جنسیت‌زدگی؛ از جوک‌های تجاوز تا اسیدپاشی خیابانی

بی بی سی : سکسیسم (جنسیت‌زدگی) درجات مختلفی دارد٬ از رفتارهای روزمره و عادی که‌ گاه حتی نشانه احترام و ادب نسبت به زنان تلقی می‌شود، تا جوک‌های ضد زن و تحقیرکننده توانایی‌های زنان و در درجه آخر قوانین تبعیض‌آمیز و خشونت‌آمیز علیه زنان.

سکسیسم چیست؟

سکسیسم یا جنسیت‌زدگی، نوعی تبعیض و پیش‌داوری درباره انسان‌ها بر اساس جنسیت آنها و کلیشه‌های جنسیتی غالب در جامعه است. کلیشه‌های جنسیتی نقش‌های خاصی را برای مردان و زنان تعریف می‌کند و اگر انسانی خارج از این تعاریف رفتار کند، 'غیرطبیعی' یا 'نامناسب' محسوب می‌شود. این پیش‌فرض‌های کلیشه‌ای اغلب باعث تبعیض و نابرابری می‌شود. بی‌بی‌سی در مجموعه مطالبی به ابعاد مختلف این موضوع پرداخته است.



نکته مهم درباره تشخیص رفتار سکسیستی از غیرسکسیستی توجه به موقعیت و زمینه بروز آن رفتار یا گفتار است. یعنی یک جمله یا رفتار خاص در موقعیت‌های مختلف تاریخی و جغرافیایی٬ و بسته به گوینده و مخاطب آن می‌تواند معانی متفاوتی به خود بگیرد. این مساله در موارد دیگر مانند نژادپرستی نیز صادق است؛ برای مثال جمله "او باید در کوره آدم‌سوزی بسوزد" وقتی درباره یک یهودی گفته شود بار معنایی متفاوتی می‌گیرد تا وقتی که درباره یک غیریهودی گفته شود. در مورد یک یهودی پیشینه تاریخی و تجربه هولناک هولوکاست باعث می‌شود این جمله شخصی تلقی نشود و کلیه یهودیان را نشانه برود و بنابراین امروز در بسیاری از کشورهای جهان بیان چنین جمله‌ای جرم تلقی می‌شود و مجازات دارد.


درباره سکسیسم هم همین حکم مصداق دارد. به عنوان مثال٬ اصطلاح غربی "اول خانم‌ها (لیدیز فرست)" که برای تعارف ورود به یک مکان یا مواردی از این دست استفاده می‌شود٬ و وارد فرهنگ ایران نیز شده است٬ یک نمونه رایج و روزمره سکسیسم است. در اینجا این حرکت به ظاهر٬ ادب و احترام نسبت به زنان است ولی وقتی آن را در کنار قواعد ادب دیگر قرار می‌دهیم مانند اینکه در حضور یک مرد شایسته نیست که زن کرایه تاکسی یا صورت‌حساب خرید یا رستوران را بپردازد٬ یا زنان باید آهسته غذا بخورند و حرف بزنند و بخندند٬ و از آن طرف٬ با وجود یک زن، مرد نباید کودک را تر و خشک کند یا غذا بپزد و نظافت کند٬ متوجه می‌شویم که این قواعد و قرارداد‌ها برای یک نوع تفکیک نقش‌های جنسیتی تدارک دیده شده که مبنای آن حضور و تسلط مرد بر عرصه عمومی و منحصر کردن زن به عرصه خصوصی و نقش‌های به اصطلاح "زنانه" است.

در این سیستم٬ زن زیر چتر حمایت و نظارت مرد است٬ وظیفه کسب درآمد ندارد٬ و لازم نیست از مسائل فنی٬ اقتصادی و اجتماعی سر دربیاورد٬ در عوض باید مراقب زیبایی و ظاهر خود باشد و رفتار و گفتارش "خانمانه و نجیبانه" و همراه با ظرافت باشد. از آن‌سو مرد وظیفه تامین معاش و امنیت زن و فرزندان را بر عهده دارد و باید در این عرصه‌ها "مردانگی" و قدرت خود را اثبات کند تا "بی‌غیرت یا زن ذلیل" خطاب نشود. این تقسیم جنسیتی نقش‌ها در ‌‌نهایت موجب موقعیت ضعیف‌تر زنان در خانواده و در جامعه شده و قدرت و کنترل بیشتر را به مردان سپرده است.

