تیتر و عکس صفحه اول قانونمحبوبه شعاعی در گزارش اصلی قانون درباره راه پیمایی آرام معلمان کشور نوشته: معلمان در قطعنامه چه گفتند؟ از نمایندگان مجلس خواستیم رفتار سیاسیشان را کنار بگذارند و از معلم به عنوان ابزار استفاده نکنند. از دولت خواستیم جدی تر در مسائل مربوط به معلمان وارد شود و سنجیدهتر عمل کند.
این گزارشگر خبر داده: اینجا خیابان بهارستان است، ساختمان شیشهای مجلس. طرفهای ساعت ۲ بعدازظهر، آنقدر جمعیت زیاد شده که دیگر پلیس هم در اطراف دیده میشود. اما پلیسها فقط نگاه میکنند. حدودا ۲۰۰۰ هزار نفری میشوند. جمعیت کاغذهایی به دست دارند که با فونتهای بزرگ نوشته شده: «همه جامعه به معلمان مدیونند»، «سکوتم از رضایت نیست»، «ما از فرق مینالیم، نه از فقر»، «معلم فرهنگساز جامعه را دریابید»، «معلم بیدار است، از تبعیض بیزار است»، «بر روی تختههای خود بنویسید یک با یک برابر نیست»، «معلمان خواستار تاثیرگذاری تشکلهای صنفی بر تصمیمات آموزش و پرورش هستند».
به نوشته قانون: دیگر همه میدانند اینها معلمانی هستند که در اوج متانت اعتراض میکنند. در ذهن مرور میکنید خبری را که ۱۰ روز پیش خواندهاید: «روز دهم اسفندماه، تجمع سکوتی با حضور معلمان در مقابل مجلس در تهران و در مقابل ادارات کل آموزش و پرورش استانها در اعتراض به رعایت نشدن حق معلمان و برچیده شدن تبعیضها برگزار خواهد شد.» خبرها از گوشه و کنار میرسد، شهرهای دیگر هم شلوغند. اما شلوغیای در عین سکوت!
مانور برای دشمنان
شرق مقاله ای از رمضان شریف مدیر روابط عمومی سپاه پاسداران را در توضیح پیرامون مانور اخیر سپاه نوشته اکثر مانورها بعد رسانهای پیدا نمیکند تا حتیالامکان تاکتیکهای رزمی جدید و سلاحهای تازه ما در معرض دید طرفهای خارجی قرار نگیرد چنان که رزمایشهای پیامبر اعظم در دوسال اخیر رسانهای نشد اما در این مقطع برحسب ابلاغ صورتگرفته، صرفا دو روز از رزمایش پوشش خبری پیدا کرد و بخشی از توان نیروهای دریایی، زمینی و بخشی از نیروی هوافضا در قالب یکعملیات نظامی در منطقه حساس و استراتژیک تنگههرمز و خلیجفارس در معرض دید عموم قرار گرفت.
وی توضیح داده که هدف تمرین سلاحهای جدید، ماکت ناو هواپیمابر بود که بهدلیل در اختیار نداشتن این نوع ناو توسط کشورهای منطقه، مشخص بود که کشورهای فرامنطقهای مورد توجه قرار دارند. این برای اولینبار در رزمایشهای ما بود که عملیات روانی و رسانهای در متن کار نظامی گنجانده شد. با توجه به اطمینانی که از توانمندی اجرای عملیات داشتیم، بخشهای عمده آن از طریق شبکه خبر بهصورت زنده پخش شد که بهلحاظ نظامی مفهوم خاص خود را داشت.
سخنگوی سپاه در مقاله شرق نوشته: این رزمایش پیام بسیار شفاف و محکمی برای دشمنان ایران داشت که تلاش نکنند ادبیات تکراریای چون «رویمیزبودن گزینهها» را مطرح کنند. یکی از نقاط تلاقی ما با دشمنان قطعا تنگههرمز است و اگر آنها دست به خطای استراتژیک بزنند، بدانند با قدرت قابلتوجهی مواجه خواهند بود. این رزمایش همچنین باعث دلگرمی مردم، مسوولان کشور بهویژه تیم مذاکرهکننده هستهای ماست که در میدان مذاکره با اقتدار از حقوق ملت دفاع کنند.
