی پس از شنیدن پاسخ کلامی نه خواستید و نه توانستید در مورد آن صحبت کنید را دریافت کرده باشید . سوال کردی که اگر این دختر در ایران ماند جواب خدا را چه میدهم؟ پاسخ دادم : بفرمایید مجازات حدس اشتباه پرداخت چند مثقال طلا به بیت العدل است تا بنده تقدیم کنم . دیگر مجازات یک حدس اشتباه که بدتر از مجازات زنای زن شوهردار نیست که در آیینتان برای بار اول و دوم و سوم ، هر دفعه مجازات زنای زن شوهردار مقدار معینی طلای پرداختی به بیت العدل است و این وسط معلوم نیست تکلیف زنای بار چهارم زن شوهر دار چه میشود چون احتمالا حضرت بها الله فرصت فکر کردن درباره این قلم اخیر را نداشته اند . لطفا سکوت نکنید و درباره پاسخ دریافتی، کمی اظهار نظر بفرمایید.

مشخصا بفرمایید بنده درباره کدام یک از احکام بهاییت نشر اکاذیب کردم؟ به خدای محمد سوگند اگر یک مورد را بتوانی نشان دهی که من در مورد احکام بهایی نشر اکاذیب کرده باشم، قسم میخورم که دیگر از من کامنتی در این سایت نبینی . اما اگر گشتی و نتوانستی ادعایت را ثابت کنی، من جای شما بودم خیلی خجالت میکشیدم . فرمودی حضرت بها الله ازدواج با زن پدر را حرام کرد . ماشالله . هنر کرد . مگر در دین اسلام ازدواج با زن پدر حلال بوده که حضرت بها الله زحمت کشیدند و حلالش کردند؟ مگر وقتی از ایشان در مورد ازدواج با محارم سوال پرسیده شد ایشان نگفت تصمیمش بر عهده نفوس مومن و مومنه هست؟ این یعنی چه؟ . مطابق با چیزی که قبلا عرض کردم بهاییت یعنی ضدیت صد در صدی با اسلام و یعنی دروغگو دانستن پیامبر و قرآنی که محمد مصطفی را به صراحت خاتم انبیا و پیامبران و ختم رسل دانسته . حالا چطور شما معتقد به قرآن یا پیامبر اسلام هستید اما پیامبری بعد از او را به رسمیت میشناسید این هم از جمله معجزات عجیب شما بهاییان است

بر خلاف ادعای شما هیچگونه نظمی در مسائل مطرح شده از جانب آقای بهاالله وجود ندارد بلکه هر چه هست بی نظمی محض است . ایشان حتی از نظر علمی توان نوشتار و تکلم صحیح به زبان عربی را هم نداشته و نوشته هایشان سرشار از غلطهای املایی و گرامری فراوان به زبان عربی است . نه تنها هیچ نظمی از ایشان به چشم نمیخورد بلکه هر چه هست بی نظمی محض است . بله بله شما درست میفرمایید . شلاق مجازات است اما داغ گذاشتن پیشانی دزد مطابق با آیین شما مجازات نیست . جالب اینجاست اگر مردی دزدی کرد برای بار اول تبعید . بار دوم زندان . بار سوم علامت گذاشتن روی پیشانی . اما دیگر معلوم نیست مجازاتش برای بار چهارم چیست؟ اصلا مجازات زن سارق چیست؟ هیچی . حضرت بها الله یادشون رفته بوده . بله بله شما درست میگی . مخصوصا اینکه در احکام شما مجازت کسی که خانه ای را به آتش بکشد این است که باید با آتش او را سوزاند و کشت . ایشان اینقدر دقیق بوده اند و چنان نظمی را بنیان نهاده اند که میفرمایند : ( من خجالت میکشم حکم مجازات لواط را بیان کنم ) . ببین چقدر مضحک . یه پیامبر به جای اعلام حکم الهی میگه من خجالت میکشم و هیچی نمیگه

