تجاوز گروهی به یک دختربچه؛ چرا جامعه سکوت کرده است؟.

[::leila leila - گوتنبرگ، سوئد::]. من با حرف شما پذیرفتم 76 میلیون ایرانی و چهار نسل قبلشون بی غیرت سوال اینجاست که اساسا چرا امثال شما یک کاری بجز تحقیر مردم و جامعه در 36 سال گذشته مانند حکومتی که گفتید ندارید دوم چرا کمپین ضد تجاوزتون عوض کشور امن و امان سوئد در اینجا در کامنت دونی برقرار می کنید اونم مثل همیشه با چهارتا فحش آبدار و محکوم کردن ملت به بی غیرتی. این ملت آره اگر معلمش به آب خروشان رودخانه میپره که شاگردشو نجات بده بی غیرته این ملت اگر چهارتا عرب پاپتی جرات نمیکنه به مرزهاش نگاه کنه بی غیرته این ملت اگر هزاران خیریه خودجوش داره (که من می دونم چه انسانهای گمنام و بزرگی درونشون خدمت میکنن) بی غیرته. اگر این ملت با این حکومت فاسد و این فشار بین المللی و این همسایه های بیشرفتر از بیشرف دیگه آدم حسابیش روسیه است (اونهایی که سن منن می دونن که این عربها در موقع جنگ با اربابشون و برادرشون صدام چه در حق این ملت کردن) هنوز مثل عراق آمریکای لاتین و . نشده باشه بیغیرتن.

احساس می‌کنم مردمم توی یک باتلاق افتادند و ذره ذره دارند فرو میرند کاش خودم تنها فقط خودم می‌تونستم کاری کنم که ورق برگرده.

[::leila leila - گوتنبرگ، سوئد::]. یکجوری 50 و 70 میلیونو دسته بندی میکنی انگار فیروز نادری یا نسرین ستوده ای بگو مامانت برات اسفند دود کنه که درد آزار مردم فراریت داده (خوبه خودت میگی که بی جیگری). شما غصه ملت بیغیرت ایران رو نخور بزار همون سوئد بهت جایزه نوبل بخاطر خدمات شایان توجهت که 75 میلیون لایقش نبودن و آزارت میدادن و حالا تو شدی با غیرت و اونا بیغیرت بده. خداوکیلی بعضی از شما کشش شخصیت و نارسیسزم و انواع اقسام رو جوری زدید که من در تمام عمرم و با کار کردن در دو شرکت بزرگ جهان و با دیدن بزرگترین مهندسا و محققا ندیدم (چرا داشتیم چندا نارسیست ولی به این درجه واقعا حیرت انگیزه). خلاصه گهگاه دیدن خود در آینه و رجوع به متخصص حتما به شما رجوع می شه حتما این چیزهایی رو هم که اینجا می نویسی برای متخصص مربوط به جزء بیان کن (جدی می گم بخدا مسخره نمیکنم). مارا خاک پای همین ملت بیغیرت بس (از سرمون هم زیاده) مردمی که همه دنیا رو گشتم و مانند اونها ندیدم دیگه این روزها مردم ما شما مثل بچه یتیم شدن هرکی بهش لگدی می زنه. در کمال ادب رویتان را کم کنید و اگر نوش نیستید نیش و ریش نباشید.

[::romano - تهران، ایران::]. شما به بزرگترین شرکتها و بزرگترین مهندسینت برس ، از فضل پدر تو را چه حاصل ، اتفاقا خود تو جز یکی‌ از همون 50 میلیونی هستی‌ که گفتم

[::romano - تهران، ایران::]. جناب آقا با خانم Romano. هر کدوم از ما دلیلی داشتیم که از ایران زدیم بیرون، همونطور که ناراحت میشین که ٥٠ میلیون و هفتاد میلیون میکنن، بهمون دلیل هم استدلال دربدری و لگد خوردن و کاسه لیسی ازش آب رد میشه. به این چی میگی تو؟ بچه ١١ ساله رو بهش ٦ تا معتاد بیشرف تجاوز کنن، بعد شاهدان عینی موبایل در بیارن، مگه قضیه میدون کاج یادت رفته؟ این یک حقیقتی است، بی غیرت که نه بی تفاوت شدیم، وگرنه غیرتمون داره اونجای آسمون رو جر میده! پدر دختر رو میکشه، برادر خواهر رو زندانی میکنه و.. شما هم یه ذره حقیقت بین باش، چی داریم که ملل دیگه ندارن؟ اگر این اتفاق اینجا افتاده بود و شاهد ماجرا یی بود، پلیس دو دقیقه بعدش میرسید، شدیم مثل بز اخفش، هر بلایی سرمون میاد فقط سر تکون میدیم. ملتی هستیم که بد جوری مشکل خود بزرگ بینی داریم. منهم مثل تو ملتم رو دوست دارم، ولی قبول کن بیغیرت شدیم رفته پی کارش. یادمون دادن جای حل مشکلات، بهترین راه دور زدنشون رو یاد بگیریم.