دولت کاری نمی کند
کیهان در یادداشت روز خود همچنان به انتقاد از دولت روحانی ادامه داده و نوشته: آنها که به معجزه دولت یازدهم معتقدند و برخلاف سخنان پیشین که «دولت ید بیضا و معجزه ندارد» امروزه از کاهش ۲۴ درصدی تورم و رسیدن تورم نقطه به نقطه به صفر درصد سخن میگویند، نباید و نمیتوانند این نکته حیاتی را فراموش کنند که اقتصاد و تولید، نه با همایش و نه با شعبده و نه با هیچچیز دیگری به راه منطقی و صحیح خود باز نمیگردد، این بیمار نسخهای حکیمانه و همتی جهادگونه میخواهد تا بتواند از جایش برخیزد. اگر کار به همین سادگی بود که سخندانان زیادی شیواتر و بلیغتر میگفتند وکار را حل میکردند آن هم نه در وعدهای صد روزه، بلکه یک شبه! اما میبینیم که واقعیت –علیرغم آمارهای ارایه شده – چیز دیگری است.
کیهان برای اثبات این که واقعیت مانند ادعای دولتمردان نیست به گزارش بانک جهانی اشاره کرده که در آن با همه ادعاهای این روزهای مسئولان دولتی تفاوت و تضاد ناراحت کنندهای دارد. در حالی که یکی از وعدههای مهم و البته ارزشمند رئیسجمهور این بود که ارزش پول ملی را احیا میکند، بانک جهانی از افت سی درصدی ارزش ریال ایران خبر میدهد!
نویسنده سرمقاله این روزنامه تندرو با طرح این سووال که این خبر تلخ چه نسبتی با آمارسازیها و گزارشهای بولتن گونه موجود دارد، نوشته: براساس برخی آمارها، سالانه ۲۰ میلیارد دلار کالای قاچاق به کشور وارد میشود! یقینا چنین حجمی از قاچاق –که در برخی منابع بیش از این هم ذکر شده است!- در دنیا کمنظیر است و با وجود آن، ادعاهای زیبا برای حمایت از تولید ملی، بیشتر به طنز و مطایبه شبیه است! آیا دولتمردان برنامه جامع و فراگیری برای ریشهکن کردن این پدیده شوم دارند؟
لغو کنسرت کارتون نازنین جمشیدی، شهروندشهروند در مقاله ای با اشاره به گفته های وزیر ارشاد که بعد از هجوم نیروی انتظامی به محل سکونتش برای جمع آوری آنتن های ماهواره ای از گفتگوی خود با رییس پلیس خبر داده است نوشته: حال که آقای وزیر با فرماندهان نیروی انتظامی درباره موضوعی صحبت کردهاند که برای خانه خودشان پیش آمده، چه خوب است به موضوع مهم دیگری میپرداختند که جزو وظایف ذاتی وزارتخانه ایشان است. یعنی موضوع کنسرتها.
این مقاله اضافه کرده: این کنسرتها که برای برگزاری خود از انواع و اقسام خوانهای رسمی میگذرند و مجوز میگیرند، سپس سالن را اجاره میکنند و مردم نیز بلیت میخرند، و گروه کنسرت با هزینه زیاد از تهران به محل برگزاری میرود و در آخرین لحظات بدون هیچ مجوز و دلیل قانونی از برگزاری آن ممانعت به عمل میآید بعضاً با توجیهات عجیب و غریب از جمله مصلحت جلوی اجرای کنسرت گرفته میشود، درحالی که معلوم نیست این اصطلاح چه جایگاهی در انجام وظایف مجریان قانون دارد.
به نوشته شهروند یکی از بحثهایی که در این مورد مطرح است مسئولیت دستگاه صادرکننده مجوز است. دستگاهی که مجوز برگزاری را صادر میکند خودش هم مسئولیت تضمین اجرا را دارد زیرا مخالفت با اجرای آن برنامه به معنای بیاعتباری دستگاه صادرکننده مجوز است و چهبسا هدف ممانعتکنندگان هم همین مورد باشد. این مسأله نهتنها ناقض حقوق اولیه مردم است، بلکه عوارض سوء سیاسی و فرهنگی ایجاد میکند. به قول یکی از دوستان؛ خوانندگان غیرسیاسی که حتی در صداوسیما هم برنامه اجرا میکنند و کاری جز پرکردن اوقات فراغت مردم ندارند، مردمی که برای خلاص شدن از فشارهای زندگی به این برنامهها پناه میبرند، ولی این افراد با دیدن این برخوردها سیاسی هم میشوند؛ نمونهاش اعتراض اخیر یکی از این خوانندگان است.
نازنین متیننیا هم در گزارشی در اعتماد نوشته کنسرت سیروان خسروی در بوشهر و در فاصله کوتاهی از کنسرت علیرضا قربانی در گناباد لغو شد. تا زمانی که تعطیلی کنسرتها به علیرضا قربانی نرسیده بود، خبر توقیف کنسرتها در شهرستانها چندان به گوش نمیرسید.