باور عمیق - قم، ایران- مرسی از اینکه جواب دادی ولی دوست عزیز و گرامی من کار اون اقای بهایی رو که با شما کرد رو تایید نمیکنم چون اگه عقیده من بر این باشه که همه برابر هستند شما هم از این دایره مستثنی نیستید چون عرض کردم خدمتتون که مذهب یه چیز شخصیه و هرکس دینی رو برای خود بنا به یا تشخیص یا به صورت موروثی میپذیره ولی در کشور ما خودتون میدونید که خیلی از کارها شاید بالای 90 در صد مشاغل بسته به دین (مسلمان ) و تابعیت از جمهوری اسلامیه و اقلیت های دینی نمیتوانند در ان شغل استخدام شوند وقتی که یک بهایی نتونه تو شغل یا رشته ای برای تحصیل در کشور خودش وارد بشه صد البته که در صدد چبران میشه و تلافیش رو متاسفانه سر یکی مثل شما میاره چون این ظلم بهش شده و یاد گرفته که من هم میتونم مثل ایران که روی عقیده و مذهب من زوم کرده بودند و از همون طریقی که به من اجحاف شد من هم پیروی کنم

البته که تلافی به بدی پسندیده نیست و اما در مورد جاسوس :شما فکر نمیکنید که خیلی از جاسوس ها هم بودن که مسلمان و یهودی و سایر مذاهب بوده اند ؟ما پاپ و کاردینال و اخوند و خاخام و موبد بد در طول تاریخ نداشتیم ؟حالا اگه یهودی بد بوده تمام یهودیا زیر سوال باید بروند ؟یکی از دوستان من صاحب خونه انگلیسی و یهودی داره که واقعا انسان خوبیه و خیلی هوای مستاجر هاشو داره تمام مستاجر هاش بالای ده ساله که نشسته اند و هنوز دارند به همون قیمت ا جاره میدهند من بنا به شغلی که دارم با افراد بسیار زیادی برخورد داشتم که انسانهای خوبی بودند

عزیز من تمام حرف من اینه که مردم رو با دین و مذهبشون قیاس نکنیم هر دینی که داریم انسان باشیم ایا تا بحال فکر کرده ایم که تمام جنگ ها در دنیا همش به خاطر دین بوده یه روز یهودیا میگن دین ما برتره و یه روز مسیحی میاد برای اثبات حقانیتش میجنگه و فاجعه کشتار یهودیها و هولوکاست رو ببار میاره و الان هم که شیعه وسنی دارند چشم همو در میارند اگه همه قبول میکردند که دینشون رو به رخ هم نکشن این همه فاجعه در دنیا بوجود نمیامد

و از این نکته پند گیریم که:هرکه در این سرای درآمد نانش دهید و از ایمانش نپرسید، چرا که آنکه به درگاه ایزد باریتعالی به جان ارزد، البته بر خان بوالحسن به نانی بیرزد.»

[::باور عمیق - قم، ایران::]. عزیز برادر، یادم رفت که بنویسم هزاران جوان بهائی در جنگ ایران و عراق شرکت کردند که یکی‌ از آنها برادر بزرگتر من بود که ۶ ماه در جبهه‌ فیازیه آبادان با حد آقل امکانات جلوی ارتش عراق ایستادگی کردند و آبادان را حفظ کردند، پاداش ایشان در بازگشت از جنگ اخراج از کارش بود به جرم بهائی بودن !!

[::باور عمیق - قم، ایران::]. خوب عزیز برادر، رسیدیم به نشر اکاذیب شما، اول اینکه نوشته بودید که حتی یک بهائی هم در دفاع از کشور در جنگ ایران و عراق شرکت نکرده بود، اولیش برادر بزرگتر خود من ! مورد دوم ضدیت ما با اسلام است که این یکی‌ رو دیگه خود شما بهتر میدانید که واقعیت ندارد ! حضرت بها الله در چند صفحه از کتاب ایقان به آیات قرآن کریم اشاره میکنند ؟ ولی‌ باز هم راضی‌ نیستم که شما را از کامنت نوشتن محروم کنم، انصاف و عدالت را در رفتار و کردار رعایت کنید، در روز حساب و کتاب سخت به کارتان خواهد آمد !

