قهر خونین از خانه همسر معتاد

فرهیختگان : قهر زن جوان از خانه شوهر معتادش باعث شد تا پدرزن، پرونده زندگی دامادش که خواهرزاده او هم بود را با شلیک سه گلوله ببندد. این مرد دیروز پای میز محاکمه ایستاد و با حکم قضایی به قصاص محکوم شد. نریمان 55 ساله که شش سابقه کیفری در پرونده زندگی‌اش دارد دیروز در شعبه 113دادگاه کیفری استان تهران پای میز محاکمه ایستاد و گفت: «وقتی دیدم دامادم یزدان و برادرهایش که پسران خواهرم هستند مقابل خانه‌مان آمده‌اند و با عربده‌کشی می‌خواهند دخترم را با خود ببرند اسلحه کشیدم و با آنها مقابله کردم.»این مرد وقتی با درخواست خواهرش مبنی‌بر قصاص روبه‌رو شد، گفت: «وقتی یزدان خردسال بود و خواهرم و شوهرش به جرم حمل موادمخدر به زندان افتادند من او را بزرگ کردم. سپس دخترم را به عقد او درآوردم. من یزدان را مانند پسرم دوست داشتم و واقعا قصد کشتن او را نداشتم. من فقط برای ترساندن او به سمتش شلیک کردم.»
***
  متهم به قتل در گفت‌و‌گو با فرهیختگان: به کلانتری زنگ زدم کسی نیامد
علت اختلاف‌های دخترت با شوهرش چه بود؟
دخترم می‌گفت شوهرش موادمخدر می‌کشد و مشروب می‌خورد و او را کتک می‌زند.
از ماجرای قتل بگو.
دخترم 15 روز بود قهر کرده و به خانه ما آمده بود که شبانه دامادم و دو برادرش در حالی که مست بودند و عربده می‌کشیدند مقابل خانه‌مان آمدند. آنها با سنگ شیشه‌های خانه‌مان را شکستند تا دخترم را با زور با خود ببرند. دخترانم از ترس فریاد می‌کشیدند به همین خاطر برای مقابله با آنها اسلحه کشیدم.
دخترت همان شب به خواهرانش گفته بود حاضر است به خانه شوهرش برگردد. پس چرا مانع رفتن او شدی؟
وقتی یزدان تلفنی با دخترم صحبت کرد او قانع شد تا به خانه شوهرش برگردد اما من می‌دانستم اگر دخترم به خانه شوهرش برگردد دوباره درگیری آنها شروع می‌شود.
چند تیر شلیک کردی؟
سه تیر به سر دامادم زدم.
اسلحه را از کجا آورده بودی؟
اسلحه متعلق به پدربزرگم بود. به‌عنوان ارثیه به من رسیده بود و آن را به‌عنوان یادگاری در خانه نگه می‌داشتم.
چرا وقتی داماد و برادرهایش به خانه‌ات حمله کردند با پلیس تماس نگرفتی؟
شب عید بود. به کلانتری زنگ زدم اما کسی پاسخ نداد.
چرا بعد از قتل فرار کردی؟
بعد از شلیک ترسیده بودم. به همین خاطر مقداری پول برداشتم و به یکی از روستاهای کرمانشاه رفتم. اما در مدت یک‌سالی که فراری بودم، آرام و قرار نداشتم تا اینکه از طریق ردیابی تماس‌هایی که با خانواده‌ام داشتم، دستگیر شدم.
می‌دانی چه حکمی در انتظارت است؟
چند بار خانواده‌ام را به خانه خواهرم فرستادم تا شاید بتوانند رضایت بگیرند اما قبول نکردند. اگر خواهرم به اجرای قصاصم راضی است من هم به مرگ راضی‌ام.
+23
رأی دهید
-1

  • قدیمی ترین ها
  • جدیدترین ها
  • بهترین ها
  • بدترین ها
  • دیدگاه خوانندگان
    ۵۸
    سلام لبخند - تهران، ایران
    شب عید بود. به کلانتری زنگ زدم اما کسی پاسخ نداد...سه تیر به سر دامادم زدم.....من فقط برای ترساندن او به سمتش شلیک کردم....اسلحه متعلق به پدربزرگم بود. به‌عنوان ارثیه به من رسیده بود ..... ((((( نمیدونم لبخند بزنم یا گریه کنم ؟؟؟؟!!!! )))))
    1
    10
    ‌سه شنبه ۱۹ اسفند ۱۳۹۳ - ۰۸:۳۰
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۳۷
    *بی همتا* - برلین، آلمان
    پدر زن . از کجا اسلحه داشته ? ایا درایران اسلحه داشتن بدون مجوز است .?.
    1
    2
    ‌سه شنبه ۱۹ اسفند ۱۳۹۳ - ۱۰:۰۵
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    نظر شما چیست؟
    جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.