با اروپا بهتر می شد نتیجه گرفت
تیتر و عکس صفحه اول اعتمادصباح زنگنه در تشریح توافقهای به دست آمده در مذاکرات ژنو و نتایجی که از یک سال و نیم مذاکرات به عمل آمده در آرمان نوشته: ایجاد هماهنگی میان اعضای ۱+۵ نیز نسبت به قبل مشکلتر شده است. روسیه و چین به اهداف آمریکاییها با وسواس بیشتری نگاه میکنند. اروپاییها که با مسائل اقتصادی پیچیدهای روبهرو هستند نسبت به فاصله گرفتن آمریکا از پیشبرد مذاکرات با تردید نگاه میکنند. ایران با کشورهای اروپایی بهتر میتوانست به نتیجه برسد و همچنین با روسیه که خود نیز با غرب مشکلاتی دارد راحتتر میتواند مذاکره کند. این کارشناس اظهار عقیده کرده که: با مذاکرات دوجانبه ظریف و کری امکان کشف زوایای جدیدتری از پیچیدگی عدمپیشرفت در مذاکرات فراهم میشود. اما دو عامل دیگر همچنان بر اوباما فشار میآورد؛ یکی اسرائیل و نتانیاهو که دنبال بهرهبرداری انتخاباتی از آمریکا و بخصوص کنگره و مجلس سنا هستند.
کیهان مخالف دیرین مذاکرات هسته ای هم در یادداشت روز خود نوشته: یکسال و نیم از عمر دولت با تجربهای بیسابقه سپری شد، تجربه اعتماد و باور به دشمن شماره یک مردم ایران یعنی آمریکا. اگر روزگاری میشد به مردم گفت که با مذاکره با «کدخدا» به سرعت همه مشکلات حل میشود، امروز حتی نزدیکترین افراد به دولت هم این سخن را قبول ندارند، چرا که یکسال نرمش ثمرهای جز گستاختر شدن آمریکا نداشته است و عقبنشینیهای دائمی در برابر وعدههای نسیه را به جایی رساند که دولت حتی نمیتواند نماینده مورد نظر خودش را برای سازمان ملل معرفی کند و در فرایندی تلخ پس از یکسال مجبور به تغییر گزینه پیشنهادی برای سمت نمایندگی در سازمان ملل میشود!
سرمقاله کیهان به این جا رسیده که: حال بهتر نیست به جای اندیشیدن به توافق به هر قیمت، با تکیه بر توان داخلی و باور مردم و جوانانی که سرمایه اصلی کشورند، فکری برای اقتصاد کشور کرد؟ به جز دولت، نمایندگانی که دست اندرکار بررسی بودجه هستند نیز دراینباره مسئولند.
فراموشی و فروپاشی
علیرضا خانی در سرمقاله روزنامه اطلاعات با نقل گفتههای رئیس بازرسی کل کشور درباره این که این حجم از جرم و زندان و نیز اعلام پیاپی جرائم صاحبنامان در شان جامعه نیست نوشته: اعداد و ارقامی که زمانی جابهجا شدنش در میان گروههای سازمان یافته جرم در دنیا، تصورناپذیر بود اینک در صفحات روزنامههای کشور به عنوان اختلاس و فساد عادی مینماید … کلاهبرداریهای عجیب، دیگر پدیدهای عجیب نیست و ارقام تصورناپذیر اینک رخدادهایی باورپذیرشده است.
به نوشته سردبیر این روزنامه: همه اینها، نشانههای خطرناکی است که آشکار میسازد مجموعه تصمیمگیران و تصمیمسازان کشور، طی سالیان دراز و بویژه پس از پایان جنگ، به همان اندازه که در چالش مسائل اقتصادی و توسعهای و سیاسی شناور شدهاند، اخلاق را رها و فراموش کردهاند تا در سویی دوردست به بگراید.
اینکه مسئولان عالی حوزه قضا، پیاپی هشدار دهند که این حجم از مجرمین و این شمار زندانیان در شأن کشور و ملت نیست و اینکه فرمانده پلیس بگوید که مردم دیگر برخی جرائم از جمله بعضی سرقتها را به پلیس گزارش نمیکنند،
نسل امروز به مدیران و مسئولانی نیاز دارد،که همچون سادهترین مردم پشت دیوارهای شیشهای زندگی کنند و زندگی و خوراک و پوشاک و خودرو و اموالشان، در معرض و مرآی مردم باشد.
