قاتلی که ابتدا رضایت اولیای دم را گرفت سپس تسلیم پلیس شد

در ساعت 17  مورخه 13/06/1392 و از طریق مرکز فوریت های پلیسی 110 ، به کلانتری 134 شهرک قدس ( غرب ) اعلام شد که جوانی 23 ساله که مورد اصابت ضربات متعدد جسم تیز قرار گرفته به بیمارستان لاله منتقل و با وجود انجام اقدامات درمانی فوت کرده است .
با حضور مأمورین کلانتری در محل و انجام تحقیقات اولیه مشخص شد که مقتول بنام "معین . ر" ، کارگر رستوران گل لاله واقع در منطقه فرحزاد بوده که مورد اصابت ضربات متعدد چاقو از ناحیه گردن ، سینه ، دست و ... قرار گرفته ، در ساعت 2 بامداد مورخه 13/06/1392 از طریق اورژانس به بیمارستان منتقل و تحت اقدامات درمانی قرار گرفته اما سرانجام در ساعت 17 و به علت شدت ضربات وارد شده فوت می نماید .
پرونده در اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ با تشکیل پرونده مقدماتی با موضوع "قتل عمـد" و به دستور شعبه هفتم بازپرسی دادسرای ناحیه 27 تهران ، پرونده جهت رسیدگی در اختیار اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت .
اظهارات شاهدان صحنه جنایت
تعدادی از کارگران محل جنایت در اظهارات خود عنوان داشتند که جوانی حدودا 25 ساله با یک دستگاه خودرو سواری ال 90 به رستوران محل جنایت  مراجعه و در حالیکه خودرو خود را در وسط خیابان رها کرده ، به داخل رستوران رفته و مقتول را در زمان استراحت مورد ضربات متعدد چاقو قرار داده و پس از آن به سرعت از محل متواری شده است .
 
یکی از کارگران رستوران محل جنایت در اظهارات خود به کارآگاهان گفت : " کار تمام شده بود ؛ قصد تعطیلی رستوران را داشتیم که یک جوان ( قاتل ) حدودا 25 ساله وارد رستوران شد و در حالیکه به نظر می رسید در وضعیت طبیعی قرار ندارد ، اقدام به عربده کشی و قدرت نمایی با چاقو کرد ؛ پس از آن به سرعت خودش را به تخت چوبی که مقتول بر روی آن در حال استراحت کردن بود رساند ، چندین ضربه با چاقو به وی زد و پس از آن از محل متواری شد " .
 