به نوشته این گزارش: وقتی کنسرت قربانی در گناباد توقیف شد، خبرهای دیگر توقیف کنسرتها در شهرستانها، شبیه نقطههای کوچک کنار هم گذاشته شدند تا معلوم شود که نه تنها خوانندگان پاپ مثل فرزاد فرزین، سیروان خسروی و... مخاطبان شهرستانی آنها در معرض این مشکل هستند که حتی خوانندهای مثل قربانی که همیشه خواننده محبوب مدیران مختلف بوده و صدایش در برنامههای مختلف دولتی هم شنیده میشود، در معرض این مشکل است و کسی هم البته جوابگو نیست.
این سکوت هم از آنجایی میآید که مشکلات این توقیفها به وزارت ارشاد که همیشه پاسخگوست، مربوط نمیشود و تعطیلیها از نهادی دیگر میآید.سخنگوی وزارت ارشاد هم کمی بعد از لغو کنسرت قربانی از این اتفاق گلایه کرد و گفت: «ما از لغو بیمورد کنسرتها در استانها گلهمندیم و این امر را ناخوشایند میدانیم چرا که معتقدیم اگر مراحل قانونی اعطای مجوز طی شده باشد و مجوزی صادر شده باشد التزام به اجرای قوانین ضروری است.
بوق های مسموم بیگانه
پدرام ابراهیمی در مقاله ای در شهروند مدعی شده مدیر اداره نظارت بر اعطای مجوز کنسرت موسیقی دایره فرهنگ و هنر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی پرسش خبرنگاران مبنی بر اینکه «اداره نظارت بر اعطای مجوز کنسرت موسیقی دایره فرهنگ و هنر وزارت فرهنگ و ارشاد دقیقاً دارد چه کار میکند؟» را اینگونه پاسخ داد: «اداره نظارت بر اعطای مجوز کنسرت موسیقی دایره فرهنگ و هنر وزارت فرهنگ و ارشاد جهت رفاه حال علاقهمندان کنسرتهای موسیقی از این به بعد کنسرتگذاران را موظف کرده روی بلیت کنسرت خود، حتماً تاریخ لغو آن را نیز قید کنند.»
طنزنویس از قول آن مقام افزود: «چون ما دیدیم گروههایی هستند که از روال قانونی لغو مجوز پیروی نمیکنند، برای صیانت از ارزش قانون، قانون را پیرو آنها کرده و مجوز مخصوصی برای لغو مجوز پیشبینی کردهایم که میتوانند بیایند بگیرند و بروند حالش را ببرند.»
وی کمی نفس گرفته، سپس افزود: «رسانهها بهخصوص بوقهای مسموم غربی سعی در بزرگنمایی اخبار دارند که به این تکنیک اصطلاحا «لارجر نیوز» میگویند. لغو کنسرت در جهان غرب بارها و بارها اتفاق افتاده است. بهطور مثال در همین سالها، کنسرتهای آقای مایکل معروف به جکسون و خانم ویتنی هوستون به علت فوتشان لغو شد ولی کسی صدایش درنیامد.»
انگار وضعشان بد نیست کارتون احسان گنجی، بی قانونعلی میرفتاح در ستون کرگدن اعتماد نوشته: منکر فقر و فاقه در بعضی اقشار نیستم. خبر دارم که بعضیها اوضاعشان خوب نیست و به شام شب محتاجند. انصاف و فتوت و شفقت حکم میکند که داراها در این جور مواقع هوای ندارها را داشته باشند. و حتما هم دارند. بالاخره هزاران سال است که ملت هوای هم را داشتهاند، منبعد هم خواهند داشت. در این شکی ندارم اما با همه اینها مردم راه و رسم زندگیشان را بلدند و به خصوص در تنگناهای اقتصادی میدانند که چطور از پس شور و حال نوروزیشان بربیایند و عیدشان را گرامی بدارند.
عجیب است طرف زیر خط فقر است. حقوقش کفاف اجاره خانهاش را هم نمیدهد. چند تا بچه قد و نیمقد دارد که سیر کردن شکم شان گاو نر میخواهد و مرد کهن. منتها همین آدم پراید هم دارد، موبایل هوشمند لمسی هم دارد، تلویزیون تخت الای دی هم دارد، وای فای و چیزهای دیگر هم دارد... جالب نیست به نظرتان؟ هر جا هستید هوای آبدارچی و خدماتی ادارهتان را داشته باشید و نگذارید که تنگی معاش اذیتشان کند. هوایشان را داشته باشید و در کمک کردن به ایشان و زن و بچهشان خست به خرج ندهید و نگذارید گوشی لمسی و پراید نقرهایشان گمراهتان کند.
