طالب الرفاعی: من شاه را دفن کردم

تاریخ ایرانی: محمدرضا شاه پهلوی روز ۵ مرداد ۱۳۵۹ در سن ۶۱ سالگی در بیمارستان معادی قاهره بر اثر بیماری سرطان خون درگذشت‌؛ دو روز بعد پیکر وی در مسجد الرفاعی قاهره، پس از تشییع به خاک سپرده شد. آنکه بر جنازۀ شاه نماز خواند، سید طالب الرفاعی، روحانی شیعه عراقی بود. الرفاعی، زادهٔ ۱۹۳۱ در روستای الرفاعی، در جنوب شهر ناصریهٔ عراق، از تحصیلکردگان حوزهٔ علمیهٔ نجف اشرف و از نزدیکان آیت‌الله شهید سید محمدباقر صدر است. او در روند فعالیت‌های سیاسی روحانیون شیعه‌ در نجف اشرف و تأسیس حزب الدعوه حضوری فعال و تأثیرگذار داشت. در ۱۹۶۹، به نمایندگی از مرحوم آیت‌الله سید محسن حکیم، مرجع وقت شیعیان، به قاهره رفت و سال‌ها در آن شهر رهبری شیعیان را بر عهده داشت. وی هم‌ اکنون در ایالات متحده زندگی می‌کند. او در کتاب «امالی السید طالب الرفاعی» خاطرات خود دربارهٔ فعالیت‌های سیاسی و روابطش با برخی بزرگان حوزه‌های علمیهٔ نجف اشرف و قم را برای رشید الخیون، نویسنده و روزنامه‌نگار مشهور عراقی، بازگو کرده که بخشی از آن که درباره اقامه نماز بر جنازه شاه ایران بود را نقل کرده است:

از سید الرفاعی خواستم که دربارهٔ جزئیات نماز خواندنش بر جنازهٔ شاه توضیح دهد؛ اینکه چگونه از او خواسته شد که بر آن جنازهٔ غیرعادی نماز بخواند؟

 گفت: وقتی شاه در قاهره فوت کرد، مهمان محمد انور سادات، رئیس‌جمهور مصر بود. ماه رمضان بود، نیمهٔ ماه، شاید چهاردهم، سال ۱۹۸۰ [۱۳۵۹]. آن روز مرا به دیدار وزیر اوقاف مصر، زکریا البری، فراخواندند که به من گفت: با هواپیمای رئیس‌جمهور آمده‌ام اینجا تا بگویم فردا نماز میت را شما می‌خوانید. برای اینکه از مسئولیت فرار کنم پرسیدم: این‌ را رئیس‌جمهور خواسته؟ گفت: بله، او مرا سراغ شما فرستاده و وقتی جوابت را بگیرم با هواپیمای او برخواهم گشت. ببینید چه می‌کنید.

 گفتم: آقای شیخ زکریا، چه لزومی دارد طالب الرفاعی نماز را بخواند؟ شیخ الازهر و مفتی مصر هم هستند و می‌توانند بخوانند. چرا باید بین شیعه و سنی تفرقه بیندازیم؟ رو به من کرد و به عادت مصری‌ها که ما را شیخ می‌خوانند، گفت: یا شیخ! من یک پیغام از رئیس‌جمهور آورده‌ام و جوابش بله یا نه است. با من وارد بحث نشو. اینکه گفتی هیچ ربطی به پیغام من ندارد! گفتم: به آقای رئیس‌جمهور بگو سید طالب الرفاعی نماز را می‌خواند. چون دیدم جایی برای رد کردن درخواست رئیس‌جمهور نیست. او همچنین از من خواست که برایشان توضیح دهم که در مذهب شیعیان چه چیزهایی برای دفن میت لازم است.

