هیجان مذاکرات فروکش کرد
تیتر و عکس های صفحه اول جواندر روزی که ایران روزنامه دولت از قول رییس جمهور روحانی خبر داده که هشتاد در صد مردم از مذاکرات هسته ای حمایت می کنند و از گروه های سیاسی خواسته به رای و نظر مردم احترام بگذارد کیهان روزنامه گروه های تندرو در سرمقاله خود نوشته هیجان مذاکره با آمریکا و خوشبینی نسبت به بستن با کدخدا پس از ۲ سال فروکش کرده است. اکنون دیگر کسی نمیگوید بستن با کدخدا راحتتر است و ظرف ۳ تا ۶ ماه میتوان توافق کرد و آثار گشایش اقتصادی را به مردم نشان داد. اکنون دیگر کسی با ذوقزدگی برای سفر نیویورک یا وین و مسقط و ژنو تیتر نمیزند یا مثلاً مصاحبه نمیکند که بگوید تابوی بزرگ شکست و میتوانیم با دولت مؤدب و میانهروی اوباما پرونده هستهای را ببندیم.
این روزنامه تندرو ضمن آن که هر ادعایی برای حل بحران روابط ایران و آمریکا را زیادگویی و دروغ پراکنی دانسته نوشته:
حالا آن هیجان فروکش کرده است. افراد منصفتر و عاقلتر این طیف میگویند نه دورنمای لغو تحریمها دیده میشود و نه گره اصلی اقتصاد ما متوجه تحریمهاست. اکنون این جانکری است که پس از دهها ساعت ملاقات با وزیر امور خارجه کشورمان و در آستانه دیدار دیگری در ژنو با زبان تهدید میگوید «باید از خوشبینی بیمورد در این مذاکرات دوری کرد. مذاکرات صالحی و مونیز (وزیر انرژی آمریکا) نشانهای از نزدیک شدن به تصمیمگیری در مذاکرات نیست. هنوز اختلافات اساسی وجود دارد. اگر ایران شرایط را نپذیرد، آمریکا آماده ترک مذاکرات است». دکتر ظریف پاسخ را پیشاپیش در مصاحبه با خبرگزاری مهر داده بود،
سرمقاله کیهان ضمن اشاره به پرونده مهدی هاشمی در مقابل پرونده محمدرضا رحیمی مدعی شده گرفتار ماندن در ننگ تعصبات باطل باندی و این دولت و آن دولت کردن و تمایل به عقبگرد به جای بهتر کردن مدیریت دولت، یک خسارت بزرگ است. قرار بود دولت جدید، حاوی قوتهای دولت قبل منهای ضعف و ایرادات آن باشد نه اینکه قوتهای او را انکار کنیم یا «مزخرف» بنامیم و ضعفها یا کجرویهای آن را وسعت دهیم.
معلوم است که توافق در زندگی ما نقش دارد!
سعید برآبادی در مقاله ای در شرق نوشته: مرد فهرست کوچکی از اعداد را که پشت یک کاغذ تبلیغاتی نوشته، از جیب درمیآورد و نشانم میدهد و بعد از محاسبه گفت: مردم از اینکه افزایش حقوق هرچقدر هم که باشد، تورم از آن هم بیشتر است آسیب دیدهاند باید یک جایی دولت هم بتواند برای مردمش آبروداری کند. الان دوسال است که میگویند «تحریمها برداشته شود»، خب تا برداشته نشود که نمیتوانند کاری از پیش ببرند.» اینها حرفهای مرد میانسالی است که در میدان انقلاب کار جابهجایی کتاب انجام میدهد و بهطور قراردادی در یکی از شرکتهای توزیع کتاب مشغول فعالیت است. او با همه این حرفها خدا را شکر میکند که کاری برای انجامدادن دارد و هنوز هرماه بیمهاش پرداخت میشود، برعکس او باقر که رفتگر دور میدان است، دلنگرانی کمتری نسبت به مسایل اقتصادی دارد.
مقاله شرق از قول همان مرد افزوده: بالاخره باید تکلیف ایران روشن شود، نمیشود همینطور منتظر در هوا ماند تا آنها تعیینتکلیف کنند: «ما که معلومه داریم چیکار میکنیم، این سوالرو باید از اونایی بپرسید که شلکن، سفتکن میکنن. ما نه اهل بمبیم و نه اهل جنگ.»
