اعتماد به نفس بیش از حد، خطری که مذاکرات هستهای را تهدید میکند
در حالی که تنها چند هفته تا سوم آذر (۲۴ نوامبر)، موعد مقرر برای به نتیجه رسیدن مذاکرات بین ایران و شش قدرت جهانی باقی است، خبر های ضد و نقیضی از امکان رسیدن به یک توافق نهایی هستهای، گاه خوشبینانه و گاه بدبینانه، توسط خبرگزاری ها مخابره می شود.
عباس عراقچی، معاون وزیر امور خارجه و مذاکره کننده ارشد هسته ای ایران روز دوشنبه ۷ مهر به خبرگزاری کیودوی ژاپن گفت که مذاکرات بعدی هستهای اواسط ماه اکتبر در وین یا ژنو از سر گرفته میشود.
تغییرات ژئوپلیتیک در منطقه، به خصوص ظهور ناگهانی گروه موسوم به دولت اسلامی (داعش) که منافع امنیتی ایران و آمریکا را به طور جدی تهدید می کند، فضای گفتگوهای هسته ای ایران و غرب را تا حدود زیادی تغییر داده است.
حدود یک سال و نیم پیش وضع به چنان مرحله خطرناکی رسیده بود که هر آن انتظار می رفت برخوردی نظامی بین ایران و اسرائیل، و مآلا ایران و آمریکا شکل بگیرد. اما اکنون به نظر بسیاری از کارشناسان گفت و گوهای اتمی ایران می تواند به عنوان پلی برای کاهش خصومت بین ایران و آمریکا برای مبارزه با یک دشمن مشترک به کار گرفته شود.
حسن روحانی، رئیس جمهور ایران هم چندی پیش گفت که حل موضوع اتمی "شرایط میان ایران و آمریکا را متحول خواهد کرد."
شواهد نشان میدهد که ایران و آمریکا با جدیت در تلاشند که به بحران هسته ای پایان دهند، اما در عین حال هر دو طرف اذعان می کنند که هنوز "شکاف بزرگی" بین خواسته های آنان وجود دارد و تا این لحظه نشانه ای از عقب نشینی هیچ یک از طرفین در این مورد دیده نمی شود. تعداد سانتریفیوژهای در حال کار و مدت زمان لازم برای برداشته شدن کلیه تحریم ها در مرکز اختلافات دو طرف قرار دارد.
به نظر می رسد که یکی از دلایل عمده نزدیک نشدن نظرات دو طرف به یکدیگر، پس از نزدیک به یکسال گفتگو، صرف نظر از ملاحظات سیاست داخلی که آن هم عامل مهمی است، اعتماد به نفس بیش از حدی است که هر یک در خود احساس می کنند.
طرف آمریکایی معتقد است که فشار تحریم ها ایران را وادار به بازگشتن به میز مذاکره و رسیدن به نوعی سازش کرده است. بدون شک فشار تحریم ها در اتخاذ مواضع نرمتر از سوی ایران موثر بوده است. اما مطلبی که آمریکایی ها به آن اشاره نمی کنند چرخش بزرگ در موضع خود آنها نسبت به موضوع غنی سازی است.
چرخش مکتوم
آمریکا، از سال ۲۰۰۳ تا نوامبر گذشته بر سیاست "غنی سازی صفر" در ایران پافشاری می کرد. این امر عامل اصلی شکست مذاکرات ایران با سه کشور اروپایی (انگلستان، فرانسه و آلمان) بین سال های ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۵ بود. امروز هم، علیرغم همه فشار های اقتصادی، اگر آمریکا به سیاست "غنی سازی صفر" باز گردد مذاکرات به سرعت از هم خواهد پاشید. باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا این واقعیت را به درستی دریافت و گفت که اصرار بر "غنی سازی صفر" رویکردی غیر واقع بینانه است.
به عبارت دیگر، تنها تحریم ها نبود که امکان سازش را فراهم آورد، بلکه عقب نشینی آمریکا از موضع قبلی خود راه را برای مذاکرات جدی تر باز کرد. اما این موضوع ظاهرا در محاسبات غرب جایی ندارد و اتکای بیش از حد به تحریم ها باعث ایجاد اعتماد به نفس بیش از اندازه، و به تبع آن کاهش انعطاف پذیری در طرف های غربی شده است.
ایران هم در وضعیتی مشابه به سر می برد. آیت الله علی خامنه ای، رهبر ایران چندی پیش طی سخنانی بر حفظ سطح غنی سازی موجود تاکید ورزید و افزایش قابلیت غنی سازی ایران را در سالهای آینده ضروری دانست.
