خواهرم ازدواج نمیکرد، او را کشتم
متهم در حال بازسازی صحنه جرم
فرهیختگان: برادر غیرتی که خواهر میانسالش را کشته و جنازه او را در حاشیه جاده رها کرده بود، با اعلام رضایت اولیایدم از جنبه عمومی جرم محاکمه شد.
این مرد گفت: «خواهر مطلقهام حاضر به ازدواج با خواستگارانش نبود به همین خاطر او را کشتم.» بیستوپنجم فروردین 93 ماموران کلانتری 166 لواسانات هنگام گشتزنی در حوزه استحفاظیشان با جنازه یک زن میانسال روبهرو شدند که در حاشیه جاده تلو رها شده بود.
بررسیها نشان میداد زن ناشناس با پیچیدهشدن طناب به دور گردنش خفه شده است. جنازه با هماهنگی قضایی به پزشکیقانونی فرستاده شد و تلاش برای مشخصشدن هویت جنازه آغاز شد. دو روز از این ماجرا گذشته بود که مردی میانسال به نام سیروس به اداره آگاهی رفت و از ناپدیدشدن خواهر 54 سالهاش به نام سکینه خبر داد. این مرد گفت: «خواهرم پس از جدایی از همسرش به تنهایی زندگی میکند.چند روزی است از او خبری ندارم. وقتی مقابل خانهاش در تهرانپارس رفتم همسایهها گفتند دو روز است که او را ندیدهاند. حالا میترسم بلایی سرش آمده باشد.»
اطلاعاتی که این مرد از خواهرش ارائه داد با جنازه زن ناشناس مطابقت داشت. به این ترتیب مرد میانسال به پزشکیقانونی رفت و جنازه خواهرش را شناسایی کرد.
در حالی که تلاش برای فاششدن راز قتل زن میانسال ادامه داشت برادرزاده این زن به اداره آگاهی رفت و اطلاعات تازهای به پلیس داد.این پسر گفت: «روز پنجشنبه 28 فروردین، به همراه داییام عطا به مراسم ختم یکی از بستگان میرفتیم.در میان راه من از ماشین داییام پیاده شدم و به بانک رفتم.همان موقع از پشت شیشه بانک متوجه شدم داییام چیزی را زیر صندلی سمت شاگرد راننده پنهان کرد. در راه بازگشت به خانه در فرصتی مناسب زیر صندلی را وارسی کردم و کارت شناسایی و طلاهای عمهام را دیدم.»
به دنبال اظهارات پسر جوان، عطا 46 ساله بازداشت شد. او که سعی میکرد خودش را غمزده نشان دهد به ناچار لب به اعتراف گشود و گفت: «خواهرم پس از جدایی از همسرش، تنها زندگی میکرد. بارها به او گفته بودم بهتر است با من و خانوادهام زندگی کند، اما گوشش بدهکار نبود. آخرینبار وقتی شنیدم همسایهها پشت سر خواهرم حرف میزنند، عصبانی شدم و تصمیم به قتل او گرفتم. ساعت 11 شب به بهانه صحبت کردن، او را سوار ماشینم کردم.پس از طی مسافتی نوشابه مسمومی را که از قبل تهیه کرده بودم به او تعارف کردم.خواهرم چند دقیقه بعد از خوردن ساندویچ و نوشابه بیهوش شد.من هم با طناب او را خفه کردم. بعد جنازهاش را در جاده تلو انداختم و برای گمراهکردن پلیس طلاهایش را برداشتم.»
به دنبال بازسازی صحنه جرم، کیفرخواست پرونده صادر و به شعبه 113 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. این در حالی بود که اولیایدم با مراجعه به دادسرا اعلام کردند از برادرشان هیچ شکایتی ندارند و از خون خواهرشان گذشت میکنند. با اعلام گذشت اولیایدم عطا دیروز به ریاست قاضی باقری و با حضور چهار قاضی مستشار از جنبه عمومی جرم پای میز محاکمه ایستاد.
این مرد گفت: «خواهرم خواستگاران زیادی داشت اما حاضر به ازدواج با آنها نبود.من و برادر بزرگم به او گفته بودیم بهتر است با ما زندگی کند اما قبول نمیکرد.از حرفهای مردم خسته شده بودم. خواهرم هم قبول نمیکرد که با ما زندگی کند به همین خاطر تصمیم به قتل او گرفتم. بعد از قتل، جنازهاش را در حاشیه جاده انداختم تا پلیس او را پیدا کند.» او حالا مدعی شد که از کشتن خواهرش پشیمان است. در پایان این جلسه هیات قضایی وارد شور شد تا رای صادر کند. عطا با توجه به رضایت اولیایدم و مطابق ماده 612 قانون مجازات به سه تا 10 سال محکوم خواهد شد.
***
توهمات بیاساس در قتلهای ناموسی
عبدالصمدخرمشاهی، وکیل پایه یک دادگستری و حقوقدان
در رابطه با این موضوع که خانواده متهم به قتل رضایت دادهاند و مجرم تنها از جنبه عمومی جرم مجازات میشود و پس از آن به جامعه بازمیگردد چند وجه باید بررسی شود.نخست آنکه میزان تعیین مجازات برعهده قاضی است و بنابر مستندات او تشخیص میدهد متهم به قتلی که از سوی اولیایدم بخشیده شده چند سال به زندان برود. قطعا قبل از تشکیل شدن دادگاه دیروز، متهم از سوی کارشناسان پزشکی قانونی از نظر روحی و روانی مورد آزمایش قرار میگیرد و تصمیم بر این شده رای دادگاه تعیینکننده مجازات باشد. وجه دیگری که در این نوع قتلها قابل تامل است اینکه قتلهایی که با انگیزه دفاع از ناموس و شرافت رخ میدهد معمولا با شکها و توهمات بیاساسی همراه است که برای جلوگیری از آنها تنها آموزش است که میتواند کمککننده باشد. یعنی باید از طریق آموزش به این افراد نشان دهیم حتی در مورد دفاع از شرافت و ناموس وظیفه دفاع ندارند. مساله دیگری که مشخصا در رابطه با این پرونده باید بگویم این است که حبسهای طولانی واقعا اصلاحکننده نیست. یعنی اصلا اینطور نیست که بگوییم اگر بهجای پنج سال، 10 سال حبس داده شود متهم متنبه خواهد شد. این تفکر را باید کنار بگذاریم. امروز دیگر متولیان قوه قضائیه هم به این نتیجه رسیدهاند که برای اصلاح شدن، همان حبس حداقلی کافی است و حبسهای طولانیتر نمیتواند از وقوع جرم جلوگیری کند. بنابراین ما برای جلوگیری از وقوع چنین جرائمی نه نیاز به اعدام داریم، نه به حبسهای طولانیمدت. تنها کاری که باید انجام بدهیم آموزش در رسانهها، تلویزیون و از سوی متولیان فرهنگی است تا این تفکرات به صورت ریشهای پاک شود.به هر حال نظر من این است که حبس طولانیتر برای چنین مجرمانی نمیتواند کارساز باشد، اما اگر لازم باشد به اندازه همان 10 سال حبس، آموزش لازم است که این فرد پس از آزادی با خواهر دیگرش نیز همان کار را نکند، وگرنه بدون آموزش، پس از 30 سال زندان هم باز ممکن است دست به قتل بزند و باز تفکر دفاع از ناموس دارد.