 به خانه رفتم و تا سحر بیدار ماندم. گفتم که ماه رمضان بود. سحری‌ام را خوردم و خواستم برای نماز صبح آماده شوم که دیدم ماشین‌ها جلوی خانه‌ام جمع شدند. خانمم صدا زد که آماده شو، آمدند. گروهی از کارمندان و افسران نظامی با لباس نظامی‌شان وارد خانه شدند. گفتم: خوش آمدید. نماز را بخوانیم و برویم. گفتند: نه، نماز را جای دیگر می‌خوانیم. آماده شو برویم. خلاصه بی‌آنکه خوابیده باشم، مستقیم به بیمارستان معادی رفتیم، وضو داشتم، داشت آفتاب طلوع می‌کرد و نمازم را در باغچهٔ بیمارستان خواندم.

 بعد رفتم داخل و جنازهٔ شاه را گذاشتند روبه‌رویم. از عکس‌ها می‌شناختمش. جنازه کاملاً سالم بود و انگار خواب بود. بعد کلی پارچه آوردند، گفتم این همه لازم نیست و اندازهٔ کفن را برایشان توضیح دادم و همان جا ناظر بودم تا درست و بر اساس موازین شرعی کفنش کنند. همهٔ مراسم غسل و تکفین زیر نظر من انجام شد و او را در تابوت گذاشتند.

 آن وقت گفتم: مأموریت من تمام شد. کار دیگری هم دارید؟ گفتند: بله. سوار شو. با ماشین ما را بردند به کاخ زین‌العابدین که کاخ رئیس‌جمهور بود و قبل‌تر ملک فاروق در آن سکونت داشت. آفتاب داشت می‌زد بالا و احساس کردم دستور دارند مرا نگه دارند و سادات به خانوادهٔ شاه وعده داده که نماز بر اساس فقه شیعه بر شاه خوانده شود. این درخواست خود خانوادهٔ او بود و فرح، همسر شاه، تأکید داشت که نماز بر اساس مذهب شیعه خوانده شود.

 به شدت خوابم می‌آمد. شب را نخوابیده بودم و صبح زود رفته بودیم بیمارستان. آنجا شیخ اوس الانصاری را دیدم. او از تحصیلکرده‌های الازهر بود، اما آن روز لباس شخصی تنش بود. از قبل با هم آشنا بودیم. پرسید: اینجا چه می‌کنی؟ گفتم قصه از این قرار است. محمد تیمور، پسر تیمور پاشا، یکی از نویسندگان و ادبای مهم مصر، او را همراهی می‌کرد و از مسئولان برگزاری مراسم بود. گفتم به محمد تیمور بگو که مرا ببرد به جایی که قرار است نماز خوانده شود. از من خواسته شده که نماز بخوانم نه اینکه تشییع کنم. این را برای آن گفتم که از زیر بار تشییع در بروم، چون هم خسته بودم هم نمی‌خواستم همهٔ دوربین‌های شبکه‌هایی که مراسم را مستقیم پخش می‌کردند روی عمامه‌ام زوم شود!

 او درخواستم را پذیرفت و دستور داد یک جیپ نظامی آماده کردند و مرا بردند به مسجد الرفاعی. مقبرهٔ سلطنتی آنجاست و قرار بود نماز میت آنجا خوانده و همان جا دفن شود. وقتی رسیدم نشستم روی یک مبل که با بقیه فرق داشت و از همه شیک‌تر بود. محمد تیمور، که رئیس تشریفات بود، یکی را فرستاد و گفت که روی یک مبل دیگر بنشین، این جای رئیس‌جمهور است. گفتم: هر وقت رئیس‌جمهور آمد بلند می‌شوم. دهانشان بسته شد و ولم کردند.

 چند ساعتی گذشت و مدام خبرنگاران می‌آمدند و چیزهایی می‌پرسیدند و به هیچ کدامشان جواب نمی‌دادم، انگار لال شده باشم. ظهر بود که مارش تشییع نظامی را شنیدم. جنازه را آورده بودند و در رأس تشییع‌کنندگان شخص رئیس‌جمهور، انور سادات، بود. فوری از جایش بلند شدم. آمد و مرا بغل کرد. گفتم: من روزه‌ام و خیلی خسته شدم، می‌شود ۱۰ دقیقه استراحت کنم تا مراسم تشییع تمام شود؟ صدا زد: آقا را ببرید داخل مسجد. فوری آمدند و دورم را گرفتند و انگار روی دستشان بردند داخل مسجد.

