بررسی روزنامه‌های صبح تهران؛ چهارشنبه ۲۹ بهمن

روزنامه های امروز تهران از سفر رییس سازمان محیط زیست به خوزستان خبر داده و وی را در محاصره این ریزگردها دیده اند که به گفته کارشناسان منشا داخلی دارد و نتیجه نبود مدیریت و کارهای حساب نشده ای در کشاورزی و آبداری بوده است.
مقالاتی درباره مذاکرات هسته ای، نظرات آژانس بین المللی انرژی هسته ای از جمله دیگر مطالب این روزنامه هاست.
ابتکار آمد، ریزگرد نبود
تیتر و عکس صفحه اول شرقصدرا محقق در گزارشی در شرق نوشته: چهار‌ روز از آخرین‌ روزی که خوزستان در غباری سنگین فرو رفت می‌گذرد؛ اما گردوغبار همچنان مساله اول خوزستان است. این را می‌شود از رنگ‌و‌روی خاک‌گرفته درخت‌ها و ساختمان‌های شهر اهواز به‌علاوه اظهارنظرهای مردم این شهر دید. در همین‌روز - سه‌شنبه ٢٨بهمن - معصومه ابتکار، رییس سازمان محیط‌زیست، همان‌طور که وعده داده بود، به‌همراه مسوولانی از هفت‌وزارتخانه و دستگاه، برای رونمایی و شروع‌به‌کار بسته ویژه مقابله با گردوغبار به خوزستان سفر کرد.
به نوشته این گزارشگر: در این سفر، مدیرانی از وزارت نفت، وزارت نیرو، وزارت راه‌و‌شهرسازی، وزارت جهاد کشاورزی و سازمان جنگل‌ها و منابع‌طبیعی- به‌ عنوان همه دستگاه‌های دولتی مرتبط با موضوع گردوغبار- معصومه ابتکار را همراهی می‌کردند، قول ابتکار برای رفتن با دست پُر به خوزستان در حقیقت، اشاره به تهیه و تصویب همین بسته ویژه بود که در روزهای گذشته مراحل آن در دولت نهایی شد.
صبحی که هواپیمای حامل ابتکار و همراهانش در فرودگاه اهواز به زمین نشست، از گردوغبار خبری نبود و در عوض، ابری سیاه هوای این شهر را در بر گرفته بود. از باند تقریبا خیس ِفرودگاه هم معلوم بود شب پیش از آن، بارانی مختصر در این شهر باریده بود؛ چیزی که شاید برخی از اهالی خوزستان، اگرچه مدت‌هاست آن را انتظار می‌کشند؛ اما مایل بودند هنگام ورود این مسوولان دولتی جایش گردوغبار باشد تا این مقامات، بیشتر و بهتر با پدیده گردوغبار مواجه می‌شدند.
 
هومان خاکپور در آرمان پیرامون ریزگردها در خوزستان نوشته: پدیده گردوغبار با پدیده ریزگرد تفاوت دارد. پدیده ریزگردها که ما چندین سال است شاهد آن هستیم اغلب منشأ خارجی دارند که برخی آنها از صحرای آفریقا یا درمورد تالاب هورالعظیم از کشور عراق وارد ایران می‌شوند. اما پدیده‌ای که هم‌اکنون خوزستان و برخی شهرهای دیگر مانند ایلام، لرستان و کرمانشاه درگیر آن هستند پدیده گردوغبار است که با ریزگردها متفاوت است.
 
به نوشته این کارشناس محیط زیست: گردوغبارها برخلاف ریزگردها منشأ داخلی دارند. زمین‌هایی که زهکشی شدند و به زمین‌های کشاورزی تبدیل شدند که به دلیل کمبود آب به حال خود رها شده‌اند یا اتوبان خرمشهر که فرسایش بادی را دراین منطقه افزایش داده و فقدان مدیریت درست منابع آبی این منطقه و خشکسالی وسیع باعث شده است که با کوچک‌ترین وزش باد و تغییرات جوی، این گرد و خاک‌ها که نتیجه ایجاد و گسترش بیابان‌های وسیع است به هوا بلند شود و شرایطی را ایجاد کند که ساکنان این شهرها حتی تا جلوی پای خود را نبینند.
 
