تفسیرهای متناقض
تیتر و عکس صفحه اول جوان جوان در سرمقاله خود نوشته: تکلیف توافق دو مرحلهای مورد نظر امریکا که تیم مذاکره کننده نیز اخیراً از آن دم میزد، در سخنان صریح و قاطع رهبر انقلاب یکسره شد: «این حرف را که میگویند در یک برهه درباره اصول کلی توافق شود و بعد درباره جزئیات نمیپسندم. اگر توافق میکنند درباره کلیات و جزئیات در یک جلسه واحد تصمیم بگیرند.»
به نظر روزنامه سپاه پاسداران این نظر آیت الله خامنه ای همان است که این روزنامه در روزهای گذشته در قالب انتقاد از هیات مذاکره کننده هسته ای می خواست چرا که نوشته: به نظر میرسید کشور با اظهارات مشابهی در داخل و خارج که یک توافق سیاسی قبل از توافق بر سر جزئیات مذاکرات هستهای را محتمل میدانست، در حال حرکت به سمتی بود که همین روزها و شاید در روز 22 بهمن که روز مبارزه و انقلاب ملت ایران است، توافق سیاسی با امریکا و طرفهای مذاکرهکننده هستهای اعلام شود، اما رهبر انقلاب بنا به دلایلی که پیش از این نیز بارها مطرح کرده بودند، چنین اعتمادی به امریکا و اروپا ندارند.
نادر کریمی جونی اما نظری کاملا مغایر با جوان و کیهان دارد و در سرمقاله جهان صنعت نوشته:تمام کسانی که خود را دلسوزتر از همه برای ملت ایران معرفی میکردند و از قول ملت، شهیدان و... سخن میگفتند اکنون در چه موقعیتی قرار دارند؟ بیانات صریح، واضح و تعیینکننده مقام معظم رهبری درباره توافق هستهای بیش از هرچیز اصل توافق را مورد تایید قرار میدهد. این به آن معنی است که آنهایی که چه از تریبونهای مجلس و... و چه در روزنامهها و پایگاه خبری توقف روند مذاکرات و نابودی توافق را هدف گرفته بودند، خلاف جهت مقام معظم رهبری حرکت میکردند.
به نوشته این مقاله: کسانی که حداقل در گفتار آنان، خود را فدایی رهبری میدانند و معتقدند نزدیکترین و امینترین گروه برای رهبری، فقط خودشان هستند؛ البته بیانات مقام معظم رهبری به روشنی نشان داد که این نزدیکترین و امینترین گروه، از هر طیف و با هر لباسی که باشند فاصله قابل درکی از راهبردهایی که مقام معظم رهبری تدوین کردهاند، دارند.اما قابل انتظار خواهد بود که این افراد از همین امروز تفسیرهای عجیب و غریب از سخنان مقام معظم رهبری ارایه و حرفهایی خلق کنند که همگان را شگفتزده و مبهوت کند.
سرمقاله جهان صنعت معتقد است: این دسته افراد در جعل تفسیر و تفسیر به رای توانایی زیادی دارند و در این اوقات، سخن خود را با این جمله شروع میکنند که «در واقع مقام معظم رهبری میخواستند بگویند...» و بعد ادامه میدهند «اما بنا به مصلحت نگفتند» و در پایان میگویند این وظیفه برعهده ما گذاشته شده که از خون شهیدان، انقلاب و منافع کشور دفاع کنیم. توضیح نمیدهند که چگونه و از چه مرکزی نیابت گرفتهاند که به جای همه از صدر تا ذیل، حرف بزنند . روشن است که نه فقط هیچ مجوزی برای نمایندگی از جانب ملت به این افراد داده نشده. کسانی که به هر حال خود را دایه مهربانتر از مادر میپندارند خاموش نخواهد کرد.
