مرور روزنامه های صبح تهران؛ سه شنبه ۱۸ شهریور
روزنامه های امروز صبح تهران در صفحات اول خود با چاپ عکس هایی از حضور رهبر جمهوری اسلامی در بیمارستان و عیادت مقامات اصلی کشور از وی خبر داده و در مقالاتی سخنان روز گذشته روسای جمهوری ایران و آمریکا را تحلیل کرده و نتیجه گرفته اند که اعتماد دو کشور به یکدیگر بالا رفته و احتمال همکاری ها بیشتر شده است.
تیتر و عکس صفحه اول جوان
بیشتر روزنامه ها در صفحات اول خود خبر و عکس هایی از دیدار سران کشور از آیت الله خامنه ای منتشر کرده اند. فقط دو روزنامه تغییری در متن های هم شکل خبر و عکس ها به وجود آورده اند.
کیهان که با تیتر بزرگ «تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد» در صفحه اول به این گزارش پرداخته همان جا نوشته: «خبر» با ظرافت و درایت تنظیم شده بود، چرا که نگرانی و دلشوره امت از قبل قابل پیشبینی بود. این سنت دیرینه در پیوند امت با امامت است که دلهای به هم پیوسته دارند و کمترین بیتابی مراد و مقتدای خویش را تاب نمیآورند. پس به وضوح قابل تصور بود که خبر بستری شدن حضرتآقا و عمل جراحی حضرتش، نفسهای امت را به اضطراب در سینهها حبس میکند و تاب از دست میدهند که امام مسلمین را چه پیش آمده است؟
به نوشته کیهان: علیرغم درایت و ظرافتی که در انتشار خبر به کار رفته بود، در فاصله کوتاه و چند لحظهای بعد از پخش خبر، انبوه کم سابقهای از تماسهای تلفنی، مراجعات و پیامکها برای اطلاع از حال حضرت آقا فضای داخل و خارج کشور را فرا گرفت تا آنجا که دکتر مرندی، مسئول تیم پزشکی را ناچار به انجام مصاحبه رادیو تلویزیونی و اطمینان دادن به ملت درباره سلامتی کامل رهبرمعظم انقلاب کرد.
روزنامه جوان که با عکس متفاوت و خندانی از آیت الله خامنه ای در بیمارستان به این گزارش پرداخته در گزارش اصلی خود نوشته: ناگهان صورت اماممان بر صفحه سیما ظاهر شد با عباراتی ساده و غریب: «بله، من یک عمل جراحی دارم و اکنون عازم بیمارستان هستم.» همین کافی بود تا ولوله و شوری در میان مردم دعاگو بیفتد. یکی نوشت: «بس که عادت کردهام بر قامت استادهات/ روی تختی و همین عکس تو ما را میکشد» و آن دیگری: «جان ما را بگیرد آنکه خودش/ حفظ کرده همیشه جانت را/ خبر رفتن اتاق عمل/ کشته از صبح عاشقانت را».
به نوشته روزنامه سپاه پاسداران کاربر دیگری نوشت: «تو مسیحی و این دل شیدا/ به هوایت همیشه مسلوب است/ جان عالم فدای نامت ما/ نگرانیم حالتان خوب است؟» و دیگری احساس خود را اینگونه به صحنه آورد: «تو همین قدر سالمی، کافی است/ کور گشته است چشم بدخواهان/ عکسهای به روی تختت گفت/ چه قدر استواری آقاجان» و شاعر دیگری سرود: «از دعاهای مردم ایران/ دکترت گفت بهتری آقا/ کوری چشم دشمنان حسود/ تا همیشه تو رهبری آقا» و آن شاعر با ذوق نیز گفت: «نذر کردم برای بهبودت/ اشکهای محرم و صفرم/ سایهات مستدام آقاجان/ ای فدای تو مادرم و پدرم»
روابط ایران و آمریکا
علی محقق در سرمقاله ابتکار نوشته: در یکی دو روز گذشته دو چهره سرشناس آمریکایی دو اظهار نظر به ظاهر متفاوت و متناقض درباره نقش ایران در منطقه و جهان مطرح کرده اند. کیسینجر و اوباما.
به نوشته این مقاله: برای تفسیر دیدگاه هنری کسینجر درباره ایران شاید بهتر این باشد که نوع نگاه او به جایگاه آمریکا در جهان پس از جنگ جهانی دوم و چگونگی مواجهه واشنگتن با خاورمیانه در دهههای اخیر را بازخوانی کنیم. کسینجرِ برآمده از دوران اوج شوروی سابق، جنگ سرد و سالهای جنگ ویتنام، عادت کرده است که موجودیت آمریکا به عنوان یک قدرت برتر جهانی را مشروط به دو قطبی ماندن جامعه بینالملل بداند. از این رو است که همواره تداوم قدرت نمایی و شرط حیات واشنگتن را موکول به وجود دشمن یا دشمنانی بزرگ در قامت یک امپراتوری میکند.
