پسری در حومه شهر نجف در عراق روی زمین های خشک و ترک خورده ایستاده استبی بی سی :بخش اعظم جامعه علمی جهان معتقد است که دمای کره زمین در حال افزایش است و این پدیده به احتمال زیاد محصول فعالیت های بشر است. ولی چرا پوشش اخبار و موضوعات مربوط به گرمایش زمین کاهش یافته است؟
آیا رسانه های جمعی علاقه خود به این موضوع را از دست داده اند؟ آیا دلیل آن خستگی مزمن از مباحث سیاسی است؟ و یا شاید مغز ما آدمیان توانایی فکر کردن و تمرکز روی موضوعات بلند مدت را ندارد؟
یکی از برنامه های تحقیقاتی بخش جهانی بی بی سی نظر چند کارشناس را دراین مورد جویا شده است.
مکس بویکاف: از سال ۲۰۰۹ پوشش این موضوع به شدت کاهش یافته است. طرح مکس بویکاف کاهش پوشش موضوع تغییرات جوی زمین توسط رسانه ها از سال ۲۰۰۹ را بررسی کرده استمکس بویکاف یک دهه پیش نهادی را به نام بررسی پوشش رسانه ها از تغییرات جوی تاسیس کرد.
ما ۵۰ رسانه مختلف از ۲۵ کشور و شش قاره جهان را بررسی می کنیم. هدف ما تشخیص نقاط مثبت و منفی و درعین حال افزایش و یا کاهش پوشش رسانه ها از موضوع تغییرات جوی است و این کار را هر ماه انجام می دهیم.
کار ما مطالعه تمام مطالب رسانه ها در سراسر جهان نیست بلکه می کوشیم میزان سازندگی و سودمندی مطالب را بررسی کنیم.
در سال ۲۰۰۴ میزان پوشش این موضوع ضعیف بود. در سالهای ۲۰۰۶ و ۲۰۰۷ شاهد افزایش پوشش بودیم و در سال ۲۰۰۹ و همزمان با برگزاری اجلاس تغییرات جوی زمین به میزبانی سازمان ملل متحد در شهر کپنهاگ این پوشش به اوج خود رسید.
از آن مقطع تا سال ۲۰۱۴ متوسط میزان پوشش این موضوع در سطح جهان حدود ۳۶ درصد، در کشور آمریکا حدود ۲۶ درصد و در بریتانیا ۵۵ درصد کاهش یافته است.
به عنوان نمونه طی سال گذشته رادیو ملی آمریکا که یک رسانه دولتی و عمومی است، تعداد کارکنان خود را که در زمینه محیط زیست کار می کنند از سه به یک نفر کاهش داده است.
این موارد به کرات اتفاق می افتند. شکی نیست که سیاست های سردبیری و یا اولویت های اتاق خبر رسانه ها روی این کاهش تاثیر دارد. زمانی که صرف تولید مطالب خبری می شود کوتاه تر شده و به همین خاطر امکان و منابع برای پوشش موضوعاتی مثل تغییرات جوی زمین که به حدی از تحقیق و دانش تخصصی نیاز دارند، کاهش یافته است.
جنیفر مورگان: ناامیدی پس از کنفرانس کپنهاگ لطمه زیادی زد. جنیفر مورگان معتقد است که اجلاس محیط زیست کپنهاگ میراث مخربی به جا گذاشتجنیفر مورگان مدیر بین المللی موسسه منابع جهانی، یکی از نهادهای غیرانتفاعی فعال در زمینه حفاظت از منابع طبیعی است.
قرار بود در اجلاس کپنهاگ که بیش از ۱۹۰ کشور جهان در آن شرکت کرده بودند، روی یک توافقنامه که اجرای آن الزامی باشد توافق صورت بگیرد. پس از اجلاس کیوتو این مهمترین اجلاس جهانی مربوط به تغییرات جوی زمین بود و هیجان و امید فراوانی ایجاد کرده بود.
من خاطرم هست که وقتی به آن اجلاس می رفتیم به همکارانم می گفتم که باید همه تلاش خود را انجام دهیم تا این توافق تصویب شود چون فرصت هایی مثل این به ندرت پیش می آید. ولی خیلی زود مشخص شد که مذاکرات آن اجلاس به جایی نخواهد رسید.
معمولا در هفته دوم چنین جلسات بزرگ و مهمی مضامین توافق نهایی مشخص تر می شوند و قاعدتا پیش نویس آن باید روشن شود. اما در اجلاس کپنهاگ این حالت پیش نیامد و همه ما نگران شدیم.