حمیدرضا آصفی در سرمقاله ایران روزنامه دولت نوشته: پرونده هستهای ایران به روزهای حساس و تعیین کنندهای رسیده است. روند مذاکراتی که از سال گذشته با رویکرد تازهای در دولت یازدهم آغاز شده است، تلاش تیم مذاکره کننده ایران مبتنی بر این ایستادگی در برابر مطالبات فراتر از انتظار قدرتهای بزرگ بوده است. این در حالی است که با وجود اجتناب طرفهای غربی از خواستههای ایران هنوز زمان لازم برای پایان دادن به مناقشه هستهای تا بهار و به تعبیری تا تابستان وجود دارد.
سخنگوی پیشین وزارت خارجه تاکید کرده: ایران تاکنون بر اساس توافقات انجام شده برای شفافسازی، بسیاری از فعالیتهای خود را محدود یا متوقف کرده است و اکنون به عهده طرف مقابل است که با رفتاری مسئولانه موجبات یک توافق خوب را نه فقط برای خود بلکه برای طرفین فراهم آورد. با در نظر گرفتن مواضع اخیر رهبر انقلاب انتظار میرود گروهها و تفکرات مختلف با هر نگرش و تحلیلی با تأسی به این بیانات از مذاکره کنندگان تیم هستهای حمایت کرده که البته نقد سازنده و مشفقانه نافی حمایت دلسوزانه نیست.
شهروند در سرمقاله خود نوشته: عدهای از نیروهای تندرو با روند مذاکرات ایران و ١+٥ مخالفت میکنند و هرگاه در این مذاکرات گشایشی رخ میدهد، مخالفتها آشکارتر و حادتر و تبلیغاتیتر میگردد. وقتی از بیرون نگاه میکنیم از خود میپرسیم که چگونه ممکن است که یک عده تا این حد و برخلاف منافع ملی کشور عمل کنند؟ در پاسخ باید گفت، عناصر اصلی مخالف بر این گمان هستند که رسیدن به فضای آرامش سیاسی در روابط خارجی و نیز بیرون رفتن از ناپایداری در این روابط از یک سو عملکرد سوء آنان را در گذشته آشکارتر میکند.
به نظر نویسنده این مقاله: با تفاهم در مذاکرات اقتصاد زیرزمینی هم تضعیف میشود و از آنجا که بند ناف گروه تندرو به اقتصاد سیاه بند است با آن مخالفت میکنند و با بریده شدن این بند، بقای آنان نیز در خطر قرار خواهد گرفت، همچنان که در ١٨ ماه گذشته بخشی از این بندها بریده شده و فشار آن بر بقای نیروهای تندرو مشهود است. ولی این یک سوی ماجراست، زیرا نیروهای مذکور طرفدارانی دارند که به گونه دیگری توجیه میشوند و با طرح مسائل راست و دروغ سعی دارند که این نیروها را با خود همسو نگه دارند. بدین خاطر برخی از گزارهها را در میان آنان رواج میدهند.
سرمقاله شهروند در پایان تاکید کرده: حتماً این افراد فراموش نکردهاند که روزگاری میگفتند محال است که ایران تحریم نفتی شود که اگر بشود نفت به ٢٠٠ دلار میرسد. بعد هم تحریم شدیم و نفت نهتنها به ٢٠٠ دلار نرسید که الان در سراشیبی سقوط است. میگفتند تحریم سوئیفت و بانک مرکزی غیرممکن است. و باز هم البته شد و مشکلاتش را همه میدانند. خب آنان براساس این پیشفرضها رفتار کردند و اگر پیشفرضهای آنان درست بود که بهطورحتم از طرف مردم حمایت میشدند ولی وقتی تمامی آن پیشفرضها غلط از آب درآمد و هزینههای این تحلیل غلط بر گرده مردم تحمیل شد، آیا نباید از این پس حداقل برای مدتی از بیان این تحلیلهای نادرست دست بردارند؟
راه مقابله با سانسورگران کارتون احسان گنجی، قانونمهدی مالمیر در سرمقاله مردم سالاری نوشته: سخنرانی دیروز دکتر روحانی رئیس دولت تدبیر و امید که در همایش سیوسومین دوره جایزه کتاب سال ایراد شد از یک نظر شایسته دقت بیشتر است و آن اینکه، در لابهلای کلمات رئیس دولت، دل آزردگی از سطح پایین بحث سیاسی به روشنی پیدا بود. به عبارت دیگر، رئیس دولت تدبیر، از نقدهایی که در این چند ماهه از سوی منتقدین سیاست خارجی رگبارگونه به سوی دولت سرازیر شده بود، گلهمند بود.