این ابزار و ادوات نشانه پولداری نیست. حتی این شلوغی شب عید هم نشانه بهبود وضع اقتصادی نیست. بلکه این نشانهای از شوق حیات است که این طور خودش را نشان میدهد. این شوق زندگی است که شبهای مانده به عید به صورت شلوغی و ازدحام خودنمایی میکند. من جای مسوولان بودم حتما ارزش این شوق را میدانستم. یک جاهایی مثل سوئد، دانمارک و آلمان حاضرند صدبرابر درآمد نفتی و یارانههای ما خرج کنند تا مردمشان دست از افسردگی بردارند. اشتباه نکنید و چهارتا جشن و کارناوال سرتان کلاه نگذارد که اروپاییها خوشند و همش دارند میخندند. اندازه بگیریم هیچ کجای دنیا شوق زندگیشان با ما برابری نمیکند.
بعد از چاوز و احمدی نژاد
حمیدرضا شکوهی در سرمقاله مردم سالاری با اشاره به خبر کنار کشیدن ونزوئلا از پروژه مشترک پتروشمی با ایران در عسلویه نوشته: خبرگزاریهای همیشه منتقد دولت، این اقدام را نشانهای از دیپلماسی منفعل دولت ذکر کرده که در نوع خود جالب توجه است چرا که این پرسش را ایجاد میکند که آیا خروج ونزوئلا از پروژهای که سالها بر زمین مانده بود نشانه ضعف دیپلماسی انرژی دولت است؟
نویسنده مقاله برای رد ادعای مخالفان دولت چند دلیل اورده اول این که ونزوئلا طی دو سال اخیر با مشکلات فراوان مالی و اقتصادی دست به گریبان است که موجب شده برای اداره امور کشور خود با موانع تازهای مواجه شود. کاهش قیمت نفت بودجه این کشور را در سال گذشته دچار کسری گستردهای کرد و همزمان ونزوئلا با مشکلات اقتصادی دیگری هم مواجه شده به طوری که هماکنون نرخ تورم در این کشور ۶۸ درصد است و از این نظر بر اساس آخرین آمارهای بینالمللی دارای بیشترین نرخ تورم در جهان است.
سرمقاله مردم سالاری در نهایت یادآوری کرده براساس قرارداد منعقد شده بین محمود احمدینژاد و هوگو چاوز روسای جمهور وقت ایران و ونزوئلا، مشارکت دو کشور در این پروژه ۷ سال پیش آغاز شد و زمان اتمام پروژه هم سه سال در نظر گرفته شده بود.باید در اواخر دولت احمدینژاد به بهرهبرداری میرسید اما این اتفاق رخ نداد. چرا آن زمان کسی به دولت وقت انتقاد نکرد که علیرغم روابط فوق دوستانه با کشور ونزوئلا، این کشور حتی یک قدم هم برای اجرای این پروژه برنداشت؟
خاطرههای نیمه اسفند روز درختکاری: کارتون علیرضا پاکدل، اعتمادمحمد حسین روانبخش در ستون طنز مردم سالاری به بررسی حوادث نیمه های اسفند سال های گذشته پرداخته و به یاد آورده: چهار سال پیش در همین روزها معمر قذافی دنبال یک لانه مختصر موش میگشت که مخفی شود، در حالی که همه دوستانش از او بریده بودند بجز یک نفر: برادر هوگو چاوز. چند ماه بعد معمر قذافی از لوله فاضلاب متروکه ای بیرون کشیده و کشته شد. لگن خاصره هوگو هم دچار مشکل شد و او را راهی بیمارستان کرد و دوستانش را به دلواپسی انداخت!
طنزنویس افزوده: دو سال پیش در همین روزها، لگن خاصره برادر هوگو چاوز بالاخره کار خودش را کرد و بعضی از مردم همیشه در صحنه ونزوئلا را سوگوار ساخت . در ایران هم بعضیها تلاش کردند که عزادار شوند و حتی یک روز عزای عمومیاعلام کردند اما عموم مردم ایران هر چه تلاش کردند غمگین شوند، نشد که نشد! همان روزها محمود احمدی نژاد اعلام کرد که هوگو چاوز رجعت خواهد کرد... اما تا حالا که دو سال گذشته خبری از رجعت هوگو چاوز نشده است و همچنان مادرش چشم به راه است!
و بالاخره طنز مردم سالاری به این جا رسیده که: پارسال در همین روزها اعلام شد که یکی از عزیزان دولت به شدت پاک و پاکدست محمود احمدی نژاد ۱۲ میلیارد تومان حق ماموریت دریافت کرده، آن هم بدون آن که به ماموریت برود! بعد هم دیگر خبری از این داستان نشد .این را گفتیم تا شاید حالا بتوان از برادر محمدرضا رحیمیمعاون اول زندانی دولت پاکدست که به مرخصی آمده پرسید آن یکی برادر که بود و چه شد تا از این بلاتکلیفی یک ساله خارج شویم!