[::باور عمیق - قم، ایران::]. و اما مطلب کذب سوم، نوشته بودید که نظم جدید پیشنهادی آیین بهائی سراسر بی‌ نظمی هست، شما بهتر از همه میدانید که حضرت بها الله مقام روحانی را در آیین بهایی حذف کردند و اداره امور را به خود بهائیان سپردند که با یک سری انتخابات بی‌ نظیر که حتی در پیشرفته‌ترین دمکراسی‌ها هم نظیر آنرا نمیتوانید پیدا کنید منتخبین خود را به عنوان عضو تشکیلات بهائی انتخاب کنند که اداره جامعه را در اختیار خواهد داشت جدید. در این نظم بدیع، اساس بر پایه تعلیم و تربیت و سواد آموزی هست، با تأکید بر ارجهیت تربییت دختران، در ایران قرن ۱۹، حدود ۹۵% بی‌ سواد وجود داشت که زیر نظر علمای اعظم به امر تقلید مشغول بودند !! گویا احتیاجی‌ نبود که ملت با سواد باشد ! آیا این نظم جدید یک نوع بدعت شجاعانه در تاریخ ادیان نیست ؟ در این باره بیشتر گفتگو خواهیم کرد.

قرار بر این بود که مطابق با ادعای خودتان موردی را به بنده نشان دهید که من (( در مورد احکام بهایی نشر اکاذیب )) کرده باشم که متاسفانه گشتید و پیدا نکردید و نتوانستید موردی نشان دهید . همانطور که قبلا گفتم حتی یک بهایی در جریان جنگ ایران و عراق کشته نشده و در راه دفاع از وطن جان خود را از دست نداده که البته مثال شما در مورد شرکت برادرتان در جنگ هم نافی چیزی که قبلا عرض کردم نیست . حالا بماند که امثال برادر شما به عنوان سرباز وظیفه و زورکی یک چند ماهی را در خارج از مناطق خط مقدم را گذراندند . همچنان پیگیر پاسخگویی شما درباره میزان طلایی که من باید بابت حدس اشتباه به این خانم بهایی پرداخت کنم هستم . لطفا به جای پافشاری بر ادعای نظم جدید و این صحبتهای غیر مستدل، در ارتباط با نمونه های اعجاب برانگیز احکامتان که به آنها اشاره کردم صحبت کنید تا آنموقع معنای نظم و بی نظمی را بهتر متوجه شوید . موفق باشید

مترلینگ - منچستر، انگلستان . دوست عزیز . همانطور که قبلا عرض کردم من با دیدگاه شما کاملا موافقم و دیدگاه شما را کاملا درست و انسانی میدانم . اما متاسفانه شرایطی وجود دارد که امکان تحقق دیدگاه درست شما را غیر ممکن میسازد . باور بفرمایید وقتی در مورد موضوع جاسوسی و البته عدم تعمیم آن به کل بهاییان مطلبی گفتم، این امر نه از روی ظن و گمان بلکه وجود موارد متعدد در گذشته بوده که نهایتا شرایط را به سمت ایجاد محدودیت های بیشتر سوق داده است . در مورد اشتغال اقلیت های دینی به شخصه محدودیتی ندیدم حتی در سطح مکانهایی مانند سازمان انرژی اتمی که یکی از کارشناسان آن از دوستان خوب ارمنی من هست . اما روی این نکته پافشاری نمیکنم و بنا بر دیدگاه بسته فعلی حاکم در ایران وجود این امر را محتمل میدانم . در ارتباط با اینکه فرمودید ریشه تمام جنگ ها دین است، مخالفم . جنگ جهانی اول و دوم به عنوان بزرگترین جنگ های طول تاریخ هیچ گونه ریشه ای در دین و مسائلی از این دست نداشت . امروزه جنگ ها ریشه در مبارزه دین با بی دینی دارند.

[::باور عمیق - قم، ایران::]. عزیز برادر، باز هم مطلب خلافی نوشتید ! برادر من سرباز نبود، ایشان خدمتش را بین سال ۵۴-۵۶ گذراند، ولی‌ با اعلان دولت مبنی بار احضار سربازانی که در ساله ۵۶ خدمتشان را تمام کرده بودند، ایشان هم کار را رها کرد و به جبهه‌ رفت، پاداش ایشان بعد از ۶ ماه خدمت, اخراج از کارشان بود ! من اگر بتوانم، لیست بهاییانی که در جبهه‌ شهید شدند را در همین صفحه برایتان خواهم گذشت، چون چندین مورد را خودم در اینترنت دیدم ( نام، عکس و محل شهادت ).در ضمن, اگر مایل هستید که احکام این دو دین را با هم مقایسه کنیم، من حرفی‌ ندارم، ولی‌ بدانید و آگاه باشید که کار برای شما بسیار سخت خواهد شد ! لطفا بنویسید آیا همه قرآن کریم را مطالعه کرده اید ؟ اگر نه بحث بیهوده است.

