ازدواج پایاپای؛ دردسرهای یک سنت یمنی
پذیرش ازدواج پایاپای و مشکلات آن برای نسل جدید یمن آسان نیست
می نعمان
بیبیسی عربی
برای ازدواج در کشورهای عربی مرد باید مهریه بپردازد. با وجود این در بخشهایی از یمن اگر یک خواهر و برادر از یک خانواده، با یک خواهر و برادر از یک خانواده دیگر ازدواج کنند، مهریه پرداخت نمیشود؛ و این نکتهای است که میتواند پیامدهای تلخی داشته باشد.
یک مرد جوان در صحبت با دوستش درخواست ازدواج با خواهر او را میکند و در مقابل پیشنهاد میدهد او هم با خواهرش ازدواج کند. این ازدواج "پایاپای" که آن را به عربی "شغار" مینامند یک سنت قدیمی است که تا امروز همچنان در یمن رواج دارد.
راه آن این است: "من با خواهر تو ازدواج میکنم، اگر تو با خواهر من ازدواج کنی."
ولی این موافقتنامه یک روی دیگر هم دارد: "اگر تو خواهر مرا طلاق بدهی، من هم خواهر تو را طلاق میدهم."
زمانی ازدواج پایاپای بعنوان راهی برای آسانکردن ازدواج خانوادههای فقیر بوجود آمد تا آنها را از پرداخت مهریه معاف کند، پدیدهای که تا امروز هم برای جامعه یمن جذابیت دارد. مهریه یک زن در این روزها میتواند تا ۳۵۰۰ دلار برسد، در حالیکه بسیاری از یمنیها روزانه کمتر از دو دلار درآمد دارند.
محمد حمود، یک مرد سالخورده از روستای ساوان، در نزدیکی پایتخت یمن، صنعا، میگوید وقتی برای پرداخت مهریه و مخارج دیگر عروسی پولی در بساط نیست، آن وقت آدمها به ازدواج "شغار" رو میکنند.
نسل پیشین یمن سنتهای برخاسته از قبایل را به یک قانون اجتماعی تبدیل کرده بود
ولی دوام ازدواج پایاپای در جامعه یمن میتواند با این واقعیت ارتباط داشته باشد که آن کشور عمیقا محافظهکار و خودپسند است و سنتها و ارزشهای قدیمی خود را بدون تغییر حفظ کرده است.
محمد حمود میگوید: "سنتهای ما برای ما مهم است"، اگرچه او میپذیرد که امروز این سنت در عمل به خاطر یک دلیل ساده کاهش یافته است: و اینکه "موجب مصیبت زیادی میشود."
این کاهش به دلیل آن است که زوجهایی که اول مجبور میشوند "عاشق" همدیگر شوند، بعدا گاهی مجبور به طلاق میشوند.
نادیه، یک زن جوان تقریبا سی ساله با مردی ازدواج کرد که خواهرش با برادر او ازدواج کرده بود. ازدواجی که موفق بود و او پیش از آنکه ازدواج برادرش متلاشی شود و او و شوهرش هم (به اجبار) از هم جدا شوند، دارای سه بچه شد.
نادیه با گریه میگوید: "ازدواج پایاپای بدترین نوع ازدواج است. بهتر است آدم برای همه زندگیش تنها بماند تا به این شکل ازدواج کند."
فرزندانش، حتی کوچکترین بچهاش که فقط هفتماهه بود را از او گرفتهاند.
"من به آنها التماس کردم که دخترم را به من برگردانید. به آنها گفتم این درست نیست. او احتیاج دارد که من به او شیر بدهم. من از آنها پرسیدم من چه کار اشتباهی کردهام؟"
او هیچ کار اشتباهی نکرده بود. برای خانواده شوهر نادیه این عمل مثل "این به آن در" بود؛ یعنی برای او هم همان شد که برای دختر آنها اتفاق افتاد.
