آیتالله خمینی همراه با پسرش احمد (چپ)مهدی رستم پور آیتالله خمینی، بنیانگذار و نخستین رهبر نظام جمهوری اسلامی ایران، از چه ورزشهایی خوشش میآمده؟ آیا او سابقه فعالیت در رشته خاصی را داشته است؟
یکی از کاملترین منابع در خصوص ارتباط آیتالله خمینی با ورزش، مصاحبه سید احمد خمینی با نشریه کیهان ورزشی در سال ۱۳۶۸ است؛ همزمان با نخستین سال درگذشت بنیانگذار جمهوری اسلامی.
احمد خمینی در جواب به درخواست این مجله میگوید از خیلی روزنامههای داخلی و خارجی به من مراجعه شده ولی از آنجا که ورزش را دوست دارم، بسیار مختصر به سوالاتتان پاسخ میدهم.
پاسخهای کوتاه فرزند آیتالله خمینی در برگیرنده نکاتی است که پیشتر عنوان نشده بود.
به گفته او، پدرش به کشتی و ورزش باستانی علاقه داشت. نکتهای که در ملاقاتهای ورزشی او طی دوران رهبری نیز مشهود است. او جمله «من از این بازوهای شما خوشم میآید» را در نخستین دیدار ورزشی پس از انقلاب که در قم انجام شد، خطاب به کشتیگیران و وزنهبردارها گفت.
ژیمناستیک بیش از تمام ورزشها «جلب نظر ایشان را مینمود». احمد خمینی تاکید میکند پدرش در سنین کودکی در رشتههای پرش ارتفاع و پرش طول تمرین داشته است. به نحوی که حتی هر دو دست و یک پای او بر اثر همین ورزشها شکسته بود؛ همراه با بیش از ۱۰ بار شکستگی در ناحیه سر و چند جای پیشانی!
این موضوع توسط حجتالاسلام مسعودی خمینی هم نقل شده که آیتالله خمینی در مسابقه دو، نفر اول جوانان خمین بود و در کودکی بیشترین حد پرش را نسبت به بقیه داشته و آسیب هم دیده است.
احمد خمینی میگوید پدرش هرگز به استادیوم نرفته اما در برخی محلات که مسابقه کشتی برگزار میشده، از نزدیک به تماشا میایستاده و خاطرهای هم از تماشای کشتیها نقل کرده است.
حاج کمال کمالی پهلوان قم بود. ورزشکاری از روسیه برای رقابت با او به شهر آمد. به گفته آیتالله خمینی، حریف روسی قویتر بود اما «کمال او را برد نزدیک سنگ و هلش داد. پای روس بی خبر خورد به سنگ، از پشت افتاد. فوراً قمیها کمالی را به عنوان برنده، سردست بردند حضرت معصومه!»
احمد خمینی خود سابقه بازی فوتبال و حضور در تمرینات تیم شاهین را هم دارد. برخی ورزشکاران و مسئولین ورزش در دهه ۶۰ از مداخله او در حل مشکلات ورزشکاران و ایفای نقش در انتخاب پرویز دهداری برای سرمربیگری تیم ملی فوتبال صحبت کردهاند.
احمد خمینی در ۱۸ سالگی کاپیتان تیم قم بوده و بعداً مورد توجه امیرمسعود برومند قرار میگیرد تا در شاهین بازی کند. اما فوتبال را رها کرده و راهی نجف میشود تا به پدر بپیوندد.
او در این مصاحبه گفته است وقتی پدرش تلویزیون تماشا میکرد و میدید که احمد هم آمده توی اتاق، کانال تلویزیون را عوض میکرد به شبکهای که مسابقه ورزشی نشان میداده و به او میگفته: «اینم به خاطر تو، بشین تماشا کن».
پایگاه خبری «حوزه» نیز به نقل از سیدرضا تفرشی نوشته است: «امام روزهای جمعه در قم به زمینهای خاکفرج میرفتند توپ بازی. روزی در خدمت حاج شیخ عبدالکریم حائری بودم. کشاورزی آمد شکایت که چند طلبه غلههای مرا پایمال میکنند».
روحالله خمینی پاسخ میدهد: «ما به کشت و زرع ایشان کاری نداریم. برای هم توپ میاندازیم. گاهی توپ ما میرود توی غله و با احتیاط میرویم و میآوریم».
آیتالله خمینی اما در قضیه توپ بازی، یک شاکی هم بین خود طلاب داشت که با انتقاد از او به شیخ میگوید: «هر وقت توپ میزند، سعی دارد بزند به صورت من، طوری که دو سه بار به دماغم خورده و خون دماغ شدهام».
خمینی جوان به آیتالله حائری یزدی پاسخ میدهد: «آقا من قصدی ندارم. بس که دماغ این آقا بزرگ است توپ به آن میخورد، تقصیر من نیست!»
قدیمی ترین هاجدیدترین هابهترین هابدترین هادیدگاه خوانندگان