از آشنایی در دوبی تا راهاندازی باند سرقت در تهران
+24
رأی دهید
-3
دزد حرفهای در سفر دوبی با ۲ مرد جوان آشنا شد و این دوستی تا جایی پیش رفت که آنها پس از بازگشت به تهران باند سرقت راهانداختند.اعضای این باند که سردسته آنها جوانی به نام سعید است، با شگردهای مختلفی دست به سرقت میزدند. آنها در مقابل مراکز تجاری و بانکها کمین کرده و افرادی را که پول زیادی همراه خود داشتند، شناسایی میکردند. سپس طعمههایشان را تعقیب کرده و در محلی خلوت با آنها تصادف میکردند. زمانی که مالباخته پیاده میشد تا خسارت ماشینش را بررسی کند، آنها کیف حاوی پولهای او را از داخل ماشین سرقت میکردند و متواری میشدند.
اعضای این باند در بعضی از سرقتهایشان از شگرد پنچری استفاده میکردند؛ یعنی خودروی طعمههایشان را پشت چراغ قرمز پنچر میکردند و زمانی که وی پیاده میشد تا چرخ را عوض کند، پولهایش را از داخل ماشین میدزدیدند. سارقان گاهی نیز با شکستن شیشه ماشین دست به سرقت میزدند و درحالیکه سرقتهای زیادی را در نقاط مختلف پایتخت رقم زده بودند، تحت تعقیب پلیس آگاهی قرار گرفتند.
کارآگاهان پایگاه هشتم که مأمور رسیدگی به این پرونده بودند در جریان بررسیهای انجام شده متوجه شدند که سردسته این باند جوانی به نام سعید است. او پیش از این 11بار به جرم زورگیری، سرقت مسلحانه، نزاع و درگیری، کیفقاپی، ایجاد مزاحمت برای شهروندان، جیببری و سرقت داخل خودرو دستگیر شده و به زندان افتاده بود اما هر بار پس از آزادی فعالیتهای مجرمانهاش را از سر گرفته بود. همچنین بررسیها نشان میداد که این مرد حدود 8سال پیش، با فریب دختر جوانی او را به مخفیگاهش کشانده و پس از اینکه وی را مورد آزار و اذیت قرار داده، همه طلاهایش را دزدیده بود. در نهایت نیز با شکایت دختر جوان دستگیر شده و مدتی به زندان افتاده بود.
با این اطلاعات تحقیقات کارآگاهان ادامه یافت و آنها دریافتند که سعید سرقتها را با همدستی 2نفر از دوستانش به نامهای علیرضا و پرویز انجام میدهد. از همان زمان تحقیقات برای شناسایی همدستان او شروع شد و کارآگاهان موفق شدند مخفیگاه سعید و همدستانش را شناسایی و آنها را در عملیات جداگانه دستگیر کنند. آنها پس از شناسایی از سوی مالباختهها به دهها فقره سرقت اعتراف کردند و در این میان علیرضا و پرویز که برای نخستینبار به جرم سرقت دستگیر شده بودند، اعتراف کردند: مدتی قبل برای تفریح به دوبی رفته بودیم که در آنجا با سعید آشنا شدیم.
تا پیش از آن نمیدانستیم او یک مجرم سابقهدار است. این آشنایی ادامه داشت تا اینکه وقتی به تهران برگشتیم، یک روز سعید با ما تماس گرفت و پیشنهاد یک کار نان و آبدار داد. او نقشه سرقت از مشتریان بانکها و مراکز تجاری را در سر داشت و آنقدر حرفهایش وسوسهکننده بود که تصمیم گرفتیم با او همدست شویم. به گفته سرهنگ رامین خدایاری، رئیس پایگاه هشتم پلیس آگاهی تهران، با توجه به اعتراف متهمان به دهها فقره سرقت، مجوز انتشار عکس آنها در روزنامه صادر شده و شاکیان احتمالی میتوانند برای شکایت به پایگاه هشتم پلیس آگاهی تهران در میدان حر، خیابان 12فروردین مراجعه کنند.
۵۲

malek khorshid - روتردام، هلند
چه جوریه که این آقا سعید با داشتن کلکسیونی از خلاف راست راست داره تو شهر راه میره و به ریش ملت میخنده، ولی دانشجو هامون، روزنامه نگارامون، وبلاگ نویسامون دارند هر کدام ۳ سال ۵ سال ۱۰ سال تو زندان عمرشون به هدر میره.ای لعنت به این حکومت اسلامی. مرگ بر سران جمهوری اسـ.... زنده بعد آزادی
1
17
سه شنبه ۲۱ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۰:۴۵
۷۱

senator x - تهران، ایران
باتوجه به تعداد زندان رفتن آقاسعید(11بار) وقیافه ایشان(یکی از سه نفر)فکرکنم جمعا 4سال یاخیلی باشه,5سال درزندان نبوده.پس جرم سرقت و تجاوز در قانون قضائی ایران بین 5 تا 6 ماه است.یه نفر سه پسر داشت از او پرسیدند پسرانت چکاره هستند؟گفت یکیشان مهندس است یکی دیگه خلبان سومی دزده.گفتند چرا سومی را تو خونه نگاه داشتی و از خونه بیرون نمیکنی؟باباهه گفت آخه اون دوتا بیکارند و خرجشون رو این یکی میده! دادش ببین کجا زندگی میکنیم.
0
3
سه شنبه ۲۱ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۶:۳۲