تیتر و عکس صفحه اول شرقاعتماد در گزارش اصلی خود نوشته: آخرین خاکریز خط قرمز دولت احمدینژاد فرو ریخت. دوران حبس محمدرضا رحیمی شروع شد؛ دورانی که اصولا باید پنج سال و ٩١ روز دیگر تمام شود، اگر در میانه راه تخفیفی در کار نباشد. بیانیه دیروز دادسرای عمومی و انقلاب تهران پایان فاز اول داستان رحیمی بود.
به نوشته این گزارش: فاز بعدی داستان محکومیت رحیمی اما جای دیگری شروع شده است؛ در اردوگاه احمدینژاد و میان نزدیکان دیروز او؛ اردوگاهی که با فروریختن خط قرمز احمدینژاد به هم ریخت. هنوز پروندههای در دست بررسی نزدیکان او لیستی بلندبالا دارد. تا اینجای کار سعید مرتضوی در نوبت بعدی است.
اعتماد افزوده: هنوز نه احمدینژاد با مرتضوی مرزبندی کرده و نه او با احمدینژاد. رحیمی هم تا روز قبل از صدور حکمش همین وضعیت را داشت. تا قبل از آن هنوز احمدینژادیها او را از خودشان میدانستند. شاید باور نداشتند به این زودی چنین حکمی به دست معاون اول دولت دهم داده شود. شاید هنوز امید داشتند که بشود کاری کرد.
ابتکار نوشته: با اجرا شدن حکم حبس محمدرضا رحیمی، وی دیروز به زندان اوین معرفی شد تا سومین متهم پروندههای فساد اقتصادی دولتهای نهم و دهم، پس از مهآفرید امیرخسروی و بابک زنجانی پشت میلههای زندان را به چشم ببیند. این در حالی است که امیرخسروی اعدام شده و زنجانی در انتظار دادگاه به سر میبرد و حال رحیمی هم باید 5 سال را در زندان سر کند.
مطهره شفیعی در گزارشی در آرمان با عنوان نرفت، آمدند و او را بردند نوشته وکیل محمدرضا رحیمی یعنی محمدرضا نادری هم اطلاعات زیادی نداشت و گفت که از طریق سایت ها از حضور رحیمی در زندان مطلع شده
مگر وکیلش در جریان نبود؟
خیر قرار این نیست.
مثل اینکه آقای رحیمی را جلب کرده اند و از در منزل برده اند
بله من هم همین طورشنیده ام
به آقای رحیمی اطلاع داده بودند که خودشان مراجعه کنند؟ یا تمرد کرده بود؟
نه قــرار بود که برود و این کار را بکند؛ آنطور که من خبرداشتم.
یعنی هنوز فرصت داشته است؟
نه؛ فرصتی هم نداشته است. یعنی برای روز یکشنبه دیروز احضار شده بود.
یعنی با اینکه ایشان احضار شده و چون نرفته بود به منزل وی مراجعه کرده اند
بله-
باید در مقام علت بود نه معلول تیتر و طرح محمد طحانی، آرمانپدرام ابراهیمی در ستون طنز شهروند نوشته: میخواهیم بدون حب و بغض سیاسی و با نگاه ملی و فراجناحی و البته کارشناسانه، بُن مشکلات را همچین عریان و شفاف به شما نشان دهیم زیرا عقیده ما این است که تا ریشه مشکل را نشناسیم، تلاش ما برای حل آن، خاک در اهواز پراکندن است.مثلا همین ماجرای پرداخت پول به ١٧٠ نماینده.
طنزنویس در مقام توجیه نوشته: محمدرضا رحیمی که این روزها همه انگشتها به سمت او نشانه رفته، معلول است. یعنی خود، معلول عواملی است که کار را به اینجا کشانده. میگوید به ١٧٠نماینده مجلس پول داده. به خاطر سوابق بد اصلاحطلبان در ماجراهایی نظیر سوراخ لایه ازون (که دارد به سولاخ تبدیل میشود) و سونامی ٢٠٠٤، اول از همه ذهن آدم متوجه نمایندگان اصلاحطلب میشود. ولی آیا ریشه مشکلات اینجاست؟ نه. زیرا آنها در ٣ مجلس اخیر (با تماشاچیان جلسات علنی روی هم رفته یا درواقع کنار هم رفته) ١٥٠ نماینده هم نداشتهاند. پس باید انگشت اتهام را بچرخانیم. اما آیا عقل سلیمی در کره زمین وجود دارد که از دریافت کمک مالی برای مخارج انتخاباتی صرفنظر کند؟ نه. پس باید ببینیم چه کسی انتخابات و مخارجش را به کشور ما وارد کرد؟
طنز شهروند سرانجام بدین جا می رسد که: آیا شما هم به همانی فکر میکنید که ما فکر میکنیم؟ بله؛ انگلیس. آنها در دوران قبل از مشروطهخواهی که دغدغه رعایای ایرانی، کلفت و نازک بودن سیخ کباب و خوشگوشت بود، آنقدر تلقینات خود را به گوش میانمایگان ما چپاندند که آنها فریب خورده و دم از حق اکثریت زدند.
