یوسف لطیفپور- روزنامهنگار سینمایی یکی از واکنشهایی که سخنرانی جنجالی بنیامین نتانیاهو در کنگره آمریکا برانگیخت استفاده او از قصه به جای سند عینی بود. این قصه بر اساس افسانه ای است که از "دشمنی دیرینه ایرانیان و یهودیان" سخن می گوید.
بنیامین نتانیاهو با رجوع به "کتاب استر" از عهد عتیق که به عنوان قصه ای – در مقابل نوشتار مستند و تاریخی – مطرح است، مرز بین فانتزی و واقعیت را برای اثبات دیدگاههای سیاسیاش شکست. به گفته مورخانی مثل مایکل کوگان و آدل برلین این اشتباه همیشه تکرار شده و در طول تاریخ، قصه استر بارها با تاریخنگاری اشتباه گرفته شده است.
نتانیاهو از دسیسهچینی یک وزیر قدرتمند پارسی گفت که قصد داشته تا "ملت یهود را حدود ۲۵۰۰ سال پیش نابود کند. اما یک زن شجاع یهودی، ملکه استر، این دسیسه را فاش کرد و به یهودیان این فرصت را داد تا آنها بتوانند از خودشان در مقابل دشمنانشان دفاع کنند."
هالیوود متهم است که در شماری از فیلم ها، تاریخ ایران را وارونه یا مخدوش به تصویر کشیده، ولی این بار یک سیاستمدار در حالی تاریخ را به شیوه فیلمی تخیلی ترسیم کرده که استثنائاً خود هالیوود همین داستان را ۵۵ سال پیش با انصاف و تخیل بیشتری بازگو کرده است.
هالیوود در سال ۱۹۶۰ به سراغ "کتاب استر" رفت تا این داستان را در قالب اثر حماسی "استر و شاه" بازسازی کند، فیلمی که با استفاده از این افسانه، تصویری متفاوت با نتانیاهو از ایرانیان و رابطه آنها با یهودیان میدهد.
کارگردان فیلم، رائول والش (۱۹۸۰-۱۸۸۷) بود، یکی از مهمترین، پرکارترین و محبوبترین کارگردانان تاریخ سینمای آمریکا که نزدیک به ۱۴۰ فیلم ساخت و کارنامهاش از سینمای صامت شروع شده و تا دهه ۱۹۶۰ امتداد پیدا کرد.
ایرانیان و یهودیان
تمرکز فیلم، برخلاف روایتِ نتانیاهو، نه بر اقدامات یک توطئهگرِ خاص، بلکه بر شرایط عمومی یهودیان در ایران باستان و رابطه شاه با آنهاست. پادشاه ایران در این فیلم شخصیتی عادل، خردمند، دوستدار سادگی، شطرنجباز، اهل موسیقی خوب و بیعلاقه به مطربی نشان داده شده و حتی در جایی از فیلم میگوید "بعضی وقتها دلم میخواد ایکاش شاه نبودم."
(میتوان این تعبیر را حاصل شرایط سیاسی اوایل دهه ۱۹۶۰ و پیوندهای بین شاه وقت ایران و دول غربی هم دانست.)
در فیلم، ازدواج بین شاه و استر به درک تازه او از وضعیت تودههای مردم میانجامد. به همین خاطر شاه مالیاتهای سنگینی را که هامان وضع کرده لغو میکند، تصمیمی که به دشمنی هامان با شاه و یهودیان دامن میزند.
محیط اجتماعی ایران باستان در فیلم محیطی باز و پذیرای فرهنگهای مختلف نشان داده شده است. حتی خوانندهای سیاهپوست در کاخ شوش حضور دارد و از پنجره کاخ میشود کنیسه مجاور کاخ که یهودیان در آن آزادانه به رفت و آمد و عبادت مشغولند را دید.
فیلم، بارِ تاریخی رابطه قوم یهود و قدرت مرکزی را بر دوش مشاور امین و صالح شاه، مردخای یهودی، میگذارد که در واکنش به جاهطلبیهای خطرناک هامان از اصطلاح "هولوکاست" (که در واقعیت تا قرن دوازهم بعد از میلاد وارد ادبیات نشده بود) استفاده میکند تا باری معاصر هم به فیلم بدهد.
چند مقایسه
هم روایت نتانیاهو و هم روایت رائول والش از داستان استر بر اساس یک افسانهاند، اما برای نشان دادن نتایج متفاوت حاصل از دو نوع تفسیر، به مقایسه چند نمونه بین فیلم و داستان کتاب استر توجه کنید:
طبق داستان، این شاه بود که به ملکه فرمان داد تا در حضور مهمانان کاخ زیباییاش را به نمایش بگذارد. اما در فیلم شاه ایران آدمی است شیفته زیبایی درونی و نه زیبایی تن. در عوض ملکه به صورت زنی زناکار تصویر شده که شاه به او بیعلاقه است اما قصد صدمه زدن به او را هم ندارد.