رضا که دانشجوی دانشگاه تهران است، میگوید احتمالا تا قبل از عید تکلیف مذاکرات معلوم میشود و خوشبین است به برد ایران: «بهنظرم پیشقدمشدن ما در دوره آقای روحانی، نشان میدهد که مواضعمان علمیتر و دقیقتر شده و حالا وقتش است که سازمانملل و مجامع جهانی هم باور کنند که انرژی هستهای برای ما فقط جنبه صلحآمیز دارد و نباید از آن برای تحریم ایران و زیرفشارگذاشتن مردم استفاده کرد. مردم ایران چندسالی است که فشار اقتصادی تحمل کردهاند و نیاز به نفسکشیدن در فضای بدون اتهام جهانی دارند.»
از احمدی نژاد کسی سووال نمی کند
کارتون محمد طحانی، آرمانزیباکلام در سرمقاله شرق با اشاره به شعار چند نفر در ختم مادر محمود احمدی نژاد که خواسته بودند وی برگردد نوشته به نظر نمیرسد کسانی که این شعار را سر میدادند، شناخت خیلی درستی از مناسبات عالم سیاست در ایران داشته باشند. اگر غیر از این میبود، میدانستند خیلی نیازی به ادای سوگند به «جان هرچی مرد» در تاکید اینکه محمود احمدینژاد قدرت بازمیگردد، نداشتند. اتفاقا احتمال آنچه میگویند خیلی هم کم نیست و نیازی به قسمیادکردن ندارد.
این استاد دانشگاه یادآور شده که دو ویژگی در نظام اجرایی ایران وجود دارد اول پاسخگوی که خیلی جدی گرفته نمی شود مسوولان اجرایی هرکاری کردند، کردهاند و هرکاری هم نکردهاند، دیگر گذشته است. پاسخگویی در کار نیست، بنابراین چندان اهمیتی ندارد که رییس دولت سابق درهشتسال مدیریت خود بر قوهمجریه، چه کرده و چه نکرده است؟ از دید حامیان وی، هرچه در آن مقطع صورت گرفته درست، لازم و ضروری بوده و همچنین هرچه را هم از قلم انداختهاند لازم و ضروری بوده که چنین شود. کشور هم بعد از هشتسال مدیریت ایشان به هر وضعیتی که درآمده، آن وضعیت خیلی خوب و شایسته است.
مقاله شرق تاکید کرده: ویژگی دوم نظام اجرایی ما که بازگشت احمدینژاد را خیلی هم محتمل میکند، عنصر آیندهنگری یا درستتر گفته باشیم نبود آن است. مدیران دستگاه اجرایی، اغلب در لحظه و بهروز زندگی میکنند. اینکه سیاستهای امروزین آنان چه نتایج و تبعاتی برای ١٠سال و یا حتی پنجسال آینده کشور به بار میآورد، چندان موضوعیت نمییابد. او تصمیم گرفت به ٧٥ میلیون جمعیت کشور، ماهانه ٤٥هزارو٥٠٠تومان پرداخت کند. اینکه این پول در بلندمدت از کجا باید تامین میشد و مهمتر آنکه در طولانیمدت، چه لطماتی به رشد و توسعه کشور وارد میکرد -همچنان که امروز این اتفاق افتاده است- خیلی اهمیتی نداشت. صرفا جهت نشان دادن تبعات همین تصمیم پرداخت یارانه فلهای،
نتیجه گیری مقاله این است که: بنابراین برای دوستانی که آرزوی بازگشت رییس دولت را در سر دارند، نه این تصمیم وی و نه هیچیک از تصمیمات دیگر آن هشت سال، چندان موضوعیتی پیدا نمیکند. گویی رییس دولت در آن هشت سال در کشور دیگری، رییس قوهمجریه بوده و در ایران برای نخستینبار است که قرار است مسوولیت اجرایی پیدا کند!
کودکی سیاستمداران چگونه گذشت
پدرام ابراهیمی در ستون طنز شهروند با اشاره به این روان شناسان ریشه مشکلات زندگی امروز را در کودکی افراد می دانند به جست و جوی کودکی نامداران برامده و ادعا کرده که این ها را از میان بیوگرافیشان پیدا کرده است.
بانکیمون: بنا بر گزارش شاهدان فسیل عینی در محله «ناگویا وازکتومی»، او در ٣سالگی چشم باز کرد ولی بعدا فهمیدند که از اول چشمش باز بوده ولی نشان نمیداده. در عنفوان کودکی مادرش برای خرید برنج و ترب از خانه بیرون رفت و مراجعت ننمود. مادر، سالها دور از خانه بود و «بان» همیشه چشم به راه و منتظر. سرانجام مادر گمگشته باز آمد به کیوتو و از آن به بعد هر وقت مادر میخواسته از خانه خارج شود، بان و قلب کوچکش لحظات را در نگرانی سپری میکردند.ای جان.