گستاخیهای دشمن
کیهان امروز هم در یادداشت روز خود به مذاکرات هسته ای و به ویژه آمریکا تاخته و درباره ادبیات رسانه ها و سیاستمداران غربی نوشته: آنها مدام در میانه دو گزاره در حال رفت و برگشت هستند. زمانی میگویند ایران سرسخت و غیرمنعطف است و زمانی ادعا میکنند ایران از موضع ضعف، انعطاف و نرمش به خرج داده است. آنها عمیقا از مقاومت استراتژیک جمهوری اسلامی ناراحتند و این را بر زبان هم میآورند اما برای اینکه همین مقاومت در جهان الهامبخش نباشد و سیطره آمریکا را به چالش نکشد، انعطافهای تاکتیکی در مذاکرات را تعمداً حمل به عقبنشینی کردهاند.
یادداشت روز این روزنمه به عنوان توضیح حقیقت امر نوشته واقعیت، همان ترجمانی است که روزنامه نیویورک تایمز سال گذشته از «نرمش قهرمانانه» کرد و نوشت «رهبر اسرارآمیز ایران از رویکرد گشایش استقبال میکند اما به عنوان کسی که میگوید انقلابی است نه دیپلمات، به رئیس جمهور و تیم او سفارش کرده هرگز طبیعت و ذات دشمنان را از یاد نبرند. او از نرمش قهرمانانه در جایی سخن میگوید که هرگز اهداف زیرپا نرود.
کیهان به این جا می رسد که: میشد سیاسیون از رفتارهایی که گستاخی و طمع دشمن را برمیانگیزد پرهیز کنند و بعضاً نکردند. اما مهم این است که با وجود برخی کمکاریها، بد فهمیها یا حتی کجرویها در قبیل دولتها- از سازندگی تا اعتدال- کاروان پیشرفت و قدرتافزایی کشور از حرکت رو به جلو باز نمانده است. هنر رهبری- چه زمان امام خمینی و چه جانشین شایسته ایشان- عقبزدن قطببندیها غفلت آفرین و ایجاد انس است.
نصرت الله تاجیک هم در مقاله ای در شرق با اشاره به این که آمریکایی در جریان مذاکرات با ایران دوربرگردان کرده اند، تحلیلهای موجود در این زمینه را چنین خلاصه کرده: گروه اول معتقدند این امر در مذاکرات عمان اتفاق افتاده ولی یا طرف ایرانی متوجه آن نشده. دسته دوم میگویند مشکلات داخلی آمریکا و بههمخوردن صحنه کنگره و سنا در آمریکا به ضرر اوباما و فشار لابی اسراییلی و عربی باعث این دوربرگردان آمریکایی شده است. و دسته سوم نظرشان این است که ایران، در تجزیه و تحلیل سیاسی دچار برآورد اضافی از میزان علاقه و سرمایهگذاری آمریکا برای رسیدن به تفاهم بهنفع خودش شده.
نویسنده با اشاره به توانمندی دست اندرکاران سیاست خارجی خطای محاسبه تیم ایران را نادرست دانسته و نوشته هر سه این تحلیل ها میتوانند هم درست باشند و هرکدام وزن خاص خودشان را داشته باشند و امور دیگری، باعث ایجاد شرایط کنونی باشد. با فرض صحت نظریات دستههای اول و سوم که ایران را مقصر نشان میدهند، تفاهم با آمریکا در شرایط کنونی هم عملی نیست و هم بهنفع ایران نخواهد بود.
علتی که این دیپلومات سابق برای استدلال خود ذکر می کند این است که: از زمانیکه تحولات کنگره و سنا به ضرر دموکراتها رقم خورد و احتمال جایگزینی جمهوریخواهان در دولت آینده بهجای دموکراتها افزایش یافت، آنها بهدنبال سرمایهگذاری روی سیاستی نیستند که در بهترین حالت، نتیجهاش عاید حزب جمهوریخواه شود. بنابراین ایران باید واقعگرا باشد و بهتر است ضمن استفاده از مزیتهای نسبیاش در سیاست خارجی برای تفاهم، مشکلات داخلی را از از طریق توانمندیهای داخلی حل کند و امیدی به حل تمامی مشکلات از طریق تفاهم با غرب و آمریکا نداشته باشد.
به چینی ها اعتمادی نیست کارتون سلمان طاهری، شهروندمهدی روزبهانی در سرمقاله ابتکار به دیدار وزیرخارجه چین از ایران که بعد از هشت سال صورت گرفته اشاره کرده و نوشته تأکید وزیر خارجه چین بر افزایش اعتماد سیاسی دو وجه دارد. یک روی آن مربوط به افزایش اعتماد ایرانی ها نسبت به اقدامات چینی هاست و روی دیگر افزایش اعتماد چینی ها نسبت به ایرانی ها. مسلم است که اعتماد عمومی و سیاسی ایران به چین در سطح مطلوبی قرار ندارد هرچند ممکن است برخی سیاسیون به ژست های شرقی چینی ها دل خوش کرده باشند اما حرکت عمومی آن ها به خصوص در مسائل سیاسی هیچ گاه رضایت بخش نبوده است به گونه ای که این روزها نزد مردم "چینی" نامی است برای پایین ترین کیفیت محصولات خارجی.