نویسنده در نهایت تاکید کرده: با نگاهی به بودجه‌ای که سال گذشته برای این امر تخصیص داده شده به نظر می‌رسد حجم فاجعه و تخریب‌هایی که در زیست‌بوم‌های جنوب کشور اتفاق افتاده بسیار فراتر و بیشتر از این بودجه باشد. وقتی در کشورمان برای احداث سدی مانند گتوند بدون بررسی و ملاحظات زیست‌محیطی دوهزار میلیارد تومان اختصاص می‌یابد نتیجه‌اش ایجاد این بحران در استان خوزستان است و اختصاص ۴۰و ۵۰ میلیارد تومان برای کنترل کانون‌های تولیدگرد و خاک یک رقم فوق‌العاده ناچیزی است.
ایران قدرت اصلی بود
کارتون نعیم تدین، شهروند
حمید قاسمی فیض اباد در سرمقاله سرمقاله ابتکار به قدرت نظامی و منطقه ای جمهوری اسلامی اشاره کرده و نوشته به لحاظ اقتصادی اگرچه ایران بالقوه کشوری بزرگ قلمداد می‌شود ولی در حال حاضر قدرت اقتصادی بزرگ منطقه ای محسوب نمی‌شود اما برای اثر گذاری در افکار عمومی و منزلت اجتماعی، در منطقه و در جهان اگر قدر داشته های خود را بداند می‌تواند در میز مذاکره دست بالا را داشته باشد.
به نوشته این روحانی اصلاح طلب: میزان نفوذ ایران در کشورهای منطقه در افکار عمومی و منزلت اجتماعی برگ برنده ایران در مذاکرات هسته ای است.غرب در گرداب مسائل خود ساخته گرفتار شده است. از دل رفتار متفرعنانه و بعضا «بشر دوستانه» مداخله گر غرب،نتایج ناخوش آیندی حاصل شده است. عراق، افغانستان، پاکستان، یمن، لیبی، مصر در آتش تروریسم می‌سوزد. آمریکا، غرب با این استراتژی به عراق،افغانستان، پاکستان، یمن و لیبی حمله کرده اند تا بتوانند جلوی نفوذ القاعده، طالبان و داعش را به مرزهای خود بگیرند اما امروز هم این کشور ها در آتش ترور می‌سوزند و هم هراس ترور در قلب کشورهای اروپایی و آمریکایی مردم آن کشورها را به وحشت انداخته است.اروپا و امریکا از حمله به عراق و افغانستان نه تنها نتیجه نگرفته اند که پشیمان نیز هستند و در حال حاضر احزابی در این کشورها روی کار می‌آیند که در برنامه های خود حامی مداخله مستقیم در کشورهای دیگر نباشند.
 
غرب و آمریکا اگر چه هنوز از قدرت اقتصادی و نظامی خویش در جهت منافع خویش استفاده می‌کنند اما ناچار شده اند سیاست گفتگو و توجه به افکار عمومی را نیز در دیپلماسی در نظر بگیرند. امروز سیاست همه ی گزینه ها روی میز است عملا به کناری گذاشته شده است و گزینه اصلی، اقناع برای مجاب کردن افکار عمومی است و از سراتفاق امروز برگ برنده ایران درمذاکرات فقط اقناع افکار عمومی است.
شمس الدین خاروقانی در مقاله ای در آرمان به نقد سخنان رییس آژانس بین المللی انرٰژی هسته ای درباره پرونده ایران پرداخته و نوشته: آمانو همچنان سخنان قبلی را به زبان می‌آورند. آنها می‌گویند: تلاش بر آن است که ایران آنچه آنها می‌خواهند تائید کند و نکته دیگری که همواره مطرح کرده‌اند بحث شفاف‌سازی است. از آنجا که این حرفها تکراری است و نتیجه فشارهایی است که از سوی آمریکا وارد می‌شود.
 
سفیر سابق ایران در المان با تاکید بر نقش آمریکا در پرونده هسته ای ایران نوشته: امروز موضوعی که نقشی اساسی در حل موضوع پرونده هسته‌ای دارد رابطه ایران و آمریکاست و این که پرونده هسته‌ای به مسئله سیاسی وصل شده است که البته سایه بحرانهای خاورمیانه نیز بر مذاکرات سنگینی می‌کند و هرچند انکار می‌شود اما می‌توان این برداشت را داشت که سطح پایینی از همکاری میان ایران و آمریکا چه در افغانستان و چه در عراق دور از ذهن نمی‌نماید.
 
مقاله آرمان در نهایت به این جا می رسد که: چه بسا مشکلات موجود در منطقه از عراق و سوریه گرفته تا یمن موجب شده تا آمریکا این مذاکرات را طولانی کند تا بتواند از فرصت مذاکره با ایران و همراهی با این کشور و در پی آن همسویی سیاستهای دو کشور در منطقه نهایت استفاده را ببرد. پس می توان گفت بحث های فنی و حقوقی مربوط به آژانس است و در این زمینه هیچ مشکلی وجود ندارد و دیگران اگر حرفی می‌زنند فقط در حد شعار است.
وقتی از جیب می خوریم
فتح الله آملی در سرمقاله اطلاعات نوشته خوردن از جیب: وقتی کسی کار نکند یا بیکار باشد و یا ورشکست شود این اصطلاح به کار می‌رود. یعنی به جای اینکه از محل دسترنج و تلاش و ابتکار و خلاقیت و کار خود درآمدی داشته باشد و زندگی بسازد از سرمایه‌اش می‌خورد و کاملاً پیداست که روزی این سرمایه تمام می‌شود. اما مصادیق این خوردن از جیب به میزان قابل توجهی متکی به نفت است. اگرچه به ناگزیر به خاطر تحریم و پایین آمدن بهای آن خوشبختانه سهم آن در بودجه‌ی در این دولت به حدود سی درصد کاهش یافته اما همچنان این وابستگی هست و به همان نسبت آسیب‌پذیری در اقتصاد وجود دارد.
 
