عتراف دروغ به سرقت از سوی خواستگار دختر دروغگو
+19
رأی دهید
-6

جوانی که به خاطر ترس از خانواده دختر مورد علاقهاش دزدی را به گردن گرفته بود، رازگشایی کرد.
-جواد، دختری که به راحتی در کوچه و خیابان با تو دوست میشود شایسته یک عمر زندگی مشترک و تشکیل خانواده نیست. در همین افکار بود که مأموران سر رسیدند، ترسیده بود و نمیدانست چه دروغی بگوید. به چشمان برادران مینا که نگاه کرد تصمیمش را گرفت. او اعتراف کرد برای سرقت وارد این خانه شده است. مأموران پلیس جواد را به کلانتری انتقال دادند، بازجوییهای ابتدایی از جواد کلید خورد و او یک شب تا صبح در بازداشتگاه ماند. فرصت خوبی که سرش را حسابی به سنگ زمانه کوباند؛ لحظههای سرد و تاریکی که به قول پدرش به او فهماند یک من آرد چند تا فتیر میشود. جواد راز این ماجرا را فاش کرد و در اعترافاتی گفت:فکر میکنم بزرگترین شجاعت، پذیرفتن اشتباه است، باید بروم و دستهای مادر و پدرم را ببوسم. باید اعتراف کنم اشتباه کردهام.
تصورم این بود که چون آنها سواد درست و حسابی ندارند عقبمانده هستند ولی حرفهایشان درست بود. باید این حرفها را قاب طلا بگیرم. نزدیک بود برای خودم پرونده سرقت درست کنم. وی افزود: من دزد نیستم اما وقتی در خانه مینا از سوی برادرانش تحویل پلیس داده شدم برای حفظ آبروی این دختر دروغگو گفتم دزد هستم و پشیمانم. بنابر این گزارش، وقتی تجسس از مینا نشان داد که داستان جواد واقعیت دارد وی از جرم سرقت تبرئه شد.