نادیه برای بازپس گرفتن فرزندانش راههای قانونی را هم که در این طور مواقع طرف زن را میگیرد، در نظر گرفت ولی این کار را نکرد. در یمن سنتهای قبیلهای و اجتماعی عملا از قوانین حقوقی قویترند.
او دخترش را برای سه سال ندید.
"وقتی او را بعد از این همه وقت دوباره دیدم با خودم فکر کردم او هرگز مرا نخواهد شناخت. با خودم تصور کردم که او میگوید: تو مادر من نیستی. چطور میتوانی مادر من باشی وقتی من تو را از وقتی چند ماهه بودم ندیدهام؟"
خیلی از علمای مذهبی مخالف ازدواج پایاپای هستند و آنرا غیر اسلامی اعلام کردهاند. دلیل آنها این است که مهریه برای ازدواج اسلامی ضروری و بخشی از آن است.
شیخ محمد مامون یمنی توضیح میدهد که: "معنی پرداخت مهریه تامین یک نوع امنیت مالی برای زن در تشکیل خانواده است."
در بعضی موارد ازدواج پایاپای حتی زمانی انجام میشود که خانوادهها مهریه میپردازند. در حقیقت هر وقت که یک خانواده دختر بدهد و از خانواده مقابل دختر بگیرد، به احتمال خیلی زیاد سرنوشت این دو زوج باهم گره میخورد.
هدف ازدواج پایاپای شاید این بود که فشار افزاینده بر پدر و مادرها برای پیدا کردن خواستگار برای دخترانشان را کاهش دهد.
در کشوری که یکچهارم زنان آن زیر ۱۵ سال ازدواج میکنند، خانواده دختری که در اواسط سن نوجوانی هنوز خواستگار ندارد کمکم نگران میشود. برای مثال در یک مورد پدر و مادر ولید و نورا آنها را با پسرعمو و دختر عموی خودشان به صورت "شغار" به ازدواج یکدیگر در آوردند.
امروز هیچکدام از این دو فرزند این نوع ازدواج را دوست ندارند و میکوشند آنرا متوقف کنند.
ولید میگوید: "ما از نوع فرزندانی نیستیم که بتواند به خواست پدر و مادرش نه بگوید."
آنها تصمیم گرفتند به آنچه که بعنوان تقدیر میدیدند، تسلیم شوند و آن ازدواج را انجام دادند ولی چیزی نگذشت که مشکلات در زندگی ولید شروع شد.
بعد از ۹ ماه و بر خلاف میل خانوادهاش، ولید تصمیم گرفت از همسرش طلاق بگیرد.
تصمیم ولید برای طلاق مستقیما سرنوشت خواهرش نورا را هم تغییر داد ولی او میگوید دیگر تحمل آن زندگی را نداشت
خانواده همسر ولید رنجیده و خشمگین بدون توجه به قراری که گذاشته شده بود مبنی بر اینکه این ازدواجها به هم وابسته نیستند، خواهر او را پیش پدر و مادرش برگردانند. آنها به این مسئله توجه نمیکردند که نورا خود را با شوهرش خوشبخت احساس میکرد.
"البته که من خودم را بخاطر خواهرم تقصیرکار احساس میکردم، او باید بخاطر من از شوهرش جدا میشد"، ولید با وجود این تاکید می کند که او دیگر تحمل آن زندگی عذابآور را نداشت.
مخمصه انتخاب خوشبختی برای خود، با قربانی کردن خوشبختی خواهر یا برادر یکی از پیچیدگیهایی است که زوجهایی که به شیوه پایاپای ازدواج کردهاند، با آن روبرو هستند.
خوشبختانه با دخالت دوستان و خانواده نورا توانست دوباره پیش شوهرش برگردد ولی همه آنهایی که بصورت "شغار" ازدواج کردهاند این شانس را ندارند.
نادیه یکی از این موارد است که عذاب روحی و درد او را بسیاری از زنان و مردان یمنی میشناسند.