به نوشته این مقاله: لازم است که وزارت خارجه برای پردازش این پیام های سیاسی و برنامه ریزی برای گسترش و پیچیدگی رابطه ایران و چین نظرات عمومی مردم ایران و همچنین برخی جریان های سیاسی را در نظر بگیرد. چرا که هرقدر عموم مردم نسبت به چینی ها بی اعتماد هستند و تصویر خوبی از آن ها به خصوص در مسائل اقتصادی ندارند برعکس برخی جریان های سیاسی روی چینی ها حساب میکنند و چین را یک آلترناتیو مناسب در روابط خارجی میدانند.
و خلاصه سرمقاله ابتکار این که: توجه به چینی ها طی سال های گذشته نتایج مناسبی برای منافع ملی ایران در بر نداشته است. از این رو لازم است که توازن همکاری با چین در مقابل رقبای بینالمللی او برقرار شود تا بلکه به این ترتیب کیفیت اقدامات آن ها در قبال ایران بهبود پیدا کند.
توفان دیگری در راه است
جواد ماهزاده در مقاله ای در اعتماد نوشته: یکی، دو هفته گذشته، انتشار خبر چاپ کتابهایی با تیراژ ١٥٠ نسخه در بازار کتاب ایران، نه تنها کسی را نگران یا شوکه نکرده بلکه حتی خبری از آن در هیچ رسانهای بازتاب نداشت و گویی کاهش روزافزون تیراژ کتاب در ایران، روندی عادی را طی میکند.
نویسنده افزوده: به بیان دیگر، روند تضعیف صنعت نشر کشور به نقطهای رسیده که دیگر اکنون برای همگان پذیرفتنی است که تجدیدچاپ کتابی از عبدالمحمد آیتی - مترجم و اندیشمند صاحبنام - از سوی یکی از معتبرترین ناشران کشور در تیراژ ١٥٠ نسخهای منتشر شود. میتوانیم از کنار این اتفاق مثل دهها و صدها اتفاقی که به تدریج نازل شده و ما را به آدمهایی پوستکلفت یا بیتفاوت و خوابزده تبدیل کرده، بگذریم.
اعتماد نوشته: در چنین شرایطی دلواپسانی که کماکان افکار انتزاعی به سرشان چسبیده، چاره کار را در برخورد با نشر کتابهای غیرقانونی و اصرار بر سانسور و مجوز ندادن به فلان نویسنده و... میدانند. حرکت بر این مدار، چشم بستن بر ژرفای چاه عمیقی است که در انتظار نسل آینده، دهان باز کرده. این یعنی اصرار بر اشتباهات گذشته و تعمیق بحران کنونی به بحرانی عجیبتر.
تماشای اخبار با تلویزیونهای هوشمند کارتون احسان گنجی، بی قانونامیر وفایی در بی قانون ضمیمه طنز قانون به خبری اشاره کرده درباره تولید تلویزیونهای هوشمند که احوالات بینندگان را هم ضبط و ثبت می کند و نوشته کنار آمدن با تلویزیونهای هوشمند فقط کمی تمرکز و تمرین میخواهد. مثلا فرض کنید نشستهاید و دارید با همسرتان اخبار ۲۰:۳۰ را نگاه میکنید که اقا خبر می دهد آخ جوووون، خانوم بدو بیا ۲۰:۳۰ داره شروع میشه. خدا کنه یازرلو اون کت قهوهایه رو پوشیده باشه.
زن: اومدم اومدم... ایول... الان دروغهای همه جهان برملا میشه.
گوینده: مردم خوزستان همچنان با گرد و غبار دست و پنجه نرم میکنند.
مرد: ای مرگ بر آمریکا. میدونی که خانوم، از وقتی آمریکا اومد توی خاورمیانه باد ول داد زیر صحراهای عراق که خاک بیاد تو ایران.
زن: مرگ بر انگلیس. مرگ بر نروژ.
سناریو طنزنویس قانون به این جا می رسد که زن روی کاغذ مینویسد میشه کانال رو عوض کنیم؟ مرد با بالا انداختن ابرو و گاز گرفتن لبش مخالفت میکند. تیزر راجع به جنایتهای طاغوته.
مرد: میدونم بابا. یه جوری میگی که سامسونگ فکر میکنه بار اولمه دارم میبینم (به سامسونگ چشمک میزند و میخندد.
(تصویری از هویدا پخش میشود.)
مرد: ای خائن وطنفروش.
(هنوز حرف مرد تمام نشده که بلافاصله تصویری از یکی از مسئولان دولتی پخش میشود.)
مرد: من اون قبلی رو گفتما. به جان مادرم منظورم هویدا بود.
زن: گند زدی رفت. دیگه نمیشه کاریش کرد.
(زنگ خانه را میزنند و تصویر سه مرد صد کیلوگرمی روی آیفون نقش میبندد.)