خشکسالی ایران را به 'سومالی اتمی' بدل میکند؟
آمارهایی که چهارشنبه هفدهم دی ماه در همایش "آب و توسعه پایدار استان چهار محال و بختیاری" اعلام شده حتی برای نگرانترین دلمشغولان محیط زیست و منابع آب نیز به شدت غافلگیرکننده بود.
استاندار این استان اعلام کرد: "با بروز خشکسالیهای اخیر ۵۷ درصد چشمهها و قنوات این استان خشکیده و سفره آبهای زیرزمین استان تا ۲۴ متر کاهش یافته و بیش از ۲۰۰ شهر و روستا، مناطق و شهرک صنعتی استان با تانکر آبرسانی میشوند".
گفتههای سلیمانی از آن جهت اهمیت دارد که چهار محال و بختیاری به خاطر واقع بودن در مرتفعترین بخش زاگرس مرکزی یکی از پر آبترین مناطق ایران به شمار میآید. تقریبا نیمی از رودخانههای بزرگ ایران، مثل کارون، دز و زاینده رود از این منطقه سرچشمه میگیرند.
وقتی میشنویم که در بالادست بیشتر چشمهها خشکیده، سفرههای آب زیرزمینی ۲۴ متر فروتر رفته و بسیاری از شهرها و روستاها با تانکر آبرسانی میشوند، افزونتر از قبل نگران دشتهای پایین دست میشویم. یعنی دشتهای خوزستان و اصفهان و فارس که عمدتا با جریان آبی که از سمت کوهستانهای چهار محال و بختیاری میآمده سیراب میشدهاند.
تاکنون هر خبری که از پیامدهای خشکسالی بلندمدت میرسیده مربوط میشده است به دشتهای کم ارتفاع و نواحی خشک و بیابانی و مناطق گرمسیری. و این اولین بار است که این طور هراس آور مردم از تاثیر خشکسالی حتی بر کوهستانهای سردسیر و سابقا پر آب مطلع می شوند.
چاه خشکسالی
پیشتر جهانگیر حبیبی، معاون حفاظت و بهره برداری منابع آب ایران پایدار با اشاره به وجود بیش از ۵۰۰ دشت در کشور، گفته بود که کشاورزی در نزدیک به ۳۰۰ دشت از این تعداد ممنوعه اعلام شده است. وی خاطرنشان کرده که برداشت بیش از حد از چاههای غیر مجاز در این مناطق سبب شد که منابع زیرزمینی دشتها کاهش یابد و ممنوعه اعلام شوند.
آقای حبیبی با بیان اینکه اکنون ۷۵۰ هزار چاه در سطح کشور وجود دارد، تصریح کرد: "در سال ۵۰ تنها ۵۰ هزار چاه در کشور وجود داشت، اما اکنون ۱۵برابر شده است در حالی که برداشت آب از ۱۰ به ۵۰ میلیون مترمکعب رسیده است. این عدم تناسب برداشت نشاندهنده کم شدن آبخوان هاست".
خشکیدگی چشمهها در نواحی پرآب کوهستانی در حالی رخ داده که اتفاقا امسال به نسبت سالیان اخیر بارش بیشتر و فقط هفت درصد کمتر از نرمال بوده است. همچنین باید توجه داشت که بلندپایهترین مقام رسمی استان در هفدهم دی ماه خبر از آبرسانی با تانکر به شماری از شهرها و روستاهای چهار محال و بختیاری میدهد، یعنی زمانی که حدود نیمی از فصل بارش سپری شده است و قاعدتا آبخوانها نباید اینچنین تهی باشند.
ممکن است تصور شود با توجه به چالشهای ایجاد شده در باره طرح احداث تونل انتقال آب از این استان به اصفهان، شاید استاندار با تعمد اخباری بدبینانه در باره ذخیره منابع آب زاگرس بختیاری منتشر میکند.