به نوشته این مقاله : وقتی به سفره‌های آب زیرزمینی هجوم می‌بریم و منابع آبی و ذخایر استراتژیک را هم مصرف می‌کنیم یعنی داریم از جیب می‌خوریم. به این دلیل که هر روز با برداشت بیشتر از این منابع که از محل آب‌های سطحی تجدیدشونده نیست، هر روز بیش از پیش به سمت نابودی سفره‌های آبی زیرزمینی حرکت می‌کنیم و نفسِ زمین را می‌گیریم و خاک مستعد و بارور را به بیابان بدل می‌کنیم. و یا وقتی زمین‌های کشاورزی را در بهترین مناطق جغرافیایی کشور یعنی در شمال که نیاز به آب در آن به دلیل بارش‌های خدادادی در حد بارش است و نه تحمیل هزینه‌ای برای آوردن آب بر سرِ زمین، قطعه قطعه می‌کنیم و اجازه می‌دهیم تا ویلایی در آن احداث شود و به پول اندکی برسیم، باز هم یعنی از جیب می‌خوریم.
 
سرمقاله اطلاعات به این جا رسیده که حتی در شهرهایمان نیز به جای اینکه از محل ارائه و فروش خدماتمان و با روشهای علمی و اقتصادی و با درآمدهای پایدار و منطقی به اداره شهرها و به ویژه شهرهای بزرگمان بپردازیم با فروش شهر و فضاها و محیط‌های شهر و زندگی، عملاً از جیب می‌خوریم. چرا که به هرحال روزی نَفَس شهر می‌گیرد، عرصه‌هایش تمام می‌شود حتی فایده‌ای هم ندارد که بگوییم این گناه دولت قبل است که صدها میلیارد دلار درآمد داشت و به جای آنکه آن را صرف زیرساخت‌های ضروری برای توسعه و پیشرفت کشور کند در هاضمة هزینه‌های گاه زائد دستگاه‌های اجرایی، پروژه‌های آنچنانی، اقدامات غیرمفید و فلان و بهمان کرد.
بزرگ تر از اختلاس ها
کارتون امین منتظری، بی قانونعباس عبدی در سرمقاله اعتماد نوشته وقتی گروهی ده میلیارد سو اسفتاده می کنند محاکمه و محکوم می شوند اما نشنیده ایم کسانی که با یک مصوبه هزاران میلیارد به کشور لطمه زده اند به محاکمه کشیده شوند. مثلا بارها و بارها گفته شده اقتصاد کشور باید رقابتی شود و در تمام اسناد بالادستی به این نکته تاکید شده است. وقتی می‌گوییم رقابتی یعنی قیمت‌گذاری موضوعیتی ندارد. به ویژه در کالاهایی که عرضه‌کننده متنوع است.
 
نویسنده خودروسازی را مثال زده و یادآور شده که بعد از مشکلات عمده ای که در زمان دولت گذشته در این رشته به وجود آمده حالا پس از گذشت یک سال از تحول در تولید کارخانجات خودروسازی، ایران‌خودرو، مدل جدیدی را به بازار عرضه کرده است به نام دنا. از ابتدا خودشان می‌خواستند آن را حدود ٤٨ میلیون تومان قیمت‌گذاری و عرضه کنند. چند ماه طول کشید و در نهایت شورای رقابت! یا انحصار قیمت ٤٢ میلیون تومان را تعیین کرد. با این منطق که می‌خواهند به نفع مردم عمل ‌کنند و اینکه این خودرو بیش از این نمی‌ارزد.
 
