راه حل آبرومند برای رفع تحریم ها
تیتر و عکس صفحه اول شرقعلی خرم در سرمقاله مردم سالاری نوشته: وقتی بیانیه لوزان صادر شد نباید جایگاه حقوقی آن زیر سوال میرفت بلکه باید بیان میشد که این بیانیه برای همه الزام آور است و در واقع آمریکا را مجبور میکردیم که به این بیانیه پایبند باشد ولی اکنون نظرات کنگره در این بیانیه دخالت داده میشود. در ایجاد این شرایط هم کنگره و هم سایرین مقصرند. بههرحال امیدواریم این مشکل در ادامه مذاکرات هستهای حل شود تا طرفین مذاکرات به توافق دست یابند.
به نوشته این مقاله: از سویی عدهای در داخل کشور مطرح میکنند که با بیانیه لوزان دستاوردهای هستهای ما از بین رفته است. این عده یا بیاطلاع هستند یا با این مساله برخورد جناحی میکنند. اکنون ما دانش هستهای برای غنیسازی بیست درصدی اورانیوم را در اختیار داریم.
سرمقاله مردم سالاری به این نتیجه گیری رسیده که غنیسازی با درصد کم برای ایران مطلوب است و باید دنبال تحقیق و توسعه بود که این تحقیقات در برنامههای ما وجود دارد. همچنین ایران در مذاکرات هستهای به دنبال رفع تحریمها بود و هیات مذاکره کننده هستهای توانست راه حلی آبرومندانه برای رفع تحریمها بیابند بدون آن که صنعت هستهای کشور تعطیل شود.
علی محقق در سرمقاله ابتکار با اشاره به دیدار دو روز قبل وزیران خارجه ایران و آمریکا اشاره کرده که آنان رکورد مدت زمان گفتگوی دیپلماتیک را شکسته اند و این راهی است که پس از ۲۰ ماه اکنون با آغاز نگارش متن نهایی «برجام» در آستانه خط پایان قرار دارد.
به نوشته این مقاله: سختی های مسیر این ماراتن دیپلماتیک که از نیویورک شروع شد و اکنون به نیویورک رسیده چنان بوده است که در طول مسیر و در شهرهای ژنو، نیویورک و لوزان حداقل چند رکورد زمانی مذاکرات دیپلماتیک بین کشورها شکسته شد. این میزان چانه زنی و گفتگوی سرسختانه، جدای از چانه زنیهای داخلی طرفین گفتگو به خصوص نمایندگان ایران و آمریکا در داخل کشور و برای متقاعد کردن نمایندگان پارلمان، گروههای سیاسی و مسئولان عالی رتبه کشور است که در نوع خود کاری به غایت طاقت فرسا و پرچالش وگاه سختتر از اصل مذاکرات بوده است.
سرمقاله ابتکار تاکید کرده: اگرچه این ماراتن هنوز به خط پایان نرسیده است اما تا همین جای کار هم آنچه که دیپلماتهای کشورمان در مسیر پرپیچ خم از نیویورک تا نیویورک به دست آورده اند، هم بیانگر تحقق بخش اعظم این خواسته اولیه بوده است. با وجود تفاسیر مختلف از تفام لوزان کلیات امر نشان میدهد که طرف غربی، تقریبا از تمامی مواضع اولیه خود کوتاه آمده است.
فیاض زاهد در مقاله ای در قانون نوشته: دولتهای آمریکا و ایران در خاورمیانه به هم نیازمندند و تهیه شرایط و جدولی از خطوط قرمز منطقه ای، ملی و بین المللی دولت آمریکا دیگر نتواند با فشار آوردن مشکلات راهبردی در خاورمیانه را حل و فصل کند. از سوی دیگر ایران به عنوان یک کشور مستقل ثروتمند و باثبات و با جمعیتی شیعه نسب که نگرشی فارغ از نگاه سلفی و بنیادگرایانه ارائه می کند دارای ظرفیت هایی است که می تواند افق های مناسبی را به سوی جامعه جهانی فراهم کند.
این استاد دانشگاه با اشاره به حزب الله در لبنان، آیت الله سیستانی در عراق و مبارزین مدنی در بحرین از ظرفیت آنان برای مطالبات مدنی و قانونی نوشته و یادآور شده: القاعده و طالبان و داعش همواره چهرهای غلط و اشتباه و پلشت از اسلام ارائه کرده اند.