با سند از هم بپرسیم کارتون احمدعربانی، شهروندحسن وزینی در سرمقاله روزنامه ایران به شعارهایی پرداخته که در دولت گذشته با ساده سازی شرایط در گوش مردم خوانده می شد و امروز که پرده گوشهای از فسادهای همان دوران بالا رفته در برخی از این تریبونها بازهم با سادهسازی مسأله به دولتمردان توصیه میشود که راه مبارزه با فساد آن است که از فاسدان به دور باشند. گویی که سکوت ۸ ساله آنها، نه در جایی ثبت شده و نه در حافظه ایرانیان ماندهاست. مدعیان امروزگویی فراموش کردهاند که عیار مبارزه با فساد در بطن خود، ترازویی دارد که کارنامهها را وزن میکند.
نویسنده سرمقاله روزنامه دولت تاکید کرده: در نیمه دوم سال ۹۲ رقم واردات در حدود ۲۰ میلیارد دلار و در پنج ماهه اول امسال نیز ۲۱ میلیارد بوده است و نسبت به معدل عملکرد سالانه دولت قبل ۱۰ میلیارد دلار کاهش دارد آیا این به معنای افزایش تصاعدی واردات استد؟ حال آنکه در دوران دولتهای نهم و دهم رقم واردات از رقم کلی۱۵۸ میلیارد دلار دولتهای هفتم و هشتم (اصلاحات) به رقم افسانهای ۴۲۰ میلیارد دلار رسید. سکوت در برابر آن افزایش تصاعدی واردات نشانه چیست؟ آیا فسادی بزرگتر از این میتواند در تاریخ کشور شکل بگیرد که ضعف مدیریت و اداره شعاری قوه اجرایی موجب شد که تحریمها قدرت پول ملی را تضعیف و تولید را متزلزل و شکاف طبقاتی را تشدید و واسطه گری و دلالی را جایگزین تولید و سرمایهگذاری کرد؟
و خلاصه این که: اگر امروز در آوردگاه قیمتی نفت عرصه را به عربستان واگذار کردهایم جز آن است که این کشور حدود ۹۰۰ میلیارد دلار از درآمدهای نفتی خود را ذخیره کرده اما در هشت سال گذشته درآمدهای فراوان نفتی ما صرف واردات، رانت سیاسی و توزیع نامناسب شده است.
گرد و خاک بار دیگر اهواز را بلعید
قاسم منصور آلکثیر در ابتدای گزارشی در اعتماد نوشته: «هوا عجیب دو نفرس! من و سرطان ریه همین الان یهویی». «هوای اهواز آنقدر حاصلخیز است که میشود در هوا هم درخت کاشت». «آخ جون بریم بیرون آدم خاکی درست کنیم»، اینها جوکهای منتشر شده مردم خوزستان در شبکههای اجتماعی به خصوص واتسآپ است.
به گزارش این روزنامه:ریزگردها باز به اهواز و دیگر شهرستانهای خوزستان ازجمله ماهشهر هجوم آوردند. کارشناسان از ٧٠ برابر بودن مقدار ذرات معلق در هوای اهواز خبر دادند به طوری که دستگاههای سنجش کیفیت هوا توانایی ارایه آمار دقیق را نداشتند و مدیرکل محیط زیست استان گفت که قادر به سنجش میزان آلودگی نیستیم. وجود گرد و غبار باعث تعطیلی مدارس شیفت عصر اهواز شد. مدیریت بحران استان از آمادگی کامل اورژانس و مراکز بیمارستانهای دانشگاهی جهت ارایه خدمات درمانی در ٢٤ ساعت شبانه خبر داد. از مسافران و دانشآموزان که بگذری، شهر داستانی دیگر دارد.
گزارشگر اعتماد افزوده: هر قدمی که برمیداری خاک روی کفشهایت میپاشد. هیچ موجود زندهای در خیابانهای اهواز پیدا نیست جز مگسهایی که بوی عرق افراد جذبشان کرده و دور و بر آنها میچرخند. خاک زیر پا هم خشخشکنان به حرکت درمیآید. کوچهها در سکوت غلیظی به سر میبرند و طرحهایی که باد برخاکهای روی زمین نقش بسته، گویی این شهر سالها رنگ انسان ندیده است. آدمهای سر در گریبانی را میبینی که هر کدام کنار دیواری را گرفته و سرفهکنان در حال گریختن به گوشهای هستند.
محکومیت رحیمی، خبر بد یا خوب؟ کارتون احسان گنجی، قانونمحمدعلی وکیلی در سرمقاله ابتکار افشای محکومیت معاون اول سابق رییس جمهور را تلخ و شیرین خوانده. تلخ بود چرا که معلوم شد سوءتدبیر و قانون ستیزی دولتمردان دوره نهم و دهم تنها موجب اشاعه فساد در بین عده ای سوءاستفاده گر همچون بابک زنجانی نبوده که یکی از بالاترین مقامات رسمی خود نیز گرفتار چنین رذیله اخلاقی شده است.
