چگونه ایران از رژیم شاهنشاهی به جمهوری اسلامی گذر کرد؟

ارتش‌های روس و انگلیس در اوج جنگ جهانی دوم، در شهریور ۱۳۲۰، علیرغم اعلام بی طرفی ایران، از شمال و جنوب به این کشور حمله کردند و ارتش ایران ظرف یک هفته از هم پاشید.
 
رضا شاه مورد تایید متفقین به خصوص انگلیس ها نبود ،چرا که اولا به هیتلر ابراز علاقه می کرد و به آلمان ها نزدیک شده بود و ثانیا در ایران احساسات عمومی علیه او بود. به همین جهت پس از اشغال ایران دولت بریتانیا نامه ای به او نوشت و از او خواست که استعفا دهد و سلطنت را به پسرش واگذار کند.
 
در این نامه آمده بود: "ممکن است اعلیحضرت لطفاً از سلطنت کناره‌گیری کرده و تخت را به پسر ارشد و ولیعهد واگذار نمایند؟ ما نسبت به ولیعهد نظر مساعدی داریم و از سلطنتش حمایت خواهیم کرد. مبادا اعلیحضرت تصور کنند که راه‌حل دیگری وجود دارد".
 
رضا شاه به جزیره موریس و سپس ژوهانسبورگ تبعید شد و سه سال بعد درگذشت.
 
با روی کار آمدن محمد رضا شاه ۲۲ ساله وضع ایران به یکباره تغییر کرد. ایران طی دوازده سال، دموکراسی ای را تجربه کرد که تا آن زمان در تمام منطقه خاورمیانه نظیر نداشت تا حدی که مجلس شانزدهم قرارداد نفتی با کمپانی نفت ایران و انگلیس را که به دستور شاه امضاء شده بود رد کرده و به جای آن قانون ملی شدن نفت را تصویب کرد. چیزی که در دوران رضا شاه به یک رویا بیشتر شباهت داشت.
 
این بهار سیاسی با وقوع کودتای ۲۸ مرداد در سال ۱۳۳۲ و سقوط دولت دکتر مصدق به پایان رسید و دوران حکومت مطلق گرایانه محمد رضا شاه آغاز شد. هدف شاه به تبعیت از پدرش مدرنیزه کردن ایران بود و دموکراسی را برای ایران مناسب نمی دانست. انقلاب سفید شاه و ملت سر آغاز شتاب گیری مدرنیزاسیون در ایران بود.
 
انقلاب سفید زیر فشار دولت کندی صورت گرفت، اما شاه مقاصد خود را در آن پی گیری می کرد. وی قصد داشت که ایران را با ملغی کردن نظام ارباب و رعیتی وارد مرحله صنعتی شدن کند. در ضمن مفاد منشور انقلاب سفید قدرت را از خوانین که همیشه خطری برای حکومت محسوب می شدند می گرفت و پشتیبانی بخش عظیمی از جامعه یعنی دهقانان را جلب می کرد. شاه جلب حمایت دو قشر دیگر را نیز در طرح انقلاب سفید گنجانده بود. یکی زنان، با دادن حق رای به آنان و دیگری کارگران با سهیم کردن آنان در سود کارخانه های دولتی.
 
روحانیت به رهبری آیت الله خمینی با برنامه انقلاب سفید مخالفت کرد. در مرکز این مخالفت یکی طرح اصلاحات ارضی بود، که از دید روحانیون غصب زمین های مردم تلقی می شد، و دیگری دادن حق رای به زنان.
 
درگیری بین روحانیت و حکومت پیش از رفراندم انقلاب سفید که در ۶ بهمن ۱۳۴۱ انجام گرفت، آغاز شد. آیت الله خمینی که پس از مرگ آیت الله بروجردی در سال ۱۳۴۰ آهسته آهسته نامش به گوش مردم می رسید طی تلگرامی به نخست وزیر وقت اسدالله علم نوشت: "ورود زنها به مجلسین و انجمن هاى ایالتى و ولایتى و شهردارى مخالف [است با] قوانین محکم اسلام که تشخیص آن، به نص قانون اساسى، محول به علماى اعلام و مراجع فتواست، و براى دیگران حق دخالت نیست و فقهاى اسلام و مراجع مسلمین به حرمت آن فتوا داده و می دهند."
 