سیلویو برلوسکونی: چیز قابل ذکری (قابل چاپی) از کودکی ایشان در دسترس نیست فقط میدانیم برخلاف ریشسفیدان و معتمدین محل، دختران در و همسایه توجهی به او نداشتند و هرچه سیلویو سعی میکرد با تکچرخ زدن و لیزر انداختن خود را در چشم آنان جا کند، عرض خود میبرد و مایه تفریح آنان فراهم میساخت.
کیم جونگ اون: در کودکی زمامدار کرهشمالی شد.
فرانسوا اولاند: والدین بیمسئولیتش او را در خانه با سریالهای ترکیهای تنها میگذاشتند و میرفتند لاغانته.
محمود احمدینژاد: فقط این نوار بیکیفیت صوتی را پیدا کردیم: «محموووود؟ محموووود؟ کجا رفتی باز؟ بچه بیا پایین... »
شگفت زده نشویم از پول کثیف و سیاست
مهدی مالمیر در سرمقاله مردم سالاری با اشاره به گفته های رحمانی فضلی وزیر کشور مبنی بر ورود پول کثیف وقاچاق به عرصه سیاست، خبری بود که ظرف یکی دوروز گذشته در رسانههای داخلی وخارجی سر وصدای زیادی بر پا کرد.با شنیدن این خبر، میتوان بیمعطلی این نتیجه را گرفت که ویروس پولهای بیحساب وکتاب تنها به فوتبال و تیمداری ما بسنده نکرده و با جهشی به بالاترین ردههای مدیریت سیاسی نیز رسوخ کرده است،
نویسنده نتیجه گرفته:به عبارت دیگر، میزان درآمد کشور ونیز چگونگی هزینه کردن این درآمد تا حدود زیادی ناروشن است.این همه به کنار، در میدان سیاست نیز به سبب خلاء احزاب ونهادهای مدنی که نقش تربیت سیاستمدار کارآزموده و حرفهای وهمچنین شفاف ساختن پهنه سیاست را بر عهده دارند، هستند سیاستمداران خام دستی که برداشت سالمی از سیاست ندارند وسیاست ورزی را پیمودنِ یک شبه راه صدساله به هر طریق و به هر بها (حتی تزریق پولهای کثیف موادمخدر به سیاست!) میدانند و تنها چیزی که در نگاهشان سر مویی اهمیت ندارد منافع ملی و رنجها وشکنجهای مردمیاست که از آنها رای گرفتهاند
مردم سالاری در نهایت نوشته: با این تفصیل،نمیباید از سخنان اخیر وزیر کشور چندان شگفتزده و برآشفته شد چراکه سیاست براساس طبیعت خود در کار جبران کردن فضاهای خالی پیکرش با نیروهایی است که در تحلیل نهایی البته به زیان منافع مردم وبه سود گروههایی تمام خواهد شد که با هزار گره منافعشان به گودی مهآلود سیاست و اقتصاد متصل است.
کارتون مهدی عزیزی، شهروند اعتماد در مقدمه مصاحبه ای نوشته : تا به حال همه جور اظهارنظر درباره تامین منابع مالی نامزدهای انتخاباتی داشتیم، اما ادعای تزریق درآمدهای ناشی از قاچاق کالا و مواد مخدر به پروسه انتخابات نیود که این هم با گفته های وزیر کشور رخ داد .جایگاه حقوقی رحمانی فضلی به عنوان وزیر کشور اما آنقدرها اعتبار دارد که باعث توجه دو چندان به سخنان او شود.
اعتماد با این مقدمه به گفتگو با عوض حیدرپور نماینده اصولگرای مجلس نشسته و از وی پرسیده قبل از این ها ، چیزی در باره پول کثیف در سیاست و انتخابات مطرح نشده بود او جواب داده: برای کسی که میخواهد وارد صحنه انتخابات شود و خودش مجری قانون یا قانونگذار باشد، پیش از هر چیز خودش باید در این زمینه شفافسازی کند. این روالی بوده که در نظام جمهوری اسلامی ایران در سنوات گذشته ساری و جاری بوده است.