[::romano - تهران، ایران::]. دیر این خبر را دیدم چرا که از خود دویچه ووله خوانده بودم. اما باز هم این تاخیر باعث نشد نظریات عجیب و غریب شما را بی جواب بگذارم. دوست عزیز اینکه ملت بی غیرت شده که اصلا توش شکی نیست و به راحتی میشه از همین حافظه کوتاه مدت ملت یک شاهنامه مثال درآورد. حالا حس وطن دوستی و ملت پرستی شما به کنار، اما چرا جلوی پذیرش حقیقت قد علم میکنی؟ این ملت به راحتی آب خوردن میتونن این حکومت را فلج کنند. مثلا دو ماه نه قبض آب بدن نه برق نه گاز. همه با هم باشن. پولهاشون را هم از بانکها خارج کنند. فکر میکنی درد ما کجا است؟ بهترین تصویری که از تغییر ملت یا همون بهتر بگم بیغیرت شدن ملت هنوز در ذهن دارم انیمیشن ساتراپی بنام پرسپولیس بود. ملت ما دقیقا همان تغییرات را کرده اند و شدیم یک مشت زامبی بی احساس و بی تفاوت. تمام فاکتورهای استاندارد را فراموش کرده ایم و به هرجیزی تن در میدهیم. هرچیزی که گرون میشه حمله می کنیم می خریم که ما هم تجارت راه بیاندازیم. هر مشکلی که پیش میاد خودمون را بهش میچسبونیم که از ایران فرار کنیم. خودمون را آنقدر پر درد میبینیم که درد دیگران را تاب نداریم.

2- مرگ دیگران بی اهمیت ترین بخش داستان زندگی ما شده که به راحتی برای تماشا صف می کشیم و تخمه می شکنیم یا زیلو پهن میکنیم و با خانواده زیر جرثقیل اعدام خورشت قرمه سبزی بار میگذاریم. به شخصه این عقب افتادگی مورد اشاره لیلا بانو را به مراتب از با پوست و استخوان درک کرده ام. میخواهی لیست کنم؟ 1- یک تصادف منجر به فوت داشتم تو جاده کرج و دو ماه تو کما. بلند شدم و دیدم به انواع و اقسام اتهامات از سوی خانواده متوفی محکومم، مثل دراگ و مستی و همراهی ماشین عروس و ویراژ و غیره. فوتبالیست باشگاه پایتخت بودم و قرار بود برم دانشگاه نورسریچ کالیفرنیا، برای همین رفته بودم سربازی. پلیس راهنمایی بخاطر فوت راننده روبرو به فکر دیه از بیمه بود و برای ماشین من 6 متر خط ترمز کشیده بود. خانواده طرف به دو سرنشین اون ماشین که زنده بودند فشار می آوردند برای دروغ گویی که برای قاضی نقایض شهود آشکار شد. دست آخر میدونی چی شد؟ بیمه ماه حرام قبول نداشت و توافقی دیه دوبل از جیب ما گرفتند. بخاطر یک مامور بی وجدان که چوبش را هم بد خورد. بخاطر خانواده ای که با همون پول اون زمان سریع زانتیا خریدند و خونه عوض کردند...

3- زندگی من زیر و رو شد. دوسال ممنوع الخروج و بخاطر شکستگی فک و عدم پلاتشن گذاشتن دیگه باشگاه بیمه نمی کرد و از عشقم که فوتبال بود خداحافظی کردم. همه چیز را ول کردم و از ایران زدم بیرون. رفتم ارمنستان برای تحصیل رشته ای که تو ایران نبود. تله کابین کیشن. اونجا یک ... ارمنی ایرانی بنام .. ....تا تونست خانواده من را چاپید و دست آخر وسط کلاسها چند مسئول اومدند و عذر من را بخاطر چیت کردن خواستن که بعد معلوم شد بدون اینکه من در جریان باشم اون مردک با دانشگاه هماهنگ کرده بود که بیام و سرمایه بیارم و بعد صابون بفرستن زیر پام و برگردم ایران. تازه از طریق نوچه هاش هم دائما تهدیدم می کرد که باید برگردم. باز زندگیم از این رو به اون رو شد چون به ایرانی کارم خورده بود. اومدم ایران رفتم تو کار بیمه پارسیان. کل اون شعبه تازه سرپا شده را از کیوسک و پارتیشن و شیشه زدن و سیم کشی و آسفالت حیاط حمالی کردم تا بخش حقوقی پرونده ها. داشتم یواش یواش برای خودم شخصیت پیدا می کردم که مدیر شعبه اشرفی اصفهانی بنام.... بخاطر جایگزینی برادر خانمش با من برای من پاپوش درست کرد....