[::باور عمیق - قم، ایران::]. عزیز برادر، اینهم از مطلب خلاف واقع که خود شما نوشتید ! ( مطابق با چیزی که قبلا عرض کردم بهاییت یعنی ضدیت صد در صدی با اسلام و یعنی دروغگو دانستن پیامبر و قرآنی که محمد مصطفی را به صراحت خاتم انبیا و پیامبران و ختم رسل دانسته) . اسلام حضرت محمد را ختم رسل دانسته !؟ پس آیه‌های صریح سوره سجده آیه 4، سوره ال اعراف، آیه‌های 34 تا 36 چی‌ میشه ؟ ظهور مهدی و همزمان بازگشت حضرت مسیح چی‌ می‌شه ؟

[::مترلینگ - منچستر، انگلستان::]. دوست عزیز، یک توضیح کوچک در مورد مقوله جاسوسی، به قول دکتر عباس میلانی، محقق و تاریخ شناس ، این حضرات ( اسلامیون ) اگر یک ورقه و یا یک خط سند دال بر جاسوسی بهائیان داشتند، تا به حال آنرا با بوق و کرنا فریاد زده بودند ! دختر ۱۷ ساله شیرازی ( منا محمود نژاد) و یا پیرمرد ۸۳ ساله یزدی چه جور جاسوسی می‌توانستند باشند که توسط این نظام به جوخه مرگ سپرده شدند ؟ پیشنهاد ما اینست، یک دادگاه علنی بر گذار کنید، به وکلای مدافع به اندازه کافی‌ زمان بدهید که پرونده را بر رسی کنند، و آنگاه رای دادگاه را با استنداد به دلیل و مدرک مورد قضاوت حقوق دانان و افکار عمومی‌ بگذارید. و آگر نه پشت در‌های بسته هر انسان مظلومی را می‌توان محکوم کرد و یا اتهامی وحی به او بست. موفق و پیروز باشید.

قابل توجه بعضی کسانیکه هنوز فرق بین مردم ایرانو رفتارهای حکومت آخوند رو نمیدونن..مطمئنم همانطور که خودش هم گفته اکثر همکلاسیهاش از این ظلمی که به اون شده ناراحت هستن..بر خلاف خیلی از کشورهای مسلمان که مثلا یه حکومت غیر دینی دارن وقتی یه آخوندی فریاد میزنه یه نفر مرتده مردم میریزند سرش تا حد مرگ کتکش میزنن..ولی این بهایی عجب دینیه. به نظرم اگه اسلام یه مذهب خوب و بی آزار داشته باشه همین بهاییه..

[::*پسر شجاع* - تهران، ایران::]. عزیز، ممنون از همدردی و حسن نظر شما، توضیح کوچک آنکه آیین بهائی یک دین مستقل هست و شاخه و یا فرقه ای از اسلام نیست. موفق و پیروز باشید.

فریدون وهمن مولف کتاب صد و شصت سال مبارزه با آیین بهایی می‌گوید :«جنگ هشت ساله فرصت طلایی به دست مخالفان آیین بهائی داد تا آزار و اعدام و تیرباران بهائیان را که از آغاز انقلاب شروع شده بود ادامه دهند. در این دوران به بهانه‌ جنگ با صدام هر نوع بی‌قانونی توجیه پذیر بود، بهائی آزاری که جای خود داشت. در تمام دوران جنگ هیچ مرجعی نبود که بتواند پاسخگوی رنج و بیدادی که بر هم میهنان بهائی می‌رفت باشد.». او در رابطه با آمار کشته شدگان بهایی در ۸ سال دوران جنگ با اشاره به این که آمار دقیقی از تعداد کشته‌شدگان و اسرای بهایی در جنگ نیست، ادامه می‌دهد :«در دوران ریاست جمهوری ابوالحسن بنی صدر و نخست وزیری محمدعلی رجائی ۵۶ نفر - دوران یک ماهه‌ ریاست جمهوری محمدعلی رجائی و نخست وزیری محمدجواد باهنر ۱۲ نفر - در دوران یک‌ماهه نخست وزیری محمدرضا مهدوی کنی ۵ نفر - در دوران ریاست جمهوری آیت‌الله خامنه‌ای و نخست وزیری میرحسین موسوی ۱۱۹ نفر در زندان‌ها مورد وحشیانه ترین شکنجه‌ها قرار گرفتند و اعدام شدند و تاکنون هیچ مرجعی پاسخگوی این همه ظلم و بیداد نبوده است.»