یکی دیگر از شاهدان صحنه جنایت نیز در اظهاراتش به کارآگاهان گفت : " شب جنایت ، قاتل بهمراه خانم جوانی به رستوران آمده بود ؛ هر دو نفر آنها پس از صرف شام از رستوران خارج شدند تا اینکه پس از چند ساعت ، قاتل مجددا به رستوران مراجعه و مقتول را به قتل رساند"  .
شاهدی دیگر در اظهارات خود به کاراگاهان گفت : " بنده نگهبان پارکینگ رستوران کناری محل جنایت هستم ؛ حدودا ساعت یک بامداد بود که قاتل با خودرو ال 90 سفید رنگ به مقابل رستوران ما آمد و در حالیکه به صورت دنده عقب قصد پارک خودرو را داشت ، از ناحیه عقب خودرو با دیوار تصادف کرد که شیشه چراغ های عقب ماشین شکست . قاتل ماشین را در همان وضعیت ، در وسط خیابان رها کرد و به سمت رستوران محل جنایت رفت ؛ هرچه از او درخواست کردم که ماشین را از مسیر حرکت مردم بردارد ، جوابی نداد و داخل رستوران محل جنایت شد . نگهبان رستوران عنوان داشت که رستوران تعطیل است اما قاتل توجهی نکرد و به محل استراحت کارگران رفت ؛ بنده نیز برای پیگیری موضوع ، بهمراه نگهبان رستوران به تعقیب ایشان رفتیم که ناگهان وی به بالای سر مقتول رفت و در حالیکه معین بر روی تخت دراز کشیده بود ، با چاقو چندین ضربه به او زد و پس از آن به سرعت از رستوران خارج و با خودرو ال 90 از محل متواری شد" .
مصاحبه با قاتل کارگر رستوران
سیامک جوانی ٢٧ ساله است که به اتهام قتل در بازداشت به سر می‌برد. او دو سال قبل در دعوا بر سر جای پارک خودرو مرتکب قتل شد و فرار کرداما حدود دو هفته پیش خودش را تسلیم پلیس کرد. سیامک در گفت‌وگو با خبرنگار ما درباره قتل و زندگی‌اش توضیحاتی داده است:
‌ چرا در بازداشت هستی؟در دعوا مرتکب قتل عمد شدم، اما نمی‌خواستم او را بکشم. اتفاقی باعث مرگ آن پسر شدم.
‌ ماجرای قتل چطور اتفاق افتاد؟یادم نیست؛ ماجرای قتل مربوط به دوسال پیش است.
‌ در این مدت کجا بودی؟فراری بودم. به همدان و شمال رفته بودم.
‌ هرچه را یادت است تعریف کن.ساعت ١١، ١٢شب به رستوران دوستم در فرحزاد رفته بودم اما سر جای پارک با کارگر رستوران دیگری دعوایم شد و بعد هم او را با چاقو زدم.
‌ چطور شد او را با چاقو زدی؟من وقتی به رستوران دوستم رفتم کارگر رستوران دیگری که جلوی ماشین‌ها را می‌گرفت و مشتری‌ها را به آن رستوران می‌برد جلوی مرا گرفت. بوق زدم و خلاصه دعوایمان شد. در نهایت با پادرمیانی دوستم که رستوران داشت، ماجرا تمام شد. بعد من به رستوران دوستم رفتم. نشسته و مشغول خوردن چای و کشیدن قلیان بودم که برادرم زنگ زد و گفت بیا خانه. در راه در اتوبان یادگار یک ماشین از فرعی بیرون ‌آمد و به ماشین من زد و گل‌گیر و در عقب ماشین را غر کرد. چون راننده آن خودرو مقصر بود منتظر افسر نشدیم. بعد من که هنوز عصبانی بودم به فرحزاد برگشتم و آن پسر را که سر جای پارک با او دعوا کرده بودم با چاقو زدم.
‌ چند ضربه چاقو و به کدام قسمت بدن مقتول زدی؟فکر کنم ٨ یا ١٠ ضربه به همه جای او زدم، به پا، شکم و سینه‌اش.
‌ چرا این کار را کردی؟مشروب خورده و عصبانی بودم. رفتم حالش را بگیرم. می‌خواستم یک سیلی در گوشش بزنم و گوشمالی به او بدهم، اصلا قصد کشتن او را نداشتم.
‌ پس چرا با خودت چاقو بردی؟آنها زیاد بودند، گفتم اگر دعوا خیلی جدی شد از چاقو استفاده کنم.
‌ آیا همیشه چاقو همراهت بود؟نه. چاقو را چند روز پیش دست کارگر رستوران دوستم دیدم و از او گرفتم که به کسی صدمه نزند. انداختم توی ماشین تا اینکه آن شب برداشتم و آدم کشتم.
‌ در این دو سال چرا فراری بودی؟از ترس.
‌ چه شد که دستگیر شدی؟خودم را معرفی کردم. دستگیر نشدم.
‌ تو که دو سال فراری بودی چرا خودت را معرفی کردی؟قبل از اینکه خودم را معرفی کنم از اولیای دم رضایت گرفتم.
‌ اگر رضایت نمی‌گرفتی باز هم خودت را معرفی نمی‌کردی؟نمی‌دانم، حالا که رضایت گرفتم.
‌ خودروات چه بود؟هرروز یک ماشین زیر پایم بود، آن‌روز «هیوندا آوانته» داشتم.
‌مگر شغلت چه بود که چنین ماشینی برای خودت داشتی؟شغلم خریدوفروش ماشین بود. نمایشگاه داشتیم.
‌ آدرس خانواده مقتول را برای گرفتن رضایت از کجا پیدا کردی؟از روی شکایتی که کرده بودند.
‌ وقتی خودت فراری بودی، چه کسی را برای رضایت فرستادی و چطور موفق به این کار شدی؟دوستانم رضایت گرفتند. ١٦٠ میلیون به خانواده مقتول پول دادند.
‌ اولیای دم چند نفر بودند؟پدر و مادر مقتول فوت شده و اولیای دم خواهران و برادران کوچک‌تر از خودش بودند.
‌ چقدر درس‌خوانده‌ای؟ از وضع خانواده‌ات بگو؟دیپلم دارم. دو برادر کوچک‌تر دارم، یکی ١٣ساله و یکی ١٨ساله. پدر و مادرم هم وقتی بچه بودم از هم جدا شدند. پدرم دوباره ازدواج کرده است و دو برادرم با مادرم زندگی می‌کنند.
‌چرا پدر و مادرت دنبال کار تو نرفتند؟مادرم که نمی‌توانست دنبال کارم برود و پدرم هم نرفت. پدرم شش بچه دارد چطور می‌توانست دنبال کار من برود؟
‌ آیا از پدرت راضی هستی؟بالاخره پدرم است. بگویم بد است؟
‌ تو با پدرت زندگی می‌کردی یا با مادرت؟من با مادرم زندگی می‌کردم ولی از ٢١سالگی مستقل شده بودم و خودم جدا زندگی می‌کردم.
‌ چطور می‌خواهی لطف دوستانت را جبران کنی؟خانه‌ام را می‌فروشم و پول دوستانم را می‌پردازم.
‌غیر از پول، چه کاری برایشان انجام می‌دهی؟پولشان را می‌دهم و تمام. آنها کار خیر کرده‌اند.
‌ آیا سابقه کیفری یا اعتیاد داری؟سابقه و اعتیاد ندارم. فقط مشروب مصرف می‌کردم.
‌ چطور فهمیدی کسی که با چاقو زده‌ای فوت شده است؟دوستم که در فرحزاد رستوران دارد به من گفت. دو روز بعد از آنکه او را با چاقو زدم، در بیمارستان فوت شد.
‌ بعد از آن بود که فرار کردی؟تا قبل از آن در تهران بودم و بعد از آن، ابتدا به همدان و بعد از مدتی هم به شمال رفتم.
‌ الان چه حسی داری؟اگر می‌دانستم خودم را معرفی کنم آن‌قدر دردسر دارد، این کار را نمی‌کردم.
‌ یعنی می‌خواستی همچنان فرار کنی؟شاید.
‌آیا می‌دانی مرتکب قتل عمد شده‌ای و در صورتی که اولیای دم رضایت نمی‌دادند، قصاص در انتظارت بود؟من مرتکب قتل عمد نشده‌ام، قتل عمد، قتلی است که با برنامه‌ریزی انجام شده باشد، اما من نمی‌خواستم او را بکشم. فقط می‌خواستم او را گوشمالی بدهم. تازه اول او ماجرا را شروع کرد و راه مرا بست و جروبحث شروع شد که آمدند ما را جدا کردند.
‌ اصلا چرا باید یک کارگر را که برای امرار معاش از شهرستان به تهران آمده بود، گوشمالی بدهی؟او زمینه اصلی عصبانیتم را فراهم کرده بود و شاید اگر او مرا عصبانی نمی‌کرد، حواسم را جمع می‌کردم و تصادف نمی‌کردم.
‌ او چه چیزی به تو گفت که با هم درگیر شدید و چطور تو را آن‌قدر ناراحت کرد که تصمیم گرفتی دوباره به فرحزاد برگردی و با او دعوا کنی؟اصلا یادم نیست. از آن ماجرا دو سال گذشته است. از طرفی، من آن شب خیلی مشروب خورده بودم.
‌ شاهدان در تحقیقات گفته‌اند دفعه اولی که با مقتول درگیر شدی، یک خانم با تو بود اما وقتی برگشتی، آن خانم همراهت نبود.دفعه اول هم تنها بودم. بعد از درگیری اول آمدند و ما را جدا کردند.
‌دفعه دوم چرا او را با چاقو زدی. او در حال استراحت بود و تو می‌توانستی با یک سیلی به قول خودت، حالش را بگیری لازم نبود این همه به او چاقو بزنی.مشروب خورده بودم و در حال خودم نبودم.
‌ الان چه می‌خواهی بکنی؟منتظرم ببینم چه می‌شود و دادگاه چه تصمیمی برایم می‌گیرد.
‌ قطعا تو چند سالی را در زندان خواهی گذراند، بعد از آن، چه می‌خواهی بکنی؟می‌خواهم زندگی جدیدی را شروع کنم.
‌ از خانواده مقتول چطور می‌خواهی قدردانی کنی. آیا اصلا برای تشکر پیش آنها خواهی رفت؟نه، فکر نکنم بخواهم با آنها روبه‌رو شوم.
+25
رأی دهید
-21