سخنرانی فوق العاده تند و تیز آیت الله خمینی در عاشورای سال ۱۳۴۲ که در آن شاه و آمریکا و اسرائیل را زیر ضربات خود گرفت مبارزه مذهبی ها را با شاه وارد مرحله جدیدی کرد. در پی سخنرانی مزبور شورش های ۱۵ خرداد رخ داد که بسیاری آن را مقدمه انقلاب اسلامی ایران می دانند و آیت الله خمینی از ایران تبعید شد.
 
برنامه اصلاحات ارضی به شکست انجامید و دهقان ها بدون سرمایه که بر روی قطعات کوچک زمین کار می کردند قدرت تامین معاش خود را از دست دادند. از اواخر دهه ۱۳۴۰ سیل مهاجرت کشاورزان به شهر های بزرگ برای یافتن کار آغاز شد.
برنامه های فرهنگی با هدف مدرن کردن ایران توسط ملکه ایران و اطرافیان وی رهبری می شد که همه از خارج به ایران آمده بودند. این برنامه ها شکاف بین بخش مذهبی جامعه با حکومت را بیشتر و بیشتر می کرد. جشن هنر شیراز سمبل این تلاش ها شده بود. سر آنتونی پارسونز، آخرین سفیر بریتانیا در ایران در دوران شاه، در کتاب "غرور و سقوط" خود از صحنه های یک نماش خیابانی به عنوان بخشی از جشن هنر صحبت می کند که در آن مردی در برابر چشمان حیرت زده مردم به زنی تجاوز می کرد. پارسونز به شاه هشدار می دهد که حتی در انگلستان هم چنین چیزی قابل قبول نیست و شاه در مقابل با صدای بلند می خندد.

آیت الله خمینی: ورود زنها به مجلسین و انجمن هاى ایالتى و ولایتى و شهردارى مخالف [است با] قوانین محکم اسلام که تشخیص آن، به نص قانون اساسى، محول به علماى اعلام و مراجع فتواست و براى دیگران حق دخالت نیست و فقهاى اسلام و مراجع مسلمین به حرمت آن فتوا داده و می دهند.قیمت نفت در پنج سال نخست دهه ۱۹۷۰ میلادی تحت تاثیر چندین عامل چهار برابر شد و متعاقب آن شاه برنامه های بلندپروازانه نظامی، اقتصادی و صنعتی را در دستور کار قرار داد. وضعیت اقتصادی مردم به طور نسبی بهبود یافت، اما نابرابری اقتصادی در جامعه دهان باز کرد. جولان نوکیسه ها، که هر چه به مرکز قدرت نزدیکتر بودند سهم بیشتری می بردند، جامعه را به دو بخش شهروندان درجه یک و دو تقسیم کرد.
 
در این میان اسم ساواک رعشه بر اندام کسانی می انداخت که می خواستند از شاه و حکومت او انتقاد کنند. حضور مستشاران و پرسنل نظامی آمریکایی در ایران به شدت پر رنگ شد. حضور آمریکایی ها در ایران در چشم بسیاری از مردم به معنی همدستی آمریکا در برقراری سیستم سرکوب بود و از شاه چهره ای دست نشانده به نمایش می گذاشت در حالی که هنوز خاطره کودتای ۱۳۳۲ در ذهن ها باقی بود.
روی آوردن جوانان به مدارس عالی و دانشگاه های جدید از یک نظر در جهت خواسته شاه برای توسعه کشور بود، اما هم زمان همین امر باعث اوج گیری خواسته های مدنی و آزادی بیان و قلم در کشور شد. در این خصوص دانشجویان ایرانی در اروپا و آمریکا نیز با به راه انداختن اتحادیه های چپ و اسلامی دانشجویی مبارزه گسترده و سازمان یافته ای را علیه شاه آغاز کردند.
 