به نوشته این مقاله: اما اینکه راهکارهای رسیدن به فضای نقد عالمانه چیست نکته مهمی بود که در سخنان رئیس دولت پوشیده ماند!امروزه روز، سازکارهای نقد و پرورش سیاستمدارانی که با اصول نقد در فضای سیاست آشنا باشند، به اندازهای روشن است که به راستی بعید به نظر میرسد سیاستمدار روزگار چشیدهای مانند دکتر روحانی از آنها بیخبر باشند: احزاب، مطبوعات آزاد و فعالیتهای صنفی و سندیکایی، شاهراهایی هستند که سیاستمداران را بدل به نقادان حرفهای و خردگرا میسازند و فضای نقد را از آلایشهای آماتوریسم و احساساتیگری و برداشتهای آنی پاک میسازند!
سرمقاله مردم سالاری از واکنش های دولت به انتقادهای خاص گله کرده و نوشته این برخوردها به جای نیرومند ساختن نهادهای سیاسی و پشتیبانی از احزاب و نهاد سیاسی، صرف پاسخگویی با همان سبک و سیاق انتقادات خردهگیران بوده است که از هر گوشه که به آن بنگریم تنها دیوار بلند بیاعتمادی و رویاروییها را بالاتر برده است.نیازی به گفتن نیست که سرکوفت به مخالفان و به رخ کشیدن «بیسوادی» و خامدستی بهانهگیران خود بازگو کننده نگاه غیر عمیق سیاسیون به دنیای سیاست است که تنها به سوء تفاهمها و ناسازگاریها در عرصه سیاست دامن میزند!
چرا نقد کنیم
پوریا عالمی در ستون طنز شرق از قول رییس جمهور نوشته : «نقد در فضای آزاد و امن امکانپذیر خواهد بود.» و خود افزوده: ما متوجه نشدیم الان ما نقد نمیکنیم فضا آزاد و امن نیست یا الان ما نقد نمیکنیم فضا آزاد و امن است یا الان فضا آزاد است اما امن نیست یا فضا امن است اما آزاد نیست یا اصلا واقعا چهکاری است که باید نقد کنیم؟ یعنی شما فکرش را بکن. چرا همه میخواهند نقد کنند؟
ما میگوییم اصولا چهکاری است؟ یکی میخواهد یککاری کند ما چیکار بهش داشته باشیم؟ آیا ما خوشمان میآید وقتی داریم یککاری میکنیم یکی بیاید بالاسرمان و هی بگوید اینطوری نکن، آنطوری نکن؟ خوب نیست دیگر. میرود توی مخ آدم. بعد آدم قاطی میکند میزند زیر میز میگوید اصلا خودت انجام بده. شما نگاه کنید به تاریخ معاصر، هر مدیر و مسوولی را نقد کردند یا زد زیر بازی یا بعد که بازی را خراب کرد انداخت تقصیر منتقدان.
به نوشته طنزنویس شرق: کار درست را آقای دکتر مهندس احمدینژاد انجام داد که همان اول هرچی منقد اقتصادی بود را از دانشگاه بیرون کرد. الان اینطوری که دولت روحانی دارد کار میکند و هی میگویند اینور را بپا نمالی آنور را بپا نریزی، فردا که اقتصاد و اینا هم خراب شد، میاندازند تقصیر ما. ما به این نتیجه رسیدیم دیگر انتقاد نکنیم.
چه کسی به فکر خوزستان است تیتر و عکس صفحه اول جهان صنعتشهروند و جهان صنعت در صفحات اول گزارش هایی دارند درباره گرد و غبار وسیع در خوزستان که پدیده ریزگرد را که در هفتههای گذشته خبرساز شده بود اینک به یک بحران تبدیل کرده است. این بار نیز ماهشهر و دزفول را درنوردیده و جز کاهش دید افقی در تنفس شهروندان نیز اختلال به وجود آورده است.
