محاکمه دوباره به جرم نابینا کردن یک راننده / شاید قصاص چشم

 پسر جوان که در درگیری خیابانی، چشم چپ یک راننده را نابینا کرده بود، دیروز پای میز محاکمه ایستاد و به قصاص چشم محکوم شد.
این پسر پیش‌تر به پرداخت دیه محکوم شده بود، اما این حکم در دیوان‌عالی کشور تایید نشد و رسیدگی به پرونده از سر گرفته شد.
حامد 28 ساله دوم مرداد 89 وقتی 23 سال داشت، در درگیری خیابانی در حوالی میدان جمهوری با میله به چشم محمدحسین 25 ساله زد و موجب نابینایی چشم او شد.

این پسر در حالی که مدعی بود ناخواسته با میله به چشم محمدحسین زده است، پای میز محاکمه ایستاد و به اتهام جرم غیرعمد به پرداخت دیه محکوم شد. اما این پرونده با اعتراض شاکی در شعبه چهاردهم دیوان‌عالی کشور تحت‌رسیدگی موشکافانه قرار گرفت و قضات دیوان‌عالی کشور حکم صادره را تایید نکردند.

به این ترتیب در حالی که محمدحسین درخواست قصاص چشم را مطرح کرده بود، پرونده به پزشکی‌قانونی فرستاده شد. وقتی کارشناسان پزشکی‌قانونی اعلام کردند قصاص چشم حامد در یک مرکز چشم پزشکی مجهز امکان‌پذیر است، پرونده به شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.

 در جلسه رسیدگی به این پرونده که دیروز به ریاست قاضی عزیزمحمدی و با حضور دو مستشار تشکیل شد، نماینده دادستان کیفرخواست را خواند.
 سپس محمدحسین در جایگاه ویژه ایستاد و گفت: «دوم مرداد 89 به همراه مادر و برادرم سوار پژوام بودیم که پرایدی که یک تاکسی را بوکسل کرده بود، به ماشین ما برخورد کرد. من و برادرم با راننده‌های پراید و تاکسی درگیر شدیم. در حالی که دعوای ما بالا گرفته بود، راننده پراید تلفنی با برادرش تماس گرفت و حامد و دوستش‌، ابوالفضل ‌سر رسیدند. آنها که میله‌ای شبیه به باتوم در دست داشتند به ما حمله کردند. حامد مادرم را هل داد که روی زمین افتاد. من به سمت مادرم رفتم تا مادرم را از روی زمین بلند کنم اما حامد با میله‌ای که در دست داشت به چشم چپم کوبید و فرار کرد.»

او ادامه داد: «من در آن زمان برای کنکور کارشناسی‌ارشد درس می‌خواندم اما این ماجرا مسیر زندگی‌ام را تغییر داد. نابینایی یک چشمم در روحیه‌ام تاثیر گذاشته است. وقتی در جامعه افراد به صورتم نگاه می‌کنند و متوجه تفاوت دو چشمم می‌شوند، رفتارشان با من تغییر می‌کند. به همین خاطر حضور در جامعه برایم سخت است. من برای حامد فقط حکم قصاص چشم می‌خواهم تا اجرای این حکم درس عبرتی باشد برای کسانی که بی‌دلیل وارد دعوا می‌شوند و بدون ترس به جان دیگران می‌افتند.»

وقتی نوبت دفاع به حامد که رسید، گفت: «ساعت حدود 12 شب بود و من در خانه نشسته بودم که مادرم با من تماس گرفت و گفت که ماشین پدرم با یک پژو تصادف کرده است. وقتی از پشت گوشی تلفن، صدای داد و فریاد شنیدم، شوکه شدم و به سرعت به سمت میدان جمهوری رفتم. بین راه، دوستم ابوالفضل را دیدم و از او خواستم تا همراهم بیاید. وقتی به میدان جمهوری رسیدم چند مرد را دیدم که با پدر و مادرم درگیر بودند و افراد زیادی به‌عنوان تماشاگر در آنجا جمع شده بودند. من با میله طلق شکسته موتورم به شاهدان اشاره کردم تا زودتر محل را ترک کنند، اما همان موقع محمدحسین سرش را برگرداند و میله ناخواسته به چشم او فرو رفت.» او ادامه داد: «من قصد توجیه‌کردن کار اشتباهم را ندارم. اما واقعا قصد آسیب رساندن به چشم محمدحسین را نداشتم.»

در پایان این جلسه هیات قضایی وارد شور شد و طبق ماده 404 قانون مجازات اسلامی که در آن آمده است: «اگر شخصی از طریق آسیب رساندن به حدقه چشم یک نفر بینایی وی را از بین ببرد به قصاص محکوم خواهد شد» حامد را به قصاص بینایی یک چشم محکوم کردند.
 
حامد : اشتباه کردم وارد دعوا شدم
چقدر درس خوانده‌ای؟
فوق‌دیپلم دارم.
در آن زمان شغلت چه بود؟
یک مغازه لوازم آرایشی داشتم که در آنجا کار می‌کردم.
چه مدت در بازداشت بودی؟
یک ماه در بازداشت بودم و بعد از آن با وثیقه میلیونی آزاد شدم. حالا هم در همان مغازه لوازم آرایشی مشغول کار هستم، اما آرام و قرار ندارم و نگران حکم پرونده‌ام هستم.
چرا بعد از درگیری فرار کردی؟
وقتی متوجه شدم میله به چشم محمدحسین فرو رفته، ترسیدم و فرار کردم، اما هفت ماه بعد از طریق شماره پلاک ماشین پدرم دستگیر شدم.
چرا در محل نماندی تا محمدحسین را به بیمارستان برسانی؟
من ترسیده بودم و می‌دانستم اگر در محل بمانم اوضاع بدتر می‌شود. شاید خانواده محمدحسین مرا می‌کشتند.
در مدت پنج سالی که از این ماجرا گذشته برای گرفتن رضایت شاکی اقدامی کرده‌ای؟
یک‌بار همراه خانواده‌ام مقابل خانه محمدحسین رفتیم تا با آنها صحبت کنیم اما آنها خیلی عصبانی بودند. به همین خاطر از ترس درگیری دوباره هیچ اقدامی برای گرفتن رضایت نکردم.
می‌دانی چه حکمی در انتظارت است؟
نمی‌دانم شاید قصاص چشم. اما من واقعا قصد آسیب رساندن به چشم محمدحسین را نداشتم. اشتباه کردم وارد دعوا شدم و نتوانستم عصبانیتم را کنترل کنم.
 
+15
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.