جالب اینجاست که شاه به جای آنکه به این تنش های در حال جوشیدن توجه کند درست مسیر عکس را می پیمود. در حالی که تنها دو حزب ایران نوین و مردم که هر دو نظرات شاه را پی گیری می کردند در ایران وجود داشت، شاه در سال ۱۳۵۳ دستور انحلال آن دو حزب و ایجاد یک حزب واحد، یعنی حزب رستاخیز ملت ایران را داد و اعلام کرد که هر کس نمی خواهد عضو حزب رستاخیز شود، گذرنامه اش را بگیرد و از کشور خارج شود.
در چنین فضایی جرقه انقلاب اسلامی با انتشار مقاله ای توهین آمیز در مورد آیت الله خمینی در دی ماه ۱۳۵۶ زده شد. در مقاله مذکور از آیت الله خمینی به عنوان "مردی که سابقه‌اش مجهول بود و به قشری ترین و مرتجع ترین عوامل استعمار وابسته بود" یاد می شد. این مقاله روند اعتراضات خیابانی و سپس اعتصابات را آغاز کرد تا اینکه بالاخره ۱۳ ماه بعد به پیروزی غیر منتظره انقلاب اسلامی انجامید.
شکل گیری نظام ولایت فقیه
زمانی که آیت الله خمینی در پاریس به سر می برد (از مهر ماه تا بهمن ۱۳۵۷) و از آنجا انقلاب را رهبری می کرد، حسن حبیبی که بعدا به عضویت شورای انقلاب در آمد، با الگو برداشتن از قانون اساسی جمهوری پنجم فرانسه که ژنرال دوگل در سال ۱۹۵۸ تهیه کرده بود، پیش نویس قانون اساسی جدید ایران را به رشته تحریر در آورد. بعد از پیروزی انقلاب همان پیش نویس با اندکی تغییرات ابتدا به نظر آیت الله خمینی رسید و سپس برای بررسی نهائی به مجلسی که به همین منظور تحت عنوان مجلس خبرگان تدوین قانون اساسی تشکیل شده بود فرستاده شد.
 
نکته جالب توجه اینجاست که در آن پیش نویس هیچ اشاره ای به موضوع ولایت فقیه نشده بود و تا این لحظه هیچ بحثی در این مورد که آیت الله خمینی با پیش نویس مزبور مخالفت کرده باشد، مطرح نشده است. در جریان انقلاب هم آیت الله خمینی هرگز سخنی از ولایت فقیه به میان نیاورد.
 
گفته می شود که آیت الله منتظری و آیت الله محمد بهشتی افرادی بوده اند که نقش موثری در گنجاندن اصل ولایت فقیه در قانون اساسی داشته اند، اما مهندس عزت الله سحابی روایت دیگری دارد.
 
سحابی می گوید که خط اصلی را در جلسات خبرگان حسن آیت می داد که در سال ۱۳۶۰ با شلیک ۶۰ گلوله در تهران ترور شد. او زمانی عضو حزب زحمتکشان به رهبری نام مظفر بقائی بود. مهندس سحابی که خود از اعضای مجلس خبرگان بود می گوید که هدف آیت این بود که با گنجاندن اصل ولایت فقیه لیبرال ها و آنها را که دموکرات بودند از صحنه خارج کند و راه را برای حضور مظفر بقائی باز نماید.
در سال ۱۳۶۸ قانون اساسی مورد بازنگری قرار گرفت. در قانون جدید، شرط مرجعیت برای ولی فقیه حذف و نیز ولایت فقیه به "ولایت مطلقه فقیه" تبدیل گردید.
 
تعریفی که آیت الله خامنه ای از ولایت مطلقه فقیه ارائه می دهد حائز نکته بسیار مهمی است. او می گوید: "تصمیمات و اختیارات ولی فقیه در مواردی که مربوط به مصالح عمومی اسلام و مسلمین است، در صورت تعارض با اراده و اختیار آحاد مردم، بر اختیارات و تصمیمات آحاد امت مقدم و حاکم است."
 
او می افزاید: "مسلمانان باید از اوامر ولائی ولی فقیه اطاعت نموده و تسلیم امر و نهی او باشند، و این حکم ‏شامل فقهای عظام هم می‏شود، چه رسد به مقلدین آنان."
 
این تعریف، اختیارات ولی فقیه را به طور نامحدودی گسترش می دهد.
با شروع جنگ عراق و ناآرامی های داخلی، به خصوص ورود مجاهدین خلق به فاز مبارزه مسلحانه، آزادی بیان، منع سانسور، آزادی اجتماعات و تشکیل احزاب، که در قانون اساسی تصریح شده بود بایگانی شد و فقط در دوران ریاست جمهوری محمد خاتمی فضا اندکی بازتر شد.
 
