مردی که برادرش را مقابل فرزندانش کشت: معتاد بود و تعصب نداشت

فرهیختگان :مرد جوان که برای منصرف‌کردن برادرش از ادامه زندگی با همسر سابقش ناکام مانده بود، دست به چاقو برد و برادرش را با ضربه‌های متعدد چاقو به قتل رساند. این مرد دیروز پای میز محاکمه ایستاد و گفت: «برادرم را کشتم چون می‌خواست با همسر فاسدش دوباره زندگی کند.» محمدحسین 37 ساله سیزدهم شهریور 92 برادر 43 ساله‌اش به‌نام ابراهیم را مقابل چشمان فرزندانش در خانه‌ای حوالی خیابان ابوذر تهران کشت. او دیروز در شعبه 113 دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی باقری و با حضور چهار مستشار در حالی پای میز محاکمه ایستاد که توانست رضایت مادرش را جلب کند. این مرد اما با درخواست قصاص از سوی سه برادرزاده‌اش رو‌به‌رو شد.

برادرت چه مدت بود از همسرش جدا شده بود؟
برادرم شش ماه بود که به اصرار من و خانواده‌ام همسرش را طلاق داده بود، اما می‌خواست به خاطر دو دختر و پسرش او را به زندگی برگرداند.

چرا اصرار داشتی برادرت با همسرش زندگی نکند؟
زن‌برادرم فساد اخلاقی داشت. می‌ترسیدم دو دختر برادرم هم مانند مادرشان شوند.

اگر زن‌برادرت فساد اخلاقی داشت چرا برادرت پس از طلاق می‌خواست دوباره با او زندگی کند؟
برادرم معتاد بود و تعصب نداشت. اما ما خانواده غیرتی هستیم. غیرت‌مان اجازه نمی‌دهد با چنین زنی زندگی کنیم. زن‌برادرم بارها به او خیانت کرده بود، اگر من جای برادرم بودم همسرم را می‌کشتم.

از کجا مطمئن بودی زن‌برادرت فساد اخلاقی داشت؟
بعد از اینکه برادرم معتاد شد زنش هم به دام اعتیاد افتاد. او همه طلاهایش را می‌فروخت و خرج مواد می‌کرد. او به فکر آینده فرزندانش نبود.

برادرت چه مدت بود که اعتیاد داشت؟
برادرم از پنج سال پیش به تریاک معتاد شد.

از ماجرای قتل بگو.
برادرم پس از جدایی از همسرش مدام می‌گفت قصد دارد دوباره با زنش زندگی کند. سعی کردم او را منصرف کنم، اما گوشش بدهکار نبود. تا اینکه آخرین‌بار به خانه برادرم رفتم تا با او صحبت کنم. اما ابراهیم عصبانی شد و گفت هر طور شده زنش را به زندگی برمی‌گرداند. من که عصبانی شده بودم سرش فریاد کشیدم که برادرم به رویم چاقو کشید. من هم چاقوی آشپزخانه را برداشتم و چند ضربه به او زدم.

چند ضربه زدی؟
چیزی به خاطر ندارم. وقتی به خودم آمدم که برادرم روی زمین افتاده بود و فرزندانش فریاد می‌کشیدند. من در یک لحظه دچار جنون شده بودم.

چطور رضایت مادرت را جلب کردی؟
پس از مرگ پدرم من خرج زندگی مادر پیر و خواهر و برادر معلولم را می‌دادم. از وقتی به زندان افتادم مادرم به سختی زندگی خودش و خواهر و برادر معلولم را تامین می‌کند. به همین خاطر بدون قید و شرط مرا بخشید تا زودتر آزاد شوم.

برادرزاده‌هایت حالا چطور زندگی می‌کنند؟
آنها با مادرشان زندگی می‌کنند. در این مدت هر بار از زندان با آنها تماس گرفته‌ام جواب تلفن‌هایم را هم نمی‌دهند.

خودت هم فرزند داری؟
یک دختر و پسر داشتم که به‌خاطر عقب‌ماندگی شدید ذهنی و جسمی چند ماه پیش فوت کردند. حالا یک دختر 9 ساله دارم که از وقتی بازداشت شده‌ام او را همراه همسرم به شهرستان به خانه برادر همسرم فرستاده‌ام.

برای جلب‌رضایت برادرزاده‌هایت چه کرده‌ای؟
حاضرم خانه‌ای را که با برادرم شریکی خریده بودم به آنها بدهم تا مرا ببخشند. مخارج زندگی‌شان را هم تا آخر عمر تامین می‌کنم، اما هنوز حاضر به مصالحه نشده‌اند.

 

تعصب بیش‌ از حد بین کم‌سوادها
در همین رابطه سیما فردوسی‌پور روانشناس اجتماعی می‌گوید: «غیرت به معنای نیرویی است درون افراد که از خود و دیگران در مقابل تجاوز و آسیب‌های بیرونی محافظت می‌کند. غیرت، تعصبی است که باید در حد تعادل وجود داشته باشد.» او در گفت‌وگو با فرهیختگان تاکید می‌کند: «اینکه افراد نسبت به اعضای خانواده خود غیرت داشته باشند، روی آنها متعصب باشند و اجازه ندهند کسی به آنها آسیب برساند یا آنها را اذیت کند در حد تعادل خوب است، اما اگر قرار باشد این تعصب بیش از حد اعمال شود و حق انتخاب را از طرف مقابل سلب کند، درست و سنجیده نیست.»این روانشناس می‌گوید: «هیچ‌کس حق ندارد به بهانه نگرانی از آینده فرد برای او تعیین‌تکلیف کند. این حق به هیچ‌کس شرعا، عرفا و قانونا داده نمی‌شود. فرد در صورت نگرانی از تصمیم عزیزانش برای آینده می‌تواند آنها را به مشاور معرفی کند یا در صورت لزوم از قانون کمک بگیرد، اما اینکه مانند متهم این پرونده دست به چنین جنایتی بزند و آن را غیرت و تعصب عنوان کند موضوعی است که بیشتر بین افراد کم‌سواد و ناآگاه دیده می‌شود. با بررسی این پرونده می‌توان گفت بی‌شک این فرد دچار مشکلات روحی و روانی است که توانسته پا را بسیار فراتر از حد اختیارات خود بگذارد و به بهانه نگرانی از آینده فرزندان برادرش و تحت عنوان غیرت، آنها را از نعمت داشتن پدر  محروم کند.»