 هیات رسمی تشییع‌کنندگان وارد شبستان مسجد شد. انور سادات بود، نیکسون رئیس‌جمهور اسبق ایالات متحده بود، پادشاه سابق یونان بود. من یک گوشه به دیوار تکیه داده بودم و از جایم بلند نشدم. تعداد زیادی از مسئولان ایرانی زمان شاه هم بودند. دیدم انور سادات از اطرافیانش پرسید: نماز را چه کسی می‌خواند؟ مرا نشانش دادند. نگاهی به من انداخت و گفت: آقا بفرمایید برای نماز.

 چند کلمه فارسی بلد بودم. رسم است که از خانوادهٔ متوفا برای نماز خواندن اجازه می‌گیرند. من از پسر بزرگترش اجازه گرفتم، اما انور سادات که کنار او ایستاده بود به خود گرفت و با چند کلمه فارسی که بلد بود، گفت: بفرمایید آقا. به پسر شاه تسلیت گفتم. گفتم: پسر فلان و بهمان و از‌‌ همان حرف‌هایی که در تسلیت معمول است.

 ایستادم برای نماز. می‌دانید که نماز میت شیعیان پنج تکبیر دارد، تکبیر اول: شهادتین؛ تکبیر دوم: صلوات بر محمد و آل محمد؛ تکبیر سوم: دعا برای مؤمنان؛ تکبیر چهارم: دعا برای خود میت است، ماندم چه بگویم! بعد از کمی کلنجار رفتن با خودم این‌طور گفتم: خداوندا، اینکه در برابر توست بندهٔ تو و پسر بندهٔ تو و پسر کنیز توست. او از ملک و سلطنت خویش بیرون شد و اکنون نیازمند و اسیر توست. اگر با او چنان‌ کنی که شایستهٔ اوست، وی شایستهٔ آن است؛ و گر چنان کنی که شایستهٔ توست تو اهل بخشایش و مغفرتی. الله اکبر. و تکبیر پنجم هم که ساده است: یک فاتحه.

 بعد وارد سرداب شدم تا بر روند دفن کردنش نظارت داشته باشم. دوربین به دست‌ها هم خواستند پایین بیایند، اما انور سادات به من لطف کرد و گفت که به احترام میت ورود خبرنگاران به داخل سرداب قبر ممنوع است. آنجا به شاه طبق فقه شیعه تلقین خواندم. بسیاری از عمامه به سرهای سنی هم در مراسم نماز حضور داشتند.

 کار دفن تمام شد و آمدم بیرون. برخی از ایرانی‌ها آمدند و با من سلام و علیک کردند، هر چند احساس کردم بعضی‌شان از دعایی که در نماز خوانده‌ام خوششان نیامده است و چپ چپ نگاهم می‌کردند. شنیدم یکی‌شان گفت: «این را خمینی فرستاده است!»

 
پسر بزرگتر شاه، که در زمان سلطنت پدرش ولیعهد بود، هم آمد و به من سلام کرد، بعد هم زاهدی، پسر ژنرال زاهدی که داماد شاه بود، آمد. بعد از آن، خبر همه جا پخش شد و به خصوص واکنش شیعیان علیه من شدید بود؛ به ویژه آن‌هایی که هوادار انقلاب بودند مواضعی علیه من گرفتند، اما اعتنایی به آن‌ها نکردم چون به وظیفهٔ شرعی‌ام عمل کرده بودم.