در داستان این شاه است که همه فرمانهای ناپسند را میدهد، اما در فیلم این وزیر تشنه قدرت هامان است که دستور ترور ملکه را میدهد و با رجوع با کتاب قانون، شاه را مجبور میکند تا دوباره ازدواج کند. دوباره اوست که دختران باکره را از سرتاسر ایران جمع میکند و برای انتخاب ملکه آینده به شوش میبرد.
در داستان آمده که نقشه قتلعام یهودیان را هامان به خاطر کینهای که از مردخای به دل گرفته میکشد که به نظر بهانهای کافی برای قتل عام یک قوم نیست.
در فیلم، بعد از ازدواج شاه با استر، شاه دست به اصلاحات گسترده میزند و مالیاتها را کاهش میدهد. وزیر، برای پر کردن شکاف درآمد، نقشه قتل عام یهودیان و مصادره سرمایه آنها را میکشد که طنین معاصر بیشتری دارد و از نظر منطق روایی قابل قبولتر است.
در داستان آمده که یهودیها دست به قتل عام ۷۵۰۰۰ ایرانی میزنند (طبیعی است که نتانیاهو این بخش از داستان را تعریف نکند) که خودش جای پرسش دارد که چطور در پایتخت یک امپراتوری که از حبشه تا هند وسعت دارد یک اقلیت بتوانند دست به کشتاری با چنین مقیاسی بزنند ، اما در فیلم نبرد بین یهودیان و سربازان وزیر مقیاس بسیار کوچکتری دارد و با مداخله مستقیم شاه، در راه برگشت از پرسپولیس، خاتمه مییابد.
فیلم داستان استر را دستخوش چند تغییر سینمایی میکند که از بینشان میتوان اشاره کرد به افزودن شخصیت شمعون و ایجاد یک مثلث عشقی که مثل بیشتر فیلمهای والش بین درام و رمانس موازنه برقرار کند.
چیزی که به کمک فیلم می آید فیلمبرداری ماریو باوا و طراحی صحنه فیلم است که بعضی از نشانههای معماری ایران باستان را وام گرفته که در نوع خودش در سینمای کلاسیک قابل توجه است. به علاوه، فیلم نقاشیهای مذهبی از دورههای مختلف را مبنای طراحی گریم و لباس بازیگران قرار داد.
فیلم عاری از ایراد نیست و نباید فراموش کرد که به هر حال یک فیلم آمریکایی است که در آن ایرانیها و یهودیها همه چشم آبی و بورند.
"استر و شاه" را چه کسی ساخت؟
رائول والش به خاطر تبحرش در فیلمهای ژانری (وسترن، گنگستری، کمدی) شناخته میشود و در سالهای اخیر موج تازهای برای ارزشیابی دوباره و ستایش از سینمایش آغاز شده است.
فیلم در ماههای ژوئیه و اوت سال ۱۹۶۰ و به عنوان محصول مشترک آمریکا و ایتالیا، به تهیهکنندگی شخص والش، در استودیوهای ایتالیایی که در ساخت دکورهای فیلمهای تاریخی/حماسی تخصص داشتند و در لوکیشنهای نزدیک شهر لاتزیو ساخته شد.
بازیگران فیلم جوان کالینز (استر)، ریچارد ایگن (شاه)، دنیس اودی (مردخای)، سرجیو فانتونی (هامان) و ریک باتایلا (شمعون) بودند.
سینمای رائول والش هرگز به سیاست دلبستگی نشان نداد. او در عوض شیفته ماجراجویی، هیجانِ عشق، تحرک سفر و آزادی مناطق طبیعی بود.
والش جز "استر و شاه"، دست کم یک فیلم دیگر در کارنامه دارد که در ایرانی افسانهای میگذرد. این فیلم، دزد بغداد (۱۹۲۴)، که بخشی از ماجراهایش در شیراز میگذرد، یکی از شاهکارهای سینمای صامت قلمداد میشود و قدرت تخیل و صحنهپردازیهای شگفتانگیزش هنوز هم بعد از ۹۱ سال تازگی دارد.
اگر نتانیاهو بخش مهمی از تاریخ را، که خلاف گفته او را ثابت میکند، نادیده گرفته تا افسانه خودش را بسازد، لااقل در فیلم و در صحنهای بین شمعون و استر، که هر دو یهودیاند، گفته میشود: "ما خدای خودمان را میپرستیم، اما [بالاخره] ما همه ایرانی هستیم."
قدیمی ترین هاجدیدترین هابهترین هابدترین هادیدگاه خوانندگان