زن جوان ۳ ماه در کنار جسد دفن شده شوهرش زندگی کرد
+64
رأی دهید
-10
به گزارش خراسان، متهم 30ساله که مربی ورزش ایروبیک است ساعت 8 صبح روز گذشته، در حالی که دستبندهای نقره ای قانون بر دستانش خودنمایی می کرد توسط کارآگاهان پلیس آگاهی خراسان رضوی به محل ارتکاب جرم واقع در بولوار کلاهدوز مشهد هدایت شد تا صحنه قتل را در حضور قاضی ویژه قتل عمد بازسازی کند.قبل از آغاز بازسازی صحنه جنایت، ابتدا کارآگاه رمضانپور خلاصه ای از محتویات این پرونده جنایی و اعترافات متهم در بازجویی های اولیه را تشریح کرد و سپس قاضی علی اکبر صفائیان با تفهیم مواد قانونی به متهم مبنی بر این که مواظب اظهارات خود باشد و حقیقت موضوع را بیان کند، از وی خواست جزئیات و چگونگی وقوع قتل را توضیح دهد.
این گزارش حاکی است: متهم که آثار ندامت در چهره اش موج می زد مقابل دوربین قوه قضاییه قرار گرفت و گفت: با آن که 2 فرزند داشتم اما با همسرم هیچ گونه تفاهم اخلاقی نداشتم و همین موضوع به درگیری ها و اختلافات خانوادگی شدیدی منجر شده بود. وقتی دیگر نتوانستم این وضع را تحمل کنم در سال 1389 از او طلاق گرفتم ولی باز هم به خاطر پسر 13 ساله و دختر 8 ساله ام دوام نیاوردم و به اجبار دوباره به او رجوع کردم و زندگی ام را در کنارش ادامه دادم. این در حالی بود که باز هم همان مشکلات قبلی تکرار می شد و مشاجرات و درگیری های ما پایانی نداشت تا این که نیمه شب بیست و چهارم مهر گذشته داخل خودرو بودیم که همسرم مرا کتک زد. من که دیگر تحملم را از دست داده بودم نقشه ای برای قتل او کشیدم. وقتی نیمه شب به منزل بازگشتیم پنهانی مقداری قرص خواب آور را در چای شیرین او ریختم و آن ها را به او خوراندم. چند ساعت بعد وقتی تاثیر قرص ها را دیدم چاقویی برداشتم و چند ضربه به پیکر بی رمق و بی حال همسرم وارد کردم. چون احساس می کردم شاید او نمرده باشد شال گردنی را هم دور گردنش پیچیدم و فشار دادم.
متهم این پرونده جنایی در ادامه اعترافاتش گفت: وقتی از مرگ همسرم مطمئن شدم، جسد او را روی پلاستیکی گذاشتم و آن را با پلاستیک تا زیرزمین منزل مسکونی کشاندم سپس کف زیرزمین را حفر و جسد را در آن جا دفن کردم. بعد از آن هم این راز را از همه مخفی نگه داشتم و چنین وانمود کردم که همسرم گم شده است. حدود یک ماه بعد از این ماجرا، در تاریخ 93.8.18 به اصرار شوهرخواهرم به اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی رفتیم و من ماجرای گم شدن همسرم را گزارش کردم، اما به خاطر این که پلیس به من مشکوک نشود خودم پیگیر پرونده بودم تا این که دستگیر شدم.
وی در پاسخ به سوال قاضی شعبه 808 ناحیه 8 دادسرای مشهد که وسایلی که با آن ها زمین را حفر کردی کجاست؟ گفت: آن ها را در منزل پدرم مخفی کرده ام. بنابراین گزارش، بلافاصله به دستور قاضی صفائیان کارآگاهان به منزل پدر متهم رفتند و لوازم مذکور را کشف کردند و بدین ترتیب پدرمتهم نیز به اتهام مخفی کردن آلات و ادوات ارتکاب جرم با صدور دستور قضایی بازداشت شد. قاضی ویژه قتل عمد پس از شنیدن اظهارات متهم دستور پایان بازسازی صحنه قتل را صادر کرد و متهم برای طی مراحل قانونی پرونده اش روانه زندان شد.
سابقه خبر
هجدهم آبان گذشته پس از آن که ماجرای گم شدن مردی جوان به پلیس گزارش شد، گروهی از کارآگاهان دایره فقدانی های پلیس آگاهی خراسان رضوی، بررسی های خود را با استفاده از شگردهای فنی و تخصصی دراین باره آغاز کردند.
آنان که با هدایت سرهنگ غلامی ثانی (رئیس اداره جنایی) تحقیقات خود را ادامه می دادند به سرنخ هایی رسیدند که نشان می داد زن جوان (همسر مقتول) اطلاعاتی را از پلیس پنهان می کند بنابراین وی با دستور قضایی احضار و مدتی بعد در پاسخ به سوالات کارآگاهان دچار تناقض گویی شد. او که دیگر چاره ای جز بیان حقیقت نداشت به ناچار به قتل همسرش با انگیزه اختلافات خانوادگی اقرار کرد.
این در حالی بود که وی حدود 3 ماه در کنار جسد دفن شده همسرش به زندگی خود ادامه می داد.
۳۷

*بی همتا* - برلین، آلمان
در این رژیم فکر نمیکنم .یک سازمانی باشد که به اختلافات خانوادگی مردم رسیدگی کند .که کار به اینجاها کشیده نشود ..
14
42
جمعه ۱ اسفند ۱۳۹۳ - ۲۱:۴۷
۵۸

دوستدار - استهکلم، سوئد
زنان دارند جای مردان را میگیرند برای همسر کشی .
6
33
جمعه ۱ اسفند ۱۳۹۳ - ۲۲:۴۸
۴۴

caspian2010 - تهران، ایران
وقتی قانون با این سیستم دادگاهها و نیروی انتظامی کاری نمیکنه مردم به جنون میرسن و همه چیرو به جون میخرن و این اتفاقات میوفته. یارو زنه طلاق میگیره اولا میبینه نمیتونه زندگیش رو تامین کنه دوم از بچه هاش دور شده سوم خانوادش تردش میکنن لذا برمیگرده با مردی که اصلا با هم سنخیت ندارن زندگی کنه این میشه و خوب قانونا قتل یک انسان هم اعدامه. 2تا بچه بی سرپرست افتاد تو اجتماع.
1
43
جمعه ۱ اسفند ۱۳۹۳ - ۲۳:۵۰
۵۷

perser68 - فلوریدا، ایالات متحده امریکا
*بی همتا* - برلین، آلمان. عزیز،عجب حرفی میزنی! مشکلات خانوادگی مردم حل بشه ؟ حتماً میخواهی که شکمشونم سیر؟ بعد بریزن تو خیابون و موی دماغ ملاها بشن و خوابو از چشمای خمار ملاها بپرونن؟ اون شاه بقولی خائن بود که مردمو میدید به جای سر کار رفتن تو خیابونا ولو میشدن و میشنید که مرگ بر شاه میگفتن ،اما حقوقاشونو هم به موقع پرداخت میکرد! هههه ;)
2
14
شنبه ۲ اسفند ۱۳۹۳ - ۰۳:۲۱
۴۷

poriyaye-vali21 - دوحه، قطر
عجب ادمهای احمقی پیدا میشن ، خوب تو که ته رو داده بودی ، میکشدی کنار از زندگی با شوهری که ازش خوشت نمیاد ...حالا خوبه که هم سر و هم ته رو به باد دادی !!!
3
7
شنبه ۲ اسفند ۱۳۹۳ - ۰۶:۱۸