یکی از شهروندان اهواز در اینباره به «جهانصنعت» میگوید: «گردوغبار از دفعه پیش بسیار غلیظتر است و دید افقی به حدی کم شده که تعداد تصادفات جادهای هم افزایش یافته است.»یکی از شهروندان آبادان نیز از شدت گرفتن میزان غبار در این شهر خبر داده و میگوید: «با این وضعیت ادارههای دولتی تعطیل شده اما باز هم خانههایمان پر از غبار است. باید ستاد بحران تشکیل شود اما متاسفانه مسوولان تلاشی در اینباره نمیکنند.»
به گزارش «جهان صنعت»، جمعی از دانشگاهیان خوزستان در نامهای به بیتوجهی مسوولان به این وضعیت در خوزستان اعتراض کرده و از رییس دولت توضیح خواسته اند که چه زمانی درنظر دارد به شعار «خوزستان را از اوضاع فعلی به اوضاع مطلوب برمیگردانیم» خود جامه عمل بپوشانند؟ در اولین اقدام، ریاست سازمان حفاظت محیط زیست را فرابخوانید و وی را به پاس کوتاهی در انجام صحیح وظایف خود بازخواست کنید و از وی بخواهید که پاسخ دهد تابهحال برای حفظ سلامت میلیونها ایرانی چه کرده است؟»
احمدی نژاد و جمع نامه داران
احسان بداغی در گزارشی در اعتماد نوشته: بعد از ١٨ ماه شاید ماکتی از سفرهای استانی هم برای احمدینژاد خوشایند باشد؛ ماکتی از آن استقبالهای خیابانی، دنبال ماشین دویدنها، دست تکان دادنها، نامه نوشتنها و شعار دادنها. سخنرانی دیروزش در شهر ری همان «ماکت» سفرهای استانیاش بود. همهچیز بیکم و کاست مهیا بود، اما در مقیاسی به مراتب کوچکتر؛ جمعیتی حدود هزار نفر برای استقبال، سالنی کوچک، با ابعادی تقریبا ٣٠ در ٣٠ برای سخنرانی، چند نفری عکاس و خبرنگار و چند نفری هم نیروی انتظامی در سر خیابان. عنوان احمدینژاد بر روی پلاکاردهای مراسم هم مقیاس کوچکتر را فریاد میزد؛ «رییسجمهور سابق و عضو ارشد مجمع تشخیص مصلحت نظام».
گزارشگر با این شروع خبر داده که محمود احمدی نژاد به مسجد جامع مهدی در شهرری رفته و افزود: مقابل دری که قرار بود احمدینژاد از آن وارد مسجد شود، فقط خبرنگاران و برگزارکنندگان مراسم حضور داشتند. داخل مسجد جا نبود و کسی را راه نمیدادند، حتی خبرنگاران را. ١٥ دقیقه بعد نوبت به ورود احمدینژاد رسید. عقب یک پژوی مشکی نشسته بود، بغل دستش ثمرههاشمی و مرتضی تمدن او را همراهی میکردند. چند متری جلوتر از در ورودی مسجد پیاده شد و طبق معمول در برابر تمام سوالها باز هم خندید. در برابر اینکه «حالا خط قرمز شما چیست» و «آیا سکوت خود را میشکنید»؟
گزارش اعتماد بخشی از سخنان احمدی نژاد را هم نقل کرده که گفته : اگر قرار باشد کسی نقدی انجام دهد آن شخص من هستم زیرا من جایجای ایران و جهان را دیدهام و نسبت به مشکلات اطلاع دارم اما اکنون جای نقد نیست. سرافرازی، عزت و ظلمستیزی مردم از دستاوردهای انقلاب اسلامی است اما ما برای چه انقلاب کردهایم. اگر پاسخ به این پرسش را فراموش کنیم انقلاب توسط شیطان از مسیر خود منحرف میشود. ما انقلاب نکردیم که ظواهر تغییر کند یا قیافهها و ادبیات ما عوض شود یا عدهای بروند و عدهای بیایند. انقلاب آمد تا کرامت انسانی، عدالت و رفاه، امنیت و صلح را به انسانها هدیه کند. وی با اشاره به اینکه انقلاب اسلامی مقدمهای برای اصلاح مدیریت فاسد استکبار جهانی و برپایی حکومت جهانی عدل به امامت حضرت ولی عصر است.