این نظام وظایف خانگی زنان را مطابق فطرت و توانایی‌های محدود آن‌ها می‌داند و آنان را ناتوان از انجام وظایف "مردانه" می‌پندارد و هم‌زمان زنان را به این دلیل تحقیر و تمسخر می‌کند. نمود بارز این تمسخر‌ها را می‌توان در جوک‌های جنسیتی دید٬ آنجایی که مهارت زنان در رانندگی٬ کار با کامپیو‌تر و به‌طور کلی تکنولوژی‌های جدید زیر سوال می‌رود و دستمایه طنز می‌شود یا وقتی که حساسیت زنان روی زیبایی و سن و سالشان در گفت‌و‌گوهای روزمره بساط خنده می‌شود. در حقیقت٬ کلیشه‌هایی که ابتدا توسط خود جامعه تولید شده و به خورد زنان و مردان داده شده است در یک چرخه٬ مجددا دستمایه تحقیر زنان می‌شود.

    کلیشه‌هایی که ابتدا توسط خود جامعه تولید شده، زن را فاقد توانایی ذهنی کافی در ریاضیات می‌بیند و او را به سمت رشته‌های تحصیلی دیگر سوق می‌دهد٬ تکنولوژی را مختص مردان می‌داند٬ ارزش و جذابیت زن را در زیبایی و جوانی او می‌داند٬ حضور در جامعه و ارتباطات اجتماعی را به مردان و عرصه خانه را به زنان تقدیم کرده است

تفکری که زن را فاقد توانایی ذهنی کافی در ریاضیات می‌بیند و او را به سمت دیگر رشته‌های تحصیلی سوق می‌دهد٬ تکنولوژی و مسایل فنی را مختص مردان می‌داند٬ ارزش و جذابیت زن را در زیبایی و در جوانی او می‌داند٬ حضور در جامعه و ارتباطات اجتماعی را به مردان و عرصه خانه را به زنان تقدیم کرده است٬ در ‌‌نهایت به همین زنانی که در اثر این شرایط فاقد یک سری از مهارت‌ها و آگاهی‌های تکنولوژیک هستند برچسب "خنگی و بی‌دست و پایی" می‌زند و وسواس آن‌ها به سن و زیبایی را احمقانه و مایه خنده جلوه می‌دهد.

حالت شدید‌تر این سکسیسم جایی است که نه تنها توانایی‌های زن کمتر از مرد دانسته می‌شود، بلکه اساسا بدن و وجود زن را در خدمت لذت و بهره‌مندی مرد می‌داند و زن را به یک ابژه جنسی تنزل می‌دهد.‌ گاه این ابژه‌نگری٬ در قالب داستان‌ها و رمان‌های عاشقانه مشهور٬ زن را در جایگاه "معشوق و معبود" مردان قرار می‌دهد که برای به دست آوردن و کام گرفتن از او مصیبت‌های فراوانی متحمل می‌شوند و با یکدیگر به مبارزه برمی‌خیزند؛ و‌ گاه در جوک‌های جنسی در نقش مفعول رابطه جنسی ظاهر می‌شود که اختیار و کنترلی روی رابطه جنسی ندارد و هدف وجودی‌اش لذت‌رساندن به مرد است.

    تغییر نقش‌های سنتی زنان و افزایش آگاهی جنسیتی عامل اصلی افزایش حملات زن‌ستیزانه و تجاوزگرانه است که از جوک‌های وایبری و پیامکی شروع می‌شود و به آزار خیابانی٬ اسیدپاشی و تجاوز جنسی ختم می‌شود

این نگاه وقتی شدید‌تر می‌شود به "زن ستیزی" منجر می‌شود که نمونه‌های آن را در جوک‌های "تجاوز" مشاهده می‌کنیم. گفته می‌شود که میزان و گستردگی جوک‌های تجاوزگرانه به زنان رو به افزایش است.٬ در این جوک‌ها آن چیزی که باید به آن خندید خود "تجاوز" است و نه رابطه جنسی که تا کمی پیش از این برای خنده کفایت می‌کرد.

تغییر نقش‌های سنتی زنان و افزایش آگاهی جنسیتی آنان عامل اصلی افزایش حملات زن‌ستیزانه و تجاوزگرانه است که از جوک‌های وایبری و پیامکی شروع می‌شود و به آزار خیابانی٬ اسیدپاشی و تجاوز جنسی ختم می‌شود.

اعمال قوانین سفت و سخت برای مقابله با خشونت علیه زنان می‌تواند در این راستا بسیار مهم و کارگشا باشد٬ اما مقابله ریشه‌ای با مردسالاری و سکسیسم در عرصه‌های مختلف فرهنگی مفید‌ترین و در درازمدت، موثر‌ترین روش حل این معضل است.

