به گزارش انجمن بینالمللی جراحی زیبایی (ISAPS)، در سال ۲۰۱۳ بیش از ۲۳ میلیون عمل جراحی و روش غیرجراحی زیبایی در دنیا انجام شده است.
گرایش به جراحی پلاستیک در تمام دنیا رو به افزایش است. ایران هم در میان ده کشور اول دنیا است که سالانه حدود ۱۷۵ هزار مورد عمل جراحی و غیرجراحی زیبایی در آن انجام میگیرد.
تردیدی نیست بسیاری از این جراحیها از نظر طبی ضروری نیستند، عضوی که فرد از ظاهر آن ناراضی است کاملا طبیعی و حتی گاهی از نظر دیگران بیعیب است، اما خود فرد از آن ناراضی است و تا آن را به تیغ جراح نسپارد از اشتغال دائمی ذهنیاش با این نقص رها نمیشود.
آیا "سطحینگری"، تبلیغ رسانهای یا رفاهزدگی ذهن این افراد را "مسموم" کرده؟
آیا جراحی آنها را از این دغدغه خلاص میکند؟
برخی از جراحیها ممکن است تحت تاثیر مد روز و فرهنگ رایج باشند، اما تردیدی نیست که مواردی از آن به علت اختلال خودزشتانگاری (Body Dysmorphic Disorder) است، اختلالی که بیش از صد سال است شناخته شده اما در سی سال اخیر در رده اختلالات روانپزشکی قرار گرفته و توجه پزشکان را جلب کرده است، با این حال هنوز درباره آن شناخت کافی حتی در میان پزشکان وجود ندارد و در موارد زیادی تشخیص داده نمیشود.
فرد مبتلا تصور می کند که برخی از ویژگی های جسمانی او غیرطبیعی، بدون جذابیت یا حتی ناهنجار است در حالیکه عضو یا اندام مورد نظر طبیعی است یا در قیاس با عذابی که برای فرد ایجاد کرده، مسئله بسیار جزئی است.
شیوع این بیماری در دو جنس تقریبا یکسان و حدود یک تا دو درصد ثبت شده است با این حال شیوع آن ممکن است بیشتر از این باشد چون مبتلایان معمولا خود را از چشم دیگران مخفی میکنند.
آنها مستقیما برای حل این مشکل مراجعه نمیکنند و در جاهای دیگر به دنبال کمک هستند، مثلا در مطب جراح پلاستیک یا دندانپزشک.
تخمین زده شده ۱۰ تا پانزده درصد مراجعان به جراحان پلاستیک یا متخصصان پوست را مبتلایان به اختلال خودزشتانگاری تشکیل میدهند.
شروع اختلال در اواخر دروان کودکی یا اوایل بزرگسالی است، زمانی که نگرانی در مورد ظاهر بیشتر از دیگر مراحل زندگی است. همه افراد در مقطعی از زندگی نگران ظاهر خود میشوند و تقریبا همه افراد ترجیح میدادند ظاهری متفاوت داشته باشند.
این نگرانیها میآیند و می روند و طبیعی هستند، اما وقتی به اختلال تبدیل می شوند که اشتغال ذهنی، دائمی شود و رنج و اضطراب شدیدی ایجاد کنند که زندگی فرد را مختل کند.
این نگرانی با دادن اطمینان خاطر و راهنمایی و توصیه رفع نمی شود.
اختلال خودزشتانگاری با برخی از دیگر ناسلامتیهای روان ارتباط نزدیک دارد، شصت درصد مبتلایان به این اختلال به افسردگی هم مبتلا هستند. اختلال وسواسی-اجباری (OCD)، اختلال اضطراب اجتماعی (Social Anxiety Disorder)، اختلال اظطراب عمومی (GAD) و اختلالات خوردن، مثل بیاشتهایی (Anorexia Nrevosa) یا بولیمیا (bulimia) با اختلال خودزشتانگاری ارتباط نزدیک یا در مواردی همپوشانی دارند.
این بیماری با وسواس شباهت دارد و حتی اخیرا در طیف اختلالات وسواس طبقه بندی شده است، مثلا فرد ممکن است به صورتی وسواسگونه برای شانه زدن و آرایش موی خود وقت زیادی صرف کند و مراحل مشخصی را انجام دهد و هر گونه تفاوت هر چقدر جزئی با آنچه مد نظر فرد است او را نگران و بر آشفته کند.
مبتلایان ممکن است از احساس گناه عذاب بکشند، به سوء مصرف مواد روی بیاورند یا به خود آسیب بزنند. میزان خودکشی نیز در مبتلایان به میزان قابل توجهی بیشتر از جمعیت عادی است.
علت این اختلال روشن نیست، اما بررسیها نشان میدهد که کسانی که در بچگی یا نوجوانی مورد تحقیر، تمسخر، آزار (bullying) یا سوء استفاده (abuse) قرار گرفتهاند و اعتماد به نفس پایینی دارند بیشتر از دیگران به این اختلال دچار میشوند.
