گزارش یک سرباز: ناگهان، بدون آموزش و اسلحه مناسب به ما گفتند از مرز دفاع کنید
+151
رأی دهید
-2
وبلاگ ناظران - رادیو فرانسه، دوشنبه شب گذشته هشت تن از مرزبانان ایرانی در مطنقه مرزی بین ایران و پاکستان در پی حملهای مسلحانه کشته شدند.
صبح سهشنبه و پس از اعلام خبر اولیه کشته شدن چهار درجه دار و چهار سرباز در درگیری در هنگ مرزی نگور چابهار، گروه جهادگرای جیشالعدل با انتشار تصاویری از خودروی حامل این هشت مرزبان ایرانی مسوولیت این حمله را به عهده گرفت.

به گفته رسانههای ایرانی این گروه جهادگرا با عبور از مرز میان دو کشور به گشت مرزی ایران حمله کرده و سپس دوباره به خاک پاکستان گریختهاست.
تاکنون اعضای گروه جهادگرای جیش العدل که پیشتر نیز با نام جیش الله دست به عملیات مسلحانه در شرق ایران میزد مسوولیت دهها عملیات انتحاری و تهاجمی را علیه ماموران نظامی و انتظامی و همچنین مردم عادی منطقه به عهده گرفته است.
اما گذشته از حملات و اقدامات شبه نظامیان گروه جیش العدل، میزان آمادگی و آموزش سربازانی که برای مرزبانی و درگیریهای احتمالی با این گروه به مناطق نا امن مرزی ایران در شرق این کشوراعزام میشوند نیز یکی از سوالات مهمی است که پیش از این نیز در پی به گروگان گرفته شدن ٥ مرزبان ایرانی و ویدئویی که از آن توسط گروههای جهادگرا منتشر شد بارها در فضای رسانهای و شبکههای مجازی ایران مورد بحث و گفتگو قرار گرفته است.
درحالی که ایران به گفته مقامات ایرانی و خارجی در حال ارسال محمولههای بزرگ نظامی و مشاوران تجربه دار عملیاتی به کشورهایی از جمله عراق، سوریه، لبنان و یمن و حمایت از گروههای شبه نظامی شیعه در این کشورها است، وضعیت و امکانات مرزداران ایرانی به چه شکل است؟

