مردی که زنش را وادار به تن فروشی می کرد!
+93
رأی دهید
-19

روزنامه اعتماد: ساعت ١٠:٤٥ صبح دیروز، جلسه رسیدگی به پرونده عباس و مهتاب، متهمان قتل فجیع اصغر ٦٧ ساله با حضور خانواده مقتول در شعبه ٧١ دادگاه کیفری استان تهران کلید خورد.در این پرونده، عباس که همسرش مهتاب را مجبور به تن فروشی کرده و به ازای آن پول میگرفت متهم است که سه سال پیش و در شب حادثه، به دلیل اختلافات مالی با مقتول، با فشار دادن طناب به دور گردنش او را خفه کرده و به قتل رسانده است. همسر او مهتاب نیز که در شب حادثه با اطلاع عباس، در خانه خودشان با مقتول تنها بود، به اتهام زنا و مشارکت در قتل از زندان به دادگاه آورده شده بود.
با آغاز جلسه دادگاه و پس از قرائت کیفرخواست، مهتاب به جایگاه احضار شد. مامور همراه دستبندش را باز کرد. مهتاب چادرش را جمع و جور کرد و پشت جایگاه ایستاد. در لحن صدا و لرزش دستهایش دیده میشد که هنوز تصویر آن شب برایش تازگی دارد؛ همان شبی که اصغر را کشتند، جسدش را مثله کردند و به آتش کشیدند.
او از اتهام زنا شروع کرد و گفت: «من اتهام زنا را قبول ندارم اما بعضی وقتها عباس من را مجبور میکرد که برای پول این کار را انجام دهم. اصغر از آشنایان دور ما است. شب حادثه اصغر به خانه ما آمده بود. من تنها بودم. عباس هم همهچیز را میدانست. بعد از یک ساعت عباس به خانه آمد. نمیدانم چه شد که ناگهان با هم دعوایشان شد. عباس یک لیوان وایتکس که روی طاقچه بود را برداشت و ریخت روی صورت اصغر. درگیری بالا گرفته بود.
من هم که ترسیده بودم یک چاقو را برداشتم و به پهلوی مقتول زدم. او روی زمین افتاد اما هنوز زنده بود. عباس طنابی را که با خود آورده بود دور گردن اصغر پیچید و فشار داد. بعد رو فرشی را هم روی دهان او گذاشت و آنقدر فشار داد تا خفه شد.»
اما داستان این قتل هنوز ادامه دارد. آنها جسد اصغر را به حمام بردند و مثله کردند. مهتاب ادامه داد: «بعد از آن عباس جسد را به حمام برد و تکه تکه کرد. درون چند نایلون سیاه کیسه زباله ریخت. کیسهها را در ماشین مقتول گذاشت و به جاده ورامین رفتیم. آنجا با بنزین کیسهها را آتش زدیم و برگشتیم.» فرزندان مقتول مدام روی صندلیهایشان جابهجا میشدند. تصویر کشته شدن، مثله شدن و سوزانده شدن پدرشان جلوی چشمشان ویراژ میرفت اما آنها یک چیز را فراموش کرده بودند؛ مقتول پیش از این با مهتاب ارتباط نامشروع داشت و در ازای آن به عباس پول میداد؛ موضوعی که وقتی رییس دادگاه بر آن تاکید کرد، آنها سکوت کردند.
بعد از مهتاب، عباس که در جریان بازجوییها و در دادگاه قبلی، به قتل اصغر اعتراف کرده بود در این جلسه اظهارات قبلی خود را پس گرفت و همسرش را عامل اصلی قتل معرفی کرد. او در جایگاه ایستاد. صورتش مثل گچ سفید شده بود. متهم ردیف اول پرونده درباره روز حادثه گفت: «زن من وقتی میگوید که من او را مجبور به تن فروشی میکردم، باید برود بمیرد. من فقط میدانم که مقتول با خانم من حساب و کتاب داشت اما رابطهشان پدر و دختری بود. یعنی من اینطور فکر میکردم» اما خانواده مقتول هم «رابطه پدر و دختری اصغر و مهتاب را باور نداشتند.»
عباس ادامه داد: «دو روز قبل از حادثه مقتول با برادر خانم من دعوایش شده بود و پای من هم وسط آمد. بعد از آن دیگر او را ندیدم تا شب حادثه وقتی به خانه رفتم دیدم اصغر بدون لباس آنجاست. من از موضوع خبر نداشتم وگرنه زنگ میزدم و میگفتم که این کار را نکند. آنجا با هم درگیر شدیم. من یک لیوان وایتکس که روی طاقچه بود را برداشتم و روی صورتش ریختم که ناگهان مهتاب با چاقو به پهلوی اصغر زد. او روی زمین افتاد اما وقتی من روفرشی را روی صورتش گرفته بودم جان نداشت.»
عباس هیچ حرفی از فشردن طناب دور گردن مقتول نگفت. همان طنابی که در بازجوییها به خرید آن قبل از ارتکاب به قتل اعتراف کرده بود. او ادامه داد: «بعد از اینکه دیدم اصغر مرده، به پدر خانم و برادر خانمم زنگ زدم و موضوع را تعریف کردم. آنها که آمدند گفتند باید جسد را مثله کنیم تا بتوانیم از خانه بیرون ببریم. من رفتم کارتن بخرم که اعضای بدن اصغر را درون آن بیندازیم و پدرخانم و برادرخانم من هم جنازه را به حمام بردند و همانجا مثله کردند. اعضای بدن را درون کارتن و کیسههای زباله ریختیم. با ماشین مقتول به جاده ورامین رفتیم. آنها گفتند که نباید هیچ اثری باقی بماند. برای همین کیسهها را هم آتش زدیم و برگشتیم. » با ثبت حرفهای دو متهم، آنها برای آخرین دفاع دوباره پشت جایگاه ایستادند اما هرکدام قتل را به دیگری نسبت دادند و سرجایشان نشستند.
۴۶

