کشور کردستان؛ فرصت یا تهدیدی برای ایران؟
فواد شمس
روزنامه نگار
زمزمه های تشکیل یک کشور مستقل کرد این روزها تبدیل به موضع رسمی در میان کردها شده است. اگرچه تنگناهای سیاسی و ژئوپلتیکی فراوانی در این میان وجود دارد اما یک واقعیت قابل کتمان نیست که هم اکنون عملا در مناطق کردنشین کشور عراق نوعی استقلال سیاسی وجود دارد. اکنون تنها به رسمیت شناخته شدن رسمی آن مانده است. از همین رو است که مسعود بارزانی در گفتوگو با شبکه بیبیسی با اشاره این موضوع، می گوید: «عراق در حال حاضر تجزیه شده و استقلال از این کشور حق طبیعی کُردها است.از این به بعد، ما کتمان نخواهیم کرد که استقلال هدف ما است. عراق عملا تجزیه شده و آیا قرار است ما هم در چنین شرایط فاجعهباری که کشور دچار آن شده است زندگی کنیم؟ این من نیستم که درباره استقلال تصمیم میگیرم. مردم درباره آن تصمیم خواهند گرفت. همهپرسی در ماههای آینده برگزار میشود.»
نکته اصلی این سخنان در اشاره به این واقعیت است که عراق عملا تجزیه شده است. در شرایطی که گروه های افراطی همچون داعش در یک چشم به هم زدن زندگی میلیون ها نفر را از قرن ۲۱ به قرون وسطا بازگردانده اند، باید به کردها حق داد که نخواهند در این گرداب وارد شوند. طبیعی ترین واکنش کرد ها آن است که سرنوشت خود را از این وضعیت اسفناک جدا کنند. در این شرایط ساده انگارانه است که خواست تشکیل کشور کرد را تنها در توطئه های پشت پرده خلاصه کنیم و آن را تنها خواست چند سیاستمدار و سرویس امنیتی بدانیم. باید گفت که این خواست تاریخی در میان مردم کرد ساکن در عراق ریشه و پشتوانه اجتماعی عمیقی دارد.
اما سرنوشت کردستان عراق و استقلال آن تنها موضوعی مربوط به مردم کرد ساکن عراق نیست. این رخداد قطعا روی تحولات منطقه و کردهای دیگر ساکن در ترکیه، ایران و سوریه هم تاثیر گذار است. از همین رو است که پیچیدگی مسئله بیشتر می شود.
در نزد شهروندان ایرانی شاید در نگاه اول بر اساس احساسات وطن پرستانه و مقوله تمامیت ارضی نگرانی هایی از استقلال کردستان عراق پیش بیاید. اما اگر اندکی به مسئله عمیق تر نگاه کنیم برای رفع این نگرانی راهکارهای منطقی وجود دارد.
در این بین باید به این نکته بسیار کلیدی اشاره کرد که شرایط کردستان ایران با شرایط کردستان عراق و تا حد بیشتری سوریه متفاوت است. کردهای عراق در سالیان طولانی تحت ستم و کشتار دولت حزب بعث بوده اند. سال ها جنگ داخلی به آنان تحمیل شده بود. سال ها از حقوق اولیه انسانی محروم بودند فجایع بی سابقه بشری را تجربه کرده اند. طبیعتا باید به آنان حق داد که بر اساس این تجربه های تاریخی نخواهند در چارچوبی بمانند که تضمینی وجود ندارد فردا روز باز هم این فاجعه ها برایشان رخ دهد.
اما در ایران به جز مقاطع کوتاهی در اوایل انقلاب ۵۷ شاهد جنگ مسلحانه در کردستان نبوده ایم. آن چند سال نیز درگیری مسلحانه به شکل پاکسازی نژادی نبود بلکه اختلاف گروه های سیاسی با دولت مرکزی بود. جنس درگیری اوایل انقلاب در مناطق کردنشین ایران متفاوت از درگیری های کردهای عراق و سوریه و حتی ترکیه بود. در واقع این درگیری ها بین گروه های سیاسی مخالف با دولت مرکزی بود. نه بین مردم کرد با دیگر اقوام ساکن در ایران.
در ایران پیوند بین کردها و دیگر اقوام ساکن ایران به مراتب قوی تر و ریشه دارتر از کردهای عراق و سوریه و تا حدودی ترکیه است. به این معنا که کردهای ساکن در ایران در جامعه حل شده اند. به طور مثال سبک زندگی مردم کرد ساکن در شهرهای بزرگ استان های کردنشین چندان تفاوتی با سبک زندگی مردم در تهران و دیگر شهرهای بزرگ ایران ندارد. خواست های مردم کردستان همان خواست های دیگر مردم ساکن در ایران است. هر ساله هزاران دانشجوی جوان از مناطق کردنشین به دانشگاه های مرکز ایران می آیند. همین نخبگان در فرهنگ کلی جامعه ایران حل می شوند.
از همه مهمتر این که در عراق ما هیچ گاه شاهد شکل گیری یک ملت به معنای واقعی کلمه به نام ملت عراق نبوده ایم. کردهای ساکن عراق هیچ گاه خود را جزئی از ملت عراق حس نکردند. اما در ایران ما یک مفهوم ریشه ای و سابقه دار به نام ملت ایران داریم. با تمام گوناگونی قومی و مذهبی و زبانی که در ایران است. مفهوم مدرن ملت در ۱۰۰ سال گذشته شکل گرفته و کردهای ساکن در ایران خود را متعلق به این مفهوم مدرن می دانند.