رییس هیئت چین در چند روز اول جلسه به خاطر مشکلات امنیتی در مذاکرات شرکت نداشت. تحت عنوان رعایت نظم و زمانبندی اجلاس، مرتب جلسات نیمه کاره تعلیق می شدند. کشورهای در حال توسعه می گفتند که حقوق آنها رعایت نمی شود و در جلسات آخر که متن یک توافق نهایی و غیرالزامی مورد بحث قرار می گرفت نمایندگان اتحادیه اروپا غایب بودند.
خیلی بد بود. ما احساس می کردیم که شکست خورده ایم ، یک فرسودگی و ناامیدی شدیدی به خصوص در میان کشورهای اروپایی وجود داشت، گو اینکه همه می خواستند از شر این مسئله خلاص شوند. شاید گفتن این اغراق آمیز به نظر بیاید ولی فداکاری شخصی افرادی که سالها به خاطر این کار زحمت کشیده بودند برباد رفت و این شکست ضربه روحی سنگینی زد.
پس از اجلاس کپنهاگ به نظر می رسید که دولتها و رهبران جهان برای مدتی می خواهند بحث بر سر این موضوع را کنار بگذارند و دقیقا همینطور شد چون در سالهای بعد از آن اجلاس توجه به موضوع محیط زیست و تغییرات جوی زمین به شکل چشمگیری کاهش یافت.
مناسبات برخی از دولتها و رهبران جهان پس از این اجلاس تا حدی تیره شد. حتی ماهها پس از پایان اجلاس می شد دید که آنها از نظر روحی - روانی از این موضوع به شدت خسته شده اند و این روی تمایل سیاستمداران برای مشارکت فعال در این زمینه تاثیر منفی به جا گذاشت.
رابرت گیفورد: معضلات بسیار پیچیده و بسیار ناملموس هستند. رابرت گیفورد معتقد است مغز انسان برای تشخیص نگرانی های دراز مدت تکامل نیافته استرابرت گیفورد روانشناس محیط زیست است و در مورد این موضوع تحقیق می کند که چرا حتی افرادی که ارتباط بین فعالیت های بشر و تغییرات جوی زمین را می پذیرند در این زمینه کاری نمی کنند.
مغز ما از نظر فیزیکی طی ۳۰ هزار سال اخیر چندان تکامل پیدا نکرده است. در آن دوران بشر در دشت ها سرگردان و در حال حرکت بود و دغدغه های اصلی آن موضوعات عاجل و روزمره ای مثل پیدا کردن خوراک و حفاظت از قلمرو خود بود. در آن دوره بشر در مورد آنچه که ممکن است چند سال دیگر و یا صد کیلومتر آن طرف تر اتفاق بیافتد فکر نمی کرد.
ما هنوز هم همان مغز را داریم. البته شکی نیست که ما توان برنامه ریزی را داریم ولی هنوز هم کارکرد عادی و غالب مغز ما توجه به همان لحظه و همان مکانی است که در آن قرار داریم. و این برای فکر کردن به موضوع تغییرات جوی زمین اصلا خوب نیست.
برای بسیاری از مردم تغییرات جوی موضوعی بسیار دور دست و مربوط به آینده است. همانطور که در کار تبلیغات تجاری ثابت شده اگر یک آگهی مرتب روزآمد نشود مردم به مرور خسته شده و به آن توجه نمی کنند. می توان گفت که "بی حسی" در مورد موضوع تغییرات جوی زمین هم همینطور است. بسیاری از مردم می گویند"خوب من این موضوع را قبلا هم شنیده ام." طبیعت ما انسانها طوری است که همیشه به موضوعات جدید توجه بیشتری می کنیم. بنابراین اگر حکومت ها و یا سیاستگذاران مرتب یک موضوع را تکرار کنند مردم به مرور از آن خسته شده و به نسبت به آن بی توجه می شوند.
در عین حال در مواقعی که ما احساس ضعف و درماندگی می کنیم معمولا موضوع را رها می کنیم. خیلی ها با خود می گویند "من یک تنه در مورد موضوع بزرگی مثل تغییرات جوی زمین چه می توانم بکنم؟ من فقط یک نفرم و هفت میلیارد نفر دیگر هم روی کره زمین زندگی می کنند. من خیلی نمی توانم در این موضوع تاثیر داشته باشم و بنابراین کاری هم در این مورد نمی کنم. چون مشارکت من حتی اگر تمام تلاش خود را به کار ببرم، تاثیر چندانی نخواهد داشت."
