مردخای و استر , نقاش: آرنت دی گلدر قرن 17هر حادثه یا واقعهای در ایران باستان، بر روی یک لوح یا سنگنوشته مکتوب و سندسازی شده ، حال آنکه سندی در خصوص افسانه استر و مردخای وجود ندارد.
به گزارش پارسینه، افسانه مقبولیت استر و مردخای، ملکه یهودی دربار خشایارشاه و عموی او، در روزگاری چنان ملکه ذهن مردمان روزگار میشود که آرامگاه این دو در شمار مهمترین زیارتگاههای قوم یهود قرار میگیرد.
اما ماجرا به همین جا ختم نمیشود، تا آنجا که نه تنها افسانه نجات قوم یهود از قتل عام به قدرت زنانگی استر، به روی زبان ها می افتد بلکه به شیطنت زنانه استر بیشتر دامن زده شده و از اخذ فرمان قتل عام 75هزار ایرانی از خشایارشاه، پادشاه هخامنشی و ارتباط این موضوع با آیین 13بدر ایرانیها خبر میدهد.
این امر ما را بر آن داشت تا با مراجعه به کلام مکتوب و شفاهی برخی مورخین، تلاشی در راستای پرده برداری از این ماجرای تاریخی صورت دهیم:
در کتاب همدان نامه (بیست گفتار درباره مادستان) تألیف دکتر پرویز اذکایی، مورخ صاحب نام همدانی، صفحات 57 و 58 آمده است: «داستان دیگری که یهودان را به همدان پیوسته میسازد، افسانه ملکه "استر" و عموی او "مردخای" در جزوه عهد عتیق که از دیرباز پنداشتهاند مزار مشهور استر و مردخای همدان گورگاه آن دو بوده است.
یک چنین اعتقادی که یهودان همدان بازیچه خیال و تصوری مقدس شدهاند، اولأ هیچ اساس و مأخذ تاریخی ندارد و ثانیأ نظر به شباهت تام بین داستان مزبور به افسانه الهه "ایشتار" و خدای "مردوک" بابلی، اساس کتاب "استر" را در عهد عتیق یک روایت بابلی سده 5 دانستهاند که چالش و دفاع مردوک و ایشتار را با خشایارشاه هخامنشی بیان میکند. همین کتاب که علیالتحقیق حوالی سال 125ق.م نوشته شده تقلیدی از نمونه های یونانی و به سبک همان حکایت "یودیت" پیش گفته است که متضمن حقایق تاریخی دوره سلوکیان میباشد.
بدین سان میتوان احتمال داد که مزار استر و مردخای کنونی همدان، حسب قرائن معین همانا بقایای معبد باستانی ایشتار و مردوک بابلی در هگمتانه بوده باشد. چه مردخای mordecai، خود وجهی از mardukaia است. از طرف دیگر هم استبعادی ندارد اگر دو گور داخل بقعه استر و مردخای همدان، چنان که احتمال دادهاند بسا مربوط به "شوشیندخت" یهودی همسر یزدگرد یکم ساسانی و پدرش "رأس الجالوت" یهودان بوده باشد.»
ابوالفتح مؤمن دیگر مورخ همدانی نیز با بیان اینکه بحث پوریم به چند لیل عقلآ و منطقأ و علمأ صحیح نیست، از نبود دین رسمی در کشور در دوره هخامنشیان سخن گفت و افزود: هخامنشیان بطور کامل از زمان کورش و داریوش بیشترین تسامح ملی و مذهبی را داشتند، نگاهی به بقایای تخت جمشید نشان میدهد که افراد مختلفی فارغ از توجه به نژاد، قومیت و مذهب در طراحی، ساخت و معماری این بنا مشارکت داشتهاند.
وی به قرارداشتن سیستم بانکداری ایران در دست یهودیان از زمان کورش تا خشایارشاه ودیگر شاهان هخامنشی اشاره و اظهار کرد: در این زمان، تشکلی یهود به نام "گیبی و پسران" به شاهان هخامنشی وام بانکی میدادند و آنها نیز این وامها را از محل درآمدهای حاصل از فروش غنائم جنگی تسویه میکردند و اینها همه نشان میدهد که در آن زمان بین ایرانیان و یهودان رابطه و مشارکتی خوب وجود داشته و عملأ دلیلی برای تلاش در مسیر اخذ فرمان قتل عام یکدیگر در زمان خشایارشاه وجود نداشته است.
