تیتر و عکس صفحه اول ابتکار ابتکار در گزارش اصلی خود نوشته: در حالی که حامد کرزی، رئیسجمهوری پیشین افغانستان، معمولا با لباس محلی خود دیپلماسی بومیتری را بروز میداد، اشرف غنی احمد زی در سفر به ایران از پوشش کت، شلوار و کراوات استفاده کرد. همچنین در تصاویر دیدار وی با حسن روحانی، رئیسجمهوری ایران به چشم میآمد، تسبیح بلند وی بود. دو فاکتور کراوات و تسبیح شاید نشانی از دوگانگی رییس جمهور افغانستان بین ارتباط با غرب و همراهی با کشورهای منطقه از جمله ایران باشد.
عبدالمحمد طاهری در مقاله ای در اعتماد نوشته: شرایط امروز ایران و افغانستان با گذشته متفاوت شده است و این سفر میتواند فصل جدید در روابط دو همسایه را رقم بزند. بعد از فراز و نشیبهایی که اشرف غنی در انتخابات گذشته افغانستان از سر گذراند و مشکلاتی که ماهها به طول انجامید به هر حال دولت مرکزی افغانستان شکل گرفت و بر هیچ کس پوشیده نیست که مشی ایشان و مشی حامد کرزای متفاوت است.
رایزن فرهنگی پیشین ایران در افغانستان تاکید کرده: در هر صورت اشرف غنی با امضای معاهده امنیتی با امریکا نشان داد که خیلی روشنتر از کرزای در کنار امریکا ایستاده است. اما نباید از نظر دور داشت که ایشان از قدرت ادراک بالایی برخوردار است و از مشاوران با ذکاوتی در زمینه سیاست خارجه بهره میگیرد و به خوبی میداند که نمیتواند ایران را به عنوان یکی از قدرتهای منطقه نادیده بگیرد و منکر روابط و اشتراکات اقتصادی و فرهنگی با همسایه مهم خود در منطقه باشد.
به نوشته مقاله اعتماد: سفر اشرف غنی میتواند در تلطیف روابط بسیار موثر باشد اما نکته مهمتر در این میان این است که افغانستان در مسیر توسعه و پیشرفت نمیتواند همسایه مهم خود در منطقه را نایده بگیرد و باید سعی کند همواره حمایت ایران را در سبد خود داشته باشد، چرا که هماکنون روابط افغانستان با دیگر همسایهاش پاکستان چندان مثبت نیست و از طرفی تاجیکستان دیگر همسایه افغانستان هم کشور مقتدر و پرنفوذی در منطقه شمرده نمیشود.
قاسم خرمی در سرمقاله قانون با اشاره به سابقه روابط ایران و افغانستان و فراز و فرودهای آن نوشته: امروز روابط ایران و افغانستان خاصه بعد از تفاهم ایران با قدرتهای جهانی و روی کارآمدن اشرف غنی نیازمند بررسی و بازنگری جدی و اساسی است. نگرشهای مبتنی بر ژئوپلتیک و ژئو استراتژیک که افغانستان را به عنوان رخنه نفوذ آمریکا به ایران میدانست دیگر عاملی تأثیرگذار در طرح سیاست خارجی ایران نخواهد بود.
سردبیر این روزنامه اظهار نظر کرده که: در عوض به نظر میرسد که روابط دو کشور در آینده بیشتر بر مسائل ژئواکونومیک و مبتنی بر سیاستهای توسعه محور و استفاده از ظرفیتهای طبیعی و اقتصادی افغانستان استوار خواهد شد. رویکرد ژئواکونومیک در سیاست خارجی نه تنها با سیاستهای کلی دولت اعتدال بلکه با نیازهای اقتصادی و معیشتی مردم افغانستان و نیز شهروندان استانها و شهرهای شرقی کشور به مراتب سازگارتر است.
سرمقاله قانون تاکید کرده:اکنون فرصتی است تا دستگاه سیاست خارجی کشور مستقل از وسوسه جریانهای مخرب در دوسوی مرزها به دنبال تحکیم روابط حسنه، مدبرانه بر مدار اشتراکات فرهنگی و ظرفیتهای اقتصادی متقابل باشد. اشرف غنی انسان تحصیلکرده ، دنیادیده و باهوشی است . چنین دیداری می تواند به دور از شعار پردازیهای رمانتیک به فرصتی برای حل مسائل عینی و مبتلابه دو کشور همجوار ایران و افغانستان مبدل شود.