+231
رأی دهید
-9

dannni - سوئد - استكهلم
خوشا بحالت که بر ابر مرد ایران نماز خواندی روحش شاد شاه ایران
یکشنبه 5 مرداد 1393 - 21:22
دوستدار - استهکلم - سوئد
روحش شاد و یادش گرامی باد !
یکشنبه 5 مرداد 1393 - 21:34
باور عمیق - قم - ایران
خدا رحمتش کنه
یکشنبه 5 مرداد 1393 - 21:59
parviz1 - کترینگ - انگلستان
سعادت تو بود که بر این بزرگ مرد تاریخ ایران زمین نماز بخوانی.روحش شاد باد.
یکشنبه 5 مرداد 1393 - 23:41
mazandarani 1 - وین - اتریش
ای ابر مرد مشرق زمین، مردم ناسباس ایران را ببخش شاید با بخشش تو کشایشی در زندکیشان ایجاد شود. روحت شاد شاهنشاه ایران زمین.
دوشنبه 6 مرداد 1393 - 00:05
آخونده مفت خور - سیدنی - سیدنی
بعد از اینکه این آخوندهای .. در زباله دان تاریخ دفن کردیم جنازه محمدرضا رو میاریم و در کنار کوروش بزرگ دفن میکنیم و میگیم شماها هر دو آسوده بخوابید که ما بیداریم.
یکشنبه 5 مرداد 1393 - 23:37
hamid71 - ابهر - زنجان - ایران
خداوند هم او را وهم پدرش رضاشاه کبیر رابیامرزد که اگرنبودند ایران هزارسال عقبتر از الان بود.
دوشنبه 6 مرداد 1393 - 00:14
سگال توماك - دوبی - امارات متحده عربی
خدا رحمت کنه محمد رضا شاه رو ؛ حکم پدر رو برای ایران داشت .در دوره او در اوج توسعه اجتماعی بودیم
دوشنبه 6 مرداد 1393 - 00:14
sarbaz007 - المان - المان
روحت شاد بزرگ مرد ایران
دوشنبه 6 مرداد 1393 - 01:54
paksan - آمریکا - آمریکا
روحش شاد. واقعاً حتی ظلمها و ستمهایی که میگن می کرده رو باید طلا گرفت .ما که نبودیم ولی هرچی که تعریف میکنند انقلابیون از بدی هاش وقتی با امروز و وضعیت حکومت معاویه زمان مقایسه میکنیم می بینیم وضعیت در زمان شاه خیلی خیلی بهتر بوده این رو من استباط نمیکنم حتی خانواده های زندانیان سیاسی فعلی و کسانی که هم در زمان خدابیامرز و هم زمان معاویه زندان بودند شهادت می دهند و همه آنها رحمت می فرسند بر شاه در حالی که همه این خانواده ها و زندانیان سیاسی نقش بزرگی در انقلاب 57 داشتند و این برای من مهمترین دلیله که بگم : جمهوری اسلامی بر اساس دروغ تشکیل شده و می بینید که همه فاسد و دروغگو هم هستند و خامنه ای و سایر دروغگوها حتی اگر بگویند ماست سفیده باورم نمیشه چون دروغگو هستند.
دوشنبه 6 مرداد 1393 - 01:51
Ali Mardan khan - تورنتو - کانادا
افرین به شجاعت این مرد که در ان روزها که جمهورى اسلامى به ترورهاى وسیع برون مرزى دست زده بود از ترس جان خود عبایى نداشت !!! روح شاهنشاه ایران زمین شاد !! به امید اینکه بزودى پیکرت را به ایران کشورى که به ان تعلق دارى برگردانیم !!
دوشنبه 6 مرداد 1393 - 02:54
iranian1982 - ملبورن - استرالیا
تمام شکوه و عظمت ایران با شاه به خاک سپرده شد
دوشنبه 6 مرداد 1393 - 03:58
پرووفل فل مشکات - سئول - کره جنوبی
ایران پرست واقعی محمد رضا و رضا شاه بزرگ بودند خمینی گور بگوری با دین مزخرف عربیش سالها تلاش این دو بزرگ مرد را به آتیش کشید و خودش هم گوربگور شد تازه موقع مرگشم گفت که روحش خیلی هم در آرامشه چون ماموریت نابودی ایران را بنحو احسن بانجام رسونده بود و الان علی گدایه یه دست داره راهشو ادادمه میده
