متهم: روی خودم بنزین ریختم

مرد بوکسور که با آتش‌افروزی  در ویلای زن صیغه‌ای‌اش در دماوند مرگ یک پسر معلول و دو زن سالخورده را رقم زد، دیروز در دادگاه کیفری استان تهران پای میز محاکمه ایستاد و با حکم قضایی به سه بار قصاص محکوم شد.

در نشست رسیدگی به این پرونده که دیروز در شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی عزیزمحمدی و با حضور چهار مستشار تشکیل شد، ابتدا نماینده دادستان کیفرخواست را خواند.

او گفت: «حمیدرضا 37 ساله متهم است که عصر دوم تیر 91 خانه ویلایی همسر صیغه‌ای‌اش به نام فریبا را در دماوند به آتش کشیده و موجب مرگ خلیل 27ساله و فروغ و محبوبه 60 و 70 ساله شده است. اکنون با توجه به مدارک موجود در پرونده برای او اشد مجازات می‌خواهم.»  سپس اولیای‌دم سه قربانی در جایگاه ویژه ایستادند و برای حمیدرضا حکم قصاص خواستند. مادر خلیل در حالی که اشک می‌ریخت، گفت: «پسرم معلولیت جسمی داشت. برای اینکه آب‌وهوایی عوض کند او را به ویلای فریبا در دماوند بردم. بعد از ظهر همگی در حال استراحت بودیم که مرد ناشناس در حالی که عربده می‌کشید وارد ویلا شد و شیشه‌ها را شکست. او ظرف بنزینی را که در دست داشت داخل ویلا پاشید که یکباره همه‌جا آتش گرفت. پسرم مقابل چشمانم زنده‌زنده سوخت. این مرد باید اعدام شود تا کمی آرام شوم.» سپس هیات قضایی از فریبا خواست تا نحوه آشنایی‌اش با حمیدرضا را تشریح کند.

این زن 54 ساله گفت: «15 سال پیش وقتی فرزندانم خردسال بودند همسرم بر اثر ابتلا به بیماری سرطان جان سپرد. من و چهار فرزندم با هم زندگی می‌کردیم تا اینکه حمیدرضا وارد زندگی‌مان شد. او مدام برای من و فرزندانم مزاحمت ایجاد می‌کرد. او می‌گفت به من علاقه‌مند شده و می‌خواهد همسرش را طلاق دهد و با من ازدواج کند. دو سال پیش او به سراغم آمد و گفت به خاطر من، همسرش را طلاق داده است. به همین خاطر مجبور شدم به عقد موقت او در بیایم. حمیدرضا مرد خشنی بود و من و فرزندانم را بارها به مرگ تهدید کرده بود. به همین خاطر مدتی بود اختلاف سنی‌مان را بهانه کرده، من هم ارتباطم را با او قطع کرده بودم و جواب تلفن‌هایش را نمی‌دادم.»

این زن ادامه داد: «دوم تیر 91 من و تعدادی از بستگانم در خانه ویلایی بودیم که حمیدرضا سر رسید. او یک گالن بنزین در دست داشت و فریاد می‌کشید قصد دارد من و خودش را به آتش بکشد. من از ترسم به اتاق فرار کرده بودم که یکباره آتش همه ویلا را فراگرفت. وقتی متهم پشت تریبون دفاع ایستاد، گفت: «من بوکسور و مدیرعامل یک شرکت بودم، اما فریبا باعث شد تا شرکتم را از دست بدهم و از همسرم جدا شوم. او زندگی مرا خراب کرده بود و دیگر جواب تلفن‌هایم را نمی‌داد. به همین خاطر به ویلای او در دماوند رفتم تا با او صحبت کنم، اما متوجه شدم در ویلا میهمانی بر پاست. من گالن بنزینی را که همراه داشتم روی خودم ریختم تا خودکشی کنم، اما یکی از میهمانان مرا آرام کرد و به حیاط ویلا برد. در حال صحبت با مرد میانسال بودم که یکباره ویلا آتش گرفت. گمان می‌کنم آتش‌سوزی به خاطر انفجار بخاری داخل ویلا رخ داده بود.»  در این بین یکی از میهمانان که شاهد ماجرا بود به هیات قضایی گفت: «من دیدم که حمیدرضا شیشه ویلا را شکست و بنزین را به داخل پاشید. او دروغ می‌گوید که بنزین را روی سر خودش ریخته است.»  در پایان این نشست هیات قضایی وارد شور شد و حکم به سه بار قصاص محکوم داد.
+39
رأی دهید
-4

  • قدیمی ترین ها
  • جدیدترین ها
  • بهترین ها
  • بدترین ها
  • دیدگاه خوانندگان
    ۵۸
    parvin55 - مادرید، اسپانیا
    هر گاه چنین اتفاقاتی که قبل از آن----قلاب شکوهمند نبود--- نوشته شود به یاد آورید که مسئولان آن انقلابیون بی‌ سواد ۵۷ بودند.
    9
    16
    ‌چهارشنبه ۲۶ فروردین ۱۳۹۴ - ۰۷:۵۹
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۵۸
    دوستدار - استهکلم، سوئد
    درود بر قاضی یا حاکمی که چنین اشغال جنایتکاری را به سه بار اعدام محکوم کرده.
    1
    15
    ‌چهارشنبه ۲۶ فروردین ۱۳۹۴ - ۰۹:۳۶
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۳۸
    hossein+87+ - ایران، ایران
    parvin55 - مادرید، اسپانیا - خیلی جالبه که شما تمام مشکلات رو با مساله انقلاب حل میکنی!! یه چیز منطقی هم در کنار مساله انقلاب مطرح کنید که حداقل بشه این دو تا رو به نحوی هضم کرد!
    7
    19
    ‌چهارشنبه ۲۶ فروردین ۱۳۹۴ - ۱۱:۰۸
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۵
    دژمن الله - روسیه، روسیه
    وحشی گری و بربریت ما ایرانی ها ربطی به ان قلاب و سلط ان طلبی نداره، جنون و خشونت در ژن های بسیاری از مردن این مملکت و خاورمیانه نهفته!
    4
    20
    ‌چهارشنبه ۲۶ فروردین ۱۳۹۴ - ۱۱:۴۸
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    نظر شما چیست؟
    جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.