خاطرات و مخاطرات
مجتبی حسینی در گزارش اصلی اعتماد با اشارات به حملاتی که این روزها به هر مناسبت به خاطره گوییهای هاشمی رفسنجانی رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام می شود نوشته: تنها ٣٧ سال از پیروزی انقلاب میگذردو هنوز که هنوز است بسیاری از «مبارزان دیروز» انقلاب و «کارگزاران امروز» نظام زندهاند اما یک چیز برای ایرانیان پر از زوایای تاریک است؛ «تاریخ سیاسی انقلاب». در این میان اگر کسی هم پا پیش بگذارد و بخواهد نوری بر اتاق تاریک تاریخ بیندازد نه تنها تحمل نمیشود که باید زمختی و درد تازیانههای نقد و هجمه را بر جان بخرد.
نویسنده سپس از قول فریدون آدمیت متفکر تاریخ شناس نوشته آشفتگی در فکر تاریخی ایرانیان چیزی نیست جز مثله کردن قضیههای تاریخی، مسخ کردن واقعیات تاریخی، تحریف حقایق تاریخی، وقایع را زیر منگنه مانوسات ذهنی قرار دادن و در نهایت گذشته را در قالب تنگ مفروضات و معادلات گنجاندن که مغایر روح تاریخ زمان و وقوع حوادث باشد.
گزارش اعتماد تاکید می کند: چهار دهه گذشته ایران هر چقدر پر است از اتفاقات ریز و درشت و روایات رنگین کمانی اما منظومه و مجموعه و دایرهالمعارفی جامع و چند بعدی برای واکاوی و بازخوانی آن وجود ندارد. صدها واقعه تاریخی مهم در همین چهار دهه اتفاق افتاده و با وجود ثبت و انتشار مستندات به این حوادث و وقایع هنوز میتوان رد پای برخی ابهامها و ایهامها را دید و پیگیری کرد؛ ابهامهایی که شاید تنها آیتالله هاشمیرفسنجانی برای روشن شدنشان پیشقدم شده است.
واسه شما جوکه واسه ما تاریخه کارتون احسان گنجی، بی قانونپوریا عالمی در ستون طنز شرق نوشته: از قدیم میگویند تاریخ را کسانی مینویسند که پیروز شدهاند. ولی چیزی که ما دیدیم این است که دفتر خاطرات مینویسند. حالا سؤال این است که آیا دفتر خاطرات تاریخ است که الان همه دارند خاطره مینویسند؟ یعنی تا دیروز همه میگفتند بابا خاطرهنوشتن هم شد کار؟ منتها اینقدر آقای هاشمیرفسنجانی خاطره منتشر کرد که خاطرهها کار داد دست همه.
دفتر خاطرات ممنوع شد: درواقع بعد از دفتر خاطرات هاشمی، طوری شده که مغازهها دفتر خاطرات به زیر ١٨ سال نمیفروشند. کسی هم بالای ١٨ سال باشد، باید دوتا ضامن معتبر همراه داشته باشد که بتواند دفتر خاطرات بخرد. بعد هم طوری شده که شما اگر بخواهی خاطره روزانه بنویسی، باید عصربهعصر بروی وزارت ارشاد مجوز بگیری.
به نوشته ستون طنز شرق: :الان کار رسیده به خاطره و خاطرهسازی. وزارت کار قرار شده خاطرهکاران و کاسبان خاطره را بیمه کند. مثلا خواهر آقای احمدینژاد یک خاطره گفته، یک خاطره هم قدیریابیانه گفته و کی و کی هم خاطره گفتند که همه هم به این هدف که بگویند هاشمیرفسنجانی خاطرههاش خطری ندارد و الکی است. اما هاشمیرفسنجانی همه حرفوحدیثها را خواند و رو به دوربین گفت: این چیزها که شما میگید واسه شما خاطرهس واسه ما تاریخه.
فضای داخلی آمریکا به نفع ایران است
احمد شیرزاد در مقاله ای در آرمان با بررسی شرایطی که اینک بر توافقهای ایران و آمریکا حاکم است نوشته: اتفاقات تازه به نفع ایران است چراکه محافظهکاران درگذشته هم قصد داشتند بازی با ایران را برهم بزنند و اجازه ندهند که توافقی میان ایران و غرب بهوجود آید. این مساله در حال حاضر تقلیل پیدا کرده و اینکه آنچه اوباما با ایران درمورد آن به توافق میرسد باید به اطلاع کنگره برسد و کنگره روی آن نظر دهد و زمان نظر دادن کنگره به 30روز تقلیل پیداکرده نکنه منفیای نیست.