به نظر سرمقاله ابتکار: برپایه نظریه سلطه، او از آنجا که ایران را به طور قطع سلطه پذیر نمیداند، دشمن و خطر بزرگ احساس میکند و واقعگرایانه به قدرت منطقه ای و عمق استراتژیک ایران در خاورمیانه و شمال آفریقا و حتی آمریکای جنوبی نیز اعتراف میکند. با در نظر گرفتن همه این اسباب بزرگی است که در گفتگو با خبرنگار روزنامه آمریکایی هافینگتون نه به عنوان یک تاکتیک ناگزیر که به عنوان یک استراتژی ایران را در مقایسه با خطر کوتاه مدت داعش به عنوان یک دشمن بزرگ و در مقیاس یک امپراتوری بلندمدت تحلیل میکند.
حسن هانیزاده در سرمقاله روزنامه ایران نوشته: باراک اوباما طی یک سالی که از عمر دولت یازدهم میگذرد، بارها نشانههای کاملاً مثبتی از واشنگتن به تهران ارسال کرده که تغییر رویکرد احتمالی سیاست کاخ سفید نسبت به ایران را به دنبال دارد. اگر چه تغییر سیاست کاخ سفید نسبت به ایران نیازمند رضایت کامل کنگره و لابی اسراییل است، اما اساساً سیاستهای کلان آمریکا با دوگانگی کاملاً آشکاری همراه بوده و هست. باراک اوباما بشدت تلاش میکند تا در دو سالی که از عمر ریاست جمهوری وی باقی مانده، یک دستاورد تاریخی را در کارنامه سیاسی خود ثبت کند.
به نظر روزنامه دولت: این دستاورد میتواند در حوزه تعامل با ایران و حل موضوع هستهای ایران باشد اما نباید فراموش کرد که صرفاً حسن نیت شخصی اوباما برای برداشتن گام نهایی در این خصوص کافی نیست. تماس تلفنی سال گذشته باراک اوباما با رئیس جمهوری اسلامی ایران در حاشیه نشست مجمع عمومی سازمان ملل در نیویورک، احتمالاً میتواند مؤیدی بر این مدعا باشد که اوباما تلاش میکند تا تعامل مثبتی با ایران داشته باشد.
کارتون فرهاد بهرامی، آرمان
در ادامه سرمقاله ایران آمده: اظهارات اخیر اوباما در مورد این که ایران و تشیع مشکل اصلی کشورهای سنی منطقه نیست، اگرچه یک واقعیت غیرقابل انکار است اما به نظر میرسد کاخ سفید به این نتیجه رسیده که ظرفیت ایران برای ریشهکنی تروریسم از ظرفیت مجموعه کشورهای عرب بسیار بالاتر است.
کیهان در سرمقاله خود به خبرها پیرامون احتمال همکاری ایران و آمریکا برای سرکوب داعش پرداخته و در اول به عنوان سووال مخاطبان نوشته: آمریکا با داعش مخالف است یا موافق؟ آیا داعش از خط قرمزهای آمریکا عبور کرده است و از این رو مورد غضب مقامات آمریکایی قرار گرفته؟ آیا آمریکا در سوریه با داعش موافق و در عراق مخالف است؟ آیا آمریکاییها بنا دارند به بهانه داعش بار دیگر نیروی نظامی به عراق گسیل کنند و عراق را اشغال یا به کنترل خود درآورند؟ آیا ایران و آمریکا در مقابله با داعش به نقطه مشترک رسیده و میتوانند به توافقات و همکاریهایی نائل گردند؟ آیا در ماجرای آمریکا و داعش ما با بازی پنهان و بازی آشکار مواجه میباشیم؟
نویسنده در مقام پاسخ به سووال ها از جمله نوشته: اگر تروریزم خطری خیلی جدی باشد در حدی که آنگونه که مقامات آمریکا، انگلیس، فرانسه و... میگویند، باید یک «جبهه جهانی» برای مهار آن تشکیل شود که البته اینطور نیست و خطر داعش در حد «تهدید متوسط» قرار دارد. اساساً سران جبهه ای که منفعت خود را در ریخته شدن خون مسلمانان میدانند، صلاحیتی برای مبارزه علیه داعش ندارند.
سرمقاله کیهان تاکید کرده: داعش بعنوان «خطر متوسط» در سوریه تا حد زیادی مهار شده و در عراق هم در حال مهار شدن است اما نه به دست نظامیان آمریکایی و نه به وسیله دلارهای سعودی. آنچه جبهه ضد تروریزم را فعال نگه داشته روحیه متدینی است که با خدا معامله کردهاند همانها که وقتی شنیدند تروریستها قصد دارند به حرم مطهر حضرت زینب جسارت کنند یک جبهه بزرگ منطقهای دفاع از پیامرسان کربلا تشکیل دادند. چه ولولهای به پا کرد و این نه تنها شیعیان بلکه هزاران سنی عاشق اهل بیت پیامبر را وارد صحنه کرد.
حالا هم آمار اشکال دارد
کارتون سلمان طاهری شهروند
جمشید پژوهان در مقاله ای در روزنامه فرصت امروز بحث آمار دولت را پیش کشیده و نوشته: بعید مى دانم رقم ۴ درصد برای رشد اقتصادی درست باشد. علائم نشان دهنده این نیســت که کشور در طول یک سال از نرخ رشد منفى به نرخ رشد مثبت و چهار درصد رسیده باشد. باید مشخص شود منابع دولت براى اعلام آمارهایش کجاست.