نماینده هوادار دولت سابق توضیح داده: اولین موردی که به صورت رسمی اما مجرمانه چنین موضوعی را اعلام کرد و گفت که برای مهندسی انتخابات، پول خرج کردهایم مربوط به جریان نامه آقای رحیمی و ادعای پرداخت پول به ١٧٠ نامزد انتخابات مجلس هشتم میشود. آن حرفی که آقای رحیمی بیان کرد، حرفی است که خودش در زمان مجلس هشتم اعلام کرد که من با اجازه آقای احمدینژاد یک سری پولهایی را به نمایندگان دادهام و آن هم برای کمک به مساجد است. البته همان روز من خودم این موضوع را افشا کردم و تاثیر خوبی هم گذاشت. آن حرفها مربوط به زمان استیضاح آقای کردان بود. بعد که ایشان اخیرا در جواب آقای احمدینژاد آن حرفها را زد برداشت ما این است که این حرفها اقدامی مجرمانه است. برای اینکه جزو افتخارات نظام جمهوری اسلامی ایران این است که کسی مهندسی انتخابات انجام نمیدهد و کسی پولی را برای بهرهبرداری بعدی به نمایندگان و نامزدهای انتخاباتی کمک نمیکند.
خبرنگار اعتماد در نهایت پرسیده: خب با این توضیحات سخنان اخیر آقای رحمانی فضلی درباره توزیع درآمدهای ناشی از قاچاق کالا و مواد مخدر در انتخابات را که ایشان با عنوان «پولهای کثیف» از آن یاد کرده است، چگونه ارزیابی میکنید؟ پاسخ نماینده اصولگرای مخالف دولت روحانی این است که: این حرفها کاملا غلط است، حالا چه آقای رحیمی بگوید و چه وزیر محترم کشور.
بگو از کجا آورده ای؟ سرنوشت پرسپولیس - کارتون علیرضا پاکدل، اعتماد آیدین سیار سریع در صفح بی قانون نوشته:قبل از افشای ماجرای رحیمی و دادن پول به بعضی کاندیداها اصلا بحث منابع مالی نامزدهای انتخاباتی مطرح نبود. یعنی دوستان فکر میکردند کاندیدایی که شب انتخابات به اندازه بودجه دولت بلغارستان هزینه میکند به احتمال زیاد پولش را لک لکهای مهربون از آسمان میآورند یا خداوند عنایت ویژهای به او داشته و شب میخوابیده و صبح که بیدار میشده میگفته ئه! این پولها زیر بالش من چیکار میکنه؟
به نوشته این طنزنویس:به بیان سادهتر ورود پول کثیف به چرخه انتخاباتی اول شکاف ایجاد میکند، بعد اعمال نظر میکند! اما سوال اصلی این است که چه تدبیری باید اندیشید تا کاندیداهای انتخاباتی پولهای کثیف را از افراد ناموجه دریافت نکنند؟ یا اگر دریافت میکنند لااقل مرام داشته باشند و بگویند که دریافت کردهایم؟ یکی از راهها این است که مادهای را در قانون احزاب اضافه کنیم تا احزاب موظف باشند منابع مالی خود را اعلام کنند. از آنجایی که احزاب همه خودی هستند و جیب ما و آنها زیاد تفاوتی ندارد،
پیشنهاد اصلی طنزنویس بی قانون این است که: میتوانیم کاندیدایی که در منابع مالیاش شبهه وجود دارد را به یک محفل خودمانی دعوت کنیم و مهمانی را طوری هدایت کنیم که کاندیدا نسبت به منابع مالیاش شفافسازی کند. شیوه کار به این ترتیب است که ابتدا کاندیدا وارد ضیافت میشود و میبیند عدهای در مجلسی در حال حرکات موزون هستند.
خواننده میخواند: وای که جای دل تو سینهت انگار که سنگ و سربه / بگو از کجا آوردی اون چشمای مثل گربه ... در این لحظه عضو ناظر به یکی از اعضای حاضر در محفل که چشمهای مثل گربه دارد اشاره میکند و ایشان ضمن حرکات موزون نشان میدهد که از کجا آورده این چشمهای مثل گربه. کاندیدای انتخاباتی با منابع مالی نامعلوم هم که فضای صمیمی و شاد موجود را میبیند نمیتواند خودش را کنترل کند و به جمع مسئولان میپیوندد.
مسئولان بهصورت موزون از او استقبال کرده و دور او حلقه میزنند و با دست اشاره میکنند که «بیشتر و بیشتر». کاندیدا هم فریب اعضای ناظر را میخورد و با تمام وجود با آنها همراهی میکند.