با این همه و به رغم اختیارات گسترده رهبری، چون اساس سیستم با تمام نواقصی که دارد، بر پایه رای گیری ریخته شده و عبارت معروف آیت الله خمینی که گفته بود "میزان رای ملت است" در عمل محدویت هائی برای رهبر جمهوری اسلامی ایجاد می کند که شاه چنین محدودیت هائی را بر نمی تافت. بطور مثال در انتخابات سال ۱۳۷۶ در حالی محمد خاتمی اصلاح طلب بر ناطق نوری پیروز شد که کاندیدای مورد علاقه آیت الله خامنه ای ناطق نوری بود.
 
همین مورد در انتخابات ۱۳۹۲ بار دیگر خودنمائی کرد. نشانه ها حاکی است که کاندیدای مورد نظر رهبر ایران سعید جلیلی، محافظه کار تندرو بوده است، اما حسن روحانی میانه رو پیروز میدان شد.
به گفته علم الهدی، امام جمعه مشهد، پس از شمارش آراء و شکست سنگین سعید جلیلی رهبر ایران می گوید که چهار میلیون رای جلیلی "نشانگر وجود یک جوهره در این جامعه است".
+72
رأی دهید
-21

  • قدیمی ترین ها
  • جدیدترین ها
  • بهترین ها
  • بدترین ها
  • دیدگاه خوانندگان
    ۳۲
    هستیا - شیراز، ایران

    فقط باید افسوس خورد
    3
    47
    ‌سه شنبه ۲۱ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۰:۵۰
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۰
    روبرتو روسلینی - تهران، ایران

    تاریخ معاصر ایران رو هر طور که بررسی کنیم کاملا مبرم و مشخصه که حکومت پهلوی چاله و جمهوری اسلامی چاه عمیقیه..مشکل اساسی جامعه ما تا امروز وجود منابع نفت ما بوده و هست که ما رو در دنیا مورد توجه استعمارگران داخلی و خارجی قرار داده.وگرنه خوندن یه کتاب و 17 رکعت نماز یومیه که نیاز به پدیده مبتذل و حکومتی مثل جمهوری اسلامی نداره..مملکتی سر شار ازجهل وخرافات ابدی
    10
    57
    ‌سه شنبه ۲۱ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۱:۱۲
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۵۴
    mlowes - واشنگتن، ایالات متحده امریکا

    متن نسبتا قابل قبولی بود. تنها چیزی که من هرگز متوجه نمیشم این هست که چرا اختلاف طبقاتی در دوره شاه همواره چندین برابر چیزی که بوده گفته می‌شه، یا سرکوب مبارزات مردمی، یا مخوف بودن ساواک، یا عدم اجرای درست حقوق بشر در زمان شاه، که همگی‌ هم درسته، ولی‌ هرگز همین ایرادها که پس از انقلاب هزاران بار اگر میلیونها بار نه، بدتر شده هرگز تحلیل نمیشه. چنان میگن که رژیم شاه همه را سرکوب میکرد که انگار بقیه دولت‌ها اگر مردمش بریزن توی خیابون و شلوغ کنند، بهشون بستنی میدان خستگیشون در بره. به هر صورت همونطور که در ابتدای مقاله هم گفته شده، رضا شاه مورد قبول انگلیسی‌‌ها نبود، و پسرش هم!
    4
    68
    ‌سه شنبه ۲۱ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۱:۴۰
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۵۵
    انگوری انگوری - لندن، انگلستان

    برادران عنکبوت لطفا نظر بدید ، بگید از این انقلاب چه نسیب شماها شد و چه بر سر ایرانی‌ و ایران زمین آمد ؟
    1
    49
    ‌سه شنبه ۲۱ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۱:۴۹
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۶
    علیرضا خان - لندن، انگلستان

    شارلاتانی ملاها به همراه کمک خارجی و کوتاه آمدن بیش از حد شاه فقید جلوی معترضان و دادن امتیاز باعث این بدبختی شد.
    0
    45
    ‌سه شنبه ۲۱ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۱:۵۶
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۵
    vahid_ - گلاسگو، انگلستان
    رضا شاه هر چی بود , دیکتاتور , بی سواد مرد بزرگی بود , ولی فرزاندش از دختر و پسر یک شایی هم ارزش نداشتن . من پسرش در رده بن علی و قذافی میزارم حتی نمیشه با صدام و مبارک هم مقایسه کرد . دیکتاتور بی بخار که تا تقی به توقی میخورد چمدانش میبست . همه احزاب ممنوع کرده بود جز احزاب اسلامی نتیجش هم دید .
    37
    21
    ‌سه شنبه ۲۱ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۲:۱۷
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۴
    رقص پرواز - پراگ، چک