تلخ است چرا که جناح های سیاسی تلاش میکنند پرونده را سیاسی جلوه دهند و با سیاسی کردن پرونده شیرینی قاطعیت نظام را از بین ببرند. واکنش های صورت گرفته توسط جناح ها، بخصوص اصولگرایان از شیرینی این اقدام می کاهد از جمله ادعا کرده رسانه های اصلاح طلب در آن زمان از طریق معاون مطبوعاتی وقت، حق السکوت در مقابل تخلفات رحیمی دریافت کرده اند.
این ادعا با وجود آمارهای پرداخت یارانه ای درآن دوره به یک شوخی مضحک شبیه است ضمن اینکه آرشیو رسانه ها در آن دوره گواه خوبی بر شوخی بودن این ادعا بحساب میآید.
سرمقاله ابتکار معتقد است که: شیرینی های این پرونده امید به توقف ماشین فساد را افزون نموده است. از جمله شیرینی این اتفاق اینکه برای اولین بار متهم اصلی نه بابک یا شهرام یا خداداد که اشخاص حقیقی هستند و در پروسه فساد سازمانی هر کدام نقش معلول را دارند که این بار عدالت یقه یک مقام رسمی که نقش علت را ایفا میکند گرفته است. برخورد با رحیمی در حقیقت برخورد با علت بحساب میآید. از سوی دیگر اعتماد مردم به اینکه اراده لازم در نظام برای برخورد با فساد دانه درشت ها حاصل آمده جزو دست آوردهای شیرین این پرونده میباشد.
محمد شرافت در شهروند با اشاره به نامه پر احساس و کوبنده محمدرضا رحیمی معاون اول دولت دهم به احمدینژاد رئیس دولتهای نهم و دهم پرداخته که: بسیاری این نامه را از منظر مادی، اتهامات، حلقه فاطمی، جمعآوری اعانات برای پیروزی یک خط فکری در انتخابات، خدای ناکرده سوءاستفاده از مقام برای جیفه دنیا، منافع شخصی، اختلاس، جریمه، رد مال، زندان و... مورد مطالعه، بررسی و قضاوت قرار میدهند، اما برای ما که نه قاضی هستیم، نه مدرس، نه محتسب، نه فقیه این نامه معنا و مفهوم دیگری دارد.
آقای رحیمی در این نامه حدوداً دوازده بار از کلمات و مشتقات واژههای آشنایی، دوستی و رفاقت استفاده و نهایتاً نتیجهگیری کردهاند که: «بازی را در صحنه رفاقت باختم.» انگار که در بازی رفاقت، آن هم رفاقت در عرصه سیاست، بردی هم متصور است، او از احمدینژاد بهعنوان دوست عزیز و قدیمی یاد میکند و شرح کشافی از خدمات و جانفشانیها، فداکاریها و از حق خود گذشتنها میدهد. در حالی که اشتباه دردناک و غیرقابل جبران آقای رحیمی همین جا است که از خوبان انتظار وفا و از خوبرویان توقع رحم داشتهاند.
مصطفی عابدی در سرمقاله شهروند با اشاره به یکی از فرازهای نامه رحیمی به احمدی نژاد نوشته ذکر مصایب وارده بر خانواده ازجمله مادر، همسر و دختران آقای رحیمی است. پیش از این نیز در جریان قضایای آقای کردان نیز این موضوع مطرح شد که فرزندان او متحمل عوارض روحی و روانی شدیدی شدهاند و هنگامی که در میان مردم هستند و مردم متوجه انتساب آنان به آقای کردان میشوند، نیشخندها و کنایههای زیادی را متحمل میشوند. در حالی که چنین امری درست نیست
سرمقاله این روزنامه تاکید کرده مطابق یک قاعده دیگر هر کس که غنیمت میبرد، غرامت هم میپردازد. هر کس به فرد محکوم نزدیکتر بوده، و از مواهب در قدرت بودن آن سود جسته، در هنگام مجازات نیز هزینه اجتماعی بیشتری میپردازد. در ایران به علت شدت روابط خانوادگی و رفاقتی این نوع هزینهها برای اعضای خانواده به نسبت زیاد است، به همان نسبتی که منافع این نسبتها، هنگامی که آن شخص در قدرت بوده برای خانواده و دوستانش خیلی زیاد است، هنگام مصایب هم چارهای جز تحمل تبعات و عوارض آن ندارد.
در پایان مقاله شهروند آمده: ولی در جوامعی که پیوندهای خانوادگی از نوع دیگری است، این مشکل کمتر است و اعضای خانواده در هنگام قدرت فرد، چون غنیمتی به دست نیاوردهاند روزی هم که آن فرد قدرتمند، به زیر کشیده یا محکوم میشود، آن افراد خانواده دچار اصابت ترکشهای مجازات وی نخواهند شد.