به عنوان نمونه خیلی از کسانی که خواستند در این زمینه کاری بکنند متوجه شده اند که استعاره یا مثال تبلیغاتی مربوط به خرس های قطبی و خطری که متوجه حیات آنها است چندان موثر نیست. ما نسبت به سرنوشت این جانوران دلسوزی می کنیم ولی حقیقت این است که سرنوشت آنها چندان به زندگی خود ما آدم ها نزدیک نیست.
ابهام هم یک مشکل بزرگ دیگر است. ما با انجام آزمایش و تحقیق متوجه شده ایم که مردم وقتی در مورد جزییات و پیامدهای تغییرات جوی ابهام و تردید داشته باشند واکنش ضعیفی نشان می دهند. مثلا وقتی که می شنوند که میزان افزایش درجه حرارت جو زمین در دهه های آینده بین نیم تا یک و نیم درجه خواهد بود، اکثریت با خود می گویند احتمالا نیم درجه خواهد بود و بنابراین حساسیت و توجه کمتری نشان می دهند و حاضر نیستند عادات خود را که برای محیط زیست مضر است تغییر بدهند.
این یک گرایش کاملا طبیعی در انسانهاست که اطلاعات را برمبنای تمایل و منافع فردی خود تفسیر می کنند.
جو اسمیت : باید پذیرفت که علم محیط زیست تکمیل نشده است. جو اسمیت معتقد است کارزارهای تبلیغاتی بر محور هراس ناشی از عواقب تغییرات جوی عمرشان به پایان رسیده استجو اسمیت استاد دانشگاه در رشته جغرافی است و معتقد است علم محیط زیست باید تکامل پیدا کند.
من مطمئن نیستم که مردم عادی باید در بحث مربوط به تغییرات جوی مشارکت کنند. این مبحث در شرایط فعلی درقالب خبر و گزارش تقریبا غیرقابل توضیح است. موضوع بسیار پیچیده ای است که به علوم مختلف مربوط می شود و نتایج و تحقیقات جدید در مورد آن به مرور و به صورت قطره ای دارد تکمیل می شود. درعین حال مرزها بین جنبه های علمی و جنبه های سیاسی و سیاستگذاری مربوط به آن به شدت مخدوش شده است. بنابراین پوشش آن برای رسانه ها بسیار دشوار است.
اینکه تعداد بیشتری از مردم را می توان با تبلیغ در مورد خطرات و هراس مربوط به این موضوع بسیج کرد کاملا غلط است. به اعتقاد من تمام تلاشهای تبلیغاتی را که می شد در این زمینه انجام داد، صورت گرفته است. در عین حال باید از خود بپرسیم که آیا شیوه کنونی برای تشریح یک موضوع علمی پیچیده روش درستی بوده است؟ به اعتقاد من از زاویه احترام به علوم باید پذیرفت که تغییرات جوی یکی از پیچیده ترین و بزرگترین سئوالاتی است که بشر با آن روبرو بوده است.
به نظر من این نتیجه گیری که گویا مباحث علمی در این مورد به پایان رسیده و اکنون وقت عمل است یک حرکت تاکتیکی اشتباه بود. این نظر چنین وانمود می کرد که گویا تحقیقات علمی در این زمینه تکمیل شده است و همین اشتباه باعث شد تا زمینه برای مخالفان هرگونه اقدامی در حفاظت از محیط زیست فراهم شود. چون آنها توانستند برخی ابهامات و کاستی های تحقیقات علمی را بهانه کرده و برجسته کنند.
موضوع این نیست که علم مربوط به محیط زیست و تغییرات جوی تکمیل نشده، حقیقت این است که این علم بی انتهاست و هیچگاه کامل نخواهد شد.
سایر رشته های علمی مثل فضاشناسی و یا فیزیک ذرات به عنوان رشته های شیک و پر زرق و برق پذیرفته شده اند. من واقعا امیدوارم یک روزی بتوانیم علم محیط زیست را هم به عنوان یک رشته جالب و جذاب تثبیت کنیم چون این یک رسالت بلند پروازانه ولی درعین حال فوری است.
به عنوان مثال اگر بخواهید با بخش اقتصادی صحبت کنید موضوع بحث باید امنیت و پایداری منابع انرژی برای آینده تجارت آنها و یا امنیت انرژی برای کشور باشد. اگر بخواهید با والدین دانش آموزان صحبت کنید موضوع باید روی سلامت کودکان آنها، نحوه رفتن بچه ها به مدرسه و مثلا مزایای پیاده روی و استفاده از دوچرخه تمرکز داشته باشد.
به زبان دیگر برای اینکه در مورد محیط زیست و تغییرات جوی زمین اقدامات موثری صورت بگیرد لازم نیست حتما درمورد جزییات و پیچیدگی های علمی تغییرات جوی زمین صحبت کرد.