آقای علایی ادامه می‌دهد:« ولی درست برعکس شد. وقتی فهمیدند بهایی است گفتند باید به جبهه بروی، آن هم خط مقدم.» وی ۴ ماه پس از اعزام به خط مقدم و در شرایطی که به تازگی وارد بیست سالگی شده بود بر اثر اصابت خمپاره کشته شد. البته این درخواست همیشه با جواب منفی روبه‌رو نشد. بهمن که در تیرماه ۱۳۶۵ به سربازی رفته و ۲۵ ماه از ۲۸ ماه دوران «خدمتش» را در مناطق جنگی گذرانده است می‌گوید: «در مجموع می‌توانم بگویم با من رفتار خوبی داشتند و پذیرفتند که به صورتی خدمت کنم که خواسته‌ام برآورده شود. ولی برخوردها همه جا یکسان نبود.»

جمشید هنگامی که ۱۹ ساله بود تصمیم می‌گیرد به سربازی برود. ۶ ماه بعد یعنی روز ۱۷ شهریور ۵۹ چند روز مانده به شروع رسمی جنگ و در حالی که به تازگی به پاسگاه «خان لیلی» در مرز ایران و عراق منتقل شده بود با حمله‌ عراق به اسارت نیروهای عراقی در می‌آید. او ۱۰ سال بعد و پس از پایان جنگ آزاد می‌شود.جمشید می‌گوید: «در فرم‌های سربازی نوشته بودم که بهایی هستم اما بعد از اسارت کسی از بهایی بودنم سوال نکرد و نیروهای عراقی هم کاری نداشتند.». او ادامه می‌دهد :«در طول ۱۰ سال اسارت هیچ اطلاعی از وضعیت ایران نداشتم. نامه‌هایی هم که برای خانواده می‌فرستادیم نزدیک به یک سال در راه بود و توسط عراقی ها و ایرانی ها سانسور می‌شد.». او اشاره می‌کند که جو «آسایشگاه» بعد از آمدن اسرای جدید «حزب‌اللهی» و «مذهبی» شد. «بین ۷۰ تا ۱۰۰ نفر در هر آسایشگاه بودیم و هر کس به اندازه‌ یک موزاییک و نیم که حدود ۴۰ سانتیمتر می‌شد بیشتر جا نداشت. دو نفر که به تحریک حزب اللهی‌ها قصد فرار از آسایشگاه داشتند زیر سیم خاردار‌ها گرفتار شدند. بعد از این شرایط برای کل اسرا دشوارتر شد. دو سری پنجره‌ بزرگ که در دو طرف بود و به بیرون باز...

می‌شد را بستند. به طوری که شب و روز برای ما یکی شده بود و بعد از یک یا دو سال یک طرف از آن‌ها را باز کردند. این مشکلاتی بود که باعث آن گروهی از ایرانیان بودند. کسی هم یارای مقابله با آن‌ها را نداشت و اگر کسی می‌خواست جلوی آن‌ها بایستد، کاری می‌کردند که در اسارت‌گاه نمی‌توانست با کسی حرف بزند.». این شرایطی بود که البته برای همه‌ اسرا یکسان بود. اما برای جمشید در چنین جوی «بهایی بودن» می‌توانست سر منشا تبعیض‌های بزرگتری نیز باشد. چنین تجربه‌ای بر اسرای بهایی و غیرمسلمان چطور گذشته است؟ «کسی آن‌جا مرا نمی‌شناخت. من هم سعی می‌کردم حالتی میانه را بگیرم و بی حاشیه باشم. نه با حزب‌ اللهی‌ها کاری داشتم و نه با نگهبان‌ها و سرباز‌های عراقی دوستی می‌کردم.»او ادامه می‌دهد: «می‌ترسیدم. هم از ایرانی‌ها و هم از عراقی‌ها. فرایض یومیه‌ام را مخفیانه انجام می‌دادم. مواقع نماز جماعت من آخر صف می‌ایستادم و نماز خودم را می‌خواندم. گاهی که مسئول نظافت آسایشگاه بودم، وقتی همه بیرون می‌رفتند و تنها می‌شدم، گوشه‌ای می‌نشستم و برای خودم نماز و دعا می‌خواندم.»