4- پاپوش درست کرد و سرم را کوبید به طاق و انتظار داشت برم بشم یک پرونده منگنه کن ساده. این سومین ایرانی .... که مسیر زندگیم را عوض کرد و با زندگی من بخاطر منافع خودش بازی کرد. رفتم بیمه البرز شعبه جاده قدیم. بخاطر تازه وارد بودنم ساده و با حقوق فوق العاده پایین بصورت آزمایشی شروع کردم و با نشان دادن لیاقتم شدم مسئول بیمه بدنه. یک پرونده مشکوک رسید زیر دستم و با سادگی مشکلات را با مسئولی در میون گذاشتم که گویا داره بخور بخور میشه. دو روز بعد مدیر اونجا که اسمش خاطرم نیست اما یادمه داور جودو بود با بهانه های واهی مثل اینکه هر موقع میام موبایل تو دستت هست شروع کرد به کولی بازی و عذرم را خواست. شصتم خبر دار شد و خواستم برم گزارش اون پرونده را بدم که بهم زنگ زدن و گفتن یک پرونده قضایی تو اون دو روز برام ساخته که از مشتری پول گرفتم و اگر اقدامی بکنم با شکایت بیمه باید فعلا برم زندان و برام شر میشه. یک آشنایی که تو بازنشسته بیمه هم بود گفت انگشت روی بد پرونده ای گذاشتی و گویا طرف تا خرخره توش گیره. صلاحدید کاری نکنم و بیخیال بشم چون توپ اون هم پر بود و برام واقعا شر میشد.

ادامه. اونجا هم عذرمون را خواستند و خداحافظ. در ارتباط با رشته حقوق هم درس خوانده بودم اما به وضوح بدون پارتی فقط باید پرونده طلاق با حقوق بخور نمیر می گرفتم که بیخیالش شدم. من تو ایران یک بازنده بودم، چون نه از اون آدمها بود و نه با این نوع زندگی آشنایی داشتم. دوباره زدم بیرون و اینبار خودم و خودم! به هیچ ایرانی ای رو نیاوردم و حتی المقدور ازشون فاصله گرفتم. باور می کنی سالهای ساله دارم نون لیاقت خودم را میخورم؟ باور می کنی اینجا سرما هم بخورم خارجی های بیغیرت تر از ایرانی دائما حالم را میپرسن اما تو ایران بعد از هر اتفاقی که برام افتاد انگار جزامی بودم و دیگر هیچ همکاری ازم سراغ هم نمی گرفت! خدا را هزار مرتبه شکر زندگیم خیلی هم خوبه و از همه اونهایی که پشت سر گذاشتم وضع زندگیم بهتره. از تک تکشون! انگار خدا صدام را شنید و این راهکار را جلوی پام گذاشت، گفت فقط برو!!! حالا این خارجی های بیغیرت تر از ایرانی برام هموطن تر هستند. دیگه قیافه عبوث نمیبینم، دیگه بخاطر یک بوق یا ترمز کتک کاری نمی کنیم، دیگه درد و غصه به هم هدیه نمیدیم، سر همدیگر را کلاه نمیگذاریم

بخاطر پولدار شدن خانواده ای تا اتهامات قتل عمد نمیرم، دیگه بخاطر پولدار شدن یک پاپتی بی هویت از دانشگاه بیرونم نمی کنند، دیگه بخاطر پارتی بازی مجبور نمیشم رشته تحصیلیم را فراموش کنم، دیگه بیمه اذیتم نمی کنه و تا قرون آخر هزینه هام را میده، کسی بخاطر فساد خودش برام پاپوش نمیسازه و با پرونده قضایی و زندان تهدیدم نمی کنه. آره قربونت، من هم موافق لیلا بانو هستم که ملت ایران به شدت بی غیرت شدند و با تمام مشکلات بدون کوچکترین اعتراضی کنار میان. واقعا هم جای آدم های سالم نیست و اگر باشی یا باید تو فقر دست و پنجه بزنی یا پشت میله های زندون. هیچی حقی برای انسانیت قائل نیستند و با کوچکترین مشکل همه این ملت غیور ازت فراری میشن و گویی اصلا از ازل تو را نمیشناختند. مطمئن هستم همه ما زندگی پر ماجرای این شکلی را تو ایران تجربه کردیم. حتی مثالهای بیشتر ی هم هست که اساسی ترین تغییرات تو زندگیم را فقط نوشتم. اینها غیرت نیست برادر، اخوی، دوست گرامی. اینها بیغیرتی است!!!