    مقایسه ایران دیروز و امروز و عملکرد جمهوری اسلامی نه تنها بر محبوبیت شاه افزود بلکه شاه را به رغم تمام کاستی هایی که داشت ازاینها چندین سروگردن انسان‌تر، شریف‌تر و بهتر می‌دانند و اکثریت از دوران شاه به خوبی یاد می کنند.....تاریخ قاضی خوبیه. روحش شاد
    2
    58
    ‌سه شنبه ۲۱ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۲:۲۳
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۵۷
    perser68 - فلوریدا، ایالات متحده امریکا

    )))و آیت الله خمینی از ایران تبعید شد.((( چرا تبعید؟؟؟؟؟؟ این سوسکو هم مثل چهار تای دیگه سرشو میکردی زیر آب دیگه عزیز جان!!! از گل سرخیو گل سوسنو گل ناز اگه کمتر نبود بیشترم نبود! به کی آدم بگه، ای روزگار غریب :( :( :(
    2
    51
    ‌سه شنبه ۲۱ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۲:۲۷
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۵۵
    فارسان - مرکزی، ایران

    این آقای قرچه داغی با زیرکی تمام همه رخدادهای ایران ویران کن را که منشع آن دشمنان ایران از قدرتهای خارجی گرفته تا روشنفکرانی که نوک دماغ خود را به زور می دیدن ! و چپی ها و توده ای ها بی وطن و مذهبیون وا پسگرا که دست به اسلحه برده و هم راه با گروهک های مسلح (فدایی و مجاهد)مشغول به خرابکاری وآدم کشی شدند ابدا به چشم ایشان نیامد و همه کاسه کوزه ها را بر سر شاه فقید شکستن !؟کاش آبشخور فکری ایشان نمایان می شد تا بهتر این مقاله به اصطلاح بی طرفانه را نقد می کردیم.
    2
    38
    ‌سه شنبه ۲۱ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۳:۰۴
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۵۴
    کارمن مهوش کش - تهران، ایران
    سعید جلیلی بعدا عاشق کاتری اشتون شد ولی جواد ظریف میخشو کوبید و جلیلی دیوانه شد
    2
    14
    ‌سه شنبه ۲۱ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۳:۵۲
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۳۶
    yas abii - همک، بلژیک