مقاله ابتکار با ابراز امیدواری نسبت به نتیجه مذاکرات هسته ای پیش بینی کرده سیاست خارجی دولت اکنون می تواند جایگاه ایران را در جامعه جهانی ارتقا دهد. ازدیگر سو، نقش مثبتی که ایران در صلح یمن و بازگشت ثبات در یمن توانست بازی کند به اهمیت ماجرا اضافه می کند.
تلویزیون داعش تیتر و عکس صفحه اول ابتکارآیدین سیار سریع در اشاره به خبر تاسیس یک شبکه تلویزیونی توسط داعش در ستون طنز بی قانون از قول مدیر تلویزیون داعش نوشته: این شبکه فعلا روزانه هشت ساعت برنامه میتواند تولید کند. وی 24 ساعته نبودن این شبکه را توطئه کفار دانست و از توضیح بیشتر امتناع کرد. آقای التیویانی در پایان به تشریح برنامههای این شبکه پرداخت و گفت: با توجه به نیاز کودکان به شادی و نشاط برای کودکان برنامهای تهیه شده به اسم عموهای دینامیتی که سه نفر به صورت زنده برای کودکان دینامیت میترکانند و در پایان برنامه منفجر میشوند. اجرای این برنامه به عهده عمو جلاد است.
به نوشته این طنزنویس: برنامه دیگری نیز تدارک دیده شده که رویکرد خبری دارد و آقای محمدالمماتی خبرها را به سمع و نظر بینندگان میرساند. این برنامه با چینش هدفمند اخبار بینندگان را توجیه میکند که فقط ما خوبیم. برای جوانان هم برنامههای ویژهای داریم که یکی از آنها برنامه آموزشی «شلبرگ» است و به جوانان توصیه میکند که برای جهاد نکاح سخت نگیرند.
طنز بی قانون توضیح داده: «شهرالزَهَر» برنامهای است که با هدف تحت تاثیر قرار دادن احساسات شهروندان موصلی تهیه شده و برنامهای مهمان محور است. مهمانها (که از اسرا و خبرنگاران خارجی هستند) در برنامه حاضر میشوند و مجری برنامه چاقویی بیخ گلوی این عزیزان قرار میدهد و آنها هم اشک میریزند. در نهایت این مهمانها با تعریف کردن ماجرای زندگیشان و اظهار پشیمانی از گذشته توسط مجری به لقاءالله میپیوندند و کار تمام میشود.
آیا این سلب اختیار مردم نیست؟
بهمن کشاورز در مقاله ای در اعتماد به طرحی اشاره کرده که دیروز در مجلس به تصویب رسید که بر اساس آن در صورت ثبت نام نمایندگان فعلی برای انتخابات بعدی مجلس شورای اسلامی، صلاحیت ایشان احراز شده فرض شود مگر در صورتی که شورای نگهبان در جلسه رسمی بر مبنای ادله قانعکننده نظر به عدم احراز صلاحیت آنان بدهد. مصوبه عدم اختیار سایر مراجع نظارتی را در این مورد تصریح کرده است.
این حقوقدان در مخالفت با طرح مجلس تاکید کرده: به موجب دو اصل نوزدهم و بیستم قانون اساسی همه مردم از حقوق مساوی برخوردارند و به طور یکسان در حمایت قانون قرار دارند. به موجب یک سنت پارلمانی، هرگاه مجلس چیزی را تصویب کند که در بردارنده امتیازی برای نمایندگان مجلس باشد، این مصوبه برای نمایندگان آن دوره قابل اجرا نخواهد بود.
مقاله اعتماد در عین حال با اشاره به نقش شورای نگهبان در قانون اساسی نشان داده که این نظارت شامل تمام مراحل اجرایی انتخابات از جمله تایید و رد صلاحیت کاندیداها میشود، پس هر ضابطه و اقدامی که این نظارت را مخدوش کند در خور تامل خواهد بود. به طور کلی هر قانون، ضابطه یا اقدامی که به ابقای افراد در سمتهای انتخابی به طور نابرابر با دیگران اختیار انتخاب را از مردم سلب کند غیرقابل قبول است.
جامعه هیجانی کارتون احسان گنجی، بی قانونامیرحسین جلالی در مقاله ای در شهروند با اشاره به ماجرای سگ کشی در شیراز و تصادف چند جوان در خیابان های تهران به واکنش دوگانه جامعه در قبال این دو حادثه اشاره کرده کرده و آن را نشانه ای از رفتارهای جامعه دانسته که در یک جا دلرحم و اخلاق مدار است و در جای دیگر خشمگین و نفرت زده.