که این هم خود نگران کننده است چون نشان میدهد که منازعه آب به راحتی ظرفیت تسری حتی به داخل سطوح حاکمیت را دارد. اگر چه اخبار و شواهد دیگر جملگی حکایت از آن دارند که آمار اعلام شده از سوی استاندار چهارمحال و بختیاری درست بوده و باید مسئولانه مورد توجه قرار گیرند. از جمله میتوان به اخبار منتشر شده در باره خشکسالی شدید در پایین دست این استان یعنی فارس، خوزستان و اصفهان اشاره کرد.
باید در این نکته درنگ کرد که کاهش ظرفیت منابع آب، اعم از بارش دریافتی و یا آبهای جاری یا زیرزمینی در سراسر این محدوده جغرافیایی (زاگرس مرتفع و دشت های همجوار آن) کمابیش همسان بوده و بین ۵۰ تا ۶۰ درصد است. یعنی فرقی بین بالادست و پایین دست، سردسیر و گرمسیر، سرچشمه و تالاب و آبخیز و آبراهه نیست، همه جا ذخیره منابع آب دست کم نصف شده است. و قابل تامل اینکه خشکسالی بلندمدت تازه آغاز شده و آثار واقعی آن از سه تا پنج سال دیگر نمایان خواهد شد.
چه باید کرد؟
دولت حسن روحانی بروز بحران خشکسالی را پذیرفته و وزرای او مکررا در این باره هشدار دادهاند، اما متاسفانه کماکان واکنش موثری در این باره مشاهده نمیشود.
ممنوعیت کشاورزی در نیمی از دشتهای کشور که از سوی وزارت نیرو اعلام شد بیشتر از آنکه یک تصمیم پیشگیرانه باشد واکنشی از سر ناچاری بود چون به واقع غالب این دشتها خشکیدهاند و بدون دستور دولت هم کشت و کار در آنها ممکن نبود.
خشکسالی کنونی در ایران احتمالا پدیده ای زیانبارتر با تاثیراتی مخربتر و پایدارتر نسبت به رخدادهایی مثل شیوع ابولا در آفریقا، بحران اقتصادی در برخی کشورهای جنوب اروپا، سیل سال ۲۰۰۸ پاکستان و سونامی ۲۰۰۵ جنوب شرق آسیا است. حال واکنش دولتهای این کشورها را با برنامههای دولت آقای روحانی در برابر بلای ویرانگری که ایران را به سمت سومالی شدن میبرد مقایسه کنید.
البته میتوان به مشکلاتی مانند نبود منابع مالی کافی و همچنین محدودیتها در جذب اعتبارات بین المللی به واسطه تحریمها اشاره کرد و اینکه غالب تصمیمات مهم برای تعدیل تاثیرات خشکسالی باید در سطوحی از حاکمیت و نهادهایی از ساختار قدرت در جمهوری اسلامی اتخاذ شود که آقای روحانی در آنها نه فقط اختیار قانونی ندارد بلکه شاید با ممانعت تعمدی هم روبرو باشد.
مهار خشکسالی فقط با فراهم آوردن منابع اقتصادی بسنده، جلب گسترده همکاری بین المللی و مجاب ساختن شهروندان برای تن دادن به یک ریاضت ملی دشوار و طولانی ممکن است.
این همه میسر نمی شود مگر آنکه آقای روحانی بتواند حاکمیت جمهوری اسلامی را مجاب کند که به جای تمرکز بر جنگ ایدئولوژیک برای دستیابی به انرژی هستهای روی رسیدن به تکنولوژیهایی برای ممانعت از عوارض شدید خشکسالی متمرکز شود.
زادآوری زیستی مناسب به واسطه شرایط خاص اقلیمی شرق آسیا موجب شده نظام کره شمالی به رغم انزوای بینالمللی بتواند همچنان به بقای خود ادامه دهد. اما هرگز نمیتوان تصور کرد "سومالی اتمی" بتواند پایداری و بقایی همچون کره شمالی اتمی داشته باشد. آقای روحانی باید بتواند حاکمیت جمهوری اسلامی و توده شهروندان را مجاب کند به تمرکز همه توش و توان برای ممانعت از سومالی شدن ایران. به نظر میرسد که مهار خشکسالی بلند مدت هیچ چاره دیگری ندارد.