جواد ظریف در سخنان خود در شورای روابط خارجی در روز ۱۷ سپتامبر گفت که ایران به حل و فصل اختلافات هسته ای متعهد است، اما تاکید کرد که کشورش از تعداد دستگاه های سانتریفیوژ خود نخواهد کاست و حداکثر هم تا ۵ سال محدودیت ها را در این زمینه خواهد پذیرفت.
برخی استدلال می کنند که این موضعگیری جنبه تاکتیکی داشته و منظور، بالا بردن قدرت چانه زنی ایران است. به عبارت دیگر، مصداق مثل ایرانی "به مرگ گرفتن و به تب راضی شدن" است. اگر این نگرش صحت داشته باشد، امید برای رسیدن به یک توافق وجود دارد. اما قرائنی وجود دارد دال بر اینکه ایران تصور می کند که در مذاکرات دست بالا را پیدا کرده و لذا بر خواسته هایش اصرار می ورزد.
هفته نامه صبح صادق، ارگان سپاه پاسداران، اخیرا در مقالهای تحلیلی نوشت: "طرف ایرانی در بررسی وضعیت موجود برای اتخاذ تصمیم صحیح باید به این نکته توجه داشته باشد که تا اینجای کار توانسته ترک لازم را بر پیکر تحریمها بیندازد و با اشتیاقی که در بین مراکز اقتصادی جهان برای تعامل با ایران ایجاد شده به نظر نمیرسد ترک ایجاد شده قابل ترمیم باشد و به احتمال زیاد بازگشت به وضعیت سابق غیرممکن است... بنابراین حاصل این ارزیابی و محاسبه این است که طرف ایرانی بدون هرگونه نگرانی باید بر روی خواستههای بحق ملت ایران پافشاری کند."
رهبر ایران عمیقا معتقد است که آثار تحریم ها را با در پیش گرفتن "اقتصاد مقاومتی" می توان از میان برد. نظریه مذکور، به دلایل روشن، محل هیچگونه نقد و انتقادی در کشور قرار نگرفته است. این نگرش، این تصور را به وجود می آورد که سازش در مسئله هسته ای چندان هم جنبه حیاتی ندارد.
چندی پیش، آیت الله خامنه ای در جمع مسئولان کشور گفت: "تحریم را با مجاهدتِ در باب اقتصاد مقاومتی بایستی خنثی کرد. این نکته ای که امروز رئیس جمهور محترم گفتند، قبلاً هم ایشان گفته بودند و این نکته کاملا درستی است: برنامههای اقتصادی براساس و با فرض ماندن تحریم ها بایستی برنامه ریزی بشود و تعقیب بشود و تحقّق پیدا بکند. فرض کنیم که این تحریم ها ذره ای و سر سوزنی کم نخواهد شد... علاج مسئله تحریم، عبارت است از همین اقتصاد مقاومتی".
ایراد بزرگی که به این نگرش وارد است این است که فرض می کند که در صورت شکست مذاکرات، تحریم ها در حد فعلی باقی خواهد ماند. لایحه پیشنهادی دو سناتور آمریکایی، کِرک و منندز که در دسامبر ۲۰۱۳ تدوین و تقدیم سنا شد، حمایت بیش از نیمی از سناتورها را به خود جلب کرد و تنها با تهدید اوباما به وتوی آن لایحه، در صورت تصویب، به بایگانی سپرده شد. لایحه مزبور "عملا" به معنای تحریم کامل نفتی ایران بود. در صورت شکست مذاکرات، کمترین شکی نباید کرد که آمریکا به تحریم های شدیدتری دست خواهد زد و این تصور که تحریم ها در همین حد باقی خواهد ماند ریشه در واقعیت ندارد.
فراموش نباید کرد که تحریم های آمریکا و اروپا در سال ۲۰۱۱ باعث کاهش فروش نفت ایران به نصف میزان قبلی و از دست رفتن دو سوم ارزش ریال ظرف مدت کمتر از یک سال شد. طبق برآورد استیو هانکی، اقتصاددان دانشگاه جانز هاپکینز، نرخ تورم ایران در سال ۲۰۱۲ به ۱۱۰ درصد رسید.
در تحلیل نهایی، اعتماد به نفس بیش از حد دو طرف می تواند عاملی برای اصرار بر خواستههایشان و کاهش انعطاف پذیری طرفین شود. تنها امید این است که خطر تازه ظهور یافته یعنی گروه موسوم به دولت اسلامی (داعش)، در پردهای از استتار اما به نحوی موثر دو طرف را به همکاری بیشتر با یکدیگر برای رفع این تهدید امنیتی و سازش برای حل بحران هسته ای ترغیب کند.