قتل هم‌خدمتی متعرض با سلاح گرم

سرباز وظیفه که در یک پادگان هم‌خدمتی‌اش را با شلیک گلوله به سرش از پا درآورده بود دیروز پای میز محاکمه ایستاد و گفت: «از قتل هم‌خدمتی‌ام پشیمان نیستم. او مدعی شد که مقتول او را مورد تعرض قرار داده بوده است.»


شامگاه هفدهم دی 92 صدای شلیک گلوله در یک پادگان نظامی در نسیم‌شهر شهرستان بهارستان پیچید و محمد 25 ساله در خون غلتید. همان‌موقع سربازان با رامین 22 ساله روبه‌رو شدند که اسلحه‌اش را به زمین انداخت و سعی کرد از پادگان بگریزد، اما به محاصره نگهبانان درآمد و تسلیم شد. این پسر گفت: «هم خدمتی‌ام را کشتم، چون مرا آزار داده بود.» به دنبال بازسازی صحنه جرم پرونده شلیک خونین در پادگان نظامی در دادسرای نظامی تحت رسیدگی قرار گرفت. در این بین پزشکی قانونی در گزارشی ادعای رامین مبنی‌بر آزار را تایید کرد. به این ترتیب پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد و رامین دیروز پای میز محاکمه ایستاد.
در جلسه رسیدگی به این پرونده که به ریاست قاضی عبداللهی و با حضور چهار مستشار تشکیل شد، پدر و مادر محمد در جایگاه ویژه ایستادند و برای قاتل پسرشان حکم قصاص خواستند. مادر قربانی در این جلسه گفت: «رامین پسرم را قربانی کینه قبلی‌اش کرده و حالا به دروغ حرف‌هایی پشت سر پسرم می‌زند تا خودش را از مجازات مرگ نجات دهد. اما من به هیچ قیمتی حاضر به گذشت نیستم و او باید اعدام شود.»
 سپس رامین پشت تریبون دفاع ایستاد و به تشریح جزئیات ماجرا پرداخت.
او گفت: «در پادگان خدمت سربازی‌ام را می‌گذراندم و با محمد که در گردان دیگری خدمت می‌کرد، دوست بودم. او مدام با من شوخی می‌کرد و حرف‌های نامربوطی به زبان می‌آورد. می‌خواستم دوستی‌ام را با او قطع کنم، اما قبول نمی‌کرد. او حتی چند بار مرا تهدید کرده بود که در این باره به کسی شکایت نکنم. عصر هفدهم دی برق آسایشگاهی که محمد در آنجا بود قطع شد، به همین خاطر گردان آنها به آسایشگاه ما منتقل شد. او در محل خلوتی مرا آزار داد و چون قوی‌هیکل بود و از او می‌ترسیدم نتوانستم مقاومت کنم. بعد از این اتفاق در حالی که کنترل اعصابم را از دست داده بودم و کینه او را به دل گرفته بودم، اسلحه‌ای را که در اختیار داشتم به سمت او گرفتم و یک تیر به سرش شلیک کردم. به محض اینکه محمد غرق خون روی زمین افتاد اسلحه‌ام را زمین گذاشتم تا هر طور شده از پادگان فرار کنم، اما نشد.»
 این پسر ادامه داد: «من از کشتن محمد پشیمان نیستم و برای مرگ آماده‌ام. اگر بار دیگر به گذشته برگردم باز هم او را می‌کشم.» او در حالی که اشک می‌ریخت، گفت: «من اختلافی با محمد نداشتم. او خودش باعث شد تا با اسلحه به او شلیک کنم.»
در پایان این جلسه هیات قضایی وارد شور شد تا رای صادر کند.
در همین رابطه محمدسلطان همتیار، قاضی دیوان عالی کشور در گفت‌وگو با فرهیختگان گفت: «صرف نظر پزشکی قانونی در یک پرونده اثبات‌کننده جرم نیست، یعنی برای اثبات جرمی که از سوی مقتول صورت گرفته است فقط نمی‌توان به نظر پزشکی قانونی اکتفا کرد، بلکه برای اثبات آن نیاز به دلایل و قرائن دیگری نیز هست.»

قتل عمد و علم قاضی


علی‌اصغر تشکری، قاضی سابق دادگاه تجدیدنظر و وکیل پایه یک دادگستری نیز در رابطه با این پرونده به فرهیختگان گفت: «طبق قانون در صورتی که شخصی از طریق انجام اعمال منافی عفت درصدد تجاوز به حرمت اخلاقی، اجتماعی و شرعی برآید و در این حالت از طرف شخصی که ناموسش در معرض تعرض است مورد قتل و جرم قرار بگیرد، عمل دفاع‌کننده مشروع است، اما آنچه مهم است این است که دفاع مشروع باید در همان لحظه که تجاوز صورت می‌گیرد انجام شود تا فرد از مجازات قتل عمد در امان باشد. این پرونده بی‌تردید از مصادیق دفاع مشروع نیست، زیرا متهم پس از تجاوز محل را ترک کرده و پس از تهیه اسلحه به مقتول شلیک کرده است. بی‌شک این پرونده از مصادیق قتل عمد است، اما قاضی می‌تواند با علم خود در این رابطه تصمیم بگیرد.»

+60
رأی دهید
-3

agha_ehsan - تهران - ایران
دمت گرم . خوب کردی . فقط کاش گلوله رو میزدی وسط پاش تا زجرکش بشه.
‌چهارشنبه 19 آذر 1393 - 14:29
اصحاب کهف - بروکسل - بلژیک
یعنی چی بیشرفها؟ خوب داره میگه هیکلش گنده بود و بزور مجبورش کرده..به اون مادر احمقش هم باید بگی برو مثل آدم بچه تربیت کن تا کسی نکشدش.چه پرروهستن بعضیا.
‌چهارشنبه 19 آذر 1393 - 15:02
irani iran - آمریکا - آمریکا
کثافت‌های بی‌ پدر مادر، آخه اون بد بختی که موقع وقوع جرم از خودش دفاع کرده بود رو هم که شما قصاص کردید (ریحانه) حالا اومدی میگی‌ باید موقع وقوع جرم دفاع میکرد؟ قوانینی که از یک دین و فرهنگ عقب مونده بیان بهتر از این هم نمی‌‌شند. شماها اصلا لذت میبرید از اعدام کردن و کشتن و تجاوز کردن. ذاتتون وحشیه چون اعتقاداتتون وحشیانه هست. تا زمانی‌ هم که این مردم دسته دسته مثل گله گوسفند راه می‌افتن می‌رن مکّه و کربلا شما وحوش هم سوارشون هستید، چون وقتی‌ خر هست خر سوار راحت سواری‌ میگیره. بی‌چاره اون عده که از قماش شماها نیستن و مجبورند تو اون لجنزار زندگی‌ کنند!!!!
‌چهارشنبه 19 آذر 1393 - 15:25
perser68 - فلوریدا - آمریکا
irani iran - آمریکا - آمریکا. یه آفرینه چاق برای تو!!! البته اینم بگم این ملاها سرشون شلوغه و دارن داعشو به عقب میزنن و نباید ازشون خرده گرفت. داعشه پسر در واقع نمیگذاره که داعش پدر برای ایران و ایرانی زحمت بکشه وگرنه همه چی خوبو گلابو نابتر از حالا میبود;-)
‌چهارشنبه 19 آذر 1393 - 17:59
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.