بعضی نشانه ها
فرد مبتلا به اختلال خودزشتانگاری:
دائم ظاهر خود را با دیگران (یا با مدلهای نشریات و هنرپیشهها) مقایسه میکند
وقت زیادی جلوی آینه میگذراند یا از آینه فرار میکند
وقت زیادی صرف میکند که نقصی را که در ظاهرش (معمولا صورت) میبیند مخفی کند
در جمع احساس ناراحتی و اضطراب دارد و از محیطها و شرایط اجتماعی پرهیز میکند
در مراجعه برای درمان یا درخواست کمک اکراه دارد چون میترسد به او برچسب سطحی بودن زده شود
دیگران ممکن است او را خودشیفته و مجذوب خود یا سطحی ببینند
ممکن است در رژیم یا ورزش افراط کند
ممکن است در آرایش افراط کند و وقت بسیاری صرف آرایش موی خود کند
به دنبال جراحی پلاستیک باشد
به شکلی لباس بپوشد که نقص مفروض را بپوشاند
بیشتر این افراد نقص را در صورت خود میبینند، بینی، دهان، چشم، گونه، ابرو، چانه یا لب و دندان.
دیگر اعضای بدن مثل سینهها یا اندامهای تناسلی در درجه بعدی هستند. بعضی ممکن است خود را زیادی چاق یا زیادی لاغر ببینند یا خود را به خصوص از نظر جنسی فاقد جذابیت و زیبایی بدانند.
برخی مشاغلی که به ویژگیهای بدنی ارتباط دارند شاید فرد را بیشتر در معرض این اختلال قرار دهند. هنرپیشهها، مدلها (مانکنها)، بدنسازها و امثال آنها از این نظر بیشتر در معرض هستند.
کمالگرایی (perfectionism) و ترس از تنها و منزوی بودن هم در این افراد بیشتر دیده می شود و مثلا فکر میکنند برای دوست یا همسر پیدا کردن باید ویژگیهای جسمانی خاصی داشته باشند.
چه درمانهایی وجود دارد؟
موثرترین درمان درمان دارویی با داروهای ضد اضطراب و روان درمانی بخصوص رفتار درمانی شناختی (CBT) است.
دکتردیوید ویل یکی از متخصصان این بیماری میگوید: "ما مایلیم تشخیص اختلال زشت انگاری در سن پایین انجام شود چون درمان آن بسیار آسانتر از زمانی خواهد بود که افکار و اضطرابها ریشه دوانده باشد."
"مهمترین پیام من این است که اختلال خودزشت انگاری بیماری درمان پذیری است."
اما تا بیماری تشخیص داده نشده، فرد مبتلا به دنبال جراحی پلاستیک برای درمان خواهد رفت. برخی بارها جراحی میکنند.
برای مثال آلیسیا دووال یکی از مدلهای معروف نشریه گلمور که گفته میشود یک میلیون پوند برای سیصد عمل جراحی و غیرجراحی مختلف خرج کرده دو سال پیش گفت اعتیادش به جراحی نتیجه تشخیص داده نشدن اختلال خودزشتانگاری بوده است.
جراحی برای رفع نقص معمولا توصیه نمیشود، چون حتی اگر این جراحی موفق باشد تمرکز به عضوی دیگر معطوف میشود یا جای بخیه جراحی مشکل ایجاد میکند.
بیماران که جراحی پلاستیک میکنند در ابتدا احساس بهتری دارند، اما بعد احساس نارضایتی باز میگردد، مشکل باقی میماند فقط شکلش عوض میشود.
آمارها نشان میدهند که فقط ده درصد مبتلایان به اختلال خودزشت انگاری ممکن است با جراحی پلاستیک به رضایت برسند.
اما جراحان در مواجهه با این بیماران با دو مسئله روبرو هستند، اول اینکه تشخیص بیماری نیاز به ارزیابیهای طولانی و تخصصی دارد که کار روانپزشکان است، جراحان نه برای این ارزیابیهای آموزش دیدهاند نه اینکه این با ماهیت تخصصشان هماهنگی دارد.
دوم اینکه وقتی فرد تقاضای جراحی دارد، جراح میداند که اگر از این کار خودداری کند فقط بیمار را به جراح دیگری معرفی کرده و در نهایت کسی که بخواهد جراحی کند، این کار را میکند.
با این حال اخیرا برخی جراحان ارزیابیهای مختصری انجام میدهند تا اگر نشانه هایی از این اختلال به دست آمد، مراجع را از جراحی منصرف و او را به روانپزشک معرفی کنند.
آیا این درست است که این اختلال مختص کشورهای ثروتمند و طبقات مرفه است؟
تحقیقات نشان میدهد که افراد ۱۶ تا ۲۵ ساله برای یک سلفی به طور متوسط ۱۶ دقیقه وقت میگذارند و هفت بار عکس میگیرند تا به عکس مورد نظر برسندبررسیها نشان می دهد که این اختلال در همه جای دنیا دیده می شود و وابسته به سطح مالی افراد نیست، اما طبیعتا افراد متمول امکان بیشتری برای جراحی یا روش های گرانقیمت یا دسترسی به خدمات درمانی دارند.
صنعت مد و رسانهها هم مدتهاست که برای ایجاد اختلالاتی مثل بیاشتهایی عصبی و اختلال خودزشتانگاری به دلیل اینکه ویژگیهای جسمانی خاص را به عنوان ملاک زیبایی تبلیغ میکنند مورد انتقاد بودهاند.
اما دکتر ویل می گوید: "اتفاقات کودکی مثل پیوند ضعیف مادر و کودک (attachment) یا آزار (bullying) اهمیت بیشتری دارند."
"فشار رسانهها وجود دارد اما بخش کوچکی از ماجرا است."
دکتر الکس کلارک، روانشناس بالینی میگوید که آموزش و راهنمایی در مدارس باید بهتر شود و باید کودکان از نظر رسانهای هم "باسواد شوند" و بفمند که "این تصاویر آراسته، واقعی نیستند."
"اگر از نظر اجتماعی به قدر کافی محکم نباشید، به سادگی ممکن است قربانی شوید."