سررسید خادم ملت
محمد حسین روانبخش در ستون طنز مردم سالاری خبر داده که یک سررسید سال ۹۴ با نام خادم ملت شامل جملات قصار احمدی نژاد و عکس های وی منتشر شده. و بر همین اساس به خریداران توصیه کرده این سررسید را از دسترس کودکان و نوجوانان زیر ۱۸ سال که توانایی خواندن دارند شدیدا دور نگه دارید، چون ممکن است جملات قصار را هضم نکنند!
توصیه بعدی این طنزنویس این است که این سررسید را از دسترس بیسوادان و نخبگان نیز شدیدا دور نگه دارید، چون ممکن است عکس دلداری دادن مادر چاوز توسط «خادم ملت» را ببینند. در آن صورت بیسوادان ممکن است فکر کنند این عکس مربوط به مجلس عروسی است و ...؛ نخبگان هم ممکن است هوس رفتن فرار مغزها، آن هم به ونزوئلا به سرشان بزند!
در ادامه توصیه شده: سررسید را از دسترس خانواده مسوولان دولتی زمان احمدینژاد نیز با تمام قدرت و شدت دور نگهدارید. چون ممکن است با دیدن عکسهای سفرهای دورهمی و خانوادگی هر ساله به نیویورک به بهانه کنفرانس سالانه سازمان ملل، از غم از دست رفتن آن روزهای خوب دچار افسردگی شوند! گناه دارند بندگان خدا!
انواع آخ کارتون محمد طحانی، آرمانآیدین سیارسریع در صفحات طنز بی قانون در روزنامه قانون با نقل نظر تازه دانشمندان در این باره که فریاد آخ می تواند در انسان مقاومت بیافریند نوشته: البته از حق نگذریم چیزهای دیگری را هم به ذهن متبادر میکند که میتوان آنها را در دستههای زیر
تقسیمبندی کرد:
آخ سیاسی: یک نفر چند سال با مواضعش آخ مردم را در میآورد، بعد از عوض شدن دولت چنان مواضعش را هدف قرار میدهند که با چشمانی که از (مسلما تعجب) گرد شده میفرماید «اوی». این «اوی» معمولا به شکل انفصال از خدمت بروز و ظهور پیدا میکند.
آخ صنفی و مطبوعاتی: شما روزنامهنگار هستید و به کارتان عشق میورزید. روزنامهتان توقیف میشود و از نظر روحی و مالی به سرزمین لیدی گاگا میروید و وقتی میبینید کاری از دستتان بر نمیآید تسلیم سرنوشت شده و میفرمایید آخ! روز بعد یک روزنامه مینویسد: آیا وقت آن نرسیده تا با روزنامهنگارانی که با گفتن «آخ» که به گواهی صدها سند غیرقابل انکار مخفف «آمریکای خوب» است برخوردی صورت گیرد؟ آیا مسئولان فکر نمیکنند که این روزنامه نگاران بیش از حد زنده ماندهاند؟ بالاخره فکری میکنند یا ما خودمان باید فکری کنیم؟
آخ اقتصادی: با این آخ همه ما از دیرباز آشنایی داریم. معمولا از آخ شروع میشود و تا جون مادرت بسه ادامه دارد. قبوض برق، آب، گاز و تلفن و قسط خرید لوازم و تعمیر ماشین و شهریه بچه و ... همه جزو مسائل آخ آفرین هستند.
قشر آسیب پذیر (همان متوسط سابق) معمولا در مقابل این مخارج کمر خم کرده و همه چیز را به دست سرنوشت میسپارد. دست سرنوشت هم لامروت کم نمیگذارد.