گروه جیش العدل با انتشار این عکس عنوان کرده است این اسلحهها را به عنوان "غنیمت"از مرزبانان کشته شده به دست آورده است«ناگهان به ما یک اسلحه دادند و گفتند از مرز کشور دفاع کنید»
سامان چند سال پیش دوران سربازی خود را در منطقه بلوچستان ایران، در یک پست مرزی بین ایران و پاکستان، گذرانده است. او تجربه درگیری با گروه های جهادگرای منطقه را نیز یک بار داشته است. سامان درباره میزان آموزش و آمادگیای که او برای مقابله با حملات احتمالی گروه های جهادگرای منطقه در دوران سربازی دیده و امکاناتی که در اختیار داشتهاند به ناظران میگوید:
اساسا سربازی که به مرز خطرناکی همچون مرز بلوچستان فرستاده یا به اصطلاح تقسیم میشود هیچ آموزش ویژه و بیشتری نسبت به سربازی که در تهران قرار است برود پشت میز خدمت کنند نمیبیند.
در کل، در دوره شصت روزه آموزشی که همیشه به بهانهای با هدف کم کردن هزینهها کوتاهتر هم میشود، بیشتر آموزشها پیرامون مسایل عقیدتی و رژه است.- در برخی موارد این دوره با افزایش کد به نود روز افزایش مییابد- آموزشهای عملی هم بیشتر آموزش نظام جمع یا همان رژه رفتن است. اساسا ظاهر مهمتر از کیفیت نظامی سرباز است است. اینکه سرباز خوب لباس بپوشد و خوب رژه برود.
آموزش نبرد و یا جنگ تن به تن نه به شکل تئوری و نه به شکل عملی اساسا در کار نیست. سرباز در این دوره، دو ساعت آموزش مبارزه با گازهای شیمیایی و ده دقیقه آموزش میکروبی میبیند. تمام زمان آموزشی به تمرین رژه، شناخت نحوه کار اسلحه و کلاسهای عقیدتی میگذرد. هیچ سربازی هیچگونه آموزشی درباره واکنش مناسب و تاکتیکهای دفاعی در صورتی که مورد حمله قرار گرفت نمیبیند.
کل تجربه سربازی که به "منطقه جنگی"مرزهای شرقی می رود یک روز حضور در میدان تیر به همراه گردان است که کلا در سه دقیقه میتواند حدود ده تیر شلیک کند. از کل یک گردان یک سرباز این شانس را خواهد داشت که یک نارنجک مشقی پرت کند. سه روز اردوی پایانی دوره آموزشی نیز به ساختن سنگر و ... پرداخته میشود که آن هم خیلی جدی گرفته نمیشود.
تصویر دیگری که گروه جهادگرای جیش العدل از حمله به گشت مرزی ایران منتشر کرده استعملا یک جوان ١٩ تا ٢٣ ساله بدون کوچکترین آموزش و تجربهای که حتی نحوه درست استفاده از اسلحه را نمیداند به مرز اعزام میشود، یک جوان را بدون اینکه آمادگی فیزیکی داشته باشد، اسلحه دیده باشد و بداند وقتی به او حمله میشود چه کار باید بکند را میفرستند پست نقطه صفر مرزی.ما وقتی وارد منطقه مرزی شدیم تصور میکردیم وارد یک پادگان خواهیم شد. اما نهایتا در منطقه مرزی وارد یک پایگاه کوچک شدیم و من، شاید از سر بد شانسی به چادری در یک نطقه صفر مرزی منتقل شدم و ماهها در آنجا سربازی کردم. ویدئویی از به گروگان گرفته شدن پنج مرزبان ایرانی منتشر شده بود، این دقیقا وضعیت من در دوران سربازی بود. ما نه آموزشی دیدیم و نه حتی اطلاعاتی به ما داده شده بود که امکان دارد مورد حمله و شبیخون قرار بگیریم. اساسا در آن سن ما نه هیچ اطلاعی از منطقه داشتیم و نه اساسا تصوری از خطری که ما را تهدید میکند. ناگهان به ما یک اسلحه دادند با یک خشاب که ٢٧ تیر جنگی و ٣ تیر رسام داشت و گفتند از مرز کشور دفاع کنید.
از سربازها به عنوان "آژیر خطر"استفاده میکنند جان آنها مهم نیست
در اکثر موارد سربازها در حملات تروریستی غافلگیر میشوند، اول به نظر من به خاطر سن و سالشان و دیگر اینکه آموزشی ندیدهاند و آمادگی روانی، جسمی و اطلاعاتی برای نبرد ندارند. دوم اینکه هیچ گونه امکانات دفاعی-نظامی نیز در اختیار سربازها نیست. جدا از یک اسلحه سبک که به سرباز میدهند من در تمام دوران سربازی در نقطه سفر مرزی نه نارجک داشتم، نه تیربار به چشم خودم دیدم و نه آرپی جی، حالا شما تصور کنید این گروههای تروریستی با سلاحهای نیمه سنگین کاتیوشا و آر.پی.جی و تیربار به سربازها حمله میکنند. مسایلی مثل جلیقه ضد گلوله و یا دوربین دید در شب هم که اساسا شوخیای بیش نیست. من این چیزها را فقط در فیلمها دیدهام.
در اکثر موارد سربازها در حملات تروریستی غافلگیر میشوند، اول به نظر من به خاطر سن و سالشان و دیگر اینکه آموزشی ندیدهاند و آمادگی روانی، جسمی و اطلاعاتی برای نبرد ندارند. دوم اینکه هیچ گونه امکانات دفاعی-نظامی نیز در اختیار سربازها نیست. جدا از یک اسلحه سبک که به سرباز میدهند من در تمام دوران سربازی در نقطه سفر مرزی نه نارجک داشتم، نه تیربار به چشم خودم دیدم و نه آرپی جی، حالا شما تصور کنید این گروههای تروریستی با سلاحهای نیمه سنگین کاتیوشا و آر.پی.جی و تیربار به سربازها حمله میکنند. مسایلی مثل جلیقه ضد گلوله و یا دوربین دید در شب هم که اساسا شوخیای بیش نیست. من این چیزها را فقط در فیلمها دیدهام.
ما حتی امکانات رفاهی معمولی هم نداشتیم. یک چادر وسط ناکجا آباد تمامی امکاناتی بود که در اختیار داشتیم. ماهها باید با کنسرو سرد سر میکردیم چون آشپزخانهای وجود نداشت. آب خوراکی هم آب شیرین شده دریا بود که موجب بیماریهای باکتریایی و حتی پوستی همه ما شده بود.
اگر مقامات ایرانی میخواهند واقعا مرزها را کنترل کنند باید نیروهای آموزش دیده، آشنا با درگیری نظامی با امکانات به روز به مرزها اعزام کنند.
مرزبانهای ما اکنون سربازانی هستند که فقط با توجه به شرایط سربازی در تهران و شیراز و اصفهان دارند خدمت میکنند و چون بدشانستر بودهاند، در تقسیم آنجا افتادهاند.
من خودم در مدت سربازی در مرز یک بار تجربه درگیری با گروههای جهادگرای منطقه را داشتم. آنها در نیمههای شب به ما نزدیک شدند، به سمت ما شلیک کردند ما هم به سمت آنها شلیک کردیم. خوشبختانه پس از چند دقیقه درگیری آنها از محل دور شدند. اما فردای آن روز تمامی ما به اتهام شلیک بیجهت بازداشت شدیم و هفتهها در زندان بودیم. مقامات بالاتر از ما جنازه میخواستند. فکر میکردند ما بیدلیل شلیک کردهایم و میگفتند اگر واقعا به کسی شلیک کردهاید باید جنازهاش را به ما نشان دهید. خب کسی از آنها کشته نشده بود، ما فقط در یک واکنش غیرارادی به ناگهان تمامی خشاب خود را به سمت جایی که به ما شلیک میشد خالی کردیم... همین. هر چند ما نهایتا با پادرمیانی یکی از فرماندهان عالیرتبه از زندان آزاد شدیم اما از آن به بعد نه تنها ما، بلکه بسیاری از سربازهای منطقه هم دیگر جرات نداشتند شلیک کنند چون از بازداشت میترسیدند.
۴۵

