دزدی ۵۰۰ میلیونی حسابدار زن از مدیر رستوران
+48
رأی دهید
-6
وسوسه سرقت از حساب بانکی مدیر رستوران مثل موریانه فکر و ذهنش را لحظه به لحظه میخورد. دختر 31 ساله که حسابدار یک مجموعه پذیرایی بود تسلیم این وسوسهها شد و به سرقت 500 میلیون تومانی از حساب بانکی مدیرش دست زد.«رؤیا» حدود یک سال پیش به استخدام یک مجموعه پذیرایی در مشهد در آمد و با جلب اعتماد مدیر رستوران اقدام به صدور چکهای بلامحل و جعل امضای صاحب کار خود کرد. مدیر رستوران پس از گذشت چند ماه وقتی به بانک مراجعه کرد تا صورت حساب بگیرد متوجه شد حسابدار سرش کلاه گذاشته است و بلافاصله با تنظیم دادخواستی از این دختر جوان شکایت کرد. افسران آگاهی کلانتری احمد آباد مشهد در پی دریافت این گزارش تحقیقات خود را آغاز و مظنون پرونده را دستگیر کردند و رؤیا در بازجوییها اعتراف کرد گردش مالی حساب بانکی مدیر رستوران خیلی زیاد بود و از طرفی میدانست سر از کار حساب و کتاب در نمیآورد.
وی افزود: نقشههای زیادی برای به جیب زدن یک پول زیاد در سر داشتم تا اینکه بالاخره تصمیم گرفتم از حساب بانکیاش پول برداشت کنم. وسوسه شدم که این کاررا انجام بدهم. من 500 میلیون تومان اختلاس کردم و با پولی که به جیب زدم یک خودروی لوکس و یک آپارتمان شیک خریدم. اما از کرده خودم پشیمانم. مدام واهمه داشتم و میدانستم که بالاخره موضوع لو خواهد رفت. سرهنگ «حجت نیکمرام» رئیس پلیس مشهد گفت: با اعترافات این زن شیاد، پرونده به مراجع قضایی معرفی و وی با قرار قانونی روانه زندان شد.
۳۹

ziba shar - استکهلم، سوئد
حتما نزر امام رضا هم کرده بودی اگه نگیرتن یه سفر آنتالیا هم بری. ;)
7
63
سه شنبه ۱۶ تیر ۱۳۹۴ - ۰۷:۴۶
۷۳

فراتر از اندیشه - آلپ، سوییس
این خانم میره یکی دوسال صیغه مدیر رستوران میشه بعد هم چیز فراموش میشه.
12
36
سه شنبه ۱۶ تیر ۱۳۹۴ - ۰۸:۰۱
۴۲

masoud1900 - استکهلم، سوئد
خاک توی سرت باید فرار میکردی میرفتی خارج
33
27
سه شنبه ۱۶ تیر ۱۳۹۴ - ۰۸:۵۵
۷۷

hassan5 - تهران، ایران
چون گیر افتاد حالا پشیمانه!؟!؟اگر گیر نمیافتاد رقم دزدی بپنج میلیارد میرسید؟!؟!
1
33
سه شنبه ۱۶ تیر ۱۳۹۴ - ۱۱:۳۲
۵۴

کارمن مهوش کش - تهران، ایران
رویا . بغلت کردم ...رویا ...بغلت کردم ...اینو رییس کلانتری احمداباد مشهد الان داره میخونه ;)
2
15
سه شنبه ۱۶ تیر ۱۳۹۴ - ۱۲:۱۶
۴۳

sleepyhollow - کوالا لامپور، مالزی
از مشهد فقط دو خاطره دارم. اول: خارطره رستورانی دارم اون هم برادران کریم. آدرس دادن رفتیم تو یک کوچه. همه خونه ها مسکونی و حتی ظاهر رستوران هم خونه مسکونی با نمای سنگ بود. اولش اصلا ته دلم نبود برم و میگفتم مگه میشه این رستوران خوبی باشه. پله خورد رفتیم زیر زمین جاتون خالی تازه چشمم به رستوران خورد. غذاها معرکه، پرس های بزرگ و لذیذ. مزه باقالی پلو با ماهیچه اش را هنوز حس می کنم. پیشنهاد می کنم راهتون خورد رفتید مشهد حتما به اونجا سر بزنید. دومی که خاطره تلخی هم هست تصادف تو طرقبه بود. اون جاده بخاطر رد شدن یک رودخانه معروفه. اینکه آب از بالای کوه مسیرش عوض میشه و با رد شدن از وسط جاده میره تو دامنه و به یک رودخانه دیگه وصل میشه. خودشون جزو اماکن اینترستینگ میشناسنش. دنبال محل کمپ می گشتیم که یک بچه مشهدی که مهر گواهینامه اش همون روز زده شده بود با یک شورلت رویال لش نتونست روی همون آبی که از روی جاده رد میشد ماشین را کنترل کنه و زد به ما. پدر من که تا 10 دقیقه ما را نشناخت. ماشین اون پسره منحرف شد و با نابود کردن دیوار یک باغ بصورت فوق العاده شانسی به درخت بلندی خورد که
8
3
سه شنبه ۱۶ تیر ۱۳۹۴ - ۱۳:۰۸
۴۳

sleepyhollow - کوالا لامپور، مالزی
که اگر اون درخت نبود تا ته دره قل میخورد. کاری به حماقتش و رانندگی احمقانه اش و اتفاقات بعدی که باعث شد وسط جاده کتکش بزنم و اینکه بخاطر نداری باباش رضایت دادیم اما بعد فهمیدیم یکی از بزرگترین مرغداری ها مال باباش بود ندارم. برام جالب بود که این مشهدی ها چرا رد شدن آب رودخانه از وسط جاده را یک موضوع جذاب میشناسند؟ ما که قربانی حماقتشون شدیم.
8
5
سه شنبه ۱۶ تیر ۱۳۹۴ - ۱۳:۱۱