  • قدیمی ترین ها
  • جدیدترین ها
  • بهترین ها
  • بدترین ها
  • دیدگاه خوانندگان
    ۱۰۸
    millionaire - منچستر، انگلستان

    چه پررو و طلبکاره ، از بس جمهورى اسلامى از وحشتناک بودن مشروب خوارى گفته اینها هم هر کثافتکاریى میکنند میگن عمدى نبوده مشروب خورده بودیم ، خیلى مست که تعادل نداره نمیتونه پشت فرمون ماشین بشینه اصلن یه هولش بدى میوفته تازه اونجوریم نیست که نفهمه چیکار میکنه ، آگاهه
    0
    56
    ‌پنجشنبه ۱۱ تیر ۱۳۹۴ - ۱۰:۲۷
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۹
    aziuk - لندن، انگلستان

    واقعاً من موندم!! این می‌خواست فقط یه سیلی‌ بزنه به اون کارگره بیچاره زد کشتش!!!!!! آگه می‌خواست یه کم بیشتر گوشمالی بده چی‌ کار میکرد??????
    0
    52
    ‌پنجشنبه ۱۱ تیر ۱۳۹۴ - ۱۱:۱۹
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۹
    aziuk - لندن، انگلستان

    و چون پول داشت جون یه کارگر رستوران رو گرفت حالا هم شاکیه چون پولشو داده نباید حتا کسی‌ بهش بگه بالای چشمت ابرویه!!!!!!! حوصلیه حرف زدن در بارشو هم نداره !!!!!!چه ارزون زندگی قشره فقیره جامعه تو ایران
    0
    49
    ‌پنجشنبه ۱۱ تیر ۱۳۹۴ - ۱۱:۲۸
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۷
    amirHassna - سیدنی، استرالیا

    مردک طلبکار. امثال این فکر می کنن چون پول دارن دنیا باید براشون تعظیم کنه. کاش کمی هم شعور داشت.
    0
    41
    ‌پنجشنبه ۱۱ تیر ۱۳۹۴ - ۱۳:۵۲
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    نظر شما چیست؟
    جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.