نماینده اصلاح طلب مجلس ششم در این مقاله تاکید کرده: اتفاقی که اکنون رخ داده این است که کنگره میتواند یک قطعنامه تحریمی علیه ایران صادر کند که با وتوی رئیسجمهور مواجه خواهد شد و این اقدام فعلا به تأخیر افتاده و حتی تقلیل پیدا کرده است. از سوی دیگر حق وتوی رئیسجمهورآمریکا نیز به تعویق افتاده است. بنابراین اگر درمجموع به این موضوع نگاه کنیم به نظر میرسد فضا به نفع آقای اوباما تغییر کرده است. آقای اوباما دراین مرحله خیلی ضروری نمیبیند که مصوبه بسیار رقیقشده کنگره را وتو کند.
مقاله آرمان بدان جا رسیده که: همچنین با تمام موفقیتها، دلواپسان داخلی هنوز درحال فشار آوردن به تیم مذاکرهکننده ایران هستند. البته تمرکز آنها به موضوع انتشار فکتشیت ایرانی نشان میدهد تا چه میزان فشار روی تیم مذاکرهکننده ایرانی از طرف دلواپسان داخلی تقلیل پیداکرده است یعنی فشارها به موضوعی جزئی بدل شده است.
مرگ سریالی مهاجران کارتون نازنین جمشیدی، شهرونددر حالی که همزمان با سفر وزیرخارجه استرالیا به ایران اخبار و گزارشهای مربوط به پناهندگان ایرانی که قصد ورود غیرقانونی به استرالیا را داشتند و با ممانعت دولت آن کشور روبرو شده اند در روزنامه ها منعکس شده است موضوع دیگر اخبار مربوط به مهاجرتهای غیرقانونی از مرز ها به ایران است.
بهناز مقدسی در ابتدای گزارشی در شهروند نوشته: پشت خط مرز بود، انبوهی از افغانها در صف ایستاده بودند. مرد قاچاقچی اسمهایشان را از روی لیست صدا میزد تا یکییکی سوار خودرواش شوند. از دور که نگاه میکرد، شبیه قفسه کتابخانه بود؛ آدمها پهلو به پهلوی یکدیگر درصندوق عقب و کف خودروی ٤٠٥ چیده میشدند. چند دقیقه بعد سرنوشت خودش هم به آنها گره خورد و همراه ٥ مرد دیگر در صندوق عقب خودرو جاسازی شد. از رویایش پلی ساخته بود به آن طرف مرز، و این آغاز سفر پر مخاطره نثار احمد برای مهاجرت به ایران بود.
به نوشته این گزارشگر:همچون ایرانیان سرگردان در آبهای اقیانوس و در رویای رسیدن به استرالیا، شهروند از اتباع خارجی خبر داده که مجبورند برای ورود به خاک ایران همراه با قاچاقبرها راهی سفری پرمخاطره شوند. مشخصات رانندگان بعضی از این خودروها سری به نظر میرسد، در خودرویی که ظرفیتش ٥ نفر است، گاهی تا ١٧ نفر جاسازی و برای زودتر رسیدن به مقصد با سرعتی سرسامآور راهی مقصدی نامعلوم میشوند؛ و این ناامنترین شکل تجارت انسان در مهاجرت غیرقانونی اتباع خارجی است.
و خلاصه این که: با آغاز سال جدید و پشت سر گذاشتن تعطیلات نوروزی به نظر میرسد پدیده کوچ اتباع خارجی به کشور، به راه افتاده و بازار این مهاجرت داغ داغ است. چرا که از ٢٨ فروردین تا ٣٠ فروردینماه خودروهای حامل اتباع خارجی در جادههای کشور به سرنوشت هولناکی دچار شدند که نشاندهنده افزایش تردد آنها در جادههای کشور است.
باند پهن کجا بود؟
شهروند در مقاله ای نوشته: اینترنت پرسرعت، مسأله حل نشده مشترکان فضای مجازی در ایران است؛ مسألهای که سالهاست بهعنوان یک خواسته از دولت و مسئولان اجرایی مطالبه میشود، اما همیشه با مشکلاتی مواجه بوده است. آمار و ارقام این حوزه هم نشاندهنده عقبماندگی ایران نسبت به کشورهای مطرح و حتی منطقه است. در شرایطی که متوسط سرعت اینترنت در افغانستان یک مگابایت بر ثانیه، در سوریه ١,٥٧، در پاکستان ١.٤٦، در قطر ٣.١٩ و در بحرین ٢.٣١ مگابایت بر ثانیه است، متوسط سرعت اینترنت در ایران تنها ٦٣ صدم مگابایت برثانیه گزارش شده است.
