ادامه مذاکره با رعایت خطوط قرمز روزنامه شرق در گزارشی نوشته که علی اکبر ولایتی، مشاور رهبر ایران در پاسخ به این سوال که بر مبنای اظهارنظر دیروز آیتالله خامنهای، آیا نباید میز مذاکره را ترک کنیم؟ گفته که نه به این شکل نیست و ایشان در عین حال گفته که مذاکرهکنندگان به مذاکره خود با رعایت خطوط قرمز ترسیم شده ادامه دهند.
در همین حال صادق زیباکلام، در سرمقاله این روزنامه با عنوان "مخالفت به چه بهایی؟"، از این که همه هم و غم مخالفان توافق هستهای این بوده که بر اساس نقل و قول از غربیها به مردم القاء کنند که همه امتیازات را ما دادهایم و توافق هیچ دستاوردی نداشته، ابراز تاسف کرده است.
این استاد دانشگاه در پایان نوشته که طبیعی است که مخالفان جمهوری اسلامی ایران همه تلاش خود را به کار خواهند گرفت که این توافق صورت نگیرد. اما آن چه که قابل درک نیست، درک این واقعیت تلخ است که آیا برای برخی از چهرهها و شخصیتهای سیاسی، مصالح و منافع جناحی و انتخاباتی آن قدر اهمیت دارد که منافع ملی را به پای آن قربانی کنند؟
توافق ردای یوسف نیست...
حسین قدیانی، در روزنامه وطن امروز نوشته است که هنوز هم حرف ما به مذاکرهکنندگان این است که تا راه باز است و جاده دراز، بروید و یک توافق خوب بیاورید؛ توافقی را توافق خوب میدانیم که براساس واقعیتهای موجود لرزه سفت و سخت بر ساختمان تحریم بیندازد.
نویسنده مقاله تاکید کرده که پس دغدغه ما فقط بسط دانش هستهای، حفظ صنعت هستهای و افزودن بر پیشرفتهای علمی و عملی در بحث هستهای نیست، بلکه به جد دغدغه یعنی آرزو داریم در خلال یک توافق خوب، سایه بیرحم و ظالمانه تحریم از سر ایران برداشته شود.
در عین حال آقای قدیانی در پایان مقاله خود نوشته که برای کسانی که بنا به هر دلیل نمیتوانند توافق خوب بیاورند، کارهای دیگری غیر از دپیلماسی هم هست. توافق، یوسف پیامبر نیست که روی زلیخای فرتوت بیتدبیری، ردایی به معجزه بیندازد.
راه پوسیده تهدید
الیاس حضرتی، مدیر مسئول روزنامه اعتماد هم در یادداشتی نوشته که هشدارهای دیروز رهبری درباره تهدیدهای غیرواقعی آمریکا علیه ایران یک فصلالخطاب تمام عیار برای طرفهای مذاکرهکننده ایرانی است؛ این که نمیشود هم مذاکره را خواست و هم تهدید را.
به نوشته این مقاله تاریخ ۳۵ ساله گذشته جمهوری اسلامی، بیش از هر چیز دیگری گواه این مدعاست که آمریکا در برابر ایران از امتیاز و اقتدار برتری برخوردار نیست و حالا که ممکن است با یک مذاکرهی برابر، هر دو طرف با حفظ عزت و احترام متقابل به بازی برد-برد دست یابند، بهتر است آمریکاییها سنت شکنی کرده و دست به رفتارهای نابخردانه نزنند.
به اعتقاد آقای حضرتی، آزمایش ایران با تهدید، تحریم و زور نه در ۳۵ ساله گذشته نتیجه درستی در پی داشته و نه امروز و فردا و فرداهای دیگری به نتیجه میرسد.
دموکراسی کهن و روسای جوان
هوشیار رستمی در سرمقاله روزنامه تعادل نوشته است که سه حزب اصلی این دوره از انتخابات پارلمانی بریتانیا، احزاب محافظهکار، کارگر و لیبرال دموکرات هستند. اما آن چه در اروپا نفوذ احزاب و تاثیرگذاری آنها را تعیین میکند، در کنار پیشینههای تاریخی و مواضع در خصوص مسائل سیاسی، رهبران آنها است. رهبرانی که ویترین حزب متبوع خود هستند و به طور چشمگیری در اقبال عمومی تعیین کننده خواهند بود.
به اعتقاد نویسنده سرمقاله تعادل، انتخاب حکمرانان در بریتانیا اگرچه تغییر کرده اما همگون هم شده است. سیاستمداران امروز بریتانیا از شباهتهای زیادی برخوردارند که میتوان از آن به تبعات رقابتهای حزبی برای تسخیر عقیده رایدهندگان جوان یاد کرد.
آقای رستمی نوشته که بریتانیا را رهبرانی در محدوده سنی ۴۶ تا ۴۹ سال میچرخانند و این نتیجه یک تغییر رویکرد اساسی در یک جامعه توسعه یافته است که قوه مجریه را در این پیشرفت بیوقفه جهان، باید به دست کسانی سپرد که در اوج فعالیت و آمادگی خود برای درک تغییرات سریع هستند.
جنتی کم آورد!
هادی عسگری در گزارشی در جوان، روزنامه نزدیک به سپاه پاسداران با فتنه خواندن فیلم، قصهها ساخته رخشان بنیاعتماد، اکران آن را از روز گذشته در سینماهای ایران، مهر ناکارآمدی دوباره بر کارنامه ارشاد علی جنتی، وزیر آن وزارتخانه توصیف کرده است.
به تعبیر این گزارش، "قصهها" در دوران اوج توجه جریان شبه روشنفکری سینمای ایران به حوادث سال ۸۸ ساخته شد. نویسنده روزنامه جوان مدعی شده که خانم بنیاعتماد و باران کوثری، دختر او در آن سال موضعگیریهای صریحی بر ضد نظام داشتند، این بار طی یک بیانیه سیاسی که به شکل فیلم سینمایی ساخته شده، دغدغههای سیاسی خود را پیگیری کرده است.
در عین حال گزارش روزنامه جوان تاکید کرده که اکران قصهها میتواند تابوشکنی از سوی ارشاد برای عادی شدن اکران فیلمهایی باشد که به دلیل محتوای "نامناسب" در توقیف به سر میبرند.
"قصهها"، سیاهنمایی نیست
احمد طالبینژاد در یادداشتی در روزنامه دولتی ایران نوشته است که تمامی حاشیهها و ماجراهایی که در این سالها برای فیلم قصهها یا فیلم بغض و چند نمونه دیگر اتفاق افتاده، ناشی از یک سوءتفاهم در باره فیلم سیاسی است. یعنی همان اتهامی که به غلط از سوی برخی محافل سیاسی گریبانگیر این فیلمها و به خصوص قصهها شده است؛ در حالی که اساسا فیلم سیاسی تعریف دیگری دارد.
به نوشته این منتقد سینما، تمامی آثار مورد بحث فیلمهای اجتماعی هستند که به نقد شرایط اجتماعی میپردازند آن هم با نگاه مصلحانه و نه براندازانه. بنابر این باید از سازندگان این فیلمها قدردانی کرد که در باره معضلات اجتماعی فیلمی ساختهاند که چشم و گوش مسئولان و مردم نسبت به اتفاقاتی که در جامعه میافتد باز شود.
آقای طالبی از این که در ایران هر کس فیلم انتقادی میسازد، یا منتسباش میکنند به فیلم سیاسی یا برچسب سیاهنمایی به ساختهاش میزنند، ابراز تاسف کرده است.