زین العابدین علایی می‌گوید که پس از کشته شدن برادرش، بنیاد شهید پرونده‌ او را بایگانی کرد و مسئول پاسخگویی، بهاییان را «فرقه‌ ضاله» و «گمراه» نامید. «گفتند پرونده‌اش را بایگانی کرده‌ایم زیرا معلوم نیست وی شهید شده باشد و شاید خودکشی کرده باشد.». «من گفتم به جای تسلیت و دلجویی از ما این طرز برخورد صحیح نیست و اگر ما گمراهیم شما می‌توانید ما را آگاه کنید. بعد از بحث مفصل و طولانی از من عذرخواهی کردند و گفتند هر کاری از دستمان بیاید انجام می‌دهیم.». آقای علایی در ادامه می‌گوید که شرایط‌ آن ها با دیگر خانواده‌هایی که فرزند یا همسرشان را از دست داده بودند برابر نبود اما او و خانواده‌ اش تا جایی که توانستند برای احقاق حقوق خود تلاش کردند.«در جریان دادگاه حصر وراثت، قاضی بعد از مراجعه‌های مکرر من گفت که از جریان پیش آمده ناراحت است. و کاغذی با مهر فوق محرمانه را نشانم داد با این مضمون که از دادن هر نوع پاسخ کتبی به اعضا فرقه‌ ظاله‌ بهایی اجتناب شود زیرا هر پاسخ کتبی به معنای نوعی رسمیت دادن به ایشان اس...

او ادامه می‌دهد: «از طریق بنیاد شهید که هیچکاری نمی‌توانستیم بکنیم چون پرونده بایگانی شده بود و جواب نمی‌دادند. ما از طریق ارتش پیگیری کردیم.». ارتش دائما از رهبری سوال می‌کرد که تکلیف این افراد چیست. آخرین فتوایی که از رهبر گرفتند این بود که مستمری افراد بهایی که در جبهه کشته شده‌اند، برقرار شود.» آقای علایی می‌گوید که سرانجام پس از ۱۰ سال پیگیری، مستمری مادرش برقرار شد. جمشید نیز در این رابطه می‌گوید:«ما تحت پوشش ستاد آزادگان بودیم. فرم آن‌جا ستون مذهب داشت. در فرم نوشتم که بهایی هستم. مسئول ستاد ما فرد منصفی بود. گفت از ستاد مرکزی اعلام کردند افراد غیر مسلمان را از لیست حذف کنید و پرونده‌ها را ببندید ولی چون کتبا چیزی به من نداده‌اند، من کاری ندارم.»او در ادامه می گوید که به مرور حمایت‌ها کمتر شد و بعد‌ها به وی گفتند اگر در فرم بنویسی مسلمان می‌توانی مستقیم به دانشگاه بروی و در اداره‌ای دولتی استخدام شوی. او در ادامه می گوید که به مرور حمایت‌ها کمتر شد و بعد‌ها به وی گفتند اگر در فرم بنویسی مسلمان می‌توانی مستقیم به دانشگاه بروی و در اداره‌ای دولتی استخدام شوی.

[::عقاب سرخ - پاسارگاد، ایران::]. ممنون از شما دوست عزیز، امیدوارم که باور عمیق از قم کامنت‌های شما را خوانده باشد ! وقتی‌ که کسی به جبهه میره اونهم در خط مقدم، احتمال شهادت بسیار زیاد هست، حالا ایشون چطور هم‌چین حدسی زدند که حتی یک بهائی هم در جنگ شهید نشده مثل استدلال‌های دیگر ایشان می‌باشد !!