به نظر نویسنده:حال در این وضع جالبترین خبر این روزها این بوده است که مجلس، یازدهمین کارت زرد خود را به «محمود واعظی» وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات نشان داده است. تلخی این ماجرای طنزگونه آنجاست که براساس آمارهای موجود، ایران نهتنها نتوانسته است به حداقل سرعت پایدار اینترنت در جهان برسد بلکه از این لحاظ از بسیاری کشورهای منطقه عقب افتاده است و گفتههای اخیر مبنی بر بالا رفتن سرعت اینترنت در عمل رخ نداده و اگر نمایندگان قرار بود به وزیر کارتی نشان دهند، باید برای بالا نبردن سرعت اینترنت میبود.
ی؛ حال آنکه واعظی پس از چند نوبت تهدید به استیضاح، در روزهای آخر فروردین ماه ٩٤ به مجلس احضار شد تا به نمایندگان توضیح دهد که چرا پهنای باند اینترنت را بدون ملاحظات فرهنگی افزایش داده است، توضیح داد که ایجاد شبکه ملی اطلاعات بدون توسعه پهنای باند ممکن نیست و نمایندگان چگونه درباره سرنوشت شبکه ملی اطلاعات پرسش مطرح میکنند، اما به ارتقای پهنای باند خرده میگیرند؟ او همچنین خطاب به نمایندگان اعلام کرد: در طول یازده سال گذشته و در دورههای قبل آیا نباید از مسئولان وقت درباره توسعه شبکه و پهنای باند و راهاندازی شبکه ملی اطلاعات سوال میپرسیدید؟ آیا میتوان شبکه ملی اطلاعات را بی آنکه پهنای باند را افزایش دهیم اجرا کرد؟
روحانی ممکن است قالیباف باشد کارتون محمد طحانی، آرمانآیدین سیار سریع در ستون طنز ضمیمه قانون نوشته: حقیقتا ما کم کم داریم نگران میشویم. علت این نگرانی هم این است که من در این چند وقته خیلی در مورد ماهیت دولت یازدهم فکر کردم. به معاونت ارتباطات دولت نگاه کردم، دیدم پرویز اسماعیلی که قبلا سخنگوی ستاد قالیباف و مدیرمسئول خبرگزاری مهر بوده آنجا منصوب شده. به معاونت مطبوعاتی وزارت ارشاد نگاه کردم دیدم حسین انتظامی اصولگرا بر صندلیاش تکیه زده. نگاهی به وزارت کشور انداختم و نگاهم به نگاه رحمانی فضلی گره خورد که مظلوم در گوشهای نشسته؛ برایش دست تکان دادم و بوس فرستادم. نگاهی به فرمانداران و استانداران انداختم، دیدم اکثرشان اصلا از ریخت دولت خوششان نمیآید و با بی میلی دارند کار میکنند طفلکیها.
به نوشته این طنزنویس: بعد وزیر بهداشت آقای قاضی زاده هاشمی را دیدم که در همین اثنا آهنگ معروف «به همه میخندی/ با همه دست میدی» شروع به پخش شدن کرد، دیدم این بنده خدا هم زیاد تمایلی به این دولت ندارد و صرفا جهت خدمت آمده. به طور کلی برآوردم این است که 70 درصد دولت را اصولگرایان تشکیل میدهند. یک لحظه ترسیدم و پیش خودم گفتم نکنه همین روزها خود روحانی یهو نقابش رو برداره و بگه: گول خوردین، من قالیباف بودم!؟
در پایان ستون طنز بی قانون آمده: البته ممکن است بعضیها بگویند بنده نیمه خالی لیوان را نگاه میکنم و این طور نیست که همه اعضای دولت مخالف دولت باشند و حداقل چهار، پنج نفر در همان دولت پیدا میشوند که موافق مواضع رئیس جمهور باشند. با این حال سوالی که در ذهن ایجاد میشود این است که خود آقای روحانی در نهاد ریاست جمهوری و هیات دولت احساس غریبی نمیکند؟ تنهایی دلش نمیگیرد؟ واقعا سخت است تحمل این شرایط.