مقاله اعتماد با اشاره به این که بازار خودرو در ایران کاملا رقابتی است نوشته ایران‌خودرو هم چاره‌ای نداشت جز اینکه زیر بار رفت. کارخانه‌ای که دولتی باشد نتیجه همین است، ولی الان که آن را به قیمت ٤٢ میلیون فروخته، در بازار آزاد به قیمت ٥٢ میلیون خرید و فروش می‌شود. در واقع ١٠ میلیون تومان مفت و مجانی به جیب ١٠ هزار نفری رفته که این خودرو را پیش خرید کرده‌اند. یک ریال آن به نفع کارخانه و تولید و مردم نیست. با این قیمت ایران‌خودرو می‌تواند از امکانات و کیفیت آن کم کند تا قیمت فروش آزاد آن به قیمت کارخانه برسد. این یعنی خلاف قواعد پذیرفته‌شده سیاستگذاری‌های اقتصادی شده است. ١٠ هزار خودروی دنا با قیمت ١٠ میلیون تومان تفاوت یعنی ١٠٠ میلیارد تومان که اگر در اختیار ایران‌خودرو باشد هم می‌تواند کیفیت کار را بهتر کند و هم کارخانه را توسعه دهد و به سود سهامداران است.
همیشه شعبان، یک دفعه هم رمضان
علی میرفتاح در ستون کرگدن در اعتماد نوشته: ریاکارانه اگر بخواهم بنویسم باید بنویسم که از توقیف ٩دی و بیکار شدن همکاران مطبوعاتی‌ام در جناح مقابل ناراحتم و روزی را آرزو می‌کنم که هیچ روزنامه‌ای به هیچ جرم مطبوعاتی تعطیل و توقیف نشود و ما در نهایت آزادی و صلح کل، دور هم صفا کنیم و گل بگوییم و گل بشنویم. اما صادقانه اعتراف می‌کنم که از تعطیلی این مجله خوشحال شدم و بدم هم نمی‌آید بقیه السیف ایشان نیز تعطیل و توقیف شوند و کرکره‌شان پایین کشیده شود. همیشه شعبان، یک دفعه هم رمضان.
 
نویسنده اصلاح طلب تاکید کرده: این همه نشریات اصلاح طلب تعطیل شدند و با لودر از رویشان گذشتند، یک بار هم این دسته از عزیزان طعم گس توقیف را بچشند. البته خوب که فکر می‌کنم عذاب وجدان به سراغم می‌آید و این خوشحالی کودکانه به ناراحتی تبدیل می‌شود. جور گناه مدیرمسوول و بعضی نویسندگان و گزارشگران را که گرافیست و آبدارچی و نگهبان و خدماتی و امور مالی نباید بکشند.
ستون کرگدن به این جا رسیده که: تاوان خطای سیاسی را که کارکنان غیرسیاسی نباید بپردازند. توی همین رسانه‌های اصلاح‌طلب مگر هر کس کار می‌کند اصلاح‌طلب قسم خورده است و یا وجودش را وقف آرمان‌های دوم خردادی کرده است؟ واقعیت این است که حتی کیهان هم یکدست نیست و آدم‌ها کاغذ روزنامه نیستند که از سردبیرشان تبعیت کنند.
بگذار جهان خوب اداره شود
کارتون جواد علیزاده، قانونپوریا عالمی در ستون آمبولانس شرق سخن تازه حداد‌عادل را نقل کرده که گفته: آموزش‌وپرورش را باید خوب اداره کرد. نظر آقای حدادعادل اساسا سرفصل تازه‌ای در مدیریت کلان کشور و خاورمیانه گشود. ناظران بین‌المللی معتقدند فلسفه جهان به قبل و بعد از این نظریه تقسیم شده است. بر اساس همین نظریه، نظر باقی فلاسفه، استادان و دانشمندان را جویا شدیم؛
 
طنزنویس شرق نظرات رسیده را چنین شرح داده. جواد ظریف گفت: اشتون را باید خوب اداره کرد. ادیسون گفت: برق را باید خوب اداره کرد. مصدق گفت: نفت را باید خوب اداره کرد. رضازاده گفت: وزنه را باید خوب اداره کرد. مشایی گفت: احمدی‌نژاد را باید خوب اداره کرد. رییس اداره گفت: اداره را باید خوب اداره کرد، عالمی هم گفت: آمبولانس را باید خوب اداره کرد.
 
ستون طنز شرق چنین ادامه دارد: پس از آغاز جنبش خوب‌اداره‌کردن سراسر جهان، نظریه‌پردازان، فلاسفه و مسوولان جهان با حمل پلاکاردهایی گفتند: ما اداره هستیم. نوام چامسکی نیز در حالی که پیراهنش را در تنش می‌درید، فریاد زد: همه فلاسفه تا الان مانده بودند که جهان را چطور باید اداره کرد، به‌راستی چرا بشر جهان را خوب اداره نمی‌کند؟ بیایید همه خوب اداره کنیم و با خوب‌اداره‌کردن، ادارات خوبی بسازیم و جهان را تبدیل به یک اداره خوب کنیم که خوب اداره می‌شود. گفتنی است تعداد زیادی از فلاسفه که از درک چنین نظری عاجز بودند، بر اثر فشار وارده از دانش خارجه، به قلب و مغزشان پس افتادند.
+4
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.