دکتر امیر علیشاهی - پزشک و محقق در دانشگاه کارولینای شمالی در واکنش به اتفاقات بزرگ مثل قحطی، انقلاب و جنگ، جامعه به تولید مثل روی میآورد.
در حیوانات هم بعد از یک دوره سختی و کم غذایی، به طور واکنشی در سیکل بعدی زایش، تعداد بچهها بیشتر خواهند بود.
این همان اتفاقی است که بین سال های ۱۳۵۹ تا ۱۳۶۸ در ایران افتاد. شعارهایی مثل "هر آن کس که دندان دهد نان دهد" هم به انفجار جمعیتی کمک کرد.
موج جمعیتی در هر مقطع زمانی نیازهای خاص خود را دارد. از کودکی و نوزادی با کمبود شیر خشک شروع می شود و با مدارس دو و سه شیفته ادامه پیدا میکند، در جوانی پادگانها و دانشگاهها پر میشوند و سپس اشباع بازار کار و در نهایت زمانی که این موج جمعیتی به سن بازنشستگی و کهنسالی میرسد جامعه با نیاز شدید به خدمات بهداشتی و درمانی و مسائل پایان عمر مواجه خواهد شد.
در تمامی جوامعی که با این پدیده مواجه شدهاند، نسل ایجاد شده طی ۲۰ تا ۲۵ سال، زمانی که به سن باروری میرسد، موج بعدی جمعیت را ایجاد میکند که این موج دوم معمولا نیازهای موج اول جمعیتی را تامین میکند. اتفاقی که در ایران نیفتاد.
موج دوم جمعیت ایران باید بین سال های ۸۴ تا ۹۴ اتفاق میافتاد. بر خلاف آنچه گفته میشود، دلیل پایین ماندن نرخ باروری در ایران بین این سالها، نه ادامه برنامه کشوری تنظیم خانواده، بلکه عدم تمایل نسل جوان به تولید مثل بود.
نبود امنیت شغلی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در این سالها موجب شد تا شاید ایران تنها کشوری باشد که فقط یک موج جمعیتی را تجربه کرده است.
از بین رفتن فرصت تولید نسل در این سالها، موجب خواهد شد که ایران در سی سال آینده با جمعیتی به نسبت پیر مواجه شود که نسل جوان تولیدگری که بتواند از عهده تامین هزینههای این جامعه برآید، آن را پشتیبانی نمیکند.
دولت و مجلس ایران، برای افزایش جمعیت طرحهایی چون دورکاری زنان، افزایش مرخصی زایمان، محدودیت انتخاب رشته دانشگاهی، توقف برنامههای جلوگیری از بارداری و برنامههای تبلیغی وسیعی را اجرا کردهاند که شاید آخرین آنها وعده کم کردن میزان دوران طرح اجباری پزشکان در صورت بچهدار شدن است.
وزیر بهداشت ایران در راستای سیاست افزایش جمعیت اعلام کرده است که از طول مدت طرح پزشکان پس از پایان تحصیل، در ازای تولد هر فرزند، چهار ماه کم میشود.
حدود ۴۰ درصد فارغ التحصیلان رشتههای پزشکی و دندان پزشکی مرد هستند که اکثرا مشمول خدمت سربازی بوده و میزان طرح آنها تابع قوانین نیروهای مسلح است و این بسته تشویقی شامل آنها نخواهد شد.
از طرفی مطالعات نشان داده که هر چه سواد زنان افزایش پیدا کند، سن ازدواج و بچهدار شدن نیز افزایش مییابد. نمیتوان از حدود ۶۰ درصد خانمهای فارغالتحصیل هم توقع باروری در آن سن و موقعیت را داشت.
مهمتر از همه آنکه، بیشترین درآمدی که یک دانشجوی پزشکی در سن ۲۵ سالگی دارد، حداکثر ماهی ۳۰۰ هزار تومن حقوق انترنی است، که از خط فقر مطلق کشوری هم کمتر است.
متوسط عمر زنان ایران ۷۵ و متوسط عمر مردان ایرانی ۷۲ سال است. ایران با ۷۳.۵ سال امید به زندگی، در رتبه ۱۰۶ دنیا قرار داردحال اگر حتی فرض کنیم دانشجویان پزشکی بر تمامی موانع بالا فائق آیند و همگی با افرادی خارج از حرفه و دوره خود ازدواج کنند و همگی هم حداکثر تا دو ماه بعد از فارغالتحصیلی بچهدار شوند، باز هم فقط ۶ هزار نفر سالانه به جمعیت کشور افزوده میشود. این رقم بر نرخ فعلی رشد جمعیت ایران که سالانه حدود ۱.۳ است، هیچ تاثیری ندارد.
این طرح وزارت بهداشت که خود از متولیان اصلی افزایش جمعیت است، اشکالات اساسی دارد و شاید بتوان حدس زد سرنوشت این طرح و طرحهای مشابه به کجا خواهد انجامید؛ طرحهایی که در آن به بدیهیترین نکات در مهندسی جمعیت توجه نشده است.
برای مثال، آیا به امنیت روانی-اقتصادی-اجتماعی زنان به عنوان گروه هدف این طرحها اهمیت داده شده است؟ با توجه به کمبود سطح ویتامین دی در خانمهای ایرانی یا آمار حدود ۵۰ درصد سزارین در کشور، کمبود تختهای مراقبتهای ویژه نوزادان و غیره آیا این طرحها سلامت مادر و کودک را در نظر گرفتهاند؟
آیا مدیریت مناسب منابع طبیعی مثل آب برای این افزایش جمعیت وجود دارد؟ آیا ایران به اندازه کافی قدرت تولید یا خرید گندم یا سایر محصولات کشاورزی را برای جمعیت آیندهاش دارد؟
آیا شهرهای ما گنجایش این جمعیت اضافی را دارند؟ آیا زیرساختهای لازم برای توزیع متناسب جمعیتی- درآمدی- شغلی وجود دارد یا در نظر گرفته شده است؟
نکته کلیدی که سیاستگذاران فراموش کردهاند این است که همان گونه که انقلاب و قحطی موجب رشد جمعیت میشود، رشد جمعیت هم موجب انقلاب و قحطی میشود.
قدیمی ترین هاجدیدترین هابهترین هابدترین هادیدگاه خوانندگان