به نوشته این روان پزشک: جامعه ما، جامعهای هیجانی است. این دو رفتار کاملا متفاوت، نشان میدهد که جامعه، هیچگونه نگرش درازمدت و آیندهنگرانه و چارچوب تفکر مشخصی ندارد. پس نمیتوان با اطمینان این بخشها را به تمام جامعه تعمیم داد اما میتوان این دو نوع رفتار را نشانهای از هیجانی بودن جامعه، در نظر گرفت. به بیان سادهتر، جامعهای که طرز فکر مشخصی ندارد، هر حادثه میتواند درونیات جامعه را به سمتوسوهای مختلف ببرد و به دنبال آن، واکنشهای کاملا «لحظهای و آنی» رخ دهد.
در ادامه مقاله شهروند آمده: آمار تخریب محیطزیست نشان می دهد که اشخاص در جامعهای که به همه تعلق دارد، به راحتی زباله میریزند. به جمعشدن برای تماشای صحنه اعدام توجه کنید، نشاندهنده این است که جامعه، در نشاندادن حس نفرت و حسادت، «بیپرواتر» شده است. این دو حس، همواره خصیصه بشری بوده و در همه تاریخ وجود دارد. در تاریخ ما هم وجود دارد اما سوال اینجاست که چرا در سالهای اخیر، به جایی رسیدهایم که میتوان گفت این دو حس، یعنی نفرت و حسادت، بیشتر شده است؟
امیر هاتفینیا در ابتدای گزارشی در شهروند نوشته: «قضیه دور دور مثه قضیه پروفایلپیکچر صفحههای فیسبوک میمونه؛ آدمی که عکسش توی صفحشه، خودِ واقعیش نیس؛ آدمای داخل ماشینا هم همینجورین. واقعیتش اینه هرجا بشه بلواری پیدا کرد که بتونیم توش دور بزنیم، میشه دور دور؛ فرقی هم نمیکنه، این بلوار میتونه هر کجای ایران باشه؛ چه توی سعادتآباد و اندرزگو، چه توی خزرشهر و یا حتی شیراز؛ هرجا که از شر ایست و بازرسی در امون باشه.»
به نوشته این روزنامه نگار: اینها را «داریوش» از قدیمیها و به قول خودش متخصصان دور دور میگوید؛ کسی که از اطرافیان «پریوش» هم به حساب میآید؛ کدام «پریوش»؟ «پریوش اکبرزاده»، راننده پورشه زردرنگی که ساعت ٤ صبحِ یکی از روزهای هفته پیش در خیابان شریعتی به یک مانع (درخت) برخورد کرد و همراه سرنشین دیگر خودرو از دنیا رفت؛ تصادفی که برخلاف دیگر تصادفهای ساعتیای که در پایتخت اتفاق میافتد، از یاد نرفت و با تحلیلهای متفاوتی برای تبیین پدیده «دور دور» مواجه شد.
در ادامه این گزارش با عنوان «تراژدی پریوش» آمده: پورشه زردرنگی که پریوش سوار شده بود، متعلق به هوتن قلعه نوعی پسر امیر قلعه نوعی سرمربی تیم استقلال است؛ به هوتن فکر کنیم؛ او نه ورزشکار مطرحی است و نه هنر خاصی دارد، غیر از شهرت و پولداری پدر. یقینا به همین منوال ثروتش نسل به نسل بازتولید خواهد شد. او پورشه زرد رنگِ تکاش را به دوست خود میفروشد؛ به چه کسی؟ به محمدحسین ربانی، نوه آیتالله ربانیشیرازی از روحانیون مهم و تأثیرگذار دهه ٦٠. نیمههای شب که میشود، محمدحسین میخواهد پریوش را به خانهاش برساند؛
به گزارش شهروند: نامزد محمدحسین در صفحه اینستاگرام خود نوشته، پریوش از او میخواهد که اجازه رانندگی داشته باشد. «تمام دوستان و آشناها میدونن که منو محمدحسین نامزد بودیم، ما با هم بزرگ شدیم، عکسامون همیشه کنارهم بوده، همونجور که میبینین، محمدحسین فقط داشته پری رو میرسونده، پری دوست دخترِ دوستِ محمد بوده که به اصرارِ پری اون میشینه پشت فرمون. ما همه داغداریم، اگه همدردی اینقدر سخته، با شایعهسازی نیازى به پاشیدن نمک رو زخم ما نیست.»