هیات دولت فیس بوکی
پوریا عالمی در ستون طنز شرق خبر داده :٤٧نفر، یعنی به اندازه چهارتا تیم فوتبال بههمراه سهتا ذخیره، قرار است سایت دکتر محمود احمدینژاد را، که چندسالی در کار ریاستجمهوری بود، بیاورند بالا. این افراد قبلا دستهجمعی دولت را اداره میکردند. البته گویا این بخش از دولت مهرورزی ربطی به آن بخش از دولت مهرورزی که بدهی آوردند بالا، ندارد و تا این لحظه جای نگرانی نیست. به نظر ما اگر همین ٤٧نفر همان سال٨٤ با هم یک سایت راه میانداختند، بهتر بود.
طنزنویس افزوده: درواقع این اساتید همانموقع میخواستند ٤٧نفری با هم یک وبلاگ راه بیندازند. اگر دقت کنیم میبینیم تمام مذاکرات هیات دولت مهرورزی در هشتسال، در حد استاتوس فیسبوک بوده. یعنی مینشستند ٤٧نفری دورهم و میگفتند؛
احمدینژاد: چی بنویسیم لایک بخورد؟ چی بنویسیم مردم شِر کنند؟ چی بنویسیم؟ هان چیچیرو لولو برده بود؟ شرط میبندم استاتوس بذارم صدتا لایک بخوره. /ثمرههاشمی: وای... الهام مصوبات دیروزم ٣٠٠تا لایک خورد دلت بسوزه... /خسرو معتضد: آخآخ کلهرجون چه پستی گذاشتی ششبار شِر شده دمت گرم... /
ستون طنز شرق به این جا رسیده که محمدرضا رحیمی می گوید: محمودجان چرا عکس سلفی گذاشتی از سفر زیمبابوه منرو تگ نکردی؟ /احمدینژاد: دوست داشتم. /محمدرضا رحیمی: ایبابا قبول نیست، محمود باز منرو بلاک کرده، اصلا من میرم برای خودم یه سایت میزنم. /احمدینژاد: همه ٤٧نفر توجه کنید... همه با هم باید محمدرضا رحیمی را بلاک کنید. فهمیدید؟ اصلا صبر کن یک پست براش بنویسم حالش را بگیرم. /محمدرضا رحیمی: پیرو استاتوسی که دیروز بهاصطلاح دوستم، محمود احمدینژاد گذاشته بود باید بگم که آینه. آینه. آینه.
آسمون ابریه… احمدی خوب می دونه مرگ دمیس روسوس. کارتون نادر رحمانی، اعتمادمسعود مرعشی در ضمیمه بی قانون، بخش طنز روزنامه قانون عامل اصلی اختلاس آلودگی هوا و… را کشف کرده و در شعری سروده:
آسمون ابریه اما دیگه بارون نمیاد دیگه بارون حسابی توی تهرون نمیاد
دیگه از برف اثری نیست، بطوری که همه می گن امسال چرا پاییزه، زمستون نمیاد؟!
دختر همسایه تون، بی بوت و ساپورت و کلاه واسه گشتن تو پاساژ، از خونه بیرون نمیاد
حقیقی دروازه بانه ولی مثل مانکناس بدون چسب مو و ژل، توی میدون نمیاد
فستیوال فجرمون گرچه پر از فیلمه ولی کاری از تقوایی و بیضایی بیرون نمیاد
اختلاسا، شب و روز، گنده و گنده تر میشن دیگه ده تا صفر، به چشم ما فراوون نمیاد
همه هی متهمو به هم دیگه پاسش میدن کسی همراه رحیمی توی زندون نمیاد
نمیاد! نمیاد! نمیاد تا بدونه... عدالت چه آسونه؟ احمدی خوب می دونه! (۲ بار!)
آسمون ابریه اما دیگه بارون نمیاد صدای شر شر بارون توی ناودون نمیاد
توی میدون چی میگن درخشان و قلعه نویی؟ کیروش کبیر ما یلخی تو میدون نمیاد
بالا پایین که میشه نرخ دلار و پول نفت دیگه تو سفره ی ما، چیزی به جز نون نمیاد
همه شون تقصیر اون مرده که تو پیاده رو با کری راه میره، وقتی که با اشتون نمیاد
اوباما با خانومش وقتی میاد بین همه واسه دست تکون دادن، ظریف تو ایوون نمیاد
اگه دیدی دیگه مشکل نداریم اینو بدون با کری دیگه ظریف توی خیابون نمیاد