ekman - شیراز، ایران
تروریست های جیش السطل اگر شرف داشتند بجای سربازهای وظیفه و اجباری به لانهء زنبورها و خوکها حمله میکردند که مسبب بدبختی تمام ملت شده اند و نه به سربازان وظیفه
8
82
پنجشنبه ۲۰ فروردین ۱۳۹۴ - ۰۰:۱۷
۵۰

shirazi - کالیفرنیا، ایالات متحده امریکا
جای تاسف است
1
60
پنجشنبه ۲۰ فروردین ۱۳۹۴ - ۰۲:۳۲
۴۷

abikaka - شيراز، ایران
لعنت بر تجزیه طلب. لعنت بر هر چی ادمکشه. حالم به هم میخوره از این آشغالا. خدا به خانوادهاشون صبر بعده
14
72
پنجشنبه ۲۰ فروردین ۱۳۹۴ - ۰۳:۰۴
۴۹

Yusof - کلن، آلمان
راست میگه این جوون من هم سال ۶۷ در منطقه جنگی نفتشهر بودم به ما گفته بودند هر تیری شلیک کنید باید پوکه تحویل دهید و اینطور شد که همهی ما را به اسارت گرفتند با اسلحه پر .
2
21
پنجشنبه ۲۰ فروردین ۱۳۹۴ - ۰۷:۴۹
۳۵

parsi6 - نیویورک، ایالات متحده امریکا
من تو کامنتهای قبلیام هم گفتم و باز اینجا تکرار میکنم سنیهای شرق و غرب کشور متاسفانه خودشون رو ایرانی نمیدونند. قاچاق مواد مخدر در شرق و الکل در غرب به اضافه شرارت که شرقیها از حمایت عربها و غربیها هم با اسرائیلیها زدو بند دارند. قاچاق و شرارت این اهالی در دوران حکومتهای پیشین هم بوده که البته تو این دوره شرارت و قاچاق و ضعیف کشی، به اسم مبارزه با آخوند به زعم اینها کمی صورت سیاسی و معنوی به خودش گرفته. حالا چطور فکر میکنند که با کشتن سربازهای بیچاره، خداوند اون دنیا حوری بهشون جایزه میده رو ، کسی جوابی براش پیدا نکرده.
10
21
پنجشنبه ۲۰ فروردین ۱۳۹۴ - ۰۸:۴۱