amirHassna - سیدنی، استرالیا
ببینید جامعه ما به کجا داره میره. معنی و مفهوم خانواده و همسر از بین رفته و ارزشها شده مادیات. نه معنی عشق معلومه و نه دشمنی. ما ملتی هستیم که یه شبه عاشق می شیم و شب دیگه فارق. ادم نمی دونه با وجود این شرایط ایا امیدی به اینده هست یا خیر. تازه اینا همه ادعای ایمان به خدا هم دارن .
1
121
پنجشنبه ۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۴ - ۱۲:۱۸
۵۵

محسن احمد علی - دبی، امارات متحده عربی
جفتشون دارن چرت و پرت میگن..هر دوتاشون دروغگو جنایتکار. .حکم اعدام براشون مناسبه
23
61
پنجشنبه ۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۴ - ۱۲:۴۸
۱۰۸

leila leila - گوتنبرگ، سوئد
کلا خانواده شریفی تشریف داشتن از دوستیشون تا زن و شوهریشون
3
85
پنجشنبه ۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۴ - ۱۳:۰۸
۵۴

kitfa - سیاتل,بلویو، ایالات متحده امریکا
حکم اعدام براشون آرامشه
14
38
پنجشنبه ۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۴ - ۱۳:۳۰
۴۲

عقاب سرخ - پاسارگاد، ایران
راضی نباشیییییییید به این مقداااااااار،ما معنویاااااااات شما را ارتقاع میدهیییییم،ما برق,و نفت و اتوبوس را مجانی میکنییییییم!!,,از فرمایشات کثافتترین و جانیترین دیوانه مذهبی خمینی بی شرف سیک زاده هندی :o
10
120
پنجشنبه ۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۴ - ۱۴:۱۴
۵۴

persepolice - زوریخ، سوییس
من رفتم کارتن بخرم که اعضای بدن اصغر را درون آن بیندازیم و پدرخانم و برادرخانم من هم جنازه را به حمام بردند و همانجا مثله کردند.. (خدایا شکرت که دیگه تو ایران زندگی نمیکنم )
9
75
پنجشنبه ۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۴ - ۱۵:۱۷
۵۵

