از ۱۵ هزار سال پیش تاکنون و از زمان نزدیک شدن نخستین گرگ به اردوگاه زندگی انسانها، سگها به یکی از عناصر اصلی زندگی جوامع انسانی تبدیل شدهاند. فقط در آمریکا و در سال ۲۰۱۳، نزدیک به ۵۶ میلیارد دلار هزینه نگهداری از سگها شده است. چطور شد که سگها بیپروایانه به زندگی انسان راه یافته و خود را در خصوصیترین و دوستانهترین بخش از زندگی ما جا دادند؟
هرچند کارشناسان و دانشمندان بر سر این مسئله هنوز به توافق نرسیدند که آیا انسانها، توانستند گرگ را اهلی کرده و یا این گرگها بودند که همزیستی با انسانها را برگزیدند، تحقیقات جدید بهتر به درک این موضوع کمک میکنند.
این تحقیق جدیدی بر اساس بررسی «دیانای» و بررسی آن در فرگشت سگهاست که در سایت «پلوس» منتشر شده است.
هر دو گروه اما بر این مسئله اتفاق نظر دارند که چیزی در مورد روانشناسی اولیه این گوشتخواران بود که اجازه داد این ارتباط – بین انسان و گرگ و بعد در ادامه انسان و سگ – شکل گرفته و ادامه داشته باشد.
این عامل روانشناسی، ریشه در تغییرات بیولوژیکی دارد که از فرگشت (تکامل) آمده است. تحقیقات جدید نشان میدهد سگها خیلی سریعتر و زودتر از آنچه پیش از این تصور میشد، اهلی شدهاند. به این معنا که از زمان تبدیل گرگ به سگ، ممکن است حدود ۶۰ نسل طول کشیده باشد.
چنین انعطافی در همزیستی همچنین مدیون حضور ژنهایی در سگها است که اجازه میدهد نوع هضم غذایی آنها انعطاف داشته باشد. طبق تحقیقی که مجله علمی «نیچر» یا طبیعت انجام داده، این ژن که سگها دارند آنها را از دیگر گوشتخواران جدا میکند. یعنی به جای این که محدود به یک نوع غذا (گوشت) باشند، این توانایی را دارند که خود را با غذاهای مختلف، تطبیق دهند.
گرگها چنین ژنی را ندارند. این احتمال هست که اولین نسل از سگها توانسته باشند مقداری از غذای به جا مانده از سفره غذای انسانها – برای مثال مقداری نان – راپیدا کرده و توانستهاند آن را خورده و هضم کنند.
دیگر تحقیقاتی هم که روی روانشناسی رفتاری و شناخت ادراکی سگها انجام شده، نشان میدهد سگها، نوعی روحیه سازگار دارند که اجازه داده بتوانند در جهان انسانها حضور پیدا کنند. این عوامل مجموعهای است که برای مثال به سگها اجازه داده بتواند هم زبان احساسی آنها را شناخته و درک کنند و هم نسبت به انسانها حساس باشند.
عامل موثر دیگر، این بوده که سگها برخلاف دیگر پستانداران، از زمان خردسالی تا بزرگسالی، کاراکترهای (برای انسانها دوستداشتنی) خود – از جمله پوست نرم، چشمهای درست و صورت گرد – را میتوانند حفظ کنند.
مهمترین عامل این است که امروزه سگها را در هر اندازهای میتوان در اختیار داشت. در حال حاضر بیش از ۱۵۰ گونه از سگها وجود دارند. «گریت دین» - Great Dane – وزنش به حدود ۷۰ کیلوگرم میرسد در حالی که یک سگ چواوا – Chihuahua – حتی در بزرگسالی، هنوز وزنش نصف یک نوزاد انسان است.
گریت دین انسانها از زمانی که نیازهای خاص داشتهاند، سگها را اهلی کرده و نژادهای مختلفی از آنها گرفتهاند. این نیازها به تغییر نژادی در سگها با توجه به زمان متحول شده است. حتی در ۲۰۰ سال گذشته، شماری از نژاد سگها شاهد تحول آشکاری بودهاند.
بالتو (چپ) و هاسکی آلاسکایی امروزبرای مثال، به تصویر «بالتو» نگاه کنید. وقتی اولین نژاد از هاسکیهای سیبری در اوایل قرن بیستم به آلاسکا آورده شدند، جثه کوچکی داشتند و وزن آنها از حدود ۱۸ کیلوگرم بیشتر نمیشد. اما توان و استقامت زیادی داشتند که میتوانست از آنها در سورتمهرانی روی برف و یخ، یک وسیله مناسب بسازد. بعد به تدریج نژاد سگها متحول شده و از آن هاسکی آلاسکایی گرفته شد که بیشتر شبیه گرگ است و چشمان گرد و آبی رنگ دارند.
دسک هاوندیا مثال دیگر، «دسک هاوند» است که درتصویر اصلی میبینید برای شکار حیوانات کوچک مثل خرگوش بارآورده شد ولی امروزه به عنوان سگ خانگی و یا حضور در مسابقات نمایشی بارآورده میشود.
جک راسل «جک راسل» هم در یکصد سال گذشته شاهد تغییرات زیادی بوده است.
پاگ یا همچنین «پاگ» از زمانی که در نقاشی «تامس گینزبورو» هنرمند بریتانیایی در سال ۱۷۸۰ دیده شد، تا امروز تغییر زیادی کرده است. «پاگ» که گفته میشود اصل آن به چین برمیگردد، اما تحقیقات ژنتیکی نشان داده ترکیبی با «جک راسل» است که در اروپا و به عنوان سگ خانگی بارآورده شده است.
نتیجه البته این شده که «پاگ» مشکلات ژنتیکی زیادی داشته باشد. به دلیل کوتاه شدن بینی، مشکلات تنفسی دارد و همچنین دم کوتاه شده آن باعث بروز مشکلات در ستون فقرات این سگ شده است.
«لوبا اوستاشفسکی» سردبیر مجله «دیس ویو آف لایف» است که سابقه نگارش در روزنامهنگاری علمی و تحقیقی دارد.