    دره رضا شه‌ دره دیکتاتوری بود ولی‌ کمی‌ هم ضرورت داشت. وابسته هم بود. محمد رضا هم دیکتاتور بود هم همه منافعه ملی‌ ایران را به حدر داد و عمل آمریکا بود. جمهوری اسلامی باعث رشد عقلی و بیداری مردم شد و نظامی مستقل دارد. از جایی‌ دستور نمیگیرد. در آزادی تعادل نیست گهی زیادی است گهی خیلی‌ اختناق. جامعه به هر حل در حل پیشرفت است. قدرتهای بزرگ با ایران می‌نشینند و هرز میزننددر حالی‌ که با دیگران فقط دستور میدهند. یادت بماند و افتخار کن.
    54
    4
    ‌سه شنبه ۲۱ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۴:۱۹
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۵۹
    dannasa - تهران، ایران
    بزرگترین اشتباه شاه تبلیغ نکردن رشد اقتصادی بود ؛ قالیباف یه دونه بل تو جوادیه تهران ساخت توکل کشور بیل برد زد ؛شاه سه تا شهر صنعتی ساخت مردم رو آدم حساب نمیکرد و درست اطلاع رسانی نمیکرد .اشتباه بعدش هم کشتن مردم تو تظاهرات بود و البته شاه اشتباه و اختلاس هم اگر داشت . بصورت مسالمت آمیز میتونست با مردم کنار بیاد و حکومت رو تحویل مردم فهیم اون زمان بده تا این بلا سرمون نیاد.
    1
    19
    ‌سه شنبه ۲۱ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۴:۳۹
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۳۷
    *بی همتا* - برلین، آلمان
    بحث وگفتمان زیاد است . من لطف اله قرچه داغی را نمیشناسم اما خلاصه مطلب - روابط سیاسی - اقتصادی -و فرهنگی ایران والمان از زمان ناصرالدین شاه سال1873 وسفر رسمی وی به المان شروع شد .دربین سالهای 1870تا1917 -که موجودیت ملی ایران از سوی انگلیس وشوروی سابق ( شمال در تسلط روسها و جنوب در اشغال بریتانیا ) بود . بدیت جهت سیاستمداران ایران - المان را کشوریکه میتوانست بعنوان حکومتی که دیدگاه استعماری نسبت به ایران نداشت .تنها امید ایران بود . واجازه راه عبور به هیتلر برای جنگ جهانی دوم با روسیه از راه ایران به فرمان رضاشاه بزرگ بود ..
    2
    8
    ‌سه شنبه ۲۱ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۵:۲۰
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۳۷
    *بی همتا* - برلین، آلمان
    خمینی در سال1342 ( شایعه .فدائیان خلق برهبری نواب صفوی اینکه شاه خمینی را میخواهد اعدام کند بدروغ وجمعی از طلاب قم و ارسال نامه ها به نجف ودادن درجه اجتهاد دروغی و اینکه . مجتهد را نمیشود اعدام کرد) . بعد ازازادی از زندان . خمینی در قم .بالای منبر رفت و گفت . میخواهی بدم انگلیسیها ببرند ( منظور به شاه بود) .اینکه خمینی به عراق تبعید شد ودرعراق هم ارام ننشست ونوارها و نطقها باعث شورش مذهبیون واینکه از عراق صدام حسین اورا اخراج و خمینی به نجف رفت ...
    1
    6
    ‌سه شنبه ۲۱ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۵:۳۲
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۳۳
    IRAN+ISRAEL+USA4EVER - مونیخ، آلمان