پژوهشگر برتر سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران در سال 1393، در ادامه با اشاره به برملاشدن توطئه قتل خشایارشاه به دست صدراعظمش، توسط استر در افسانه استر و مردخای، خاطرنشان کرد: شاید خشایارشاه این صدراعظم خاطی را به دلیل خیانت از پستهای حکومتی عزل و او و خانوادهاش را تنبیه کرده باشد، اما این امر هرگز به معنای صدور فرمان قتل عام 75هزار ایرانی تحت تأثیر رایزنیهای ملکه یهود دربار خود نیست، چرا که اسناد تاریخی نشان میدهد شاهان هخامنشی خود تصمیم گیرنده و پیشبرنده امور بودهاند.
وی با بیان اینکه هر حادثه یا واقعهای در ایران باستان، بر روی یک لوح یا سنگنوشته مکتوب و سندسازی شده است، از عدم وجود سندی در خصوص افسانه استر و مردخای خبر داد و افزود: اسناد قوم یهود ازجمله دایره المعارف بزرگ یهود نیز سندیت افسانه استر و مردخای را تأیید نمیکنند، حتی در آخرین تحقیقاتی که خود یهودیها،حدود ده سال پیش انجام دادند و ماحصل آن در کتاب «فرزندان استر» گردآوری هومن سرشار آورده شده ، نیز اثبات نشده که دو قبر فوق متعلق به استر و مردخای است.
مؤمن در نقل قولی از جواهر لعل نهرو مبنی بر اینکه «هر حادثه تاریخی باید با سنگ و ترازوی زمان خود سنجیده شود»، به عدم وجود مبنای عقلی برای افسانه استر و مردخای اشاره و اظهار کرد: قطعأ اگر مدرک یا سندی دال بر واقعیت داشتن این افسانه وجود میداشت، باید از سمت بزرگان قوم یهود ارائه میشد چرا که تعدادزیادی از الواح به یادگار مانده از دوران هخامنشی، تحت کاوشهای باستان شناسی دانشگاه شیکاگو نیز قرار گرفته است.
وی به عنوان دلیلی بر نشر این افسانه، از تمایل یهودیها در طول تاریخ برای به رخ کشیدن قدرت خود و تحت تأثیر قراردادن سایر ملل حتی از طریق نشر شایعه و مطالب غیرواقع سخن گفت و تصریح کرد: یهودی ها حتی سابقه بزرگی در غارت، چپاول و خروج اشیاء قیمتی و تاریخی از کشور دارند.
مؤمن از کتاب "خاطرات و اسناد ظهیرالدوله" مجموعه منابع و اسناد دوره قاجار زیر نظر ایرج افشار، به عنوان سندی بر این ادعا نام برد و افزود: در صفحه 237 این کتاب آمده است که چگونه یک یهودی اروپایی ساکن مصر، با هدف خروج سنگ یشمی قیمتی موجود در بنای استر، مدتها در همدان سکنی گزیده و به قصد تحقق این هدف مبالغ هنگفتی را هزینه میکند.
این تاریخ شناس همدانی که دبیر نشستهای همدان شناسی بوده است، در ادامه از به سرقت رفتن تاج خشایارشاه که در بنای استر نگهداری میشده به دست یهودان و خروج آن از کشور طبق اسناد موجود در کتاب فوق خبر داد.
وی همچنین در خصوص ارتباط این افسانه تاریخی با آئین 13 بدر ایرانیها که از سوی برخی مطرح شده است نیز گفت: این آئین به زمان جمشید پادشاه قدرتمند هخامنشی برمیگردد و قطعأ این گستره فرهنگی باعظمت که علاوه بر ایران کنونی، افغانستان، گرجستان، تاجیکستان و آذربایجان را در بر گرفته ، پیش از زمان مطرح شده برای افسانه استر، وجود داشته است.
بررسی این اسناد و کلام مورخین سبب شد دیگر بار به بقعه استر و مردخای و علیالخصوص لوح زرین نصب شده در این بنا به امضای مدیریت میراث فرهنگی استان همدان به تاریخ 29/9/1316 ، یعنی زمان حکومت پهلوی بر ایران و اوج حضور یهودان در همدان، سری بزنیم.
در این لوح آمده است: «به موجب روایات تاریخی این بقعه، آرامگاه استر ملکه خشایارشاه و عموی او مردخای میباشد که در جریان وقایع زمان خود در پیشگیری از قتل عام یهودیان نقش مؤثری ایفا نمودهاند.»
آیا بهتر نیست کنون که سندیت بقعه مذکور و حتی موجودیت استر و مردخای در روزگاری، مورد تأیید هیچ شخص حقیقی یا حقوقی قرار نگرفته، متن منتشره در این لوح مکتوب رسمی نیز مورد بازبینی و اصلاح قرار گیرد؟
قدیمی ترین هاجدیدترین هابهترین هابدترین هادیدگاه خوانندگان