+16
رأی دهید
-8

اسکندر ذوالقرنین - اردبیل - ایران
اگر نوسنده راست میگه و زنهای ایرانی نمی خواهند حسب جنسیت مورد نگاه قرار گیرن پس لابد کمترین میزان مصرف لوازم آرایش را دارند و بیشتر وقتشان را صرف کار و تحصیل ان هم به خاطر پیشرفت جامعه میکنند و از اینکه با مهریه مورد معامله قرار گیرند در عذابند و کمپینهایی برای خذف مهریه ایجاد کرده اند و هرگز در صف مترو و نانوایی و . حاضر نیستن به خاطر جنسیتشان مورد پارتی بازی قرار گیرند و در مسابقات ورزشی هم می خواهند بدون تبعیض جنسی مدال بگیرند و هررگز موقع طلاق چشمداشتی به اموالی که شوهر دراورده ندارن و ...
‌چهارشنبه 7 آبان 1393 - 12:34
marineboy - لس انجلس - امریکا
از دولتی سر این حکومت متحجّر کل جامعه عقب مانده و ضدّ زن شده است. مجلس و دولت دست در دست قشر عقب افتاده آخوند زده، به سوی کشتار و ارعاب و تجاوز به حیثیت زنان و دختران به پیش میتازند.
‌چهارشنبه 7 آبان 1393 - 13:39
perser68 - آلمان - آلمان
اعمال قوانین سفت و سخت برای مقابله با خشونت علیه زنان می‌تواند در این راستا بسیار مهم و کارگشا باشد٬ اما مقابله ریشه‌ای با مردسالاری و سکسیسم در عرصه‌های مختلف فرهنگی مفید‌ترین و در درازمدت، موثر‌ترین روش حل این معضل است.!!!!!!!اول باید این رژیمه متوحشو متحجرو به فاضلابه تاریخ فرستاد بعد چاله چوله ها رو پر کرد!!! زمانی که دیو به قولی حکومت میکرد زنانه ما هزار بار موقعیته بهتری از امروز داشتن که فرشته اون لجنه بو گندو خمینیه شیاد بعده طاعونه۵۷ پاشو تو خاکه ایرانه آباد گذاشت!!!ملاهای مفتخوره زیره شکم تولید کننده یه چنین پدیده ای هستن و تا وجوده نکبتشون هست این وضعیت ادامه داره!!!فقط روزی نیاد که داعش به داده این مردم برسه!!!
‌چهارشنبه 7 آبان 1393 - 13:03
faranak-montreal - مونترال - کانادا
ﺁﻧﻬﺎ ﮐﻪ ﻣﯽﺭﻭﻧﺪ ﻭﻃﻦﻓﺮﻭﺵ ﻧﯿﺴﺘﻨﺪ. ﺁﻥﻫﺎ ﮐﻪ ﻣﯽﻣﺎﻧﻨﺪ ﻋﻘﺐ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﻧﯿﺴﺘﻨﺪ. ﺁﻥﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻣﯽﺭﻭﻧﺪ ، ﻧﻤﯽﺭﻭﻧﺪ ﺁﻥ ﻃﺮﻑ ﮐﻪ. ﻣﺸﺮﻭﺏ ﺑﺨﻮﺭﻧﺪ. ﺁﻧﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻣﯽﻣﺎﻧﻨﺪ ، ﻧﻤﺎﻧﺪﻩﺍﻧﺪ ﮐﻪ ﺩﯾﻨﺸﺎﻥ ﺭﺍ. ﺣﻔﻆ ﮐﻨﻨﺪ. ﻫﻤﻪ ﺁﻧﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻣﯽﺭﻭﻧﺪ ﺳﺒﺰ ﻧﯿﺴﺘﻨﺪ. ﻫﻤﻪ ﺁﻥﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻣﯽﻣﺎﻧﻨﺪ ﭘﺮﭼﻢ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ. ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ. ﺁﻥﻫﺎ ﮐﻪ ﻣﯽﺭﻭﻧﺪ ، ﯾﮏ ﻣﺎﻩ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺑﻪ ﺭﻓﺘﻨﺸﺎﻥ. ﻏﻤﮕﯿﻦ ﻣﯽﺷﻮﻧﺪ. ﯾﮏ ﻫﻔﺘﻪ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﻣﯽﮔﺮﯾﻨﺪ ﻭ. ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﻓﮑﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﮐﻪ ﺍﯼ. ﮐﺎﺵ ﻭﻃﻦ ﺟﺎﯾﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎﻧﺪﻥ ﺑﻮﺩ. ﺁﻥﻫﺎ ﮐﻪ ﻣﯽﻣﺎﻧﻨﺪ ، ﻣﯽ ﻣﺎﻧﻨﺪ. ﺗﺎ ﺷﺎﯾﺪ ﺭﻭﺯﯼ. ﻭﻃﻦ ﺭﺍ ﺟﺎﯾﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎﻧﺪﻥ ﮐﻨﻨﺪ!. میگویند ... به زنان نباید بال و پر داد ،میپرند... اما زنان فقط پروازهای عاشقانه را دوست دارند ،بی دلیل نمیپرند... میگویند. نباید به زنان توجه زیاد کرد ،خودشان را گم میکنند ... اما زنان وقتی گم میشوند که بی توجهی کند ...
‌چهارشنبه 7 آبان 1393 - 16:53
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.