Hameye Iran - ایران، ایران
آقا این داستان بو داره،مگه میشه کسی که اسمش عباس یا اصغر(علی اصغر) باشه بد در بیاد،نه آقا جان،این حرفا به اینا نمیچسبه،من هر چی فیلم دیدم یا سریال اسم خلاف کارها و آدم بدها کورش و داریوش بوده،ولی الان شماها میگید که هر چی سریال ما دیدیم شر و ور بوده،به قول رفیق ،شفیق آقای رفسنجانی برید دأیتونو دیونه کنید.
8
55
پنجشنبه ۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۴ - ۱۵:۳۹
۶۴

Sabokbalam - کالیفورنیا، ایالات متحده امریکا
چرا تعجب میکنید؟ خانواده هایی که پاسدار و بسیجی تحویل جامعه میدهند همین ها هستند.من و شما که نیستیم. آیا عمیقا باور دارید که سرباز رهبری که اینجا خود را فدای آقا میکند، نو کیسه و تازه به دوران رسیده نیست؟
10
45
پنجشنبه ۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۴ - ۱۶:۲۵
۵۵

Adam va hava - لندن، انگلستان
بعضی وقتها یادم میره دارم حوادث ایران رو میخونم باورم نمیشه :(
1
35
پنجشنبه ۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۴ - ۱۶:۲۵
۲۶

اسب آتش - سیدنی، استرالیا
نتیجه مصرف مواد بخصوص شیشه همینه. تو همین جامعه خیلی هام هستند که در عین سختی وفقر دارن شرافتمندانه وسالم زندگی میکنن
9
40
پنجشنبه ۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۴ - ۱۶:۳۵
۵۸

دوستدار - استهکلم، سوئد
هر دو قاتلند, ولی جرم عباس بیشتر از مهتاب است. عباس فقط پول و ادامه زندگی برایش ارزش داشته , مهتاب بیچاره کاله ای بوده برای پول دراوردن عباس و لذت سیکسی اش ! بهرحال ان بی ناموس عباس را می گویم اعدام بشه بهتر است.
4
28
پنجشنبه ۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۴ - ۱۶:۳۶
۳۴

setareh.shab - دبی، امارات متحده عربی
عجب دنیایی داریم..
0
11
پنجشنبه ۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۴ - ۲۰:۴۷
۵۰

kurosh-h - گوتنبرگ، سوئد
برای نابودی یک ملت اول باید تاریخ و گذشته خویش را فراموش کنند و بعد اخلاقیت و اعتماد و فرهنگ. رژیم جهل و فساد و قرون وسطایی جمهوری اسلامی دست آورد های بزرگی در این سالها داشته است. حرمت همه چیز از بین رفته است .
1
32
پنجشنبه ۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۴ - ۲۰:۵۱
۱۰۷

Nasrin-a - کبک، کانادا
منظور از زندگی شرافتمندانه فقرا در ایران اینه که: اونها "کلیه" شونو میفروشند.
4
7
جمعه ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۴ - ۰۰:۳۵
۳۵

rezajan - آمریکا، ایالات متحده امریکا
زیاد جوش نزنید همه جا دنیا اینجوریه مختص ایران نیست. اینجا و کلا غرب که ادعای آزادی و غیره میشه بدتر از اینها اتفاق میافته. انگار توی یه دنیا دیگه زندگی میکنید و همه جا گل و بلبل است به غیر از ایران.
18
4
جمعه ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۴ - ۰۲:۰۵
۵۸

سلام لبخند - تهران، ایران
عباس یک لیوان وایتکس که روی طاقچه بود را برداشت !!! اخه کی روی طاقچه لیوان وایتکس میزاره ؟؟ احتمالا منظورش لیوان شیر بوده !! شیر وایتکس دار !!!
0
15
جمعه ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۴ - ۰۷:۲۴
۴۵

Liberte - ارومیه، ایران
جرم این مرد جنایت برعلیه بشریت هم هست!
1
7
جمعه ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۴ - ۱۴:۵۳
۴۵

غلامعلی - تهران، ایران
پناه بر خدا ،اینجا ایران است صدای جمهوری اسلامی!!
0
7
جمعه ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۴ - ۲۰:۵۹