دوشنبه 6 مرداد 1393 - 06:15
mehran of persia - آبادان - ایران
البته از اذهان دور نماند گرچه خوب بودند اما انها هم بازیچه بودند
دوشنبه 6 مرداد 1393 - 07:05
davood63 - تهران - ایران
در زمان شاه پدر من یک کارگر ساختمانی بود،نه‌ ساواکی نه‌ ارتشبد نه‌ کارخونه دار ،،مملکتی داشتیم رویایی بله زمان شاه رو دیدم ،،هیچ جای دنیا هنوز که هنوز هست به اون دوران نمیرسه
دوشنبه 6 مرداد 1393 - 08:43
naslesookhteh - تهران - ایران
خدا بیامرزتش. کجاست که ببینه هرچی ساخته بود باد هوا شد!
دوشنبه 6 مرداد 1393 - 13:53
Azadikhah - تكسل - هلند
روحش شاد. بعد از فوت شاه دروازهای تمدن جهانی برای همیشه در ایران بسته شد!ملت ایران چه کسی رو از ایران بیرون کرد و چه کسی را به جایش نشاند.
دوشنبه 6 مرداد 1393 - 16:18
سربازایران - زاهدان - ایران
کامنت های دوستان پاسخ تاریخند به نحوه حکومت شاه فقید. روحش شاد
دوشنبه 6 مرداد 1393 - 19:08
danial nabi - استكهلم - سوئد
شاه خائن به مردم و ایران بود و نوکر آمریکا.
‌سه شنبه 7 مرداد 1393 - 14:18
sharafYabi - بیمبه - انگولا
یک روز هم یکی‌ تو را دفن میکنه، از طرف کبلای!
‌سه شنبه 7 مرداد 1393 - 20:28
IRAN+ISRAEL+USA 4EVER - مونیخ - آلمان
روحش شاد و نامش جاودان
‌سه شنبه 7 مرداد 1393 - 21:07
asal30 - بندرعباس - ایران
من برام اینجا جای سئوال هست . 1- مگر خانواده شاه اعتقادی به اسلام داشتند ؟ که حتما میخواستند یک روحانی شیعه برای جسد شاه نماز بخواند؟!!. اگر مسلمان بودند پس چرا مملکت ان دوره دور از اسلام بود؟ و رضاخان مسجد گوهرشاد را بخاطر کشف حجاب به توپ بست!!!؟. 2- در اول متن نوشته رفاعی روحانی شیعه است!!! در صورتیکه وقتی متن را تا اخر میخوانیم متوجه می شیم که او یک روحانی اهل تسنن است که خودش هم نمیخواسته برای شاه نماز بخواند . و بالاخره سعی کرده به سبک شیعیان برای شاه نماز میت بخواند و تلقین و دیگر چیزهایی که برای میت شیعیان به کار برده میشود را انجام دهد !!!. ما آخر نفهمیدیم چرا اینها برای مرگ شان مسلمان می شوند قبل از مرگ نا مسلمان!!!
‌پنجشنبه 9 مرداد 1393 - 22:07
جاویدان فره ایزدی - تهران - ایران
آه شاه دامن همه مون رو گرفت.
جمعه 10 مرداد 1393 - 02:55
cobalt3 - کرج - ایران
اما شاه الله هنوز اجازه دفن نداده کبلائی.
جمعه 10 مرداد 1393 - 10:36
آذری باهوش - میانه - ایران
حالا دوباره سر و کله مردم مرده پرست ایرانی پیدا میشود که افسوس بخورند و پاچه خواری مرده ها را بکنند. هر کس که زنده باشد با او دعوا دارند ولی وقتی مریض بشود یا بمیرد از او خوششان میاید. چرا؟
جمعه 10 مرداد 1393 - 12:14
mehraeen - تهران - ايران
آدم باهوش ، ما ایرانی ها کلا نخبه کش هستیم ! . خدا شاه را بیامرزه و همچنین رضاشاه کبیر را !
یکشنبه 12 مرداد 1393 - 05:50
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.