این اقتصاددان تاکید کرده که: این دولت هم مثل دولت قبلى در اعلام آمارهایش دقت کافى ندارد. نه اینکه دروغ بگویند، اما ارقامى که اعــلام مى کنند به نظر غیرمنطقى مى رسد. وقتی اعلام می شود نرخ رشــد به ۴ درصد رسیده این انتظار وجود دارد که تقاضا براى افزایش کار بالا برود. در حالى که چنین علائمى دیده نمى شود. افرادى که تا پیش از این به دنبال کار مى گشتند تا جایى که من مى شناسم همچنان دنبال کار مى گردند.
مقاله فرصت امروز به این جا رسیده که: این دولت به صورت فاحش از نحوه اعلام آمار و ارقام در دولت گذشته انتقاد کرده است. اگر در دولت فعلى هم این تردید به وجود آید که در انتشار آمار دقت کافى صورت نمى گیرد، در اعتماد مردم اثر بسیار بدى خواهد گذاشت.
ما و مشکل آب
حسین آخانی در مقاله ای در شرق و در اشاره به مشکل آب نوشته: تاریخ تمدن بشری با ساختار رودخانهها شکل گرفته است و مراکز جمعیتی و مسکونی را مسیر رودخانهها شکل دادهاند. هیچ آدم عاقلی، بهخصوص اگر بناست در نقش منجی مردم عمل کند حاضر نیست شریانهای حیاتی یک کشور را به هم بریزد. اگر آن فرد با دوز و کلک و استخدام چند مزدور، درخت بیابان را به سوی خودش میآورد، شک نکنید که درخت خشک میشد و خردهاعتمادی که مردم به او داشتند، از بین میرفت.
این استاد دانشگاه توضیح داده: داستان بیآبی و مدیریت آب در این کشور، ریشه در عدم درک این آموزه ساده دارد. نخبگان آبی کشور در وزارتخانه نیرو و پیمانکاران ذینفع در چند دهه اخیر، بهجای آنکه اجازه دهند توسعه در این کشور با ساختار طبیعی هماهنگ باشد، با هزینههای سنگین سدسازی و طرحهای انتقال، آب را به مکانهایی بردند که اشتباه بود. مصرف آب را بهطور تصاعدی بالا بردند و نتیجه عملکرد آنها، ویرانشدن تمام ساختارهای سنتی، طبیعی و پایدار کشور بود.
کارتون امین منتظری، شرق
به نوشته مقاله شرق: طرحهای ویرانگری مانند انتقال آب دریای مازندران به کویر مرکزی و ارومیه، انتقال آب خلیجفارس به یزد و کرمان، آب کارون به مرکز ایران، ارس به ارومیه، آب زاب به ارومیه و هرآنچه ازایندست باشد؛ فقطوفقط به عمق بحران میافزاید و مشابه جابهجایی درخت در بیابان است. تنها راهی که میتواند قدمی ما را به حل مشکل نزدیک کند، توقف همه طرحهای سدسازی و انتقال آب و سرازیرکردن بودجههای کلان این پروژهها به سامانه اصلاح الگوی مصرف آب در کشاورزی، شرب و صنعت است.
خلاصه این که: باید آبهای ایران مجددا یا به سفرههای آبهای زیر زمینی بروند یا در چالههای طبیعی مانند دریاچهها و تالابها ذخیره شوند و نه در پشت سدها یا تبخیر یا حیفومیل شوند.
پوریا عالمی در ستون طنز شرق نوشته: باز به ما که رسید آسمان رمبید؟ یعنی به ما که رسید باز آب قطع شد؟ باباجان یکی دیگر آب را بد مصرف کرده و یکی دیگر مدیریت مصرف آبش خوب نبوده و یکی دیگر آب را ریخته جایی که میسوخته و یکی دیگر آب بسته به برنامهها و یکی دیگر آب پاکی را ریخته روی دست همه و یکی دیگر از خجالت آب شده به دلیل گرانی.
به نوشته این طنزنویس: یکی دیگر اگر آب دنیا را ببرد، او چون کج خوابیده و انحرافی خوابیده خواب میبردش و یکی دیگر آب یخچالش راه افتاده است و یکی واسه این جناح است و دارد از آب کره میگیرد و یکی هم واسه آن جناح است و دارد از آب گلآلود ماهی میگیرد و یکی دیگر آقازادهطور است و آب توی دلش تکان نمیخورد و یکی دیگر آببهآب شده از بس میرود آنور آب.
ستون طنز شرق به این جا رسیده که: یکی دیگر زیر پوستش آب رفته چون تپلتپل میخورد و یکی هم مثل من که آب از سرش گذشته و یکوجب روغن هم روش است، میبینی؟ هان؟ اینهمه آب دارد توی این مملکت مصرف میشود، بعد چطوری به ما که رسید ما باید آب را کم مصرف کنیم؟ هان؟ هان؟ هان؟