بازگشت دردناک از کوچ
پژمان موسوی در مقاله ای دردمندانه در روزنامه ایران به نورالدین زرین کلک استاد و پدر علم انیمیشن در ایران اشاره کرده که دو سه روزی بعد از بازگشت از یک سال و اندی کوچ نابهنگام به دیارِ دیگر، به سرزمین دوست داشتنیاش برگشت اما مقصدش تخت بیمارستان شد.
به نوشته این مقاله: آقای انیمیشن ایران خیلی سخت رفت، انگار که نمیخواست ولی باید میرفت؛ یک سال و اندی هم ماند، اما تا فرصتی به نام «هفته گرافیک ایران» که قرار بود در آن نمایشگاهی از آثارش برپا شود، مهیا شد، برگشت. او ریشه در این خاک دارد و وطن اول و آخرش ایران است و از همین رو هم هست که دلش با ایران است و از کوچکترین فرصت برای سفر به «خانه پدری» بهره میجوید. اما برخی از ساکنان همین خانه، با او آن نکردند که باید.
در پایان مقاله روزنامه ایران آمده: اکنون هم که یک سال و اندی از کوچ ناگزیرِ او میگذرد، هنوز فرصت هست، اگر استادمان که اکنون به دلیل لختهای که در مغزش دیده شده و بخشی از قدرت تکلم خود را به ناگاه از دست داده است، خیلی زود سلامت خود را بازیافت که حتماً هم به لطف «دوست»، همین طور خواهد بود، زمینه «ماندنش» را فراهم کنیم و اجازه ندهیم «بزرگانمان» خیلی راحت و ارزان ترکمان کنند.
تکذیب میکنم، پس هستم سعید مرتضوی: فقط آقای روح الامینی از من شکایت کرده است - کارتون کیوان وارثی، قانونپدرام ابراهیمی در ستون طنز شهروند چند خبر روز را به طنز کشیده اول از جهانگیری، چهره شاخص کابینه شروع کرده که در جواب این سوال که: «چرا از تحویل دادن حامیان بابک زنجانی میترسیم؟» گفت: «امروز بخش خصوصی نیازمند حمایت است». خبرنگاران دوباره سوال خود را تکرار کردند. در این لحظه آقای جهانگیری با ناز و کرشمهای مثالزدنی رفت گل بچیند. خبرنگاران برای بار سوم سوال خود را مطرح کردند که اینبار نجابت آقای جهانگیری باعث شد ایشان بروند گلاب بیاورند. خبرنگاران برای بار آخر سوال خود را مطرح کردند که در این لحظه وقت کنفرانس تمام شد.
طنزنویس در بخش دیگر از قول وزیر کشور نوشته من نگفتم پولهای کثیف وارد سیاست شده، گفتم شاید وارد شود. ولی رسانههای مشکوک حرفهای من را تحریف کردند و افزوده: وی در پاسخ خبرنگاران که میخواستند جناب وزیر اسامی رسانهها را افشا کند، گفت: «من نگفتم رسانهها سخنان من را تحریف کردهاند. گفتم میخواستند تحریف کنند». یکی از خبرنگاران پرسید: «پس جریان نامه بیپاسخ شما به رئیس مجلس چیست؟» وزیر جواب داد: «من نامه دادم؟» در همین لحظه عدهای از خبرنگاران با گرفتن عکس سلفی و انتشار آن روی فیسبوک بوکوحرام، به صورت داوطلبانه خود را برای بلعیده شدن به این گروه معرفی کردند.
ستون طنز شهروند سپس به وزیر ارشاد [و گهگداری فرهنگ] پرداخته که گفت: «سیاستهای ما در شهرهای مختلف یک استان هم فرق میکند!» در ادامه، خبرنگاران حوزه فرهنگ از وی سوال کردند: «چرا پای مجوزی که به فیلمها، نمایشها و کنسرتها میدهید، نمیایستید؟» وی پاسخ داد: «من که نمیتوانم با نیروهای مسلح در بیفتم». سپس خبرنگاران پرسیدند: «پس چرا مجوز میدهید؟» وزیر جواب داد: «من که نمیتوانم با کارگردان و بازیگر و موسیقیدان در بیفتم!» همین جا بود که خبرنگاران حوزه فرهنگ رفتند که با اولین پرواز بروند نیجریه!