    سبیل‌های کمونیستی آغشته به خون و جنون و حماقت مزدوران فسیل شده‌ و تجزیه طلب حزب خائن توده‌ کاسه لیس استالین از این مقاله آویزان است. اراجیف و افسانه‌هایی‌ از این دست دیگر خریدار ندارد. واقعیت این است که ملت خرافاتی اسلام زده و دمدمی مزاج ایران لیاقتش چیزی بیشتر از جانوری به نام " ملا " نیست. ملتی که اسم اشغالگران کشورش را بر روی فرزندان خود میگذارد علی‌ گدا این روضه خوان ۵ زاری در زمان شاه فقید هم از سرش زیاده.
    3
    32
    ‌سه شنبه ۲۱ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۸:۰۱
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۶۵
    amir-amir - تورنتو، کانادا
    ٢- اعلم در پاسخ مى گوید این فقط یکى از چند عامل است اگر مردم اعتقاد پیدا کنند که براى رسیدن به هدفى اصولى کار مى کنند که مورد احترام طبقه حاکم نیز هست حاضرند با هرنارسائى کنار بیایند شاه در پاسخ مى گوید منظورت این است که چه نوع اصولى را به آنها بدهیم اعلم پاسخ داد مردم باید احساس کنند که چیزى بیشتر از تماشاچى بازیهاى سیاسى مى باشند و باید زمینه مشارکت آنها را براى شرکت بیشترشان فراهم بیاوریم. البته شاه اگر چه گاهى با نظرات اعلم موافق بود ولى گویا همیشه و در همه حال دو نیروى درونى او در کشمکش با هم بودند و به طور قطع ترس ازاجرا نشدن اهدافى که فکر مى کرد براى پیشبرد مملکت لازم است و دموکراسى با آن همخوانى ندارد این افکار بیشتر بر او غلبه مى کرد.
    0
    1
    ‌سه شنبه ۲۱ بهمن ۱۳۹۳ - ۲۰:۲۹
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۶۵
    amir-amir - تورنتو، کانادا
    ٣- یکى از دغدغه هاى مهم شاه مسائل نفتى و مبارزه اش با شرکت هاى نفتى موسوم به کنسرسیوم مشترک شرکت هاى نفتى بود . مناقشه او با کنسرسیوم در سال ١٩٧٣ به اوج خود رسیده بود که سرانجام بعد از واقعه جنگ اکتبر اعراب واسراییل که خود نیز عامل بالقوه اى بود. شاه درآمد نفتى اش به یکباره از یک میلیارد دلار در سال به بیش از بیست میلیارد دلار در سال رسید اعلم به یکى از نامه هاى نیکسون رییس جمهورى وقت امریکا اشاره مى کند و مى نویسد:. در جریان مسائل نفتى نیکسون نامه اى به شاه مى فرستد مبنى براین که عنوان کردن اختلاف هاى نفتى در سخنرانى آینده اش به صلاح نیست چرا که این مسئله به طور قطع به روابط دو کشور لطمه وارد خواهد نمود. شاه در پاسخ مى گوید شرکت هاى نفتى به اندازه کافى فرصت داشته اند که مسائل مورد اختلاف را حل کنند ولى تا به امروز طفره رفته اند. شاه بعد از ارسال جوابیه به نیکسون رو به اعلم مى گوید مردک لعنتى سر شام مهمانى با من از عدم مداخله درامور داخلى کشور صحبت مى کند و حالا این چنین نامه هائى مى فرستد.
    0
    2
    ‌سه شنبه ۲۱ بهمن ۱۳۹۳ - ۲۰:۲۹
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۶۳
    گذشته میرزا - ایران، ایران
    امروزه این تحلیلها به مفت هم نمی ارزه در این زمان عزت و شرف ایرانیها مرده و مردمانش تبدیل به انسانهای بی وجدان فرصت طلب تملق گو و سبد بدست شده اند
    0
    7
    ‌سه شنبه ۲۱ بهمن ۱۳۹۳ - ۲۰:۵۵
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۶۸
    Madjid aramesh - پاریس، فرانسه
    أیا کسى میدونه که اون نمایش که در این مقاله اومده و در اون یک نفر به یک زن نمایشى تجاوز میکرده چیه
    0
    3
    ‌سه شنبه ۲۱ بهمن ۱۳۹۳ - ۲۱:۱۴
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۵۵
    آقای امام - هلسینکی، فنلاند
    [::yas abii - همک، بلژیک::]. پول یامفت مردم بدبخت می‌خوری تو بلژیک ..... که جمهوری اسلامی چقدر به‌‌‌ به‌‌‌ و چه چه؟
    0
    12
    ‌سه شنبه ۲۱ بهمن ۱۳۹۳ - ۲۱:۱۴
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۷۳
    همسایه دکتر شریعتی - ایران، ایران
    بعنوان کسی که خوردن استکان چای نیم خورده خیلی از این اقایون رو تبرک می دونست باید بگم گول خوردیم و از دهه 40 دنبال این عوامفریبها و دکاندارهای مذهب با حرفهای جادوییشون بودیم انقلاب کردیم و فکر کردیم دیو که بره بیرون الزاما فرشته میاد جنگیدیم و شیمیایی شدیم و ترکش خوردیم فکر کردیم بخاطر وطن می جنگیم(اگرچه هدفمون همین بود) ولی یک روز (که دیر شده بود) نشستیم و با عقل فکر کردیم و فهمیدیم چه کلاه گشادی سرمون رفته فهمیدیم دوستانمون بی حاصل جلوی چشممون تکه تکه شدن فهمیدیم مرگ بر شاه گفتنمون بی حاصل بوده فهمیدیم خیانت کردیم به نسلهای بعد، به بچه هامون و هیچ جوابی براشون نداریم. شاید فکرهامون خوب بود ولی فکر بدون عقل و اصولا انسان ایدئولوگ و بدون عقل از هر جونور دیگه ای خطرناک تره. پس بسپاریم تا روی سنگ قبرمون تاریخ نزنند تا ایندگان ندانند بی عرضه های این مقطع تاریخ ما بودیم
    0
    8
    ‌چهارشنبه ۲۲ بهمن ۱۳۹۳ - ۰۶:۴۴
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۵۲
    hovakhshatare - تهران، ایران
    چگونه ایران از رژیم شاهنشاهی به جمهوری اسلامی گذر کرد؟ در کمال حماقت!
    0
    4
    ‌چهارشنبه ۲۲ بهمن ۱۳۹۳ - ۲۲:۰۶
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    نظر شما چیست؟
    جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.