برخی تبعیض ها در مورد کردها به دلایل مختلف از جمله دلایل مذهبی اعمال شده است. اما این تبعیض ها از طرف برخی جناح های اقتدارگرای داخل حاکمیت جمهوری اعمال می شود نه از طرف کلیت جامعه ایران.
از طرف دیگر به دلایل ژئوپلتیکی و تنگناهای جغرافیایی و این که استان های کردنشین در حاشیه ایران واقع شده اند، قطعا مردم کرد کمبودهای اقتصادی و اجتماعی فراوانی رو برو بوده اند اما تمام این ها دلایلی غیر از تبعیض قومی و نژادی دارد. در واقع به معنای کلاسیک کلمه ما چیزی به نام ستم ملی در مورد کردهای ساکن در ایران در شرایط فعلی نداریم. اما مشکلات دیگر و تبعیض هایی وجود دارد که قطعا باید رفع شوند. اگر این تبعیض ها رفع شود و مردم کرد ساکن در ایران احساس کنند شهروندانی با حقوق برابر هستند. تشکیل کشور در کردستان عراق برای ما نه تنها تهدید که یک فرصت است.
حال با این اوصاف تحولات کردستان عراق چه پیامی برای ما در ایران دارد؟ در گام اول باید این نکته را در نظر بگیریم که اگر تبعیض علیه یک بخشی از جامعه تشدید شود قطعا روحیه مرکز گریزی و خواست تجزیه تقویت می شود. از این رو باید همین مقدار تبعیضی که به دلایل سیاسی، مذهبی و جغرافیایی علیه مردم کرد در ایران وجود دارد از بین برود. کردها نیز باید حس کنند حقوقی برابر با دیگر شهروندان ساکن در ایران دارند. اگر این امر تحقق یابد به هیچ عنوان نباید از تشکیل کشور کردستان در مناطق کردنشین عراق نگرانی داشت.
در آخرین تحولات مقامات رسمی وزارت امور خارجه ایران اعلام کرده اند که با روند اعلام کشور کردستان مخالف اند. حسین امیرعبداللهیان، معاون عربی آفریقایی وزارت خارجه ایران، گفت که این کشور هرگز اجازه تجزیه عراق را نمیدهد. در این بین نکته مهمی که این مقام مسئول در وزارت امور خارجه ایران بر آن تاکید کرده است این است که "نگاه راهبردی ترکیه به استقلال کردستان عراق نیز همانند نگاه راهبردی جمهوری اسلامی ایران است."
با نگاهی کوتاه و گذرایی به عملکرد چند سال اخیر دولت ترکیه در زمان صدارت رجب طیب اردوغان به راحتی می توان دید که این نگاه خوشبینانه به ترکیه چندان سنخیتی با واقعیت های جاری در منطقه ندارد. ترکیه نه متحد استراتژیک ماست نه این که در مسئله کردستان ما نگاه مشترکی با دولت اردوغان داریم. بلکه در بهترین حالت ترکیه رقیب منطقه ای ما است. اتفاقا اگر ایران از فرصت تشکیل دولت کردستان استفاده کند یک برگ برنده در رقابت منطقه با ترکیه در دست خواهد داشت.
به نظر می رسد به جای آن که با تحولات جاری به صورت احساسی برخورد کنیم، باید از این وضعیت برای خود فرصت بسازیم. کردهای عراق به هر صورت پیوند های عمیقی با ایران دارند. بسیاری از کردهای عراق در ایران زندگی کرده اند. بسیاری از کسانی که امروز اداره امور سیاسی و اقتصادی کلان کردستان عراق را در دست دارند در دوران صدام در دانشگاه های ایران تحصیل کرده اند. روابط اقتصادی عمیقی که هم اکنون هم بین کردستان عراق و ایران وجود دارد می تواند در آینده گسترش یابد. با توجه به این که کردستان عراق در یک بن بست قرار دارد و به دریای آزاد راه ندارد به ایران نیاز دارد.
بنا به همین دلایل اگر به مسئله به دور از شعار زدگی و احساس نگاه کنیم، تشکیل کشور کردستان عراق علاوه بر حل کردن معضل کردها در خاورمیانه به عنوان ملتی بدون کشور، برای ایران فرصت تلقی می شود. ایران می تواند یک متحد منطقه ای و کشوری حائل در شرایط حساس خارمیانه در مقابل بنیادگرایی اسلامی داشته باشد.
در این بین البته مخالفت رسمی دولت آمریکا با استقلال کردستان می تواند برای جمهوری اسلامی ایران نیز یک فرصت دیگر تلقی شود. معمولا این احساس خطر همواره وجود داشته است که آمریکا و اسرائیل در کردستان نفوذ داشته باشند. اما هم اکنون این مخالفت رسمی آمریکا نشان از آن دارد که این نفوذ چندان هم واقعی نیست. از طرف دیگر اختلافاتی که بین گروه های کرد اتحادیه میهنی از یک طرف و بارزانی و حزب دموکرات از طرف دیگر رخ داده است، باز هم برای ایران فرصتی است که از گروه هایی که نزدیک تر به خودش است بیشتر حمایت کند تا قدرت نفوذ بیشتری در کردستان داشته باشد.
به هر روی به نظر می رسد تشکیل دولت کردستان امری اجتناب ناپذیری است. پس از هم اکنون باید برای آن برنامه داشت و فعالانه با آن برخورد کرد. موضع گیری منفعلانه در قبال کردستان عراق می تواند یادآور همان اشتباه استراتژیک ایران در زمان استقلال جمهوری های شوروی سابق خصوصا جمهوری آذربایجان باشد که در بلند مدت موجب مشکلاتی برای ایران شد.